مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

۱۷ مطلب با موضوع «آثار مثبت علم و تعلیم و تربیت» ثبت شده است

بنام خدا

              مدیریت انجام و آموزش
از جمله باید های استاد و مربی است.
✅به مناسبت ایام رجب و نیز ماه مبارک شعبان.


ماه های راز و نیاز با خدا و آمادگی برای رمضان این ویژه نامه تقدیم می گردد. 
✍️چون بسیاری از عزیزان مؤمن با خدا و اهل عبادت و بندگی هستند و خواه ناخواه درگیر با سؤال راجع به این امور هستند، اشاره به چند نکته دقیق لازم است:

💠الف: توجه به اقبال و ادبار روح و دل انسان ها . 

💠ب : #دعا #ذکر و #عبادت در حکم غذای مطبوع و غیر مطبوع است.   
💠ج :  توجه به تدریجی پیدا شدن انس و علاقه و نشاط.
 
💠د :  توجه به بی عوارض نبودن افراط و تفریط ها در این موارد.
#تمثیل
بنابر این : همان طور که معنی استفاده از غذای خوب این نیست که هرچه بیشتر بهتر.! 
معنی استفاده از #عبادت نیز آن نیست. 
بلکه عبادت باید با نشاط روح توأم باشد. 

از این رو پیغمبر اکرم (ص) فرمود: 
«طُوبی لِمَنْ عَشِقَ الْعِبادَهَ وَ عانَقَها» 
خوشا به حال افرادی که به عبادت عشق می ورزند و آن را در آغوش می گیرند. 
دراین حدیث می خواهد بفرماید: 
تنها کسانی از ثمرات و نتایج عالی عبادت بهره مند می گردند که عبادت را طوری انجام دهند که قلب آنها عاشقانه عبادت را انتخاب کند و بپذیرد.
#نتیجه
عبادت کردن و از مواهب آن بهره مند شدن حساب و قاعده و باصطلاح مکانیسمی دارد و مربوط است بحسن مدیریت خود، یعنی خود را، احساسات خود را عواطف خود را، غرائز خود را و بالاخره قلب و دل خود را خوب اداره کردن. دل و احساس و عاطفه از هر چیز دیگر بیشتر نیازمند به مدیریت صحیح  است.
. امدادهای غیبی، ص 105.
جهت مطالعه موضوع عبادت و بندگی ذکر و توسل به اینجا مراجعه فرمائید.

https://eitaa.com/zekr_doa_monajat/6
و نیز جهت مطالعه تفصیلی موضوع مدیرت در کانال ویژه مدرسه معارف اسلامی در ایتا, مطلب (با سرج مدیت ) پی گیر باشید.
@madresehtalim

یاد آور می شود برای مطالعه کامل تر این مطالب همراه با فایل های مخفی آن به کانال «شبکه معارف اسلامی» در ایتا مراجعه  بفرمائید.!
لطفاً اینجا 👉🏻 کلیک کنید.
 


برچسب ها:

  • مدیریت خودx
  • آمادگی برای رمضانx
  • احساس و عاطفهx
  • افراط و تفریطx
  • اقبال و ادبار روحx
  • دعاx
  • راز و نیاز با خداx
  • عبادت و بندگیx
  • قلب و دلx
  • احساس و عاطفهx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۰۲ ، ۱۱:۰۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

تبلیغات کانال های اطلاع رسانی مؤسسه

توضیح و بیان مفصل وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنی (ع) با ادبیات مختلف، همراه ما باشید در مدرسه تعلیم و تربیت کانال اطلاع رسانی ایتا

متن وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنی (ع)

وصایای عمومی حضرت، متعدد و مختلف نقل شده است در این جا یکی از آن ها را که در اکثر کتاب های حدیثی علمای شیعه و سنی آمده است،[2] می آوریم:

این آن چیزی است که علی بن ابی طالب وصیت می کند.

علی به وحدانیت و یگانگی خدا شهادت می دهد، و اقرار می کند که محمّد بنده و پیغمبر خداست، خدا او را فرستاد تا مردم را هدایت کند و دین خود را بر ادیان دیگر غالب گرداند و لو کافران کراهت داشته باشند.

همانا نماز، عبادت، حیات و ممات من از خدا و برای خداست، شریکی برای او نیست من به این دستور امر شده ام و تسلیم خداوند هستم.

ای پسرم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نامه به او برسد به امور زیر توصیه و سفارش می کنم:

متن وصیت نامه امام علی (ع)

1 - هرگز تقوای الهی رااز یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید.

2 - همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید و بر اساس ایمان به خدا متحد باشید و از هم جدا نشوید، همانا از پیغمبر خدا شنیدم که می فرمود: اصلاحِ میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزی که دین را محو و نابود می کند فساد و اختلاف است و لا حَولَ و لا قُوَّة إلّا بِاللَّهِ العلی العظیم.

3 - «ارحام و خویشاوندان» را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان می کند.

4 - خدا را، خدا را! درباره «یتیمان»، مبادا گرسنه و بی سرپرست بمانند.[3]

5 - خدا را، خدا را! درباره «همسایگان» خوشرفتاری کنید، پیغمبر آن قدر در مورد همسایه سفارش کرد که ما گمان کردیم می خواهد آن ها را در ارث شریک کند.

6 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «قرآن»، نکند دیگران در عمل به قرآن بر شما پیشی گیرند!

7 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «نماز» چرا که نماز ستون دین شماست.

8 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «کعبه» خانه پروردگارتان، مبادا حج تعطیل شود که اگر کعبه خالی بماند و حج متروک شود مهلت داده نخواهید شد و مغلوب دشمنان خواهید شد.

9 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره ماه «رمضان» که روزه آن ماه سپری است برای آتش جهنم.

10 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «جهاد در راه خدا» از مال و جان خود در این راه کوتاهی نکنید.

11 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «زکات مال» که زکات، آتشِ خشمِ الهی را خاموش می کند.

12 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «امّت پیامبرتان» مبادا مورد ستم قرار گیرند.[4]

13 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «صحابه و یاران پیغمبرتان» زیرا رسول خدا درباره آنان سفارش کرده است.

14 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «فقرا و تهیدستان» آن ها را در زندگی خود شریک کنید.

15 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «بردگان و کنیزان» که آخرین سفارش پیامبر(ص) درباره این ها بود.

امام علی (ع) مجدداً سفارش نماز را کرد و فرمود: کاری که رضای خدا در آن است در انجام آن بکوشید.

16 - با مردم به خوشی و نیکی رفتار کنید همان طوری که قرآن دستور داده است و به ملامت مردم ترتیب اثر ندهید.

17 - امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، نتیجه ترک آن این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد، آن گاه هر چه نیکان شما دعا کنند دعای آن ها مستجاب نخواهد شد.

18 - بر شما باد که بر روابط دوستانه میان خود بیافزایید، به یکدیگر نیکی کنید از کناره گیری از یکدیگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید.

19 - کارهای خیر را به مدد یکدیگر و اجتماعاً انجام دهید و از همکاری در مورد گناهان و چیزهایی که موجب کدورت و دشمنی می شود بپرهیزید: «تعاونوا علی البرّ و التقوی.....»

20 - از خدا بترسید که کیفر خدا شدید است: «واتقوا اللَّهَ إنّ اللَّهَ شَدیدُ العِقاب.»

خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اکنون با شما وداع می کنم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و سلام و رحمتش را بر شما می خوانم.[5]

در آخر این وصیت در کافی آمده است که پس از پایان وصیت حضرت پیوسته می گفت: «لا إله إلاّ اللَّه» تا وقتی که روح مقدسش به ملکوت اعلی پیوست.[6]

در نهج البلاغه است که در پایان وصیت، امام (ع) فرزندان خود را مخاطب ساخت و به آن ها فرمود:

«یا بنی عَبدُ المطّلب لا یلفِینَّکم تَخُوضونَ دِماءَ المُسلمینَ خُوضاً تَقولون: قُتِلَ أمیرُ المؤمنین! ألا لا یقْتُلُنَّ بی إلاّ قاتلی، اُنظروا إذا اَنا مُتُّ مِن ضَربَتِهِ هذهِ فَاضربوهُ ضَربَةً، لا یمثَّل بالرَّجُلِ فإنّی سَمِعتُ رَسولَ اللَّه(ص) یقول: إیاکم والمُثلة و لو بِالکلْبِ العَقور؛

ای فرزندان عبدالمطلب! نیابم شما را که در خون مسلمانان فرو روید و دست به کشتار بزنید به بهانه این که بگویید امیرالمؤمنین کشته شده و بدانید که در برابر من جز کشنده من کسی نباید کشته شود، نگاه کنید چون من از ضربت او از دنیا رفتم به او یک ضربت بزنید و او را مُثله نکنید که من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: «از مُثله کردن بپرهیزید اگر چه به سگ گزنده و هار باشد».»[7]

[1] . شرح نهج البلاغه خوئی، شرح نامه 24 . [2] . کافی، ج 7، ص 51؛ نهج البلاغه، نامه 47؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 120؛ اسد الغابه، ج 4؛ مسعودی مروج الذهب، ج 2، ص 425؛ تحف العقول، ص 197؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 142؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 85 و بحار الانوار، ج 42، ص 248.

[3] . در نهج البلاغه دارد: «مراقب باشید که مبادا یتیمان در اثر رسیدگی نکردن شما از بین بروند» (ولا یضیعوا بحضرتکم).

[4] . در بعضی از نسخ: «اللَّه اللَّه فی ذریة نبیکم» دارد.

[5] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 24.

[6] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 24.

[7] . نهج البلاغه، نامه 47.

برچسب ها:

  • وصیت نامه امام علی (ع)x
  • سفارش به تقوا و نظم در کارهاx
  • سفارش توجه به قرآنx
  • سفارش به صله رحم و ایتامx
  • سفارش به صله رحم همسایگان و ایتامx
  • سفارش به نماز و حجx
  • سفارش به نیک رفتار ی با مردمx
  • متن وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنین (ع)x
  • تبلیغات کانال های اطلاع رسانی مؤسسهx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۱۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را انیس و مونس شد

***

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه، مسئله آموز صد مدرّس شد

جایگاه بعثت پیامبر اکرم (ص)

سال روز بعثت پیامبر اکرم (ص)، روز بزرگی برای تاریخ و بشریت است. واقعه بعثت، جایگاه ویژه ای در فرهنگ مسلمانان دارد.

معنای لغوی بعثت

"بعثت، در لغت به معنی برانگیختن، برانگیزاندن، فرستادن، بیدار کردن وزنده کردن است و در اصطلاح فرستادن خدای متعال است، انسانی را به سوی بشریت تا آنان را به راه حق و حقیقت دعوت کند.

لزوم ارتباط با پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت طاهرینش (ع) 

به طوری که در آیات قرآن و احادیث اهل بیت (ع) بیان گردیده است، خداوند متعال در زمان‌های مناسب پیامبرانی را برای هدایت مردم برانگیخته و هیچ قومی را بدون راهنمای الهی وانگذاشته است و مسلم است هر موحدی برای سعادتمندی خود باید با پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت طاهرینش (ع) در ارتباط باشد تا سعادتمند گردد.

نوید بعثت پیامبر (ص)

برخی از خصوصیات و نشانه‌های ظهور آن حضرت در کتب و اخبار ادیان پیشین مطرح بوده شاهدش قضیه بحیرا راهب مسیحی است و بسیاری از اهل کتاب و اعراب مشرک نیز با آن آشنائی قبلی داشتند.

قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:

« الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ‏ و کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعلمون» (بقره/146)

«کسانی که به ایشان کتاب (آسمانی) داده‌ایم، همان گونه که پسران خود را می‌شناسند، او (محمد) را می‌شناسند و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته می‌دارند، و خودشان هم می‌دانند.»

بعثت، انقلابی بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد و تباهی

بعثت،انقلابی بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد و تباهی است و سزاوار منت گذاری خداوند و در بردارنده حکمت و تربیت است:

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ‏ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ » (آل‌عمران/164)

«به یقین،خدا بر مؤمنان منّت نهاد (که) پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت،تا آیات خود را بر ایشان تلاوت کند و پاکشان گرداند و کتاب وحکمت به آنان بیاموزد، و قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»

حضرت علی (ع) درباره فلسفه بعثت پیامبر خاتم (ص) می‌فرمایند:

«....خداوند سبحان، برای وفای به وعده خود و کامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (ص) را مبعوث کرد؛ و از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانه‌های او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارک بود. در روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده، خواسته‌های گوناگون و روش‌های متفاوت بودند؛ عده‌ای خدا را به پدیده‌ها تشبیه کرده وگروهی نام‌های ارزشمند خدا را انکار وبه بت‌ها نسبت می‌دادند وبرخی به غیر خدا اشاره می‌کردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله پیامبر (ص) از گمراهی نجات داد وهدایت کرد واز جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر (ص) برگزید وآنچه نزد خود داشت برای او پسندید واو را با کوچ دادن از دنیا گرامی داشت...»

اتفاق بزرگ حوادث لحظه بعثت

همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت،حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره کرد که حضرت علی (ع) در باره آن می‌فرمایند: «صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم، عرض کردم یا رسول الله این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که چون از اطاعت شدن ناامید شده چنین به ناله درآمده است.»

آغاز بعثت پیامبر (ص)

آغاز بعثت در غار حرا با نزول آیاتی از سوره مبارکه علق همراه بوده است، اما در این که بعثت در چه زمانی رخ داده است، اختلاف ‌نظر وجود دارد و همین باعث اختلاف در زمان نزول قرآن نیز شده است.عده‌ای بعثت را در 27 رجب می‌دانند، برخی دیگر آنرا در  17، 18 و یا 24 ماه رمضان می پندارند و عده‌ای ربیع‌الاول را ماه مبعث برمی‌شمارند.

دانشمندان اهل سنّت برای اثبات بعثت در ماه مبارک رمضان به آیات سوره بقره، دخان و قدر استناد نموده‌اند، آنان می‌گویند در قرآن، نامی از رجب و بعثت در آن وجود ندارد. آن‌چه قرآن بر آن دلالت دارد نزول آن در ماه رمضان و شب قدر می باشد و چون بعثت پیامبر (ص)‌با نزول قرآن همراه بوده، بنابر این بعثت نیز در ماه رمضان به وقوع پیوسته است.

صاحب کتاب التمهید چنین می‌گوید:

براساس روایات اهل بیت (علیهم السلام) بعثت در ماه رجب واقع شده است، اما  قرآن به عنوان کتاب آسمانی، سه سال بعد از آن بر پیامبر نازل شده است و در این سه سال پیامبر (ص)‌دعوت مخفیانه داشتند. پس از آن دعوت علنی حضرت آغاز شد. که مقارن با آن نزول پیوسته قرآن هم آغاز گردید.

شیعه بر این باور است بعثت پیامبر (ص) طبق برخی روایات روز 27 رجب4 پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، در سن چهل سالگی آن حضرت اتفاق افتاد. مستند این سخن روایات فراوانی است که از اهل بیت (ع) به ما رسیده است.

زمانی که حضرت مانند همیشه در غار حرا واقع در کوه نور مشغول راز ونیاز با معبود خویش بود فرشته وحی از جانب پروردگار نازل می‌شود وآن حضرت را به خواندن فرا می‌خواند: ای محمد بخوان، پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ پس جبرئیل آیاتی از قرآن را عرضه کرد:

« اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ،خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ،اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ، الَّذِى عَلَّمَ بالقلم، عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ » (آیات 1- 5)

«بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از ع‍َلَق آفرید. بخوان، وپروردگار تو کریمترین است. همان کس که به وسیله قلم آموخت، آنچه را که انسان نمی‌دانست آموخت.»

بعثت نور

از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید

با نخستین حرف، قرآن کریم آمد پدید

***

صوت «اقرا باسم ربک» می رسد بر گوش جان

یا که از غار «حرا»، خُلق عظیم آمد پدید

همراه اولین نزول وحی ودر لحظه بعثت،حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره کرد که حضرت علی (ع) در باره آن می‌فرمایند:

«صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم، عرض کردم یا رسول الله این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که چون از اطاعت شدن ناامید شده چنین به ناله درآمده است.»

صلوات بر محمد و آل محمد (ص)

خوش رحمتی است یاران، صلوات بر محمد

گوییم از دل و جان، صلوات بر محمد

***

گر مؤمنیّ و صادق، با ما شوی موافق

کوریّ هر منافق، صلوات بر محمد

همراه ما باشید در ایتا با عنوان های دانستنی هایی از معصومان علیهم السلام و مدرسه تعلیم و تربیت
@madresehtalim 

والسلام مرتضوی

برچسب ها:

  • جایگاه بعثت پیامبر اکرم (ص)x
  • بعثت. انقلابی بزرگ بر ضد جهل. گمراهی. فساد و تباهیx
  • اتفاق بزرگ حوادث لحظه بعثت پیامبر (ص)x
  • آغاز بعثت پیامبر (ص)x
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۳۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

تا فاطمه دیده بر جهان باز نمود
یزدان در رحمت بروی خلق گشود
 
آن کوثر بی نظیر و اعطای کثیر
از جانب حق به مصطفی ،فاطمه بود
محمد رضا براتی

ضمن عرض تبریک به همه موحدان عالم، بویژه مسلمانان جهان، بالاخص مبارک باد به فرزند گران مایه او حضرت حجة بن الحسن (عج) که باعث آرامش عالم است و به امید لطف او برای رفع مشکلات، از جمله مشکل کرونا!

عالم ز روی فاطمه گردیده گلشن

یا سیدی یابن‏ الحسن چشم تو روشن

***

آمد به دنیا فاطمه دخت پیامبر

ارض و سماء بر مولدش شد غرق زیور

امنیت و آرامش از جمله پیش نیاز های تعلیم و تربیت است. پس از آن که خیال انسان راحت باشد؛ آمادگی برای آموزش دادن و آموختن پیدا می کند. از این رو باید در ابتدا ریشه آرامش یابی را پیگیری کرد؛ تا در نتیجه با راهکارهای آرامش طلبی آشنا شویم.

 وعده های خداوند به بندگان تکلیف مدار

گفتنی است شرط دریافت این وعده الهی؛ تکریم تکلیف مداری است که در ذیل «با عنوان تکلیف مداری» به آن اشاره خواهد شد.

 امنیت بخشی و آرامش بخشی (طمعنینه و اطمینان خاطر)

اگر به تکالیف مان درست عمل کنیم، خداوند به ما آرامش می بخشد، اگر چه در گودال قتلگاه باشیم.

داستان لیله المبیت

یکی از بهترین نمونه های عمل به تکلیف و امنیت بخشی و آرامش بخشی از طرف خدا،آنجایی است که در لیله المبیت، حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله) خوابیدند.

شروع قضیه لیله المبیت

پس از آنکه اهل مدینه با پیامبر (ص) بیعت کردند و کفار قریش از این پیمان اطلاع یافتند. چهل نفر از اشراف در دارالندوه گرد آمدند و تصمیم گرفتند که از هر عشیره‌ای، یک نفر حاضر شوند و این گروه به طور ناگهانی به خانه محمد (ص) هجوم برند و او را بکشند و بدین‌ترتیب قاتل مشخص نمی شود و خون خواهی معنایی نخواهد داشت و بنی‌هاشم مجبور می‌شوند به دیه راضی شوند.

