۱۱ آبان ۹۹ ، ۰۹:۴۹
ضرورت و نیاز به ادب و تربیت
اهمیت ادب و تربیت دینی
الف : تغییر هویت
امام على (ع) فرمود:
من قعد به حسبه، نهض به أدبه
هرکس را عدم اصالت خانوادگی فرو نشانده و پایین آورده باشد ، ادب و تربیت او را بلند مرتبه و با کمال می گرداند.
غرر الحکم ج 2 ص 638
با ادب را ادب سپاه بس است
بی ادب با هزار کس تنهاست
شهید بلخی
ادب آب حیات زندگی است.
أَفْضَلُ الشَّرَفِ الْأَدَب
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم 247
افزونترین شرف و بلندى مرتبه ادب است.
حُسْنُ الْأَدَبِ خَیْرُ مُوَازِرٍ وَ أَفْضَلُ قَرِین
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم 247
نیکوئى ادب بهترین یارى کننده ایست و افزونتر همنشینى است.
لَا شَرَفَ مَعَ سُوءِ أَدَب
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم 248
نیست شرفى و بلندى مرتبه با بىأدبى.
از شهد ادب هر که بکامش قند است
پیوسته ز حال و روز خود خورسند است
گنجی به گرانبهائی دانش نیست
دولتمند است هر که دانشمند است
حالت
امام على (ع) فرموده :
من تأدب بآداب الله عز وجل، أداه إلى الفلاع الدائم ..........
هر کس به آداب خداوند متعال تربیت شود، این تربیت او را به رستگاری و سعادت همیشگی خواهد رسانید.
بحار الانوار جلد 89 ص 411
کَفَاکَ مُؤَدِّباً لِنَفْسِکَ تَجَنُّبُ مَا کَرِهْتَهُ مِنْ غَیْرِک
شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم ج4 585
کافیست ترا أدب کننده از براى خود دورى گزیدن از آنچه ناخوش داشته باشى آنرا از غیر خود.
هر کس کند به چشم حیا سرمه ادب
بیند جمال شاهند مقصود بی حجاب
فراهی
گفته شد به بقراط : چه فرق است بین شخص با ادب و شخص بی ادب ؟ گفت به اندازه فرق بین انسان و چهارپایان. مستطرف ؟23
تنها راه پیشگیری از معضلات جامعه ادب و تربیت است
حضرت پیامبر (ص) در این راه تحمل سختی های بسیاری نمود تا توانست بعد از 23 سال عده ای را جذب کرده و زمینه جهانی شدن دین مبین اسلام را فراهم کند. متأسفانه وابستگان به .... مانع ادامه آن شدند، در نتیجه مردم نادان به حالت قبلی خود بر گشتند هر چند نماز می خواندند اما نماز بی محتوا و...
اکنون که به برکت جمهوری اسلامی دوباره مردم احساس نیاز به خدا خواهی کرده اند باید با آگاهی بخشی و بصیرت افزایی؛ همان آموزه ها را با همان شیوه های پیامبر (ص) انجام دهیم تا مردمی که بظاهر جذب شده اند را آماده پذیرش حق کنیم تا راه برای ظهور امام زمان ادامه دهنده راه پیامبر (ص) فراهم گردد انشاء الله.
ادب و حسن خلق و کار و تلاش
عامل ارتقاء انسان است
حرمت پیر قوم خویش بدار
ز معلم ، جهان گلستان است
هان جوان ! پند پیر دانا بین
خط بیگانه ،خط شیطان است
در عیان ،دلفریب و خوش منظر
در نهان، همچو تیغ بران است
دین سراپا سوختن اندر طلب
انتهایش عشق و آغازش ادب
اقبال لاهوری
ضرر نبود و رعایت نکردن فرهنگ دینی
امام علی (ع) در علت افزایش بدی ها در جامعه فرموده:
من قل أدبه کثرت مساویهه
هرکس از ادب و تربیت کم برخوردار باشد، دارای بدی های بسیاری خواهد بود. غرر الحکم ج 2 ص 637
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش بر همه آفاق زد[1]
مولوی
سرزنش بی ادب
بی ادب با هزار تن تنهاست.
بلخی
- بی ادب سیلی زمانه خورد. اوحدی
سردسته بی ادبان
ابلیس بى ادب مى گوید: فبما اغویتنى لاقعدن لهم صراطک المستقیم ؛
حال که مرا نومید ساخته اى، من هم ایشان را از راه راست تو منحرف مى کنم، حسن زاده آملی کتاب نور على نور، ص 164.
ضرر کم توجهی به فرهنگ دینی
امام علی (ع) فرموده:
من وضعه دنائة أدبه، لم یرفه شرف حسبه.
هر کس را که پستی و فرومایگی تربیتی به انحطاط و فرو افتادگی کشاند. شرافت حسب و نژاد او را بالا نمی برد.
