مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

ضرورت تحقیق آموزش و انجام کارهای فرهنگی

همان گونه که انسان نیاز به خوراک جسمی دارد به خوراک روحی نیز احتیاج دارد و بی توجهی و غفلت از آن مورد سرزنش واقع شده در حدیث شریف آمده:

امام حسن مجتبی علیه السلام :
در شگفتم از کسى که درباره خوراکیهاى خود اندیشه و تأمل مى‏ کند ولیکن درباره نیازمندیهاى فکرى و عقلى ‏اش تأمل نمى ‏کند، پرهیز مى‏ کند از آنچه معده ‏اش را اذیت مى ‏نماید و سینه و قلب خود را از پست‏ترین چیزها پر مى ‏کند.
 

به عبارت دیگر من تعجبم از این است که بسیاری از مردم نسبت به غذای جسم این همه دقت دارند و در کیفیت آن تلاش می کنند، اما نسبت به غذای روح خود و فرزندانشان (با اینکه آرامش آنان در گرو روح سالم است) کم توجه یا بی تفاوت هستند.

و در عبارتی تفسر این روایت آمده : همان گونه که خوراک جسم و بدن غذاها عادی است، خوراک روح نیز علم است، ریشه این نکته را از زبان شهید مطهری بخوانید:

سخن شهید مطهری ره در باره غذای روح

انسان در ناحیه روح و ضمیر عینا مانند بدن محتاج به تغذّی است. اگر به بدن غذا نرسد لاغر می شود و اگر مدتی نرسیدن غذا ادامه پیدا کند، بدن می میرد و از بین می رود.

اگر به روح نیز غذا نرسد لاغر و ناتوان می شود و اگر نرسیدن غذا برای همیشه ادامه پیدا کند، روح می میرد.

غذای روح البته از جنس گندم و برنج و روغن نیست، غذای روح علم و عشق و امید و ایمان است.

اشتباه اصلی فرزند آدم که در جست و جوی سعادت جان به لب رسانیده همین است که تشنگی و احتیاج روح را می خواهد با سیر کردن جسم و بدن تأمین کند، یعنی جست و جوی امر محالی را می کند.

درست مثل این است که یک نفر گرسنه باشد و برای سیر شدن او به یک نفر دیگر نان بدهیم:

گر خورد نان این، نگردد سیر آن

ور کشد بار این، نگردد آن گران

آری، آنچه احتیاج روح را رفع می کند و به او قوّت و نیرو می بخشد، آرامش و اطمینان می دهد، ماده و مادیات نیست، معنویات است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 402

قرآن کریم می فرماید: آیا آن کس که مرده بود و ما او را زنده گردانیدیم و برای او نوری قرار دادیم که با آن نور در میان مردم راه می رود و با آنها معاشرت می کند، مانند کسی است که در ظلمات به سر می برد و هرگز از آن ظلمات خارج نمی شود [1]؟

مقصود قرآن از این جمله که «برخی مرده بودند و ما آنها را زنده گرداندیم» این نیست که بدن یک عده مردم مرده بود و از حرکت افتاده بود و ما دومرتبه به آن جان دادیم، بلکه مقصود دل های مرده است که با روح ایمان زنده شده است. ایمان تولید عشق و حرارت و امید می کند ولی نه عشق مجازی، بلکه عشق حقیقی یعنی عشق به مبدأ کل عالم که معدن خیرات و منبع همه جمال ها و زیبایی ها و کمال هاست:

عشق هایی کز پی رنگی بود

عشق نبود عاقبت ننگی بود

عشق آن زنده گزین کو باقی است

وز شراب جانفزایت ساقی است

عشق آن بگزین که جمله انبیا

یافتند از عشق او کار و کیا

عشق زنده در روان و در بصر

هر دمی باشد ز غنچه تازه تر

تو مگو ما را بدان شه بار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست

باری، روح و ضمیر انسان ظرفیتی است که اقتضای پرشدن دارد و از آنچه در او ریخته می شود تغذی می کند و از این حیث، ظرفیت روح مانند ظرفیت جهاز هاضمه است که از آنچه از راه حلق وارد می شود تغذی می کند و به بدن نیرو می رساند، با این تفاوت که ظرفیت روح طوری است که نامحدود است.

آنچه در ظرف روح جای می گیرد علم و امید و ایمان و محبت است. انسان نمی تواند از راه پر کردن ظرفیت شکم و از راه به دست آوردن مقامات ظاهری و بالاخره از راه مادیات روح خود را راضی و خشنود سازد، یعنی حالتی را به وجود آورد که صد در صد از زندگی راضی باشد و به زندگی علاقه مند و دلگرم باشد، زیرا مایه دلگرمی روح این امور نیست.