خداوند با نزول آیه ۳۰ از سوره مبارکه انفال پیامبر خویش را از این واقعه آگاه نمود.

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرین‏

و یاد کن هنگامی را که کافران درباره تو نیرنگ می‌کردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا از مکه اخراج کنند و نیرنگ می‌زدند و خدا تدبیر می‌کرد و خدا بهترین تدبیر کنندگان است.

زمان لیله المبیت

شب اول ربیع الاول سال سیزدهم یا چهاردهم بعثت، حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) با این که احتمال کشته شدن ایشان بسیار بود در بستر پیامبر (ص) خوابیدند و پیامبر به غار ثور رفتند و از آنجا به مدینه هجرت فرمودند:

هنگامی که مشرکین به خانه پیامبر (ص) یورش بردن حضرت امیرالمومنین (ع) را به جای پیامبر (ص) در بستر یافتند و از هدف خود باز ماندند.

به دلیل این فداکاری و از خودگذشتگی حضرت علی بن ابیطالب (ع) خداوند آیه ۲۰۷ سوره مبارکه بقره را در فضیلت ایشان نازل فرمودند:

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ

از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد و خدا نسبت به این بندگان مهربان است.

هدایت بخشی و حمایت (نصرت، دفاع و ثبات قدم)

اگر به تکالیف مان درست عمل کنیم، خداوند هم هدایت می‌کند و هم حمایت، ولو در کاخ فرعون باشیم، مانند حضرت آسیه سلام الله علیها.

از کلاس درس فاطمه (س) عبرت بگیریم

آری! بفرمایش قرآن از جریانات روزگار؛ باید درس عبرت بگیریم؛ تا پای هر درسی ننشینیم و در محتوای درس و بیانی که استاد روی آن می گذارد؛ دقت کنیم و آن را با آموزه‌های دینی تطبیق کرده، تا در آینده آموزگاری چون استاد عمر بن عبدالعزیز در جامعه نقش ایفا کنیم تا با برداشتن سنت های غلط؛ روح و روان پیامبر (ص) و فاطمه زهرا (س) و امام زمان (عج) را آرامش بخشیده و ظرفیت دریافت حق را به وجود آوریم، هر چند مردم به این زودی‌ها بیدار نمی شوند! چرا که از نعمت غفلت برخوردارند، تا آرامش داشته باشند. به هر حال تذکر این حکایت ها هم لازم است و نیز سودمند خواهد بود.

پیام هشدار گونه ی فاطمیه

نویسنده کتاب عبرت های فاطمی در این باره، مطلب جالبی آورده که می تواند پیام هشدار گونه ای باشد، برای ارزش طلبان؛ بویژه ارادتمندان حضرت فاطمه زهرا (س) او می نویسد:

عبرت آموزی

همه این قضایا و حوادث تاریخی، عبرتی بزرگ برای ما شیعیان است که با نگاهی عمیق به فجایع صدر اسلام در پی کاهش آفت خطرنا ک سطحی نگری از خود و جامعه برآییم و با شناخت و آ گاهی از مسائل سیاسی و اجتماعی روز و تحلیل صحیح آن ها، از تکرار این حوادث تلخ در جامعه اسلامی جلوگیری نماییم.

اما امروز نیز این آفت خطرناک در جامعه ما محسوس است و امروز نیز ناله هایی به گوش می رسد و آه های سوزانی به آسمان می رود.

مبادا ما نیز جزء افرادی سطحی نگر باشیم که به جای علت یابی و تحلیل این آه های سوزان، دست به شکایت برمی دارند که این اشک و آه را خاموش کنند؛ همچون بزرگان کوته فکر مدینه که به مولا علی(علیه السّلام) گفتند:

«ای اباالحسن! گریه های شب و روز زهرا(علیهاالسّلام) خواب و آسایش را در شب از ما سلب کرده است و در روز آرامش و قرار برای کسب معاش برای ما باقی نگذارده است. خواهش ما این است که از ایشان بخواه یا در شب بگرید یا در روز!». بیت الاحزان، ص 269.

تاریخ سازان فاطمیه

آنچه در بحث عبرت آموزی از «حادثه فاطمیه» حائز اهمیت می باشد، بررسی افراد تاریخ ساز و شیوهء آنان در آن مقطع حساس است با نگاه به این مقطع حساس مشاهده می‌کنیم که تاریخ سازان این مقطع، مثل تمام تاریخ سازان حوادث تاریخی، به دو دسته پیشرو و دنباله رو تقسیم می گردند؛ این تقسیم بندی، برای تحلیل و بررسی این حادثه، بسیار ضروری می باشد.

مقام معظم رهبری در مورد تقسیم جوامع گوناگون می فرماید:

« به جماعت بشری که نگاه می کنید، در هر جامعه ای، در هر شهری، در هر کشوری، با یک دید، با یک نگاه، با یک برش، مردم به دو قسمت تقسیم می شوند: یک قسم کسانی که از روی تفکر و فهمیدگی و آگاهی تصمیم می‌گیرند، اسم‌شان را بگذاریم «خاص» یک قسم هم کسانی  هستند که به دنبال این نیستند که ببینند چه راهی درست است، چه حرکتی صحیح است تا بفهمند و بسنجند، تحلیل کنند. و درک کنند؛ می بینند چوَ این جوری است، دنبال آن جوَ حرکت می کنند؛ اسم این ها را هم بگذاریم «عوام» پس جامعه را می شود تقسیم کرد که خواص و عوام»

مقام معظم رهبری دیدار با لشکر ۲۷ محمد رسول الله ۷۵ ۳۲۰

جهت روشن شدن عملکرد و نقش عوام و خواص در حادثه تلخ فاطمیه، لازم است ویژگی های عوام و خاص را بررسی کنیم.

ویژگی های عوام و خواص

ویژگی های عوام و خواص بحث مفصلی را می طلبد؛ لاکن در اینجا با بیانی مختصر این ویژگی ها را ذکر می کنیم:

خواص هر جامعه، افرادی هستند دانا، بینا و برخوردار از توانایی تحلیل و ارزیابی مسائل اجتماعی و سیاسی. مهم تر این که در بین تودهء مردم اثر گذارند و به طور معمول دارای احترام و اکرامند.

این گروه برجسته اجتماع، دارای ویژگی های زیر هستند:

1 - اهل بصیرت و روشن بینی و روشن دلی هستند.

2 – اهل فهم و تجزیه و تحلیلند.

3 – اهل انتخابند و آگاهانه راه خود را پیش می گیرند.

4 - هیچ گاه بی طرف نیستند و اهل جانب داری از حق می باشند.

5 - حامی از حقند و در مقابل مشکلات این راه، ثابت قدم و استوارند.

6 - ایمان در وجودشان رسوخ کرده، لقلقه زبانشان نیست.

7 - به مقتضای پیمان الهی - انسانی خویش، برای ادای وظیفه واگن واکنش نشان می دهند.

* عوام یا همان تودهء مردم همیشه سرگرم زندگی روزمره خود هستند؛ از خود نظری ندارند و نمی توانند مسائل را تحلیل کنند؛ بنابراین، دنباله رو و تابعند.

هم چنین برای تشخیص حق، افراد را معیار قرار می‌دهند؛ برخلاف انسان‌های آگاه که ابتدا حق و ملاک های آن را می شناسند؛ آن گاه آنچه را مطابق یافتند، تحسین ‌کرده، مخالف حق را تقبیح می‌کنند.

عوام، پیرو ظاهر چشم فریب هستند و با مظاهر مادی معنوی مأنوسند و جوَ زدگی از ویژگی های بارز آن هاست.

حال پس از بررسی ویژگی های عوام و خواص به عملکرد آن ها در حادثه فاطمیه باید پرداخت و بررسی عملکرد این دو گروه کرد تا مایه عبرتی برای ما باشد تا دیگر عامل تکرار تاریخ نباشیم و با درک و عبرت آموزی چراغ روشن فراروی خود قرار دهیم.

ادامه مطلب را با عنوان « مهم ترین جریانات تاریخی» در کتاب عبرت های فاطمیه «بررسی علل و عوامل زمینه ساز حادثه ی فاطمیه» مطالعه بفرمائید.

خاطره ای از جنگ ایران و عراق

در عملیات والفجر هشت غواص ها برای عبور از اروند وحشی از طناب استفاده می کردند. دیدم کسی که سر طناب در دست اوست، مقداری از انتهای طناب را رها گذاشته؛ سؤال کردم : چرا این کار را می‌کنی؟ گفت: « در این عملیات سخت و دشوار انتهای طناب را رها کردم تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خودشان بگیرند و راه را نشان دهند».(1)

خط مقدم، کارها گره خورده بود. خیلی از بچه ها پرپر شده بودند و خیلی ها هم مجروح. حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. کم کم بچه ها داشتند باور می کردند اینجا آخر خط هست و دیگر نمی شود کاری کرد. وضعیت بدی شده بود. در همین گیر و دار حاجی آمد بی سیم چی را صدا زد حاجی گفت: هر جور شده با بی‌سیم، تورجی زاده را پیدا کن(2)

او مداح با اخلاص و عاشقان حضرت زهرا (س) بود. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بی سیم را گرفت. با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) برایم بخوان! تورچی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدن حاجی از هوش رفت. صدا را روی تمام بی سیم ها انداخته بودند. خدا می داند نفهمیدم چی شد وقتی به خودمان آمدیم، دیدیم بچه ها تکبیر گویان، خط را گرفتند تورجی خوانده بود:

(1) راوی حاج حسین یکتا

(2) شهید محمدرضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا بود.

(3) موسسه شهید ابراهیم هادی، یا زهرا (س) زندگی نامه و خاطرات شهید محمد تورجی زاده.

تکلیف مداری

باید باور داشته باشیم که در این انقلاب با یقین به اینکه اگر ما تکلیف مان را درست و به موقع انجام دهیم، خداوند وعده هایش (تکالیفی که بنا بر لطف خود بر خود واجب کرده است) را محقق خواهد کرد.

وَ أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ سوره بقره آیه 40

به پیمانم وفا کنید تا به پیمان تان وفا کنم

بَلى‏ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى‏ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ * إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏  سوره آل عمران آیه 76 و 77

 کسی که به عهدش وفا کند و خود را از شکستن پیمان و خیانت نگه داشته در دین تقوا داشته باشد جزء این نیست که خداوند صاحب آن تقوا را دوست می دارد (پس محبت و کرامت خداوند بسته به وفای به عهد و تقوا در دین است).

فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ سوره روم آیه 47

آیه قرآن در سوره مبارکه روم به تعبیر خداوند متعال نصرت مؤمنین حقی بر عهده خداوند ؛ چند جا در قرآن کریم این تعبیر به کار رفته است

مثل : حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآن‏ سوره توبه آیه 111

و مواردی دیگری و یکی این جاست که می فرماید: این حق ایست برعهده ما یعنی برعهده ذات اقدس پروردگار عالم که مؤمنین را نصرت بدهیم.

خاطره ای از امدادهای الهی

این خاطره را چند سال پیش حاج آقا قرائتی دام عزه گفته بودند:  در زمان قبل از انقلاب با یک واسطه خبری را از جایی شنیدم و در موردش تحقیق کردم آیت الله معصومی از هم دوره ای های حضرت امام رحمت الله علیه و از علمای هشتاد، نود ساله و مقیم همدان بود.

خودم به همدان رفتم و خدمت ایشان رسیدم. گفتم: من خبری شنیدم به آمده ام خودتان برایم تعریف کنید. ایشان گفت: چه خبری شنیده ای؟ گفتم: شنیده ام زمانی که شما در نجف و کربلا بوده‌اید و در آنجا درس می خواندید، وارد حرم حضرت ابوالفضل (ع) که می شوید می بینید که حرم شلوغ است و صحن مملو از جمعیت است. می پرسید: چه خبر است؟ می‌گویند: پسر بچه ای بر روی مناره رفته است تا کبوتر بگیرد، آجر زیر دستش رها شده و بچه نیز از آنجا می افتد. پدرش می گوید: بایست و آن بچه هم در میان زمین و آسمان می ایستد. می ‌گویند: معجزه شده است. من این را از دیگران شنیده ام. آیا این خبر درست است؟ شما چنین چیزی را دیده اید؟ گفت: بله! گفتم: شما که از علمای درجهء یک و جزء مراجع هستید بگویید چطور شده بود. گفت: من رفتم تا ببینم قصه چیست. سراغ پدر بچه رفتم تا ببینم این مرد چه کسی است که جاذبه را از زمین گرفته است! او را پیدا کردم. گفتم: شغل شما چیست؟ گفت: من حمال هستم. گفتم: این حرف و حرکت تو کار انبیاست. باید پیغمبر باشی تا بتوانی ولایتی بر زمین و آسمان داشته باشی. گفت نه! من از اول ۱۵ سالگی ام سعی کردم گناه نکنم و لقمه حرام نخورم. برای همین هم آن زمان یک چیزی گفتم و خداوند نیز به حرف من گوش داد.

خداوند به بندگانی که به تکالیف شان عمل می کنند و عده هایی داده است که نمونه آن در بالا ذکر شد. و السلام

برگرفته از سوژه های سخن انقلاب فاطمی

قابل توجه عزیزان اینکه: خدمات ما را از سه طریق می توانید دنبال کنید.

الف : جهت آشنایی با حوزه کاری، دست آورد های مؤسسه در همین سایت موجود است.

ب : نمونه کاربردهای دست آورد های مؤسسه فرهنگ سازان حجة بن الحسن (عج) در همین سایت موجود است.

ج : جهت مشاهد چشم انداز فعالیت های مؤسسه و تک واژه های آموزشی به این آدرس مراجعه شود.

کانال : https://eitaa.com/madresehtalim

برچسب ها:

  • امنیت بخشی و آرامش بخشی.طمعنینه و اطمینان خاطرx
  • خاطره ای از جنگ ایران و عراقx
  • خاطره ای از امدادهای الهیx
  • هدایت بخشی و حمایت. نصرت. دفاع و ثبات قدمx
  • وعده های خداوند به بندگان تکلیف مدارx
  • یک چیزی گفتم و خداوند نیز به حرف من گوش دادx
  • از کلاس درس فاطمه (س) عبرت بگیریمx
  • تکلیف مداری و داستان لیله المبیتx
  • ویژگی های عوام و خواصx
  • از اول ۱۵ سالگی ام سعی کردم گناه نکنم و لقمه حرام نخورم
  • پیام هشدار گونه فاطمیه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۹ ، ۱۰:۵۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

ایام فاطمیه دیگری شروع شد و دیری نپاید که این مناسبت هم چون سالیان قبل به پایان می رسد. اکنون ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها. یاد می کنیم از ولایتمداران واقعی و خوشا به حال آن ها که از این فرصت ها؛ درس خودآگاهی گرفتند و می گیرند و زندگی خود را با سیره بزرگان تطبیق داده تا عاقبتشان بخیر شود؛ نه مثل کسانی که این گونه فرصت ها را از دست داده و در «یوم الحسره» قیامت انگشت به دهان گرفته و با خود می گویند:

ای کاش من هم؛ سیره اراذل و ناپاکان را دنبال نمی کردم و امروز بخاطر فرصت های از دست رفته حسرت نمی خوردم.!

اکنون باید تا فرصت از دست نرفته؛ تلاش کنیم تا رضایت حق تعالی را به دست آورده و انشاء الله رحمت و لطف الهی شامل حال ما گردد. 

بایدها و نباید های تعلیم و تربیت دینی

به مناسبت ذکر شده؛ بد نیست به لزوم رعایت حقوق استادان و معلمان بشر، اشاره داشته باشیم، چرا که فاطمه زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) و همسر امام علی (ع) و مادر حسنین و زینبین علیهم السلام نبود، بلکه استاد ارجمندی بود که شاگردان مکتبش در عالم خوش درخشیدند و نام اسلام و حضرت محمد (ص) را به اقصی نقاط عالم رسانیدند از این رو شاعر سروده:

اگر نبود فاطمه، هیچ پیمبری نبود

اگر نبود فاطمه،احمد و حیدری نبود

از اینجا ضرورت آشنائی با ویژگی های ایشان و دیگر معصومان علیهم السلام روشن می شد. اما قبل از شروع توضیح این بحث، توجه شما را به مقدمه ای در همین رابطه جلب می کنم.

شرط نگاه به حوزه تربیت دینی

در «حوزه تربیت دینی» لازم است با این نگاه جلو رفت. که تمامی دنیا در دایره یک خانواده بزرگ قرار می گیرد، براین اساس وقتی آموزشی داده می‌شود. باید حوزه اساتید و دانش آموزان را گسترش داد؛ تا جایی که تمام جوامع بشری را شامل شود.

از باب مثال در خانه کوچک اگر چه؛ پدر و مادر جزو ارکان اصلی خانه هستند در خانه ی بزرگتر که محل زندگی را شامل می‌شود، استاد « اعم از الگو دهنده، نویسنده کتاب و معلم، روحانی و بلاخره کلیه موثران در امر آموزش» نیز شامل این گزینه می‌شوند و در سطح بالاتر، مسئله پیامبران الهی بویژه پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) و امامان (ع) و جانشینان آنان که در دوران غیبت امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» مراجع جامع الشرایع تقلید هستند را در بر می گیرد. گفتنی است؛ این بایدها در بخش های مختلفی تصور می شود. 

بخش اخلاقی:

مثلا اگر حدیث احترام به والدین مطرح می‌شود. کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز می آید که فرمود: انا و علی ابوا هذه الامة. یعنی من و علی و فرزندان او؛ پدران معنوی امت هستیم و نیز دخترش زهرا سلام الله علیها نیز مادر همه مسلمانان به ویژه شیعیان می باشند.

نتیجه اینکه، با این فرضیه؛ آموزه های دینی در بخش احترام به استاد و معلم: لزوم احترام به همه افرادی که در آموزش جامعه نقش دارند را می رساند!

بخش حقوق و اقتصاد:

آمور اقتصادی نیز همین گونه است. یعنی وقتی بحت رعایت حق فرد می‌شود. به حق جامعه نیز باید توجه شود. چرا که فرمود: لافرق بین العرب و العجم و لا بین الابیض و الاسود.

از این رو در امور اقتصادی؛ نباید منتظر راحت زندگی کردن خود باشیم به هر قیمتی که باشد ولو منجر به نابودی یک تولید کننده و یک ارائه کننده خدمات مختلف باشد! بالاتر بگویم حتی اگر این تولید کننده و ارائه کننده خدمات علمی فنی و ... فردی خارج از محیط زندگی ما باشد. بنابر این باید حق او نیز رعایت شود.

در نتیجه اگر کار بر این اساس پیش رود، یعنی رفتار و گفتار ما این گونه باشد. چون حرکت در مسیر الهی است حتما رستگاری دنیا و آخرت را در پی دارد.