غرر الحکم ج 2 ص 637
بى ادب را به زر مگو که نکوست
ادب مرد بهتر از زر اوست
مکتبی
امام حسین (ع) فرمود:
خمس من لم تکن فیه ، لم یکن کثیر مستمتع: العقل، و الدین، و الأدب، و الحیاء و حسن الخلق.
هرکس این پنج چیز را نداشته باشد . از زندگی خود به چندان بهره ای نخواهد برد:
عقل و دین و ادب و حیا و خوش خلقی.
بحار الانوار جلد 13 ص 411
حافضا علم و ادب و رز که در مجلس شاه
هر کرا نیست ادب لایق صحبت نبود
حافظ
امام على (ع) فرمود:
من أخره عدم أدبه ، لم یقدمه، کثاقه حسبه .؟
هر کس را نداشتن ادب و تربیت عقب اندازد، سنگینی و شرافت حسب او را بلند مرتبه و جلو نمی اندازد.
غرر الحکم ج 2 ص 638
برکات وجود فرهنگ دینی
امام على (ع) فرموده:
من کلف بالأدب ، قلت مساویه.
هر کس برای دستیابی به مقام ادب ، به رنج و زحمت افتد، بدی ها و کجی های او کاهش می یابد.
غرر الحکم ج 2 ص 638
لازمه کار آمد شدن فرهنگ دینی
الف : تلاش شخصی
امام على (ع) فرمود:
من عجز من أعماله ؛ أدبر فی أخوالهه
هر کس از انجام اعمال و کارهای لازم خود ناتوان باشد ، (در حالات روانی و معنوی خود) به عقب بر می گردد.
غرر الحکم ج 2 ص 698
مکن ز غصه شکایت که در طریق ادب
براحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
حافظ
دستورالعمل سیرو سلوک
سرمایه ی راهرو حضور و ادب است
آنگاه یکی همّت و دیگر طلب است
رسا دل به فضل و ادب زنده دار
که دل جز به فضل و ادب زنده نیست
دکتر رسا
ب : تلاش بر تعلیم و تربیت دیگران
پیامبر (ص) فرمود:
من کانت له إبنة فأدبها و أحسن أدبها، و علمها و أحسن تعلیمها ، فأوسع علیها من نعم الله التی أسبغ علیه، کانت له منعه وسترأ من النار.
هر کس دارای دختری باشد و او را خوب تربیت کند و خوب تعلیم دهد و دانا گرداند و از نعمت های فراوانی که خدا بر او ارزانی داشته ، وسیله وسعت و رفاه حال آن دختر را فراهم کند ، خداوند وجود آن دختر را مانع و موجب مصونیت او از آتش دوزخ قرار خواهد داد.
کنز العمال جلد 13 ص 452
ضرر بی ادبی فرزندان !
والدین ار به روی فرزندان
نگشایند از فضایل، در
ضرر این جنایت آخر کار
باز گردد به مادر و به پدر
ملک الشعرا، بهار
شرط استادی
امام علی (ع) فرموده:
من نصب نفسه للناس إماما، فعلیه أن یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره، ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه.
هر کس خود را پیشوای مردم اعلام می کند ، باید قبل از آن که به تعلیم دیگران اقدام کند، به تعلیم نفس خویشتن بپردازد، و قبل از ادب و تربیت دیگران با زبان، با روش و منش عملی خویش آنان را تربیت کند.
بحار الانوار جلد 2 ص 56
به فضل و ادب، خویشتن را بیارا
به کسب و هنر کوش تا می توانی
برقعی
سرزنش عالم مادی
زیان مى کند مرد تفسیردان
که علم و ادب مىفروشد به نان
سعدی
راهکار رسیدن به مقامات
الف : فرا گیری علم
امام صادق (ع) فرمود: لقمان حکیم به فرزند خویش سفارش می کرد:
من عنى بالأدب إهتم به، و من إهتم به من تکلف علمه، و من تکلف علمه إشتد له طلبه، و من اشتد له طلبه، أدرک منفعته فإتخذوه عادة...
هر کس به ادب و تربیت عنایت داشته باشد، به آن اهمیت می دهد و هر کس بدان اهمیت دهد ، با زحمت، علم آن را فرا می گیرد و هر کس علم و دانش آن را فرا گرفت، با جدیت آن را جست و جو می کند و هر کس با جدیت دانش ادب و تربیت را پیگیری نمود، منفعت و سود آن را دریافت می دارد و آنگاه تربیت صحیح عادت او می شود.
بحار الانوار جلد 13 ص 411
عمر کم، فضل و ادب بسیار است
کسب آن کن که تو را ناچار است
جامی
غنی ترین منبع شناخت در بین ادیان
یکی از منابع شناخت معارف اسلامی که نعمت بزرگی است که خدا به ما مسلمانان در بین ادیان الهی داده سیره پیامبر اکرم (ص) است.