برای بعضی از مردم موجب تعجب می شود وقتی که می شنوند که فلان مرد یا فلان زن که تمام وسایل زندگی برای آنها فراهم است و دیگران آرزوی داشتن زندگی مانند زندگی آنها را دارند، از وضع خود ناراحتند، دائما در تشویش و نگرانی و ناراحتی به سر می برند و حتی بعضی از آنها تصمیم به عمل ضد عقل و ضد دین و ضد شرافت که اسمش خودکشی است می گیرند؛ تعجب می کنند که چرا اینها ناراضی اند، مگر دیوانه شده اند؟ ! ولی برای یک نفر عالم معرفه الروحی و روان شناس هیچ تعجب و شگفتی نیست، زیرا نتیجه پرداختن به لذات مادی و بدنی و واگذاشتن جنبه های احتیاج روحی جز این نیست.

بدون شک هر کس که دلش به شعله ایمان گرم نیست و از برق امید روشن نیست و به زینت علم و اطلاع مزیّن نیست، نمی تواند واقعا خوشبخت و راضی باشد.

اپیکور از دانشمندان بنام جهان است که در قرن چهارم قبل از میلاد می زیسته و در فلسفه زندگی نظریه خاصی دارد. اپیکور اصل زندگی را لذت می داند، یعنی مقیاس خوبی و بدی را لذت می داند و می گوید: فقط آن چیزی خوب است که لذت بیشتری تولید کند، و همین نظریه وی در باب لذت سبب شده است که عیاشی را اپیکوری نام نهاده اند.

این دانشمند در عین حال اظهار عقیده می کند که تنها با عیاشیهای حاصل از می و معشوق و بازی و تفریح نمی توان به لذت کامل رسید؛ لذت کامل آنوقتی به انسان دست می دهد که ظرفیت روح اشباع شود و ظرفیت روح با علم و کمال و عزت و مناعت اشباع می شود.

لهذا اپیکور شخصا از دنبال گیری عیاشی و شهوترانی احتراز داشت و در گوشه ای با تفکر در معضلات علمی و معاشرت با یک عده دوستان و رفقای همفکر و همعقیده به سر می برد. مولوی می گوید:

راه لذت از درون دان نز برون

احمقی دان جُستن از قصر و حصون

آن یکی در کنج زندان مست و شاد

وان دگر در باغ، ترش و بی مراد

قصر چیزی نیست ویران کن بدن

گنج در ویرانه است ای میر من

آن نمی بینی که در بزم شراب

مست آنگه خوش شود کو شد خراب

مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 404

خدا و کارهای فرهنگی

برای فرهنگ سازی دینی، و بهبودی اخلاق جامعه، در برخورد و ارتباط با یکدیگر ، خداوند متعال: برای انجامش پیامبرانی فرستاده و نمایندگان او نیز ؛ در این راه؛ چه زحمت ها کشیدند و چه شکنجه ها را که تحمل کردند، از این رو اهمیت و برکات دنیوی و اخروی ادامه این راه، بر کسی پوشیده نیست.

اهمیت فرهنگ سازی

فرهنگ سازی دینی، کاری است دقیق حساس و البته مؤثر؛ شبیه به کار؛ اباعبدالله الحسین علیه السلام که پرده از چهره قران برداشت و ایمان و دین برداشته و آن را زنده کرد.

از این رو گفته شده: همه انبیاء الهی، پروانه وار دور قبر او می چرخند؛ چون اگر حسین (ع) نبود آثار شان پنهان می شد.

لزوم ادامه کار فرهنگی

همان گون که پس از پیامبر (ص) عده ای بخاطر منافع مادی اقداماتی از قبیل کم رنگ جلوه دادن ارزش های دینی انجام دادن و در بعض مقاطع هم تا حدودی موفق شدند. مثل قضیه لعن بر امیر المؤمنین امام علی (ع) که هفتاد سال در سراسر کشور پهناور اسلامی این کار ضد ارزشی انجام می شد ولیکن خوشبختانه این عمل زشت با اقدام یک استاد و تأثیر گزاری روی عمر ابن عبد العزیز تعطیل شد.

والسلام مرتضوی

برچسب ها

  • خوراک جسم و جان یعنی خوراک روحیx
  • جایگاه علم و دانشx
  • فرهنگ سازی دینیx
  • لزوم ادامه کار فرهنگیx
  • قضیه لعن بر امیر المؤمنین امام علی (ع)x
  • خدمت عمر ابن عبد العزیزx
  • اهمیت فرهنگ سازیx
  • آن یکی در کنج زندان مست و شادx
  • سخن شهید مطهری ره در باره غذای روحx
  • ضرورت تحقیق آموزش و انجام کارهای فرهنگیx