نمونه اش در تاریخ اول اسلام دیده شده که پیامبر اکرم (ص) آن را انجام داده و جامعه بشری را، قبضه فرمود؛ ما نیز اگر چنین عمل کنیم موفق خواهیم شد.(1) در همین رابطه فاطمه زهرا (س) « حدیث 58 به نقل از فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)» در سرزنش و نکوهش کسانی که به ارزش های اسلامی بی توجهی کردند و سیر ارتجاعی داشتند فرموده:(2)

صبح کردم در حالی که بخدا سوگند دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما خشمناک و بیزارم، درون و بیرونشان را آزمودم و نامشان را از دهان خویش بدور افکندم، از آن چه کرده اند، ناخشنودم چه زشت است کندی شمشیرها و سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و کوشش ها چه زشت است سر بر سنگ خارا زدن، و شکاف برداشتن نیزه ها و فساد آراء و اندیشه ها و انحراف آرمان و انگیزه ها ( برای خویشتن چه بد ذخیره هائی تدارک دیدند و پیش فرستادند که خداوند بر آنان خشم می گیرد و در عذاب الهی جاودانه خواهند بود)

زیرا بدون تردید مسئولیت سنگین عهد و پیمان الهی در گردنشان همواره سنگینی خواهد نمود ناچار کار را بدانها واگذار و ننگ عدالت کشی را برایشان بار کردم نفرین بر این مکاران، و دور از رحمت حق باشند ستمکاران .

از این رو هر تلاشی که منجر به کم رنگ جلوه دادن ولایت باشد مصداق سرزنش فاطمه زهرا (س) است چرا که در مورد این (تلاش بر ضد حق) و مظلومیت امام علی (ع) فرمود: 

وای بر آنان! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت بر پایه های نبوت استوار ماند؟ (از خانه ای که جبرئیل در آن فرود می آمد به خانه دیگر بردند .

و حق را از دست علی، که عالم به امور دین و دنیاست گرفتند)

( بدانید که این زیانی بزرگ و آشکار است)

چه باعث شد که با علی علیه السلام کینه توزی نمایند و انتقام گیرند؟

و در علت برخود قانونمندانه فرمود:

چون سوزش تیغ او را چشیدند و پایداری او را دیدند که نسبت به مرگ بی اعتنا بود دیدند که چگونه بر آنان می تازد و با دشمنان خدا نمی سازد و آنان را عقوبت می کند و خشم علی علیه السلام در راه (رضای) خداست.

در صورتی که اگر آن حرکت وقیحانه نبود؛ کار پیامبر (ص) ادامه می یافت. چنانچه در ادامه سخن درربارش در باره ی ویژگی های حکومت امام علی علیه السلام فرمود:

ویژگی های حکومت امام علی علیه السلام

بخدا سوگند، اگر پای در میان می نهادند، و علی علیه السلام را بر کاری که پیغمبر صلی الله علیه و آله به عهده او نهاد می گذاردند

آسان ایشان را به راه راست می برد، و حق هر یک را به او می سپرد چنان که کسی زیانی نبیند و هر کس میوه ی آنچه کشته است، بچیند. (و) این شتر را سالم به مقصد می رساند و حرکتش برای کسی رنج آور نبود که هرگز رنگ کدورت نپذیرد و همواره سیراب بوده رنج تشنگی نبینند « چشمه ای که آب زلال آن فواره زنان از هر طرفی جاری است » تشنگان عدالت را از چشم هی سرشار و زلال حقیقت سیراب می کرد

علی علیه السلام همواره در پنهان و آشکار نصیحت کننده ی مردم بود و اگر بخلافت می رسید از اموال بیت المال برای خود ذخیره نمی نمود و از ثروت دنیا جز باندازه نیاز برداشت نمی کرد، باندازه آب اندکی که عطش را فرو نشاند و طعام مختصری که رفع گرسنگی نماید در آن هنگام زاهد از حریص به دنیا و راستگو از دروغگو باز شناسانده می شد ( اگر مردم چنین می کردند، ایمان آورده و تقوی پیشه شده، حق را به امام واقعی می سپردند درهای رحمت از آسمان و زمین بروی آنان می گشود. اما دروغ گفتند و بزودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود)

و این می تواند هشداری برای همه زمان ها باشد که در ...از دقت لازم غفلت نورزند؛ چون خداوند غافلان را دوست ندارد و حمایت نخواهد کرد. این پیام در ادامه سخنان حضرت فاطمه زهرا (س) است؛ که در نکوهش از انحراف مهاجرین و انصار می فرماید:

اکنون بیائید و بشنوید :!

شگفتا! روزگار چه شگفتی ها در پس پرده دارد و چه بازیچه ها یکی از پس دیگری بیرون می آورد .

( اگر تعجب نمائی! پس گفته های آنان تعجب آور است)

راستی مردان شما چرا چنین کردند؟ ای کاش می دانستم به چه پناهگاهی تکیه داده اند؟

و کدام ستون استوار را انتخاب نمودند؟ و به کدامین ریسمان چنگ زدند؟ و بر کدام فرزند و خاندانی پیشی گرفتند و غلبه نمودند؟

شگفتا !

( چه دوستان دروغین و سرپرستان نااهلی را انتخاب کردند! و چه زشت است سرانجام ستمکاران که جایگزین بدی برگزیدند)

سر را گذاشته به دم چسبیدند، پی عامی رفتند و از عالم نپرسیدند !

( نفرین بر مردمی نادان که تبهکارند و تبهکاری خود را نیکوکاری می پندارند. بدانید که آنان فاسدند و بفساد خویش آگاهی ندارند) .

وای بر آنان !

( آیا آن که مردم را به راه راست می خواند، سزاوار پیروی است یا آن که خود، راه را نمی داند؟ در این باره چگونه داوری می کنید؟)

هشدار از آینده ای خونین

اما بجان خودم سوگند. نطفه ی فساد بسته شد. باید انتظار کشید تا کی مرض فساد پیکر جامعه اسلامی را از پای در آورد

پس از این از پستان شتر بجای شیر، خون بدوشید و زهری که به سرعت هلاک کننده است

( اینجاست که روندگان راه باطل زیان کننده اند)

و مسلمانان آینده خواهند دانست که سرانجام اعمال مسلمانان صدر اسلام چه بوده است؟

از این پس، قلب های خود را از بروز آشوب ها مطمئن نمایید .

بشارت باد شما را به شمشیرهای کشیده و حمله ها و تهاجمات پی در پی، و بهم ریخته شدن امور اجتماعی مسلمانان و استبداد و دیکتاتوری ستمگران آنها که غنائم و حقوق شما را اندک پرداخت می کنند و جمع شما را با شمشیرهای خود درو می نمایند پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان بکجا خواهد انجامید؟

( دریغا! که دیده ی حقیقت بین ندارید، بر ما هم تاوانی نیست و نمی توانیم شما را به کاری که کراهت دارید! الزام کنیم)

سرزنش کناره گیری ازولایت

در حدیث 59 فرمود:(3)) من ملتی را مثل شما نمی شناسم که اینگونه عهد شکن و بد برخورد باشند، جنازه ی رسول خدا را بر روی دست ما گذاشته و رها کردید، و عهد و پیمان های میانتان را بریدید و فراموش نمودید، و ولایت و رهبری امام علی علیه السلام و ما اهلبیت را انکار کردید و حق مسلم ما را باز نگرداندید، گویا از آن چه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم فرمود، آگاهی ندارید؟

سوگند بخدا که رسول گرامی اسلام در آن روز ولایت و رهبری امام علی علیه السلام را مطرح کرد و از مردم بیعت گرفت، تا امید شما فرصت طلبان تشنه ی قدرت را قطع نماید، ولی شما رشته های پیوند معنوی میان پیامبر صلی الله علیه و آله و خودتان را پاره کردید .

عاقبت کوتاهی در ولایتمداری

این را بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد ."

(1) البته اشتباه نشود؛ منظور ما باج دادن و زیرپا گذاشتن ارزش های دینی نیست. یعنی ضمن رعایت خط قرمزها. همه باید دنبال گرفتن حق‌شان باشند. در عین حال که حقوق دیگران نیز رعایت شود.

(2) لردهم الیها و حملهم علیها و لساربهم سیرا سجحا، لا یکلم خشاشة و لا یکل سائره و لا یمل راکبه و لاوردهم منهلا نمیرا صافیا رویا، تطفح ضفتاه و لا یترنق جانباه، و لاصدرهم بطانا و نصح لهم سرا و اعلانا، و لمی کن یحلی من الغنی بطائل و لا یحظی من الدنیا بنائل غیر ری الناهل و شبعة الکافل، و لبان لهم الزاهد من الراغب و الصادق من الکاذب و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیئات ما کسبوا و ما هم » اعراف 96 ". " .« و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون «

زیرنویس=زمر 51 ** .« بمعجزین

4- توبیخ المهاجرین و الانصار علی انحرافهم

الا هلم فاستمع و ما عشت اراک الدهر عجبا !

و ان تعجب فعجب قولهم! " . - رعد 5

لیت شعری الی ای سناد استندوا؟ و علی ای عماد اعتمدوا؟ و بای عروة تمسکوا؟ و علی ایة ذریة اقدموا و احتنکوا؟ : لبئس المولی و لبئس العشیر (و بئس للظالمین بدلا) " ."کهف 50

استبدلوا و الله الذنابی بالقوادم و العجز بالکاهل، فرغما لمعاطس قوم.

(3) برای دفاع از ولایت امام علی علیه السلام و افشاگری لازم در مورد سیر ارتجاعی مردم آنگاه که کودتاگران سقیفه تصمیم گرفتند به خانه ولایت تهاجم کنند و فریب خوردگان نزدیک خانه حضرت علی علیه السلام گرد آمده و تسلیم توطئه ها بودند، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله از خانه بیرون آمد و در کنار در ورودی منزل ایستاد و خطاب به مردم کوچه و بازار فرمود :

قالت: لا عهد لی بقوم حضروا اسوء محضرا منکم، ترکتم رسول الله صلی الله علیه و آله جنازة بین ایدینا و قطعتم امرکم فیما بینکم، لم تستامرونا و لم تردوا لنا حقا کانکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم، و الله لقد عقد له علی علیه السلامی ومئذ الولاء لیقطع منکم بذالک منها الرجاء، و لکنکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیکم، و الله حسیب بیننا و بینکم فی الدنیا و الاخرة.

حق استاد و معلم

یکی از مصادیق مهم این حقوق حق والدین است اعم از پدر و مادر نسبی و معنوی و روحانی، که حق این، از جان عزیزتر ها نیز باید رعایت شود با احترام گذاشتن به آنان و .... در اینجا به گوشه ای از اشعار و روایات در این باب اشاره می شود.

اقسام حق (حق مادر، حق استاد، حق امام)

بعد از آن حق مادر است و پدر

وان استاد و امام و پیغمبر

سعدی

لزوم اطاعت از استاد و معلم

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی

مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر

حافظ

سرزنش رعایت نکردن حق و اعتبار پدر

پسر کو ندارد نشان از پدر

تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

فردوسی

احادیث درباره احترام به پدر و مادر

1- بزرگترین واجب

امیر مومنان امام علی (علیه السلام) فرمود: بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.

2 - برترین اعمال

بزرگترین کارها عبارت است ازنماز در وقت نیکی به پدر و مادر در جهاد در راه خدا بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۸۵

3 - انس با پدر و مادر

مردی خدمت پیامبر اکرم آمد و گفت پدر و مادر پیر دارم که به خاطر انس با من؛ مایل نیستند به جهاد بروم! رسول خدا (ص) فرمود: پیش پدر و مادر بمان قسم به آنکه جانم در دست اوست انس یک روزه آنان با تو از جهاد یک سال بهتر است.

البته در صورتی که جهاد واجب عینی نباشد

بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۵۲

4 - محبوب ترین ها

ابن مسعود می گوید از پیامبر گرامی اسلام سؤال کردم محبوب ترین کارها پیش خدا کدام است؟ فرمود: نماز در وقت گفتم: بعد از آن چه چیز؟ فرمود: نیکی به پدر و مادر گفتم: بعد از آن چه چیز؟ فرمود: جهاد در راه خدا بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۰

5 - نگاه به پدر و مادر

پیامبر (ص) خدا فرمود: هر فرزند نیکوکاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه ثواب یک حج کامل مقبول به او داده می شود.

سوال کردن حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند فرمود آری خداوند بزرگ تر و پاک تر است. بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۳

6 - احترام به پدر و مادر

امام صادق علی (علیه السلام) فرمود: نیکی به پدر و مادر نشانه شناخت شایسته بنده خداست زیرا هیچ عبادتی که زودتر از رعایت حرمت پدر و مادرتان به خاطر خدا انسان به رضایت خدا نمی رساند.

بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۷

خدایا ما را قدردان زحمات پدر و مادر بگردان.

خدایا ما را به تربیت نسلی با ایمان و حق شناس و پاکدل و نیکوکار موفق بدار.

اهمیت رضایت مادر

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر بالین جوانی که در حال مرگ «احتضار» بود حاضر شد و فرمود: ای جوان کلمه توحید (لا اله الا الله) بر زبان بیاور جوان زبانش بند آمده بود و قادر بود ادای توحید نبود.

پیامبر اکرم خطاب به حاضرین فرمود: آیا مادر این جوان در اینجا حاضر است؟

زنی که در بالای سر جوان استاده بود گفت آری من مادر او هستم.

 رسول خدا (ص) فرمود آیا تو از فرزندت راضی و خوشنود هستی؟ گفت: « نه» من مدت ۶ ماه است که با او حرف نزده ام.

حضرت فرمود: ای زن او را حلال کن و از او راضی باش! گفت: برای رضایت خاطر شما او را حلال کردم خداوند از او راضی باشد.

پیامبر (ص) رو به آن جوان نمود و کلمه توحید را به او تلقین نمود جوان بعد از رضایت مادر زبانش باز شد و به یگانگی خدا اقرار کرد.

سپس پیامبر (ص) فرمود: ای جوان چه می بینی؟ گفت: مردی بسیار زشت و بد بو را مشاهده می کنم و اکنون گلویم را گرفته است.

پیامبر (ص) دعایی به این مضمون به جوان یاد داد و فرمود: بخوان ای خدایی که عمل اندک را می‌پذیریم و از گناه و خطای بزرگ در می گذری از من نیز عمل اندک را بپذیر و از گناه بسیار من درگذر چرا که تو بخشنده و مهربانی.

جوان دعا را آموخت و خواند؛ سپس پیامبر (ص) پرسید: اکنون چه می بینی؟ گفت: اکنون مردی (ملکی) را می‌بینم که صورتی سفید و زیبا و پیکری خوشبو و لباسی زیبا بر تن دارد و با من خوش رفتاری می‌کند (بعد از دنیا رحلت کرد). استنساخ از مجموعه مشاط معنوی

ضرورت آشنائی با ویژگی های معصومان (ع)

از جمله بایدهای تربیتی آشنایی با ویژگی ها و دیگر دانستنی های معصومان علیهم السلام است که مفصل آن در سایت فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج) آمده و خواهیم ذکر کرد. در اینجا فقط مطالب مربوط به مسائل تربیتی بطور خلاصه‌ تقدیم می کنیم.

چه لذت می برند آنان که داشته های گوناگون خود را که با ادبیات مختلف جهت خود آگاهی فرا گرفته اند و اکنون به سخنان و سیره معصومان (ع) تطبیق می کنند تا عرفان آنان کامل گردد.

به نمونه ای از این تطبیق ها داشته ها؛ به ویژگی های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توجه بفرمایید.

حتماً باره ها این شعر را شنیده و یا خوانده اید!

اگر یک بار گویی بنده ی من

بگذرد از عرش اعظم خنده ام

الهی! اگر یکبار گویی بنده من، از عرش بگذرد خنده من.

این فرازی از مناجات‌های خواجه‌عبدالله انصاری است که بعضی ذیل را به آن اضافه کرده اند:

خدایا گفتم: خسته ام. گفتی: لاتقنطوا من رحمةالله.

گفتم : هیچ کس را ندارم. گفتی:نحن اقرب من حبل الورید.

گفتم : فراموشم نکن .گفتی: فاذکرونی اذکرکم.

گفتم:راه چیست؟ گفتی : انا هدیناه السبیل اما شاکرا اما کفورا.

اگر خوب دقت شود: این شعر عرفانی؛ برگرفته از این تکه ی تاریخی است که در موضوع خداشناسی حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است.

خدا خواهی و خداگرایی فاطمه (س)

روزی پیامبر اسلام از دخترش پرسید:

فاطمه جان چه درخواست و حاجتی داری؟ هم اکنون فرشته وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده است تا هرچه بخواهید تحقق پذیرد.

فاطمه (س) پاسخ داد: قالت: شغلنی عن مسئلته لذة خدمته، لا حاجة لی غیر النظر الی وجهه الکریم .

لذتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.  ریاحین الشریعه جلد ۱ صفحه ۱۰۵

این خدا خواهی در تربیت فرزندان نیز اثر می گذارد. از این رو می بینیم فرزندان فاطمه زهرا (س) نیز در جایگاه خود خوش درخشیدند و فرزندی فاطمه (س) را به عالم و عالمیان نشان دادند. از جمله آنان حضرت زینب (س) بود که چه زیبا درخشید که در باره او سرودند:

«کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود»

برای فهمیدن معنی این سروده؛ ضمیمه کنید؛ سخن پیامبر (ص) را که نقل شده فرمود: حسین منی و انا من حسین. سپس نتیجه می گیریم همانگونه که ماندگاری نام حضرت محمد (ص) با نهضت ابا عبد الله حسین (ع) بوده، بقاء نام کربلا امام حسین (ع) نیز یپاس تلاش و مقاومت امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) بود. حال که سخن از حضرت زینب (س) به میان آمد به بعضی از ویژگی های او توجه بفرمائید.

مقام معلّمی زینب (س)

در مقام معلّمی حضرت زینب (س) زبان قاصر است، چراکه تمام ابعاد شخصیّتی او، چه در عمل و چه در فکر و روح همگی الگویی تام، اوّلاً برای انسانیّت و ثانیاً برای مسلمان بودن است. او اجازه نداد کربلا فقط صحنه‌ای از یک حادثة غم‌انگیز باقی بماند.

او معلّم صبر و بردباری، شجاعت، تقوا و عبادت، ولایت‌مداری، زهد، عفّت و پاکدامنی، و صفات برجسته و متعالی دیگری است که نام بردن آنها در این مقال نمی‌ گنجد.

روایات زیادی ناظر به مقام علمی اهل بیت (ع) در باب قرآن است؛ از جمله روایاتی که خبر می‌دهند از اینکه اهل بیت (ع) عالم به تفسیر و تأویل قرآن هستند. علم آسمان‌ها و زمین را از آن استخراج می‌کنند. اصلاً اهل قرآن هستند و اگر بخواهند دربارة فاتحةالکتاب تفسیر بنویسند، باید آن را بار هفتاد شتر کنند.

همانگونه که در ینابیع‌المودّه آمده است که ابن‌عبّاس می‌فرماید: «من نزد امیر مؤمنان تفسیر می‌آموختم. حضرت به من فرمود: ای پسر عبّاس! اگر من آنچه را که در هفت آیة سورة حمد است، از «ب» بسم‌الله تا «وَ لاَ الضَّالِّین»، برای شما بگویم و شما هم گفته‌های من را بنویسید و بعد از اینکه من پایان آن را اعلام کنم، هفتاد شتر جوان را باید بیاورند تا این نوشته‌ها را بار کنید» (القندروزی، 1422ق.، ج 1: 205). اینکه اهل بیت عالم به قرآن، از آغاز تا به انجام هستند، نشان آن است که آنان راسخون در علم‌اَند (ر.ک؛ مجلسی، 1403ق.، ج23: 197).

لذا تربیت در محیط وحیانی و رشد یافتن در محضر پیامبر و معصومین، علیهم‌السّلام، که جامع‌ترین افراد در تفسیر و تأویل‌اَند، حضرت زینب (س) را مفسّری بی‌بدیل ساخت.

خداوند مقام علمی آنان را اینگونه بیان فرموده است: ﴿...وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ...: تفسیر و تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمى‏دانند...﴾ (آل‌عمران/7). راسخون، اهل بیت پیغمبرند (ر.ک؛ عروسی حویزی، 1415ق.، ج1: 316، بحرانی،1416 ق.، ج1: 597 و حسینی شاه عبد‌العظیمی،1363، ج2: 19).

زینب کبری فرزند و دانش‌ آموختة مکتب چنین مفسّری بود. لذا با این اوصاف می‌توان دریافت که از قرآن کریم و تفسیر آن، چه میزان علم نزد زینب کبری (س) بود: ﴿بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ...: بلکه این آیات روشنى است که در سینة دانشوران جاى دارد...﴾ (العنکبوت/49).

لذا تأمّل در سخنان حضرت زینب (س)، همان مفسّری که خاندانش به عِدل قرآن تعبیر شده‌اند، پیوند عمیق کلام ایشان با آیات قرآنی را به خوبی می‌نمایاند.

اقتباس مکرّر از آیات الهی و تطبیق آن بر اوضاع کوفیان در خطبه‌ها و سخنان، خود قرینه‌ای دیگر در علم ایشان به تفسیر، تأویل و تطبیق آیات قرآنی است و تقریباً در تمام تفاسیر، مصداق آیة فوق، حضرت محمّد و اهل بیت ایشان (علیهم‌السّلام) به طور خاص، و عالمانی که به ایشان اقتدا می‌کنند، به طور عام، معنا شده‌اند (ر.ک؛ طبرسی، 1372، ج 8: 451؛ مغنیه، بی‌تا، ج 1: 527؛ مدرّسی، 1419ق.، ج 9: 471 و عروسی حویزی، 1415ق.، ج 4: 166).

سیّد نورالدّین جزایری هم در خصائص الزّینبیّه، جایگاه علمی و فعّالیّت‌های آموزشی ایشان در جامعه را اینگونه توصیف می‌کند:

داستان درس تفسیر حضرت زینب (س) و پیشگوئی از قضیه کربلا

«روزگاری که امیرالمؤمنین (ع) در کوفه بود، زینب (س) در خانه‌اش مجلسی داشت که برای زنان قرآن را تفسیر و معنا می‌کرد. روزی «کهیعص» را تفسیر می‌نمود که امیرالمؤمنین (ع) به خانة او آمد و فرمود: ای نور و روشنی دو چشمان! شنیدم برای ز‌نان «کهیعص» را تفسیر می‌نمایی. زینب (س) گفت: آری.

امیرالمؤ منین (ع) فرمود: این رمز و نشانه‌ای است برای مصیبت و اندوهی که به شما عترت و فرزندان رسول خدا (ص) روی می‌آورد. پس از آن مصایب و اندوه‌ها را شرح داد» ظاهرا چنین بوده:«ک اشاره به کربلا، ه اشاره به شهادت، ی اشاره به اسم قاتل امام حسین (ع)، ع اشاره به عطش و ص اشاره به صبر».

(مکارم شیرازی، 1361، ج 13: 7؛ عروسی حویزی، 1415ق.، ج 3: 319 و جزایری،1379: 60).

پروردگار سرچشمه علم بی‌پایان

لذا هر کس بنا به ظرفیّت خود از اسرار و تأویل آیات قرآن آگاه می‌گردد و آنان که علم ایشان از علم بی‌پایان پروردگار سرچشمه می‌گیرد، طبعاً به همة اسرار و تأویل‌های قرآن آشنا هستند. امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «مَن فَهِمَ القرآنَ فَسَّرَ جُمَل العِلم: هر کس قرآن را بفهمد، همة علوم را جملگی تفسیر می‌کند» (فیض کاشانی، 1416ق.، ج1: 36). با توجّه به این سخن، تسلّط حضرت زینب (س) بر علوم دیگر، علاوه بر علم به فهم و تفسیر قرآن اثبات می‌شود.

کلاس درس حضرت زینب (س)

در روایتی دیگر آمده است: «حضرت زینب (س) در محضر دو برادر خود، حسنین (ع)، نشسته بود و آنها دربارة گفتار رسول خدا (ص) با هم گفت‌وگو می‌کردند. زینب (س) عرض کرد: شنیدم می‌گفتید رسول خدا (ص) فرمود: بعضی از امور حلال آشکار است و بعضی حرام آشکار، ولی بعضی شبهه‌ناک است که بسیاری از مردم حکم آن را تشخیص نمی‌دهند...

آنگاه زینب (س) چنین شرح داد: هر کس از امور مشتبه پرهیز کند، دین و آبرویش را از انحراف حفظ می‌کند و هر کس که مرتکب امور شبهه‌ناک شد، پایش به سوی حرام می‌لغزد؛ مانند چوپانی که گوسفندانش را در نزدیک پرتگاهی عبور می‌دهد، قطعاً احتمال سقوط آن گوسفندان از آن پرتگاه بسیار است. بدان که هر چیزی پرتگاهی دارد. اموری را که خداوند حرام کرده، همان پرتگاه هستند. ارتکاب امور شبهه‌ناک، نزدیک به آن پرتگاه خواهد بود که موجب سقوط خواهند شد. در هر انسانی عضوی وجود دارد که اگر صالح شود، موجب صالح شدن سایر اعضاست و اگر فاسد شود، باعث فاسد شدن سایر اعضا می‌گردد. آن عضو، قلب است. ای برادرانم! (حسن و حسین) آیا از پیامبر (ص) که به تأدیب الهی ادب شده، شنیده‌اید که فرمود: خداوند مرا تأدیب نمود و نیکو ادب کرد؟!»

(مجلسی،1403ق.، ج16: 210 و ج68: 382 و محمّدی ری‌ شهری ،1367، ج 1: 78).

حلال آن است که خداوند آن را حلال نموده، قرآن آن را بیان کرده است و پیامبر (ص) آن را توضیح داده است؛ مانند: حلال بودن خرید و فروش، اقامة نماز در وقت خود، ادای زکات، انجام روزة ماه رمضان و حج برای مستطیع، ترک دروغ، نفاق و خیانت و نیز مانند امر به معروف و نهی از منکر. به این ترتیب، عبارتی را که از جدّ بزرگوار خود شنیده بود، به خوبی برای برادران خود تفسیر و تحلیل کرد

(ر.ک؛ عزیزی، بی‌تا: 2؛ میرزایی، 1386: 223 و محمّدی اشتهاردی، 1379: 76ـ74).

برچسب ها:

  • «کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود»x
  • احادیث درباره احترام به پدر و مادرx
  • اهمیت رضایت مادرx
  • اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبودx
  • بایدها و نباید های تعلیم و تربیت دینیx
  • خدا خواهی و خداگرایی فاطمه (س)x
  • داستان درس تفسیر حضرت زینب (س) و پیشگوئی از قضیه کربلاx
  • ضرورت آشنائی با ویژگی های معصومان (ع)x
  • کلاس درس حضرت زینب (س)x
  • شرط نگاه به حوزه تربیت دینیx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۱۰:۵۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا

اى عصمت حق زاده زهراى مطهّر

اى عالمه فاضله، اى دختر حیدر

***

اى شمع شبستان ولایت که به عالم

جز فاطمه نبود ز تو از قدر فزون تر

***

تعلیم تو از مکتب دین بود و از آن رو

دین یافته از دولت تبلیغ تو زیور

قبل از شروع در بحث « نیازمندی انسان به استاد» توجه عزیزان را به دو نکته مهم جلب می کنیم:

1 -اهمیت علم و دانش : آنچه بر هیچ کس پوشیده نیست و تمامی ادیان الهی مطالبه آن دارد، حتی افراد دور از مسئله ایمان به خدا، نیز علم، را بر جهل، ترجیح می دهند. این مسئله در جای خود با ادله همراه با آسیب شناسی های آن به وضوح آمده است.

2 – از آیات قرآنی که سفارش به آموزش دیگران دارد؛ « و ما در اینجا به ده موردش اشاره خواهیم داشت» فهمیده می شود که این آیات هم دلیل « نیاز انسان به استاد »،است و هم لزوم دقت در گزینش آن ها را می رساند. چون در مرحله اول؛ منصب استادی مختص انبیاء و معصومان (ع) و اولیای الهی بوده؛ سپس دیگران.

از این رو؛ ضمن توجه به اینکه این آیات در مقام بیان وظایف و دستور العمل ها است « که اصطلاحاٌ از آن تعبیر می شود به کارنامه انبیاء». و هشداری است برای تمامی استادان عزیز و گرامی که حرفه مقدس « تعلیم و تربیت» را برای خودشان شغل و کار انتخاب کرده اند؛ که مبادا این ویژگی «که معلمی کار انبیاء است» را فراموش کنند. بنابر این هر کس خود را در این جایگاه قرار دهد؛ باید خط و مشی خود را با سیره پیامبران علیهم السلام به ویژه خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) تطبیق داده و با سعی و تلاش مضاعف؛ وظیفه خود را بخوبی انجام دهد، نه اینکه خدای ناکرده در قبال این مسئله مهم بی تفاوت بماند، چرا که رعایت این نکته بسیار مهم بوده و بنوعی می توان گفت: رمز موفقیت؛ بلکه تنها راه رسیدن به هدف اصلی از این کار مقدس؛است.

دلیل های نیاز به استاد و مربی

1 - جهت تعلیم و تعلم

بدیهی است انسان برای رسیدن به کمال نیاز به تعلیم و تعلم دارد. زیرا ترقی و تعالی روحی و جسمی هر کسی به قدرت علم است و هیچ معلمی برای الگو قرار دادن ؛ بهتر از انبیاء تصور نمی شود.

چون علمشان از جانب خداوند علیم است و مردم را هم بدون نظر مادی تعلیم فرموده اند! (1)

یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ سوره جمعه آیه ۲

تزکیه مى‏ کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مى‏ آموزد

لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِم‏

تا مردم را از تاریکی هاى (شرک و ظلم و جهل،) به سوى روشنایى (ایمان و عدل و آگاهى،) بفرمان پروردگارشان در آورى‏.

أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور سوره ابراهیم  آیه ۱ و ۵

ما موسى را با آیات خود فرستادیم (و دستور دادیم:) قومت را از ظلمات به نور بیرون آر!

(1) آیه شریفه : فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ سوره یونس آیه 72
هیچگونه توقعى ندارم‏
(اما متاسفانه مردم) چون اهل دنیا نسبت بعلماء و انبیاء و ائمه [ع‏] سوء ظنى دارند و اینها را توهّم می کنند که گرگ آن ها باشند و می خواهند آنها را پاره کند و بلع کنند حتى می گویند

همچه حمال باسباب جهان زاهد شهر

پشت کرد است که یک جا همه را بردارد

 و اشاره بهمین دارد فرمایش حضرت رسالت صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم که فرمود در دوره آخر زمان مردم‏ (یفرّون من العلماء کما یفر الغنم من الذئب)
سپس فرمود: به سه عقوبت مبتلاء می شوند

1 - ظالم و اشرار بر آنها مسلط می شوند،

2 - دعاى آنها مستجاب نمی شود

3 - (یخرجون من الدنیا بلا ایمان).
 

در ادامه می فرماید: إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ

فرستاده او هستم و او اجر کامل بمن عنایت می فرماید؛ هم در دنیا عزت و شوکت و حفظ از دشمن و هم در آخرت سعادت و فیض بجنّت و مثوبات الهى می شوم

أطیب البیان فی تفسیر القرآن    ج ‏6    429

2 - جهت تکمیل فطرت

این همان سخن « ‌پیامبر درونی و برونی است» چون بشر به توحید مفطور است  فطرتش  کامل نمی‌شود مگر به آمدن انبیاء.

3 - جهت توجه و تذکر به جهان سرمد

همان قضیه خبر از ماوراء ماده و به اصطلاح «فوق متازفیزیک» است که از آن بحث می شود. که اگر انبیا مردم را به جهان دیگر و نعمت های این بشارت نمی‌دادند و از کیفر اخروی نمی ترسانیدند مردم پی به جهان دیگر نمی بردند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ (بقره 209)

و اگر بعد از این همه نشانه‏هاى روشن، که براى شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد) که خداوند، توانا و حکیم است‏.

و در دو آیه دیگر می فرماید:

قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدیداً مِنْ لَدُنْهُ سوره کهف آیه 2

در حالى که ثابت و مستقیم و نگاهبان کتابهاى (آسمانى) دیگر است تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند

ْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاس‏ سوره یونس آیه ۲

 مردم را (از عواقب کفر و گناه) بترسان‏

4 - جهت قیام به عدل

با اینکه انبیا آمدند باز هم مردم به عدالت رفتار نمی کند پس اگر آن نیامده بودند مردم چه می کردند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ سوره حدید آیه ۲۵

 تا مردم قیام به عدالت کنند

5 - جهت رفع اختلاف و نزاع ها

با اینکه انبیا آمده اند این همه اختلاف در عقائد و ادیان و مذاهب وجود دارد وای بر آن وقتی که انبیا نمی‌آمدند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ سوره بقره آیه ۱۰۹

بسیارى از اهل کتاب، از روى حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو مى‏کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق براى آنها کاملا روشن شده است.

حیله گران از خدا بی خبر و مکتب های خود تراشیده و نیزادیان تحریف شده نمی گذاشتند مردم از جهل بیرون بیایند.

6 - جهت معرفت رضا و غضب خالق

اگر انبیا نبودند از کجا مردم رضای معبود خود را می فهمیدند و از کجا می دانستند که رضای او در اطاعت و خشم و در گناه است. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ ِ حَتَّى إِذا حَضَرَ سوره نسا آیه ۱۸

براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى‏ دهند، و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا مى ‏رسد مى‏ گوید: «الان توبه کردم! به انضمام آیه شریفه:

وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً (سوره  اسرا آیه 85)

و جز اندکى از دانش، به شما داده نشده است!

7 - جهت تبیین اشیاء

انبیا و جمادات و نباتات و حیوانات و اغذیه و پوشاک را برای مردم بیان کردند حتی حضرت آدم علیه السلام کاخ زندگی بشر را برپا نمود. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفیلاً إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ سوره نحل آیه ۹۱

و هنگامى که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالى که خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده ‏اید، به یقین خداوند از آنچه انجام مى‏ دهید، آگاه است!

8 - جهت تهذیب اخلاق

اگر انبیا نبودند مردم اخلاق خوب و بد را نمی دانستند و به اقتضای خواهش نفس از درندگان بد تر می شدند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ سوره انفال آیه ۲۲

بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى‏کنند.

مسئله مهم خدا محوری که هیچ! صرفاً به دنبال دنیا طلبی بودند کما اینکه هستند.

9 - جهت اصلاح امور

انسان از جنبه ی شهوت همواره در شرف فساد و هلاکت است و به مصلحی هواره نیاز دارد و اگر انبیا نبودند، فساد بشر را کسی نمی توانست اصلاح کند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَکُوا فیها جَمیعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا سوره اعراف آیه ۳۸

هر زمان که گروهى وارد مى‏ شوند، گروه دیگر را لعن مى‏ کنند تا همگى با ذلّت در آن قرار گیرند. (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود مى‏ گویند: «خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند

چنانکه حتی با آمدن انبیاء الهی فساد در بر و بحر ظاهر شده است. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

اللَّهُ الَّذی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْ‏ء سوره روم آیه ۴۰

خداوند همان کسى است که شما را آفرید، سپس روزى داد، بعد مى‏ میراند، سپس زنده مى‏ کند آیا هیچ یک از همتایانى که براى خدا قرار داده ‏اید چیزى از این کارها را مى ‏توانند انجام دهند؟!

10 - جهت ارتقاء به مدارج کمال

تقرب و به قرب خالق ذی الجلال به پیروی از انبیاء بشر به قرب محبوب می رسد زیرا آنان بشر را از هواپرستی تزکیه نموده و به اعلی درجه کمال می رسانند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ (سوره انشقاق آیه 6)

اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‏ روى و او را ملاقات خواهى کرد!. برگرفته از کتاب: برنامه دینی مرحوم مقدم

ضرورت و نیازمندی انسان به استاد و راهنما

شاید برخی چنین پندارند که در تربیت و خودسازی نیاز به استاد و راهنما نیست، چرا که راه برای آدمی به کمک نوشته ها ، اندیشیدن در آیات و روایات و سیره معصومین (علیهم السلام) نمایان شده و آموختن به سادگی امکان پذیر است.

از این روی لازم است نخست از ضرورت استاد و راهنما بحث کرده و سپس به بررسی مطالب دیگر بپردازیم.

چند نکته یاد ماندنی:

مراد از استاد و راهنماهایی که در این جا یاد آور می شویم، انسان وارسته ای است که علاوه بر دانش استادی به پیش نیازهای آن نیز عمل کند از باب مثال در عمل به شریعت و دریافت های دینی و معنوی توانا باشد. صلاحیت تقوایی، مهارت و تخصص در علوم اسلامی و تدبیراستادی داشته باشد تا جوینده کمال را چه در علم روز و چه در تهذیب نفس، شناخت درست داده و در حرکت به سوی خدمت به مردم در حد رضای الهی یاری دهد و راهنما گردد. یعنی علاوه بر رشته تخصصی مورد بحث دستور های اسلام را نیز به شایستگی تبیین کند و هرگونه ابهام و پرسشی را روشن سازد.

هیچ کس بى ‏اوستاد چیزى نشد
هیچ آهن خنجر تیزى نشد

بود هر کار بی استاد دشوار
نخست استاد باید آنگهی کار

نظامی

نیاز انسان به معلم و پیروی از راهبر

نیاز آدمی به معلم و پیروی از راهبر در همه علوم و فنون - به ویژه در زمینه های معنوی - یک نیاز طبیعی و عمومی است. هر کس توان رسیدن به هرگونه کمالی را ندارد و نمی تواند شخصیت خود را خود به خود به ثمر رساند و از آن روی که دشواری های فراوانی در پیمودن راه انسان شدن وجود دارد و رهرو دراثر غلبه طبع و کسالت و وسوسه های نفسانی، جاذبه ها و لذایذ مادی، تعلقات عاطفی و غریزی و ... هر آن ممکن است که حرکت را رها سازد و یا به انحراف کشانده شود به راهنما نیازمند است.

وجود مشاور و کوکب هدایت در این گونه موارد می تواند عامل مهمی برای آرامش اطمینان و رهایی از بندها باشد، پشت و پناه گردد و در حقیقت خود راه شود و گرگ های نفسانی و شیطانی را از یوسف جان برهاند.

گذشته از این ها آدمی همواره در گیرودار شناخت صواب از خطا و درست از نادرست است. دانای توانایی می خواهد که پاسخ دهد و «فرقان» شود. از حالات و مراتب راهرو خبر گیرد و مبادی القاءات گوناگون را بر وی بشناساند. اگر صرف عقل با مدد مطالعه آثار می توانست درست را از نادرست روشن سازد و گام به گام چراغ هدایت رونده شود نباید در زندگی آدمی شاهد هزاران گونه ناگواری باشیم.

همتم بدرقه راه کن ای طایرقدس

که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

***

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر

حافظ

به شاگردی هر آن کو شاد گردد
 بود روزی که هم استاد گردد

شیخ بهائی

امام سجاد (علیه السلام) می فرماید:

«هلک من لیس له حکیم یرشده».

رساله سیر و سلوک 116 به نقل از کشف الغمه

آن را که فرزانه ای راهنما نباشد تباه می گردد.

هر که گیرد تیشه ای بی اوستا

ریشخندی شد به شهر و روستا

***

هر که در ره بی قلاوزی رود

هر دو روزه راه صد ساله شود

***

هر که تازد سوی کعبه بی دلیل

همچونان سرگشتگان گردد ذلیل

مثنوی کلاله خاور، ص 146.

امام خمینی «ره» در ضرورت استاد و راهنمای اخلاقی می فرماید:

لازم و ضروری است که این عمل میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعی آن به لذت های حلال با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردی کامل و راهبری دانا و توانا که دلیل راه باشد انجام گیرد.

به ره چون روى هیچ تنها مپوى‏
‏نخستین یکى نیک همره بجوى

***

اخذ کن آداب دینت از فقیه
نی زهر شیّاد مردود سفیه

- نخست استاد باید وانگهی کار.   نظامی

گذرت بر ظلمات است بجوی خضر رهی

که در این ره بسیار بود گمراهی

***

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

درست فراگیری  کار و فن از استاد

- نگاه به دست ننه کن مثل ننه غربیله کن ! یعنی : درست فراگیری از استاد.

مقایسه ای آموزنده

همانطور که در بیماری های ظاهری وامراض جسمی نوشته اطبای حاذق و تدوین کتب طبی و شرح و بیان بیماری ها واقسام دواها ما رااز مراجعه به طبیب بی نیاز نمی کند بلکه بر طبق سیره جاری عقلاء در هر بیماری به طبیب متخصص رجوع می کنیم و خود را تسلیم او می نماییم و هر شربت که داد اگر تلخ است واگر شیرین می نوشیم و هرگز حاضر نیستیم اکتفا به عقل خود نموده و یکی از کتاب های طبی را برداشته و مطالعه کنیم و آنچه به خیال خود در نوع بیماری و داروی آن تشخیص دادیم عمل کنیم ، همچنین در امراض قلبی و بیماری های روحی تنها دست رسی به علم شریعت کافی نخواهد بود بلکه باید تعیین داروهای معنوی با نظر طبیب متخصص باشد که فرمود:

طبیب دوار بطبه قد احمی مواسمه و احکم مراسمه.

پرواز در ملکوت ج 1، ص 70.

پیراستن نفس ساده تراز نیکو ساختن خط نیست چگونه است که در خط آموزی نیاز به مربی هست اما در پی بردن به کمبودها و کاستی های نفس و راهای درمان آن نیازی به راهنما واستاد نباشد؟!

تمثیل درخت خودرو:

آری آن که از راهبری بهره نگیرد واز پرتو تعلیمات دانشوری برخوردار نشود مانند درختی می ماند خودروی و بی بار، درختی که برگ می آورد ولی میوه نمی دهد مانند درختان جنگل که اگر باری هم داشته باشند طعم میوه درخت تربیت شده و باغ را ندارند.

بازگویی داشته های علمی دینی نمونه سیره بزرگان

عبدالعظیم حسنی (ره) می گوید:

خدمت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) رسیده و عرض کردم: تصمیم دارم باورها و دریافت های خود را بر شما عرضه کنم اگر پسندیده شد بر آن استوار بمانم تا خداوند را دیدار کنم. پس از بیان عقاید و دریافت های خود حضرت فرمود:یااباالقاسم هذا والله دین الذی ارتضاه لعباده فاثبت علیه ثبتک الله بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و فی الاخره  . بحار ج 3، ص 268.

یاابوالقاسم بخدا قسم این دریافت تو آیین خداست ، آیینی که برای بندگانش پسندیده است پس بر آن استوار باش که خداوند تو را بر سخن استوار در دنیا و آخرت پایدار بدارد.

عارف بلند پایه حاج میرزا علی آقای قاضی استاد اخلاق علامه طباطبائی می گوید:

کسی که طالب راه سلوک طریق خدا باشد اگر برای پیدا کردن استاد این راه نصف عمر خود را در جستجو و تفحص بگذارند تا پیدا کند ارزش دارد و کسی که به استاد رسید نصف راه را طی کرده است رساله سیر و سلوک، ص 176.

در خدمت استاد بود افتخاری بزرگ

در روایات نام برخی از اصحاب سر و حواری پیامبر و امامان معصوم (علیه السلام) آمده است :

در خدمت پیامبر (صلی الله علیه وآله) اصحاب خاصی مانند: سلمان، ابوذر، مقداد و ...،

در خدمت امام علی (علیه السلام) اصحاب سری مانند: کمیل، اویس قرنی، میثم تمار، عمر بن حمق خزاعی، محمد بن ابی بکر و ...

در زمان امام مجتبی (علیه السلام) سفیان بن ابی لیلی، حذیقه بن اسد ( اسید) الغفاری و ...

در زمان امام حسین (علیه السلام) یارانی که نام جاویدشان در شمار شهیدان کربلا آمده است .

در خدمت امام سجاد (علیه السلام) جبیر بن مطعم، یحیی بن ام طویل، ابوخالد کابلی، سعید بن مسیب و ...

در زمان امام باقر و صادق (علیه السلام) عبدالله بن شریک عامری، زراره بن اعین، بریدین معاویه، محمد بن مسلم، ابوبصیر، لیث بن بختری، عبدالله بن ابی یعفور، عامر بن عبدالله، حجر بن زایده، حمران بن اعین و ...  در شان آنها چنین آمده است که:( ..فهولاء حواریون اول السابقین واول المقربین واول المتحورین حواری من التابعین) رجال کشی /09

بنابراین همانگونه که اولیای الهی بطور مستقیم و بالمباشره راهنمای اخلاقی بوده اند دراین زمان نیز باید بسراغ پاکانی رفت که همراه گردند و کوکب هدایت شوند.

دعای امام علی (ع) به راهنمایان

علی (علیه السلام) برای کسی که در پی راهنما باشد دعا می کند و نجات و رهایی او را در چنگ زدن به دامن استاد و هدایت کننده می داند:

رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُکْماً فَوَعَى وَ دُعِیَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ هَادٍ فَنَجَا... . کیهان اندیشه شماره 151، ص 42.

آمرزش خدای کسی را باد که سخنی خردمندانه بشنود و کار بندد و به راه راست خوانده شود و نزدیک آید و بپذیرد و دست به دامان راهنمایی زند و رستگار گردد.

ابن میثم بحرانی (رحمه الله) در شرح جمله (واخذ بحجزه هاد فنجا) گفته است:

یعنی در پیمودن راهی که بسوی خدا می رود باید به استادی ارشادگر و دانا اقتدا کرد تا رستگاری به چنگ آید ... واز سخن مولی وجوب و ضرورت استاد برای سیر و سلوک فهمیده می شود.

نهج البلاغه صبحی صالح، خ 76.

برترین الگوهای برای استادی

الگوهایی که بر این کار وجود دارد؛ در مرحله اول انبیاء الهی و معصومان (ع) هستند.

و لذا در آیه شریفه آمده:

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِر سوره احزاب آیه 21

(آرى) براى شما در زندگى آنها اسوه حسنه (و سرمشق نیکویى) بود، براى کسانى که امید به خدا و روز قیامت دارند و هر کس سرپیچى کند به خویشتن ضرر زده است، و در آیه دیگر مى فرماید فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ بلکه یکى از حکمت هاى اینکه خداوند پیشوایان دین را معصوم قرار داده براى همین است که نقطه ضعفى که دیگران مجوز اعمال زشت خود قرار دهند در آنها نباشد أطیب البیان فی تفسیر القرآن    ج‏1    341 

قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَه سوره ممتحنه  آیه 4

براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت،

در این آیه خداى تعالى خطاب به مؤمنان مى‏ گوید شما باید با روش دشمنانه ابراهیم و انبیاء و اولیاء با کافران خویشاوندانشان تأسى کنید. پس از نزول این آیه مؤمنان با خویشاوندان مشرکشان دشمن شده ابراز عداوت و بیزارى مى‏کردند و خداوند از شدت اندوه باطنى مؤمنان از آن جهت مطلع شده آیه 7 همین سوره را نازل فرمود که: «شاید خدا بین شما و کسانى که دشمن دارید مودت پدید آرد» و چنین شد.

یعنى بسیارى از مشرکان ایمان آوردند و دوست و یاور و برادر مومنان گردیدند. ترجمه اسباب نزول         226  

و دراین میان می توان؛ پس پیامبر (ص) از امیر مؤمنان امام علی (ع)  نام برد.

حضرت امام علی علیه السلام بیش از 73 صنعت را پیشنهاد فرمود: ولی متأسفانه بعض مردم بی لیاقت آن زمان او را مسخره کردند و امام سجاد (ع) از نزدیک شدن ارتباطات و فضای مجازی سخن گفته: اما، کجا بود کی هست! گوش شنوا!

اما حضرت فاطمه زهرا (س) :

اوج ارزش راهنمائى کردن

به نقل على (ع) روزى زنى به حضور حضرت زهرا (س) رسید و عرض کرد: مادر ناتوانى دارم که درباره نماز مسائلى را نمى داند، من را نزد شما فرستاده تا آن مسائل را بپرسم، سوالات او به ده سوال رسید. و از بسیارى سوال شرمنده شد و عرض کرد: اى دختر رسول خدا، بیش از این به شما زحمت نمى دهم.

حضرت فاطمه (س) فرمود: آنچه را نمى دانى بپرس، آیا کسى را سراغ دارى که در برابر صد هزار مثقال طلا اجیر شود که یک روز بار سنگینى را از زمین به بالاى بام ببرد و اظهار خستگى کند؟

او عرض کرد: نه.زهراى اطهر (س) فرمود: من نیز اجیر شده ام در برابر هر مساله اى که به تو پاسخ دهم مزدى بگیرم که اگر بین زمین تا عرش را پر از مروارید کنند، باز آن مزد بیشتر است، بنابراین من سزاوارتر از آن اجیرم که اظهار خستگى نکنم، من از پدرم شنیدم که فرمود: علماى شیعه ما وقتى در قیامت محشور مى شوند، بقدر علمشان و بقدر تلاشى که در ارشاد مردم کرده اند به آنها خلعت و جایزه مى دهند...  منیه المرید شهید ثانى ص 21.

و دخترش زینب (س) را نام برد.

روایتی که در این زمینه از امام سجاد (ع) درباره حضرت زینب (س) نقل شده، بسیار معروف است: «أَنْتِ بحَمْدا... عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة».

او که در یکی از روزهای سال ششم هجری قمری خانه پاک علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) با شادی و سرور به پیشواز نورسیده ای می رفت.

دختری که سومین فرزند خانواده و اولین دختر حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود.

حضرت زینب (سلام الله علیها) در روز پنجم جمادی الاول سال ششم هجری قمری در مدینه به دنیا آمد.

. قطعه ای از بهشت، ص 648.

فضیلت های حضرت زینب (س)

از جمله فضیلت های حضرت زینب (علیها السلام) علم و دانش اوست:

سخنان و خطبه های عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کوفه، مجلس عبیداللّه بن زیاد و همچنین در دربار یزید، از سوی حضرت زینب (علیها السلام) هر کدام شاهدی بر توانایی دانش این بانوست.

دربارة این خاندان گفته شده: «إِنَّ هَؤلاَء وَرَثُوا العِلمَ وَ الفَصَاحَةَ زُقُّوا العِلمَ زُقّاً».

حضرت زینب(س) علاوه بر علم لدّنی، تمام شرایط یک راوی موثّق را در حدّ کمال داراست. بدین لحاظ، به او (س) عالمه گفته‌اند.

همچنین علم پیشگویی حوادث را نیز دارا می‌باشد، چنان‌ که کیفیّت شهادت خود را پیشگویی کرد.

صفت دیگر ایشان (ع) عقیله است که ابن‌ عبّاس به او داده است. همچنین مفسّری بی‌بدلیل است؛ زیرا خطبه‌های آن حضرت (س) آکنده از آیات قرآنی است.

جایگاه علمی حضرت زینب (س)

برای حضرت زینب (س) القاب علمی گوناگونی ذکر نموده‌اند که عبارتند از: «عالمةٌ غیرَ مُعلمةٍ: دانای نیاموخته»، «فهمةٌ غیرَ مُفهِّمةٍ: فهمیده بی‌آموزگار»، «نائبةُ الزّهراء: جانشین حضرت زهرا، سلام‌الله علیها»، «عَقیلةُ النِّساء: خردمند بانوان»، «سیّدة العَقائِل: بانوی بانوان خردمند»، «سُلالةُ الوِلایة: فشرده، خلاصه و چکیدة ولایت»، «وَلیدةُ الفَصاحة: زادة شیواسخنی»، «عَقیلةُ خِدر الرّسالة: خردمند پرده‌نشینان رسالت»، «بلیغة: سخنور رسا»، «فصیحة: سخنور»، «صدیقة الصّغری: راستگوی کوچک (در مقابل صدیقه کبری سلام‌الله علیها)»، «المُوثَّقة: بانوی مورد اطمینان»، «عقیلة الطّالبین: بانوی خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان)»، «الفاضلة: بانوی بافضیلت»، «الکاملة: بانوی تامّ و کامل»، «عقلیة الوحی: بانوی خردمند وحی»، «عقیلةالنّبوّة: بانوی خردمند پیامبری»، «رَبیعَةُ الفضل: پیش‌زادة فضیلت و برتری»، «عقلیة القریش: بانوی خردمند قریش»، «سلیلة الزّهراء: چکیده و خلاصة حضرت زهرا، سلام‌الله علیها»، «آیةٌ مِن آیات‌الله: نشانی از نشانه‌های خداوند»

(ر.ک؛ رسولی، بی‌تا: 13؛ بحرانی اصفهانی، 1409 ق.، ج 11: 948 و اصفهانی، بی‌تا: 137).

یاد آور می شود: در ادامه زندگی نامه حضرت زینب (س) که برگرفته از سایت های مختلف گرفته شده و خلاصه آن در سایت فرهنگ سازان حضرت حجه بن الحسن (عج) آمده به پنج نمونه از این ویژگی ها اشاره شده. البته آنچه مربوط به بخش استادی حضرت (س) است در اینجا نیز اشاره خواهیم داشت.

رابطه حضرت زینب (س) با بانوان کوفه

زمانی که حضرت علی (ع) در کوفه حکومت می‌کردند حضرت زینب(س) در کنار ایشان بوده و به عنوان رابط امام با بانوان کوفه و جهان اسلام فعالیت می‌کردند.

حضرت زینب (س) استاد بانوان کوفه بود و در مکتب ایشان بانوان کوفه با احکام اسلامی و به ویژه تفسیر قرآن آشنا می‌شدند.

در دوران خلافت حضرت علی (ع) در کوفه ایشان نیز در آنجا اقامت داشت و از نزدیک در هدایت مردم ونشر معارف اسلام، عهده دار وظایفی بود. یک سال بعد از اقامت در کوفه گروهی از زنان، شوهران خود را به خدمت امام فرستادند و پیام دادند که ما شنیده ایم زینب کبری نیز مانند مادرش از علم و دانش فراوانی برخوردار است لذا اجازه فرمایید از خرمن علمش برخوردار شویم. (1) امام اجازه دادند و جلسه درس و تفسیر قرآن حضرت زینب (سلام الله علیها) آغاز شد. یک روز ضمن اینکه حضرت زینب آیه «کهیعص» از ابتدای سوره مبارکه مریم را تفسیر می کرد،

شیخ صدوق در کتاب «کمال‌الدین» خود روایتی را با همین مضمون از امام حسن عسگری (ع) نقل می‌کند. راوی از امام (ع) سؤالاتی از تفسیر و تأویل آیات می‌پرسید که بحث درباره سوره مریم (س) شد. حضرت در تأویل آیه اولیه این سوره فرمود:

«زکریا علیه‌السلام از پروردگار خود خواست که به او اسمای خمسه طیبه را بیاموزد، جبرئیل فرود آمد آنها را به وی آموخت. زکریا چون محمد و على و فاطمه و حسن (ع) را یاد می‌کرد غمش برطرف و گرفتاریش زائل مى‌شد و چون حسین (ع) را یاد می‌کرد گریه گلویش را می‌گرفت و مبهوت می‌شد. یک روز عرض کرد معبود من مرا چه مى‏‌شود که چون چهار نفر از خمسه طیبه را یاد میکنم به یاد آنان از غم‌هاى خود آرام می‌شوم و چون حسین را یاد می‌کنم چشمم اشک می‌ریزد و ناله‌‏ام بلند مى‏‌شود خداى تبارک و تعالى او را از قصه حسین خبر داد و فرمود: کهیعص «کاف» اشاره به نام کربلا است و «هاء» هلاکت و شهادت عترت است و «یاء» اشاره به قاتل آنان یزید علیه اللعنه است که او ظالم بر حسین است «عین» اشاره به عطش حسین (ع) است و «ص» اشاره به رمز موفقیت آنان که صبر بود است‏.» (کمال‌الدین صدوق ج2، ص454)

امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شد و سخنان او را در مورد این آیه شنید، سپس فرمود: دخترم در این کلمه رمزی نهفته است و به مصیبت ها و مشکلاتی که به شما وارد می شود اشاره دارد. (2)

کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایی که از ایشان روایت شده است خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوی بزرگوار می باشد به گفته امام سجاد ایشان دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده بود.

1. اعیان الشیعه، سید محسن امین.

2. بانوی شجاع اسلام، زینب کبری، محمدجواد مغنیه.

در کتاب خصائص الزینبیه آمده است که: در ایامی که حضرت امیرالمؤمنین علیه افضل صلوات المصلین در کوفه تشریف داشتند، آن مکرمه ( حضرت زینب (علیها السلام را مجلسی بوده در منزل خود که برای زنها تفسیر قرآن بیان می فرمود.

یکی از روزها تفسیر آیه شریفه اول سوره مریم . کهیعص. (کاف -ها یا عین صاد) را بیان می فرمود: در این بین امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شده و فرمود: ای نور دیده! شنیدم تفسیر (کهیعص) را برای زن ها بیان می نمودی. زینب (علیها السلام) عرض کرد: بلی، فدایت شوم. علی (علیه السلام) فرمود: ای نور دید! این رمزی است در مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر. پس مصائب و نوائبی ( بلاهای سخت) را که بر آنها وارد می شد، برای آن مخدره بیان فرمود. پس فریاد گریه و ناله آن مظلومه بلند شد. عجبا که آن مخدره با اینکه خودش عالم به مصائب بوده، از استماع آنها چنین منقلب شده، نمی دانم چه حالتی داشته وقتی که آن مصائب را بعینه دیده. از اینجا باید تصور عظم ( بزرگی) مصیبت را نمود ر.ک: خصائص الزینبیه/ 27.

والسلام مرتضوی

برچشب ها :

  • دلیل های نیاز به استاد و مربیx
  • توجه و تذکر به جهان سرمدx
  • پیش نیازهای معرفت رضا و غضب خالقx
  • پیش نیازهای ارتقاء به مدارج کمالx
  • نیاز انسان به معلم و پیروی از راهبرx
  • بازگویی داشته های علمی دینی نمونه سیره بزرگانx
  • در خدمت استاد بود افتخاری بزرگx
  • پیش نیازهای اصلاح و رفع اختلاف و نزاع هاx
  • پیَش نیازهای تهذیب و قیام به عدلx
  • برترین الگوهای برای استادیx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۹ ، ۱۶:۴۱
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از دستورات مشترک استاد و دانش پژوه؛ که گذشت اکنون نوبت بایدها و نبایدهای لازم الاجراء؛ مختص عموم افراد تحت آموزش است. فرق نمی کند تحت هر شرائط، سنی و علمی که باشند. اعم از دانش پژوهان مدرسه ای یا دانشگاهی، یا هیچ کدام، تا شامل تازه کاران حوزه تعلیم و تربیت از مردم عادی نیز بشود.

چرا که دانستن این مطالب برای همه این دسته ها مفید است؛ به عبارت دیگر؛ از مردم عادی گرفته تا شخصیت های علمی، هنری، اقتصادی، سیاسی و .. رعایت این « بایدها و نبایدها» خوب است.

بایدها و نبایدهای افراد تحت آموزش

این بخش آموزشی را با تمثیل شروع می کنیم تا عزیزانی که در پی یافتن چگونگی شروع آموزش با این نوع از ادبیات هستند، نیز بهره مند گردند.

تمثیل مسافر:

موضوع «بلوغ و رسیدن» که اعم از بلوغ سنی، بلوغ علمی، بلوغ معنوی، بلوغ مدیریتی، بلوغ سیاسی و اقتصادی  و... است. فرد بالغ در این جا تشبیه می شود به مسافری که از شهر کوچک قبلی خود؛ کوچ کرده و وارد شهر دیگری شده که ویژگی های بیشتر و پرماجرا تری دارد.

در این میان با تفاوت هایی روبرو می شود و سؤالات زیادی دارد که در قالب این تمثیل مطرح و پاسخ داده می شود.

لوازم اولیه سفر

وقتی فردی قصد مسافرت دارد چه وسایل و نیازهایی دارد؟

وسایلی مانند؛ وسیله نقلیه، آذوقه، لباس‌ مناسب، آمادگی روحی، اطلاع از مسیر، نقشه راه و..

مسافر شهر بلوغ هم نیازمند به یکسری لوازم و اطلاعات است که با آگاهی از آن می‌ تواند،سفر بلوغ را به سلامت طی نموده و از خطرات و آفات احتمالی سالم بماند.

چرا که از یک سو با حالت هایی که در او ایجاد شده چون: تغییر صدا و عصبانیت و خود محوری ، تغییرات ظاهری چهره و صدا، حساسیت نسبت به قیافه و نگاه های طولانی مدت در آینه، تمایل به تفوق و برتری، زودرنجی و... نمی داند چگونه برخورد کند.

از سوی دیگر وقتی وارد مرحله جدیدی از موفقیت می شود، سیل تبریک و شادباش به سوی او سرازیر می شود. مثل موفقیت ورزشی، هنری، درسی و دیگر کارهایی که برای آن تلاش کرده اید.

این بلوغ ها نیز، شامل بعضی از تحولات مهم در زندگی است و مثل درختی است که بعد از چند سال به بار می‌نشیند و میوه می دهد.

بلوغ که به معنای رسیدن است می گوید، شما به مرز رسیده اید. پشت سر شما یک دورانی نه چندان سخت بوده است و پیش روی شما یک دوران پر از تحول و تغییرات هست.

باید با آن دوران خداحافظی کرده و به این دوره جدید سلام کنی. از این رو باید سعی کنی کارها را جدی بگیری.

از این شهر چه می دانید؟

شما وقتی وارد شهر جدید می شوید، اول احساس تنهایی و نگرانی به استقبال او می آید.

خصوصاَ برای کسانی که بدون نگاه به نقشه وارد این شهر شده اند و تابلوها و جاده های این شهر را نمی شناسند.

راستی از این شهر چه می دانید؟

می دانید وارد کدام خانه می شوید؟ کجا استراحت می کنید؟ غذاهای مورد نیاز خودتان را چگونه بدست می آورید؟

عجله نکنید. هنوز دیر نشده، می توانید یک نقشه تهیه کنید تا راهنمای شما در پاسخ به سؤالات شما باشد.

آب و هوای این شهر هم کمی با شهر قبلی فرق دارد. کمی طول می کشد تا با این تغییرات جوی، سازگار شوید. الان ممکن است به خاطر این همه تغییرات، کمی عصبی شده باشید.

خورجین امکانات

قبل از سفر امکانات محدود. ولی مهمی را در اختیار داشتید. با گذشت زمان به کمک دیگران راه استفاده از توانایی هایی که خداوند به ما و شما هدیه کرده بود را فرا گرفتیم و وارد میدان شدیم.

زبان مادری را آموختیم، دوره درسی را پشت سر گذاشتیم، ارتباط با دیگران را یاد گرفتیم، و دوستان زیادی دور خود جمع کردیم، در فعالیت های ورزشی، علمی و هنری شرکت کردیم و حتی الان قدرت برنامه ریزی برای آینده را داریم؛ یعنی ما یک بار، توانستیم استعدادهای خود را شکوفا سازیم و حتی توانستیم جواز ورود به دوران دیگر را کسب کنیم.

با ورود به دنیای پر رمز و راز جدید، استعدادهای ما، دوبله می‌شود و حتی توانایی‌های تازه‌ای به آن افزوده می شود؛ چون باید برای یک آینده مهم و پر از انتخاب های گوناگون آماده شویم. ما به سوی مستقل شدن در حرکت هستیم؛ پس باید خورجینی از وسایل مورد نیاز را با خود همراه کنیم. انشاء الله این بار هم موفق خواهیم شد.

اکنون در این سفر همه آن امکانات ذخیره شده و نیز تجهیزات جدید به کمک ما خواهد آمد تا مدال موفقیت را مال خود کنیم.

مقدمه ی شکوفایی

هر کدام از شما مسئولیت های کوچک و بزرگی را تجربه کرده اید؛ مسئولیت هایی مانند اداره کلاس (مبصر بودن) سرگروه، تیم ورزشی یا هنری و... این تجربه ممکن است کوچک یا بزرگ، موفق یا ناموفق بوده باشد.

قبول مسئولیت، مقدمه رشد و پیشرفت

آری قبول مسئولیت، مقدمه رشد و پیشرفت و میدانی برای شکوفا سازی استعداد هایی است که به ما هدیه شده است.

مسئولیت ها با توجه به میزان اهمیت و دشواری آن، تأثیرات گوناگونی در ما می گذارد و تلاشی مناسب با آن را می طلبد. یک قهرمان ملی، مسئولیتی برتر از یک ستاره باشگاهی دارد و او هم بالاتر از یک محله و کوچه،احساس مسئولیت می کند.

شمااکنون مدیر خواسته‌های جدید خود و مسئول رفتارها و انتخاب‌های خود هستید و همه اینها دقیقاً ثبت و ضبط می‌شوند.

شمااستخدام شده اید و از همین دوره سابقه خدمات و بندگی شما لحاظ می‌شود.

مدیر خود بودن

شما بهترین نگهبانان خودتون هستید. به همین دلیل نیازمند یک مدیریت همه جانبه که محصول آن خوشبختی و عبور موفق از نوسانات دوره ی کنونی است.این مدیریت در چند قسمت خودش را نشان می دهد:

مدیریت گفت و گو

1 – مدیریت گفت و گو: به این که با چه کسی صحبت کنید، چه حرف هایی بزنید، چه لطیفه هایی بگویید، چه پیامک‌هایی ارسال کنید، با چه لحنی گفت و گو کنید و... نوع گفتگوی شما می تواند در موفقیت های بعدی تان بسیار موثر باشد.

مدیریت نگاه

2 - مدیریت نگاه: به چشم های خود بیاموزید که هر کس و هر چیزی ارزش دیدن ندارد و ارزش دیدن را باید از کسانی پرسید که نمی‌توانند ببینند. و بی خیالی نسبت به این مسئله را باید در مطالعه سرگذشت کسانی به دست آورد، که در ندامت نگاه، اولشان هنوز خود را سرزنش می کنند.

مدیریت ارتباط

3 - مدیریت ارتباط: ما در مهمانی ها، محیط مدرسه، جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، مسافرت ها و نیز برای تأمین نیازهای خود مانند خرید پوشاک و... ناگزیر از برخورد با دیگران هستیم. به همین خاطر، نیازمند یادگیری مهارت های لازم در تنظیم این ارتباطات و گزینش رفتاری مناسب می باشیم.

گروه های مردمی

در میان دوستان همه جور روحیه و سلیقه ای پیدا می شود؛ بعضی کشته مرده ی ورزش و فعالیت های ورزشی اند و دسته ای دیگر فقط دنبال درس و فعالیت های علمی و بعضی ها هم به کارهای هنری علاقه نشان می‌دهند.

در این میان گروهی پیدا می شود که بی خیال همه چیز و همه کاری اند. در مقابل برای بعضی ها هم، تنها یک چیز مهم است پیشرفت و ترقی. این گروه درجا زدن را مثل زندانی شدن می دانند و از آن رنج می برند. برای این دسته از دوستانمان، ثانیه ها () هم قیمت دارند و حاضر نیستند به راحتی از آن بگذرند.

() حدیث است که: «من ساوى یوماه فهو مغبون». یعنى: هر که عمل دو روز او مساوى باشد، او مغبون است و زیانکار است. چه، جاى آنکه عمل روز بعد، کمتر از روز قبل باشد.

آن ها برای همه ی جنبه هایی که در آن نیازمند رشدند، برنامه‌ریزی می‌کنند و سرانجام به اهدافی که از قبل پیش‌بینی کرده بودند، می رسند.

راستی شما عضو کدام گروه هستید؟

فکر های پر دردسر!

کارهای ما به خاطر فکر هایی است که داریم. اگر نگاه ما به دور و بر خودمان خوب و زیبا باشد، همه چیز را زیبا می بینیم و با خود برخورد می کنیم. ولی اگر دیگران را مزاحم پیشرفت خود بدانیم، با آنها برخورد های بدی خواهیم داشت.

سر و کله ی فکرهای پر دردسر در این دوران جدید بیشتر پیدا می شود، چون تجربه ی ما و  معلومات ما خیلی کمتر () از آن است که ما ادعا می کنیم.

() آیه شریفه قرآن: و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا به شما کمی از علم داده شده!

آسیب شناسی دوران اول بلوغ و رسیدن به ....

یک کمی چاشنی غرور هم که به آن بیفزاییم، آشی می‌شود که یک من روغن روی آن نشسته است. آشی که خودمان پخته ایم و لابد خودمان هم می‌خواهیم بخوریم، ولی دود ناشی از این آشپزی، به چشم دیگران هم می رود.

گوشه ای از اشتباهات فکری!

من دیگر بزرگ شده ام و نباید به حرف های دیگران گوش کنم! «پند ناپذیر بودن»

من باید خودم را از خانه و خانواده دور کنم تا آن ها مرا باور کنند! «جبهه گیری با خودی»

به هر شکلی که شده نباید اجازه بدهم کسی به من دستور بدهد! «خودبرتربینی»

هیچ کس حق دخالت در کارهای من را ندارد! «خودخواهی»

خودم بهتر از هر کسی می دانم که چه کار کنم، با چه کسانی رفت و آمد کنم و چه تیپی بزنم! «غرور و خودخواهی»

پدر و مادرم می خواهند از من یک بچه ننه ای بسازند! «بدبینی نسبت به دیگران»

پدر و مادر و مربیانم قدیمی شده‌اند و اصولاً دور هم را درک نمی کنند! «پندار های غلط ،سوء ظن به دیگران»

هر کسی به فکر خودش است و کسی به من توجه نمی کند! «پر توقعی »

باید با مخالفت هایم خودم را به دیگران اثبات کنم! «جنگ و جدال، بحث »

این افکار در دوره ای که در پیش داریم به سراغ ما می آید. البته نمی توانند چیزی را به ما تحمیل کنند. ما می‌توانیم از بین این ها انتخاب کنیم. حتی می توانیم افکار بهتری را جایگزین آنها کنیم. مثل اعتماد به پدر و مادر ولادتی و پدر روحانی و معنوی و استفاده از تجربه های آن ها، قانون احترام به آنان و دیگر اعضای خانواده، مشورت با برادر و خواهر اعم از نسبی یا ایمانی، کمک خواستن از کسانی که می توانند بهترین دوست و همراه ما در گذر از این سرزمین اول بلوغ باشند و...

دوستی ها و دوری ها

یکی از خطراتی که در این دوره پس از کودکی حتی در بزرگسالی برای بعضی پدید می آید، دوستی های افراطی با هم سن و سال و دوری و حتی فراموشی خانه و خانواده به انحاء مختلف؛ دینی و ایمانی، مردم متدین و عالمان دینی و ... است.

دوستان ما هر قدر هم که باحال و َمشتی باشند، باز نمی تواند جای خالی پدر، مادر، برادر و خواهر « چه سببی و چه معنوی» و مربیان دلسوز را برای ما پر کنند و آن صفای زندگی سالم با آنان و همسر و فرزندان را برای داشته باشند.

چرا که نسیم مهربانی داخل خانه و خانواده هم ملایم تر و هم ماندنی تر هستند. ما در درون همین خانه آرامش داشتیم و به کمک اعضای این خانه و (مسجد، حسینیه، مدرسه، کشور) رشد و پرورش پیدا کرده ایم و همیشه به هم نیازمندیم.() بر فرض که ما هیچ نیازی به افراد این خانه نداشته باشیم، باز خوب است یادمان باشد که کسانی در این خانه هستند که نگران ما و چشم به راه ما هستند. از سوی دیگر نزدیکان توقع دارند و منتظرند ما سربلندشان کنیم و مایه افتخارشان باشیم. مواظب باشیم نامرد از آب در نیاییم! و نمک نشناسی نکنیم. که خدا از کفران کننده نعمت بیزار است.

() در مثل آمده است: چاقو دسته خودش را نمی برد. مراد این است که : نزدیکان به هم خیانت نمی کنند.

ارزش و قیمت ما زمانی افزایش می یابد که برای خودمان ارزش قائل شویم. زمانی که ما به خاطر دوستی هایمان یا برخی از خواسته هایمان، به گذشته خودمان پشت پا بزنیم و همه خوبی هایی را که در حق ما شده فراموش کنیم، نمی توانیم انتظار داشته باشیم دیگران برای ما ارزشی در نظر بگیرند.

در کنار خانواده و دعای آنان است که ما به دیگران معرفی می شویم و از اعتبار بالایی برخوردار می گردیم.(1) سرمایه خانوادگی، فرهنگی، نیازمند و نگهداری بیشتر و دقیق تر است. موجودی خود را در این بانک سود آور بیشتر کنیم، تا از نتایج پر بار آن در این دوره نیز آینده لذت ببرید.(2)

 دعای مادر

مادر هستی ام به امید دعای توست

فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

شهریار

اغلب کسان که پرده ی همت دریده اند

در کودکی محبت مادر ندیده اند

شهریار

(1) باید دقت کنیم در زندگی نخبگان و بزرگان از جمله حکایت؛ چگونگی «راضی نمودن مادر خود را » که در خاطرات مرحوم شیخ انصاری آمده! و داستان جوان آسیب دیده بخاطر نفرین پدر که در حکایت « دعای مشلول» آمده و این را همه مهر و عاطفه مادر در شعر بخوانیم که : مادر آسیب دیده توسط فرزند باز دلش برای او می سوزد! از این رو در روایت آمده : بهشت زیر پای مادران است. و گفته شده : زیر پای مادران باشد جنان.  مولوی

(2) هر چند خویش بد هم وجود دارند و بهتر است دوری از آنان؛ نمونه اش « عموی پیامبر ابولب و همسر او» بود که سوره ویژه ای در باره او نازل شد: حافظ چه زیبا سروده :

من از بیگانگان هر گز ننالم

که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

البته این ها،باید منتظر کیفر اعمال خود باشند.

دلم برای خدا تنگ شده است

شهر جدید، تشنگی معنوی ایجاد می‌ کند دلت برای خدا تنگ شده و دنبال جایی هستی تا با او خلوت کنی، حرف ها و نگرانی هایت را میان آرزوهایت بپیچی و به دست فرشته ها بسپاری تا آن را به خداوند برسانند.

البته می توانی میانبر بزنی و با مودم دل خودت، همه ی سرورهای دیگر را بی خیال شوی.

خدا به تو نزدیک است (1)، صدایت را و حرف های نگفته ات را می‌داند (2) و می‌خواهد به تو کمک کند. فقط یک کلمه عبور دارد: - خ و ا س ت ن-

می توانی تمام برنامه هایت را با خدا در میان بگذاری. برای موفقیت خودت و دوستانت کمک‌ های بلاعوض دریافت کنی و حمایت های همه جانبه را از آن خودت طب نمایی (3).

(1) مى فرماید إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ سوره بقره ایه 186

هر گاه سؤال کنند ترا بندگان من از من بگو من بآنان نزدیکم و اجابت دعاى دعا کننده را مى کنم هر گاه مرا بخواند،

در قرآن کریم میفرماید قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ‏ْ فرقان آیه 77

بگو اى پیغمبر پروردگار شما بشما اعتنا نمی کند اگر دعاى شما نباشد

(2) قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فی‏ صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّه سوره ال عمران ]یه 29

بگو: «اگر آنچه را در سینه‏ هاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را م ى‏داند.

(3) اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور سوره لبقره آیة 257

خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده ‏اند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مى ‏برد.

هر وقت دلت برای خدا تنگ شد، شروع کن به تماس گرفتن (1). رسمی و غیررسمی. به هر زبانی که خواستی می توانی ارتباط بگیری و از طرف هیچ وقت با قطع تماس روبرو نمی شوی.

فقط برای هماهنگی بیشتر باید قوانین این ارتباط را رعایت کنی و مقررات وضع شده را اجرا نمایی (2). پس زبان رسمی ارتباط با خدا را فرا بگیر و سعی کن وعد هایی که رسماً با خدا صحبت می‌کنی، پربارتر شوند.

(1) وَ زَکَرِیَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ (سوره انبیاء آیه 89)

و یاد کن زکریّا را زمانى که خواند پروردگار خود را پروردگار من مرا تنها و بى‏فرزند قرار مده و تو بهترین وارث‏ ها هستى.

(2) چرا که حتی پیامبر خاتم (ص) با آن عظمت دست به دعا برداشته بود و می گفت:

خدایا مرا به خودم وامگذار!

- در منابع اسلامى مى‏ خوانیم هنگامى که آیه (*) نازل شد پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) عرض کرد: اللّهمّ لا تکلنى الى نفسى طرفة عین ابدا

خدا یا مرا به اندازه یک چشم به هم زدن هم بخودم وامگذار وقتی از علتش پرسیدند فرمود: برادرم یونس بخاطر یک لحظه غفلت گرفتار ماهی دریا شد!

(*)إِذاً لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنا نَصِیراً).

چرا که هر قدر مقام انسان از نظر علم، معرفت و ایمان بالاتر رود، اعمال نیک او به همان نسبت عمق و ارزش بیشتر، و طبعا ثواب فزونترى خواهد داشت. کیفرها و مجازات ها نیز به همین نسبت بالا خواهد رفت.

مهمان ناخوانده

در این گیر و دار اثاث کشی و جابجایی و با این همه تغییراتی که به وجود آمده، مهمان هم از راه رسیده است. مهمانی که درون ماست و یک تقاضای جدید دارد. این مهمان همان غریزه جنسی است. وحشت نکنید.

این غریزه، برای یک هدیه از سوی خداست تا انسان ها به زندگی خود در سالیان بعد هم ادامه دهند. اصلا هم ناخوانده نیست. شما الان به چنین قدرتی نیاز داشتید. تولیدات کارخانه این غریزه وقتی درست مدیریت شود، شما را به یک شخصیت بزرگ و موفق تبدیل می کند.

وجود این غریزه می‌تواند مزاحم کارهای شما نباشد، به شرط آنکه شما هم مزاحمتی برای او نداشته باشید.

تولیدات این کارخانه، به صورت کاملاً طبیعی در سراسر بدن شما پخش شده و هیکل و اعتبار جدید و استیل و مقام تازه ای به شما می دهد. به همین خاطر رشد جسمی و اعتباری پرسرعتی پیدا می کنید تا جایی که حتی دوست و معلم شما هم ممکن است در چند سال بعد دیگر شما را نشناسد. و بسا از اعتباری که شما پیدا کردی دیگران انگشت به دهان می گزند که عجب فلانی است که ...به کجا رسید و ما ... آری پسرها هیکل مردانه بزرگی و مقام و دخترها هیکل زنانه شخصیت آنچنانی پیدا می کنند و باز برای ادامه زندگی شرفتمندانه خود را آماده ی نقشه های بعدی می‌نمایند.

- ورزش کردن؛ (تمرین کردن برای مقام ها و مسؤلیت های بزرگتر)

- سرگرم شدن به فعالیت های مفید؛ (و پرهیز از دست دادن فرصت ها)

- دوستی های سالم, (برقراری ارتباط سالم با نخبگان و شخصیت های مثبت)

- مدیریت نگاه؛ (فکر و اندیشه ؛ تدبر در امور)

- و نیز آگاهی از مسائل جسمی خود باعث می‌شود. (رعایت نکات ایمنی و دیگر بایدهای سلامتی تن و جان)

پیام این همه گفتار: اینکه بیائیم از این هدیه خدا به خوبی مراقبت کنیم. و از خداوند برای کنترل بهتراین سیستم کمک بگیرید.

استنساخ از کتاب درس نامه های تربیتی دفتر اول ص 300 با دستکاری در عبارت ها و ...

یادآوری:

اگر شما عزیزان نیز دست و آستین بالا بزنید و دانسته های خود را از منابع مختلف با محتوای « قرآنی روائی» با هر ادبیاتی که دلخواهتان است. اعم از خاطره، داستان، لطیفه، طنز، شعر، مثل، تمثیل، نکته های حکیمانه، سخن دانشمندان و .. که در این (*) موضوعات معارفی دارید را به این نوشتار اضافه کنید خواهید توانست در مراحل مختلف زندگی از آن استفاده کرده و به دیگران نیز بیاموزید.

(*) اراده - امدادهای الهی - بدبینی - برنامه ریزی -بزرگی بزرگسالی -پدر - پند، پیری - توانایی، توقع - جوان - نوجوان - خود خواهی - خوراک - دوست و دوستی - زندگی - سخن ، سفر سلامتی – سوء ظن- فرصت فکر و اندیشه - قانون - کودکی - لباس - مادر مسئولیت - نعمت - نگاه - ورزش – هنر و ...

و السلام مرتضوی

برچسب ها:

  • تمثیل مسافرx
  • مقدمه ی شکوفایی هاx
  • مدیریت گفت و گوx
  • گروه های مردمیx
  • فکر های پر دردسر!x
  • آسیب شناسی دوران اول بلوغ و رسیدن به ....x
  • گوشه ای از اشتباهات فکری!x
  • دوستی ها و دوری هاx
  • دلم برای خدا تنگ شده استx
  • خدایا! مرا به خودم وامگذارx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۹:۳۹
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

در حقیقت هدف اصلی از ارائه ادیان الهی و کتاب های آسمانی؛ و فرستادن پیامبران و سفارش به در خدمت معصومان (علیهم السلام) بودن و احترام گذاشتن به اولیاء الهی. بیان باید ها و نبایدهای زندگی به انسان ها بوده، از این رو باید دائره این مسئله را گسترش دهیم و بدین صورت تنظیم کنیم:

باید های معرفتی و شناختی

الف : باید های معرفتی؛ همان شناخت خالق عالم و آشنائی با هدف از خلقت و ارسال پیامبران و کتب آسمانی است و نباید هایی آن شامل موانع این آشنائی و جلوگیری از انجام وظیفه است.

باید ها و نباید های مشترک؛ استاد و دانش آموز

ب : باید ها و نباید های مشترک؛ دانش آموزی، دانشجویی و دانش پژوهی و اساتید؛ بر می گردد به موضوعات اخلاقی که هر دو دسته باید رعایت کنند.

باید ها و نباید های آموزش و تدریس

ج : باید ها و نباید های تدریسی؛ که شامل پیش نیازهای خودآگهی استاد و مربی است؛ که شامل امور روانشناسی، جامعه شناسی نیز می شود.

راهکارهای مدیریتی و روش ها و شیوه های تدریس

د : باید ها و نباید های تدریس و آموزش؛ شامل آشنایی با راهکارهای مدیریتی و روش ها و شیوه های تدریس و اداره کلاس و ... برای موفقت در کار است.

حال سؤال اینجاست که در موقعِت فعلی؛ آیا این پیش نیاز ها، بطور کامل و شفاف وجود دارد یا نه؟ و آیا داشته های موجود برای آموزش کامل و ممکن است یا نه؛ و آیا (با این همه کتاب ها و نوشته ها و ایده های مختلف) برنامه منظمی برای دستیابی به این همه اطلاعات برای همه وجود دارد یا نه؟. اگر جواب مثبت است، برترین و منظم ترین سرویس دهنده را چگونه و از کجا، می توانیم بدست بیاوریم؟، تا نزدیک ترین راه ها باشد. و در فرض آماده نبودن (راهکارها، با رعایت شیوه ها و ادبیان مختلف؛ مورد پسند تمامی مردم) یا بطور جامع و منظم سرویس دهی ندارند تا در دسترس همه باشد؛ در این صورت چه باید کرد؟ بنظر می رسد، فرموده بزرگان: که تلاش، همکاری، همدلی. تنها راه رسیدن به این هدف مقدس است، چنانچه در سیره آنان می بینیم و می خوانیم.

آسیب شناسی خود آگاهی و آموزش به دیگران

وقتی خوب دقت شود می بینیم در بسیاری از موارد؛ آسیب به ما می رسد و چه بسا دیگران را نیز گرفتار می کند.

از جمله عوامل آسیب رسان: کنار نشینی به بهانه های مختلف است. که جز ماندن از راه و خسارت وارد کردن به خود و دیگران چیزی نیست،از این رو باید هم امیدوار باشیم و هم آماده کار؛ تا زمان آن برسد و ویژگی ها و ظرفیت ها بهم رسد، که ظاهرا تا آن روز چندان فاصله ای نمانده است. امید است هم به آن زمان برسیم و قبلا در خود آمادگی لازم را پیدا کرده باشیم تا آن موقع دست خالی و بی مایه نباشیم. که گفته شده: « بی مایه فطیر است».و شرمندگی بسیار سخت است.

اکنون هر چند این بضاعت، جسارت است نسبت به بزرگان؛ همان گونه که گفته شده:« ران ملخی نزد سلیمان که برد» اما از باب «ما یدرک کله لایترک کله» این مختصر تقدیم می گردد.« برگ سبزی است تحفه درویش* چه کند بینوا همین دارد» انشاء الله توفیقی باشد، گه گاهی، بعضی از این گونه مطالب را به سمع عزیزان دوستدار این مطالب برسانیم.

والسلام مرتضوی

نمونه آموزش با شیوه قرآنی

این نمونه تحقیق برگرفته: از کتاب برنامه دینی (تألیف مرحوم استاد مقدم است. (با کمی دخل و تصرف).

باید های آموزشی

استاد دانش پژوه را؛ باید اهل استدلال بار بیاورد؛ تا بی دلیل چیزی را قبول نکند و گرفتار عوارض آن نگردد.

از باب مثال: در بحث مبنای عقائد بر استدلال است ایشان به چند آیه اشاره می کند.

مبنای عقاید بر استدلال است

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (سوره بقره آیه 111 )

بگو: «اگر راست مى‏ گویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!» به عبارت دیگر بگو برهتنتان را بیاورید که اگر در گفتار تان راستگوئید.

و چون « پای استدلالیان چوبین بود» می بینیم خدا سخن بی دلیل را رد می کند:

نمونه اش در آیه شریفه آمده:

وَ قالُوا ما هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْر

سوره جاثیه آیه 23

آنها گفتند: «چیزى جز همین زندگى دنیاى ما در کار نیست گروهى از ما مى‏ میرند و گروهى جاى آنها را مى‏ گیرند و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمى‏ کند!»

ُ وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ جاثیه آیه 23

آنان به این سخن که مى‏ گویند علمى ندارند، بلکه تنها حدس مى ‏زنند (و گمانى بى‏ پایه دارند)!

به عبارت دیگر: گفتند نیست آن مگر زندگی ما، در دنیا می میریم و زنده می شویم. و ما را جز روزگار نیست نمی کنند (خداوند نفع علم از ایشان نمود و فرموده) نیست برای ایشان دانشی (که مستند به دلیل باشد) نیستند ایشان (دانا) جز (اینکه چنین) می پندارند.

دین تقلیدی ارزش ندارد

و نیز می فرماید: دین تقلیدی ارزش ندارد

کسانی که اصول دین را به تقلید بگیرند در آن ثابت نمی مانند و در حوادث و امتحان می لغزند خدا یزد و جلد درباره آنها فرموده:

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ سوره حج آیة 11

بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى ‏پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است) همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مى‏ کنند اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مى ‏شوند (و به کفر رو مى ‏آورند)!

به عبارت دیگر: و از مردم کسی است که خدا رابی عقیده بر حرفی یک طرفی می پرستد پس اگر به او خیری از غنائم رسد به آن آرام گیرد و اگر آزمایشی از زیان و بیماری به او رسدبر روش خود بی دینی بر می گردد.

اما کسانی که با استدلال به دین گرایند از کوه ها ثابت تر باشند؛ لذا ابراهیم خلیل (ع) عرضه داشت:

وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی سوره  بقرة آیة 260

و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى‏ کنى؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده‏اى؟!» عرض کرد: «آرى، ولى مى‏ خواهم قلبم آرامش یابد.» بعد داستان ذبح چهار پرنده و ...

به عبارت دیگر : پروردگارم مرا بنما چگونه مردگان را زنده می کنی گفت تا آرامش دل یافت.

نمونه دلیل ها و شیوه بیان آن

دلیل فطرت

بهترین دلیل ها دلیل فطرت است که سرنوشت انسان بلکه کافه مخلوقات بر آن سرشته است.

فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ روم آیه 30

این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمى‏ دانند!

به عبارت دیگر: ... که مردم را بر آن آفریده (پیروی کنید) تبدیلی برای خلق نیست این است ان دین مستقیم ولاکن بیشتر مردم نمی دانند

همین فطرت است که انسان را در مهالک و شدائد به معبود خود متوجه می سازد بلکه حیوانات هم از اضطراب به اقتضای فطرت به خالق خود پناه می برند بلکه تمام موجودات بر تو توحید مفطورند.

حتی به پیغمبر خاتم می فرماید: با آن ها مجادله کن!

وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ نحل آیه 126

 و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن!

 مجادله یعنی دلیل آوردن دو طرف تا موضوع ثابت شود و خصم (طرف) از دلیل مجاب شود. 

خود پروردگار مجادله کرده است

نمونه مجادله پروردگارعالم

در آیه شریفه می فرماید:

وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه (سورة بقره  آیة 23)

و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کرده ‏ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید

و نیز پس از بیان آیه اول در آیه دوم با کفار به مجادله می پردازد!

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام (سوره آل‏ عمران آیه 19)

دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است‏

خداوند به یهود و نصارا در سوره بقره آیه ۱۰۵ می فرماید:

وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ (سوره آل‏عمران آیه 85)

و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیانکاران است‏.

و در ادامه تقلید کنندگان را نکوهش نموده:

در سوره بقره آیه ۱۶۵ می فرماید:

وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ (سورة بقره  آیة 170)

و هنگامى که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى کنید!» مى‏ گویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مى ‏نماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزى نمى‏ فهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروى خواهند کرد)؟!

به عبارت دیگر : هرگاه به آنان گفته شود پیروی کنید آنچه خداوند نازل فرموده گویند بلکه پیروی می کنیم آنچه را که پدران مانمان را بر آن یافتیم، آیا (پدرانشان را پیروی می‌کنند) و اگرچه پدرانشان چیزی ندانند و راهنمایی نشوند.

راهکارهای اخلاقی اعتقادی در قرآن

آموزش باید تدریجی باشد چنانچه پروردگار عالم زمین و آسمان را پس از خلقت زمین به آفریدن آسمان پرداخت.

ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ فصلت آیه 10

سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که بصورت دود بود به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت مى ‏آییم (و شکل مى‏ گیریم)!»

به عبارت دیگر: بعد (از آفریدن زمین) به آسمان پرداخت و حال آنکه آن دود است پس به آسمان و زمین فرمود: خواه‌ناخواه بیایید (و فرمان برید) گفتند آمدیم (بحال) فرمان برندگان (نه سر تا بندگان)

نمونه استدلال های قرآنی

قانون نظم در آفرینش

موجودات آسمان و زمین مطیع خدایند

أَ فَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ (سورة آل‏عمران آیه‏83)

آیا آنها غیر از آیین خدا مى‏ طلبند؟! (آیین او همین اسلام است) و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسلیمند، و همه به سوى او بازگردانده مى ‏شوند.

به عبارت دیگر : آیا غیر دین خدا را می جویید و حال آنچه برای او فرمان برد هر که در آسمانها و زمین است خواه ناخواه و به سوی او بر می گردند.

همه او را به پاکی یاد می کنند

تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ اسراء آیه 46

آسمان هاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند، همه تسبیح او مى‏ گویند و هر موجودى، تسبیح و حمد او مى ‏گوید ولى شما تسبیح آنها را نمى‏ فهمید.

به عبارت دیگر: او را آسمان ها و زمین با هر که در آنهاست به پاکی یاد می‌کنند و هیچ موجودی نیست مگر اینکه او را تسبیح و ستایش می کند ولاکن شما تسبیح آنها را نمی فهمید (ذات مقدس حق در این آیه می فرمایند که موجودات همه او را تنزةه می‌کنند و در آیات دیگر هم یک را منفرد هم ذکر نموده است.

پرندگان او را می ستایند

ِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ سوره نور آیه 41

و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گسترده‏اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مى‏داند

به عبارت دیگر: و پرنده سبک کشیدگانند هر کدام را به حقیقت (خدای متعال) نماز و تسبیحش را می‌دانند.

انجام وظیفه

خورشید و ماه مرتب انجام وظیفه می کنند و یک لحظه تخلف از فرمان او ندارند.

وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها سوره یس آیه 38

و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است

به عبارت دیگر: و خورشید (در مدار خود می رود) آرام گرفتن برایش نیست

وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدیمِ سوره یس آیه 39

و براى ماه منزلگاه‏ هایى قرار دادیم، (و هنگامى که این منازل را طى کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در مى‏ آید.

به عبارت دیگر: و ماه را در فرودگاه ها اندازه گرفتیم تا مانند شاخه (شش ماهه) قدیم (کهنه)برمی گردد.

لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغی‏ لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فی‏ فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مى ‏گیرد و هر کدام در مسیر خود شناورند. (سوره یس آیه 40)

به عبارت دیگر: نه خورشید را سزد که ماه را دریا بدون شب پیشی گیرنده روز است و همه در فلکی (از افلاک و مدار خود مانند ماهی در آب) شنا گرند.

«وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ» الرحمن آیه 5

و گیاه و درخت براى او سجده مى‏ کنند

به عبارت دیگر: و ستاره (در اوج فلک) و درخت (در زمین پست به وظیفه خود مهبود را) سجده می کنند (ولی این قطره منی پریده بو دهنده نجس خصیم مبین می شود.

گفتنی است آیات فراوانی در باره تسبیح و تمجید و سجده و عبادت وجود دارد مثل:

«وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» اسراء آیه 46.

 «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» نور آیه 41

«یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». حشر آیه 24

یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» جمعه آیه 1.

«سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» صف آیه 1

دلیل دوم: که در حقیقت نمونه نبایدهاست و نکته هشدار دهنده است

عزم ها را کی به هم می زند

به ایکه اگر نعمتی یا توانی را خدا در اختیار ما گذاشته نباید مغرور شویم و علامت غرور آن تندروی ها و دیگران را به حساب نیاوردن است.

چراکه این خطردر پیش است:

وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَه‏  سوره رعد آیه  11

و هنگامى که خدا اراده سویى به قومى (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد.

به عبارت دیگر: چون خداوند به گروهی بدی را اراده کند برای آن کیفر و بدی رد کردن نیست.

به هم خوردن عزم ها و دگرگون کردن تدبیرات مردم؛ اثبات می کند (که) در ماوراء طبیعت اراده‌ای غیر از اراده‌های مردم وجود دارد ناقض تصمیمات و عزم های سلاطین و تدبیرات رئیس جمهور ها و امپراتورها است و این موضوع با جریان کشتن نمرود اطفال را برای تولد نیافتن ابراهیم و نیز کشتن فرعون اطفال را برای زنده نماندن حضرت موسی (ع) برای رسیدن به مطلب کافیست.

البته سخن در این مورد بسیار است که خود عزیزان با مراجعه به داشته های خود آن را تکمیل فرمایند:

از قبیل : کلام درر بار امام علی (ع) است که فرمود:

شاعر خوش ذوق نیز آن را به صورت نظم در آورده:

برچسب ها:

  • باید های معرفتی و شناختی
  • آسیب شناسی خود آگاهی و آموزش به دیگرانx
  • باید ها و نباید های مشترک استاد و دانش آموزx
  • باید ها و نباید های آموزش و تدریسx
  • راهکارهای مدیریتی و روش ها و شیوه های تدریسx
  • مبنای عقاید بر استدلال بر مبنای استدلال استx
  • نمونه دلیل ها و شیوه بیان آنx
  • راهکارهای اخلاقی اعتقادی در قرآنx
  • نمونه استدلال های قرآنیx
  • عزم ها را چه کسی به هم می زندx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۱۹:۳۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

عبرت گیری مهمترین هدف مراجعه به تاریخ

بر هیچ انسان مدبر و فکوری پوشی نیست که یکی از مهمترین ثمره های تاریخ عبرت، گرفتن از سرگذشت پیشینیان می باشد.

قرآن کریم پس از نقل حوادث تلخ و شیرین زندگی انبیای الهی (علیهم السّلام) می فرماید:

«لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ »؛ سوره یوسف آیه 111

همانا داستان های زندگی آنان، مایه عبرت صاحبان عقل و خرد می باشد.»

سفارش به عبرت‏ گیری و پند گرفتن از تاریخ

عن رسول الله (ص) : اعتَبِروا؛ فَقَد خَلَتِ المَثُلاتُ فیمَن کانَ قَبلَکُم. کنزالفوائد: 2/ 3

عبرت گیرید، که در میان (تاریخ) پیشینیان شما درس‏هاى عبرت است.

امیر مؤمنان علی علیه السّلام در این باره می‌فرمایند:

«... و وعظتم بمن کان قبلکم و ضربت الامثال لکم و دعیتم الی الامر الواضح، فلا یصمّ عن ذلک الّا اصمّ و لا یعمی عن ذلک الا أعمی، و من لم ینفعه الله بالبلاء و التجارب لم ینتفع بشی‌ء من العظمة».

نهج البلاغه، خطبه 176.

«پس شما در امور و حوادث روزگار تجربه آموختید، و از تاریخ گذشتگان پند گرفتید، مثل‌ها برای شما زده‌اند، و به امری آشکار دعوت شده‌اید، جز ناشنوایان کسی ادعای نشنیدن حقّ را ندارد، و جز کوران و کور دلان کسی ادّعای ندیدن واقعیّت ها نمی‌کند، کسی که از آزمایش ها و تجربه‌های خدادادی سودی نبرد از هیچ پند و اندرزی سود نخواهد برد.»

همچنین آن حضرت در وصیت خود به فرزند بزرگوارش امام حسن علیه السّلام می‌فرماید:

«یا بنیّ انیّ قد انبأتک عن الدّنیا و حالها و زوالها و انتقالها و أبنأتک عن الاخرة و ما اعدّ لأهلها فیها و ضربت لک فیهما الامثال لتعتبر بها و تحذو علیها»  نهج البلاغه، نامه 31.

«ای پسرم! من تو را از دنیا و تحوّلات گوناگونش و نابودی و دست به دست گردیدنش آگاه کردم و از آخرت و آنچه برای انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم و برای هر دو مثالها زدم تا پند پذیری، و راه و رسم زندگی بیاموزی.»

برکات آشنایی با تاریخ

نمونه ای از این برکات : تاریخ، انسان ها را عاقل، شاعران را بذله گو، ریاضی را دقیق، دانش طبیعی را عمیق، اخلاق را موقر و منطق و بیان را قادر به استدلال می سازد.  فرانسیس بیکن

هر کس که تاریخ بداند هم در گذشته زندگی می کند هم در زمان حال.

آلفرد روز نبرک

می تواند اشاره داشته باشد به داستان دانشمند همراه حضرت یونس (ع) که در بین مردم ماند و به آنها کمک کرد تا به سوی حق برگردند.

علت اصلی پیروزی و ناکامی ها

بنابراین، هرچند مطالعه تاریخ، امری است آسان و شیرین ، اما شخص خردمند همواره با دقت تیزبینی خاصی ، تاریخ اقوام پیشین را مطالعه می نماید و علت پیروزی و ناکامی ایشان را ریشه یابی می نماید تا از آن ها درس عبرت گرفته و در چالش ها و بحران های زندگی ، چراغی باشد روشنگر راهش .

اولین داستان پردازعالم خود پروردگار عالمیان است و انبیا برترین نماد این قصه های عالم بودند و پس از قصه حضرت آدم (ع) پرماجرا ترین قصه این بزرگواران مربوط به پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبدالله و خاندان گرامی اش است .

صفحات تاریخ را که ورق می زنیم ، به فصلی می رسیم که انسان را سخت متأثر می کند و به تأمل وا می دارد!

از این رو ابتدا ما به تاریخ پیامبر اکرم (صلوات الله و سلامه علیه) پرداختیم بعضی از آن گذشت و همچنان ادامه دارد.

برچسب ها:

  • عبرت گیری مهمترین هدف مراجعه به تاریخx
  • علت اصلی پیروزی و ناکامی هاx
  • سفارش به عبرت‏ گیری و پند گرفتن از تاریخx
  • برکات آشنایی با تاریخx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۴:۵۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بخواست خدا در اینجا با موضوع نیاز به دین، در قالب نیاز به یک برنامه پیشرفته که نسخه جامع و همیشگی برای انسان و نیازهای اوست،آشنا می شوید و پاسخ بسیاری از شبهات رایج را دریافت خواهید کرد.

مراکز تهیه برنامه تربیت دینی

امروزه تهیه کننده این گونه برنامه ها، بسیارند. منتهی این ها می کوشند تا جدیدترین برنامه جامع و کاملی را ارائه دهند؛ لاکن متأسفانه می بینیم این افراد، بیشتر با رویکرد جلب توجه مشتریان خود فعالیت می کنند؛ تا به سودهای سرشار دست یابند، از این رو پس از دقت خواهیم فهمید که تا کنون برنامه ای جامع، که بتواند برنامه های زندگی انسان را از قبل از پیدایش تا بی نهایت هستی، پیش بینی و طراحی کرده و به میلیاردها انسان نیازمند ارائه کند، چنین برنامه‌ای تهیه نشده و نخواهد شد.

 شاید از این ادعا کمی شگفت زده شوید ولی چنانچه تا پایان این مقاله  همراه ما باشید پاسخ های شایسته و قانع کننده ای را دریافت خواهید کرد .

برنامه شگرفت تربیت دینی!

اکنون قصد داریم برنامه ای را به شما معرفی کنیم که ویژگی های منحصر به فردی دارد. برنامه‌ای که مدعی است جامع ترین و کامل ترین برنامه های مورد نیاز یک انسان را داراست و از خصوصیات عجیب زیر برخوردار است:

1 - نویسنده این برنامه یک انسان شناس ماهر و آگاه به تمام نیازهای اوست؛

2 - پاسخ گوی تمام پرسش های اساسی زندگی است؛

3 - برای همیشه انسان برنامه ریزی کرده است؛

4 – بصورت هدیه تقدیم می گردد و هیچ سودی نصیب طراح آن نخواهد شد

5 – و جالب تر از همه اینکه استفاده از آن لذت بخش خواهد بود.

آیا این همه تبلیغات واقعیت دارد؟

شاید به نظر برسد این تبلیغات فریبنده است، ولی با کمی تأمل در خود برنامه می‌توانیم به درست بودن آن مطمئن تر شویم، زیرا اولاً تهیه ی آن آسان و رایگان بوده و ثانیاً معرّف آن، تعدادی از بهترین و امین ترین انسان های این کره خاکی اند که خود از موفق ترین نتایج این برنامه بوده اند.

نام برنامه چیست؟

با این همه تبلیغ که از برنامه شده، شاید مایل باشید با نام آن آشنا شوید. پس نگاهی به کتاب راهنما می‌اندازیم تا با نام آن آشنا شویم. جالب است بدانید طراح ماهر این نسخه، ضمن بیان نام آن، از همه دوستان استفاده کننده برنامه دعوت کرده تا از نام آن بهره‌مند شوند البته آگاهی از این پیام نیازمند اندکی دقت در واژه ها و ترجمه آن است.

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها

..ِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ‏ سوره روم آیه 30

حَنِیفاً  : گرایش تمام به حق ؛ فطر : آفرید

شما عزیزی که مشتاق خواندن این برنامه هستید این طرح و برنامه ای است که از سوی آفریدگار من و شما فقط و فقط برای رهایی ما از بیم موج و گردابی های زندگی و رسیدن به ساحل نجات و نیک بختی، که برای بی نهایت من و شما طراحی و عرضه شده است.

این برنامه  تنها برنامه‌ای است که پس از گذشت سالیان طولانی از ارائه آن، نه تنها کهنه نشده، بلکه هر روز تازه تر و پویاتر از گذشته شده، و افراد زیادی را به سوی خود جلب نموده و به عنوان موفق ترین و پرطرفدارترین برنامه شناخته شده است.

برنامه‌ای به نام «دین»

و شاید فرصت اندک باشد، این نه جای درنگ است، شتاب باید کرد!

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ

پس به سوی این دین پایدار روی بیاور

مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ

پیش از آن که روزی از جانب خدا

یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ

 که بازگشت ناپذیر باشد

یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ

 در آن روز مردم همه دسته دسته می شوند

(سوره روم آیه43)

 این همه تأکید، آن هم از سوی کسی که نه سودی می برد و نه نیازی به دیگران دارد برای چیست؟

 برای آشنایی بیشتر با برنامه دین، خوب است و آثار سازنده دیگران توجه کنیم.

1 - آرامش آفرین

ژرفای دل انسان نیاز به آرامش و اطمینان ای عمیق دارد و نگرانی ها باید همچون امواج سطحی و زودگذر باشند. یکی از آثار دین برخوردار شدن از آرامش روانی است، نیازی که انسان های بی شماری در زندگی صنعتی نوین، سختش تشنه آنند. روانشناسان نیز، امروزه با تأیید در نقش دین در زندگی و ضرورت آن، انسان‌ها را به دینداری و بهره مندی از آن تشویق می کنند؟

کتاب : انتظار بشر از دین عبدالله نصری صفحه ۱۶ ویلیان جیمز دین و روان صفحه ۱۷۸

در قرآن، کتاب زیبای زندگی، بر این اثر سازنده توجه شده و مژده ی امنیت روانی در سایه دین داده شده است.

عوامل آرامش بخش به انسان

عوامل آرامش کدامند؟ چه چیزهایی این آرامش را برای ما به ارمغان می‌آورند؟

مفصل این موضوع را در موضوع «مراد از آموزه های دینی» در سایت فرهنگ سازان حضرت حجة بن الحسن (عج) مطالعه بفرمائید:

خلاصه عوامل عبارتند از :

۱. قناعت

بنا بر فرمایش امام، «توانگری به قناعت است، نه به مال و ثروت».  

۲. بندگی خدا

یکی از اصول روانشناسی برای شناخت شخصیت افراد، شناسایی چیزهایی است که باعث عصبانیت مردم می‌شود؛ ... به آرامش رسیدن افراد نیز متناسب با چیزی که دوست دارند، با یکدیگر متفاوت است.

۳. پرهیز از اشتغالات فراوان

آسایش، دوری از شلوغ‌کاری است و آرامش، در سادگی! اگر انسان می‌خواهد در زندگی آرامش داشته باشد، باید ساده زندگی کند. چرا که آرامش مساوی با خوشبختی است، کسی که سراسر زندگی‌اش آرامش دارد، احساس خوشبختی می‌کند.

۴. پرهیز از تکلف

مثل بعضی افراد که صبح تا شب سرگرم غذا هستند؛ مداوم این دغدغه را دارند که چه بخورند.

آنچه مهم است اینکه امیر غذا باشید، نه اسیر غذا!

گاهی مواقع تمام لحظات زندگی انسان صرف حرف لباس و حرف مد می‌شود. این خطاست.

۵. سرگرم نشدن به دنیا

یکی از عواملی که انسان به واسطه آن می‌تواند آرامش خود را حفظ کند، سرگرم نشدن به دنیاست. گاهی خانه، ماشین و دیگر وسایل رفاهی، سرور انسان می‌شود!

در حقیقت انسان نباید سرگرم عزتی شود که پایانش، ذلت است.

گاهی می‌بینیم در دوران نوجوانی چه نماز با حالی می‌خواندیم؛ اما وارد جوانی و میانسالی که می‌شویم، دیگر طعم ندارد، تلخ است و حالی ندارد. بنابراین هدف را فراموش نکنیم، مسیر راه را گم نکنیم، گاهی یک سلام بر امام حسین(علیه السلام) و یک قطره اشک ریختن، این اثر را دارد.

 2 - پاسخگوی تنهایی

احساس تنهایی، احساس رنج آوری است که روان انسان را می آزارد و جان او را می فرساید. روح بی نهایت جوی انسان را، مادیات و انسان‌های خاکی نشین نمی توانند پاسخگو باشند، ولی دین با طرح مسئله خدا، پاسخ گوی تنهایی و دغدغه های وجودی انسان است. تنها خداست که می تواند تشنگی روح آدمی را که از بی تفاوتی ها و جدایی ها نالان است، سیراب سازد و غم و اندوه تنهایی را بزداید.

همان کتاب صفحه ۱۷

انسان خدایی نیایش اینگونه دارد

و نیک می داند که این دوستی دو طرفه است که اینکه حضرت دوست به داوود پیامبر علیه السلام فرمود:

ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لب ها

وی شور تو در سرها، وی سرّ تو در جان ها

سعدی شیرازی.

3 - معنا بخش زندگی

زندگی برای چه؟ چگونه؟ و سرانجام چه خواهد شد؟

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟

این سؤال بسیاری از انسان هاست برخی در سایه دین به پاسخ آن می رسند و می گویند «از سوی خدا آمده ایم برای کامل شدن و به سوی او باز خواهیم گشت»

و آنان که با گریز از دین، به ورطه نیست انگاری می افتند، خود را بیهوده و تهی از هر ادبی می انگارند و بسان خسی افتاده در دریای خروشان و امواج سهمگین زندگی می بینند.

و این راز بسیاری از خودکشی های جهان متمدن است!

 

پاسخگویی معمای مرگ

مرگ، از عده ای که از واقعیت‌های آن بی‌خبرند، چونان هیولای وحشتناکی است که آنان را برای همیشه به دست فراموشی می سپارد  و ٌمهر پایان کار به زندگی می کوبد.  اما دین دار، در سایه ی آموزه های دینی، می داند که مرگ پایان راه نیست، بلکه آغازی است بر یک بی نهایت. انسان می میرد که نابود شود، بلکه می رود  تا نتیجه ی انتخاب های خود را ببیند.

6 -  قانون گزار موفق

انسن، این موجود اجتماعی، ناگزیر از تدوین مجموعه ای است که زندگی مسالمت‌آمیز و لذت بخش وی را تضمین کند و دین، با آموزه های آسمانی اش و با دستورهای آفریدگار انسان ها، بهترین قانون ها را ارائه می‌کند.

خداوند، بسان طبیبی مهربان است که پیشگیری و درمان، هر دو را به آفریده هایش یاد داده است. به کمک شما به ترجمه این سخن نورانی می پردازیم:

رسول خدا (ص) فرمود: یَا عِبَادَ اللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَى

ای بندگان خدا به‌سان بیمارانی

اى بندگان خدا، شما مانند افراد بیمارید،

وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ

و ربّ العالمین همچون طبیب است،

فَصَلَاحُ الْمَرْضَى فِیمَا یَعْلَمُهُ الطَّبِیبُ

و صلاح بیمار در اطاعت دستورات طبیب،

وَ یُدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِیمَا یَشْتَهِیهِ الْمَرِیضُ

و عدم اعتنا به خواهش هاى نفسانى و تمایلات شخصى است.

وَ یَقْتَرِحُهُ أَلَا فَسَلِّمُوا لِلَّهِ أَمْرَهُ

اى بندگان خدا تسلیم امر پروردگار شوید

تَکُونُوا مِنَ الْفَائِزِین‏ تا پیروز و کامیاب گردید.

احتجاج-ترجمه جعفرى    ج‏1    80  

 و همان گونه که یک پزشک مهربان به پرهیز های شخصی توصیه می کند، در مسایل عمومی نیز اظهار نظر کرده و مثلاً از ورود به مکان های آلوده و....  سفارش می‌کند.

یک قانون گزار که گاه‌تر این افراد به آفریده هاست و خود نفعی از آن می برد با توجه به تمام نکات لازم دستورهای فردی و اجتماعی افراد را تدوین می‌کند. مسایلی که در احکام گفته می‌شود، همگی برگرفته از دستورهای وحیانی است.

 با مراجعه به این آیه، یکی دیگر از فایده های دین را بیان کنید

 آیا عقل بشری توانایی برنامه ریزی برای خود را ندارد؟

اندیشه ی انسان، توانایی های بسیاری دارد، اما چون برای ماده و طبیعت را نمی‌تواند ببیند، لذا اندیشه‌های آن، ناقص خواهد بود؛ چه این که فرضیه های دانشمندان، هر از چند گاهی، با فرضیه های دیگر تضاد پیدا کرده و در این میان، محصولی جذب انسان به بن بست رسیده در دنیای مدرن نخواهد داشت .

استاد شهید مطهری رحمة الله علیه در این باره می فرمایند:

« تا عصر حاضر هیچ فیلسوف و دانشمندی مدعی شناخت انسان و نیازهای فطری او نشده است و هر روز که قافله علم و فلسفه به پیش می تازد، بر مجهولات انسان در این زمینه افزوده می‌شود و لذا در تعریف انسان او را « موجودی ناشناخته» می نامند. از این رو، حکمت و لطف الهی اقتضا می‌کند که انسان را در این راه، بی رهنما نگذارد و با فرستادن، پیامبران هادی انسان گردد». اندیشه دینی صفحه ۶۵

 

 انتخابی آزاد و آگاهانه

 پذیرش دین، امری آزادان است و باید بر اساس تحقیق و جستجو و جوی افراد صورت گیرد و خود پیامبر اعظم (ص) نیز بر و آگاهی، در دعوت خود و همراهان تاکید دارند  سوره یوسف آیه ۱۰۸

بر این اساس برخی به نسخه های دیگری که از روانشناسی دین بهره بی‌بهره‌اند، رو آورده و با فریفته شدن به ظواهر پر زرق و برق آن دنیا و آخرت خود را تباه می سازند.

 

 اندیشه ای دوباره (خود آزمایی)

با وجود عقل، چه نیازی به دین و برنامه های آن وجود دارد؟

دین، چگونه هراس از مرگ را برطرف می کند؟

آیا ایمان، امنیت روانی را به دنبال دارد؟ چگونه؟

راز پایان دادن به زندگی و افزایش میزان خودکشی چیست؟

به نظر شما، آیا عاقلانه است که به آب به بهانه فرار از مسئولیت دینداری از منافع آن بی بهره ماند؟

 خلاصه ( آنچه گفته شد...)

در این گفتار بیان شد که انسان نیازمند برنامه ای جامع و کامل برای زندگی است؛ به گونه‌ای که پاسخ گوی تمامی نیازهای این جهانی او بوده و ترسیم کننده جاده رستگاری همیشه او باشد.

اقتباسی از کتاب درس نامه های تربیتی آموزش صفحه 243

برچسب ها:

  • مراکز تهیه برنامه سبک زندگیx
  • پاسخگویی معمای مرگx
  • عوامل آرامش بخش به انسانx
  • برنامه‌ای به نام «دین»x
  • برنامه شگرفت تربیت دینی!x
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۹ ، ۰۸:۲۷
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)