چرا که تاریخ پیغمبر ما، تاریخی بسیار روشن و مستند است. در این جهت هم [تاریخ دیگر پیامبران با تاریخ پیامبر ما قابل مقایسه نیست]. حتی دقایق و جزئیاتی از زندگی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به صورت قطع و مسلّم امروز در دست است که درباره هیچ کس دیگر چنین نیست. از سال و ماه و حتی روز تولدش و حتی روز هفتم تولدش، دوران شیرخوارگی اش، دورانی که در صحرا زندگی کرده است، دوران قبل از بلوغش، مسافرت هایش به خارج عربستان، شغل هایی که قبل از نبوت داشته است، [سال] ازدواجش [و تعداد ]فرزندان او و آن [فرزندانی] که قبل از خودش از دنیا رفته اند، در چه سنی از دنیا رفته اند و امثال اینها تا می رسد به دوران رسالت و بعثتش که اطلاعات دقیق تر می گردد؛ چون حادثه بزرگی می شود، [مانند:] اول کسی که به او ایمان آورد که بود؟ دومین و سومین فرد که بود؟ فلان کس در چه سالی ایمان آورد؟ چه سخنانی میان او و دیگران مبادله شد؟ چه کارهایی کرد؟ چه روشی داشت؟
[در مقابل، درباره حضرت عیسی علیه السلام] خود مسیحی ها از جنبه تاریخی به تاریخ میلادی [اعتقاد ندارند.] مثلاً می گویند از تاریخ میلاد حضرت مسیح 1975 سال گذشته است. [این] یک حرف قراردادی است، نه حقیقی. اگر ما می گوییم از هجرت پیغمبر ما 1395 سال قمری و 1354 سال شمسی گذشته است، مو، لای درزش نمی رود. اینکه از میلاد مسیح 1975 سال گذشته باشد، یک حرف قراردادی است و تاریخ آن را هیچ تأیید نمی کند. چرا که احتمال هست دویست یا سیصد سال قبل از این تاریخ بوده و احتمال می رود دویست یا سیصد سال بعد از این تاریخ بوده [باشد] و عده ای از مسیحی های جغرافیایی _ نه [آن] مسیحی که ایمانی هم به مسیح داشته باشد _ اساسا می گویند: آیا مسیحی در دنیا وجود داشته یا یک شخصیت افسانه ای است و او را ساخته اند؟ اصلاً در وجود مسیح شک می کنند.
البته این حرف از نظر ما چرند است؛ [چون ]قرآن [وجود مسیح را ]تأیید کرده و ما از آن جهت که به قرآن ایمان داریم، در این مطلب شک نداریم. [همچنین اینکه حواریون ]عیسی چه کسانی بودند؟ انجیل در چه تاریخی وچند صد سال بعد از عیسای مسیح به صورت کتاب در آمد؟ چند انجیل بود؟ اینها [هیچ کدام قطعی نیست].
برای ما مسلمین، گفتار و رفتار پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به صورت دو منبع بسیار مسلّم و تا شعاع بسیار زیادی قطعی _ نه فقط ظنّی قابل اعتماد _ وجود دارد.
ما موظفیم از وجود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله استفاده کنیم، هم در گفتار و هم در رفتار و هم در قول و هم در فعل؛ یعنی سخنان پیغمبر برای ما راهنما و سند است و باید از آن بهره بگیریم و همچنین فعل و رفتار پیغمبر».
شهید مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی،.
اهمیت کلام پیامبر اعظم (ص)
«در کلمات بزرگان [مهم] این است که افراد بتوانند نکات بسیار دقیقی را که در این کلمات گنجانده شده است، درک کنند، خصوصا که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره سخنان خودش فرمود [و در عمل هم نشان داد که]: «اُعْطِیتُ جَوامِعَ الْکَلِمِ؛ خدا به من کلمات جامعه داده است.»(2)
یعنی خدا به من قدرتی داده است که با یک سخن کوچک، یک دنیا مطلب می توانم بگویم.
2- امالی شیخ طوسی، امالی، قم، دارالثقافه، 1414 ه . ق، ج 2، ص 98 و 99.
سخنان پیغمبر را همه می شنیدند، ولی آیا همه می توانستند به عمق سخنان پیغمبر آنچنان که باید، برسند؟ ابدا، شاید صدی نود و نه شان هم نمی رسیدند. ببینید خود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله چگونه مطلب را پیش بینی می کند.
جمله ای دارد که مفاد آن این است: سخنانی که از من می شنوید، ضبط و نگه داری کنید و به نسل های آینده تحویل بدهید و بسپارید. ای بسا نسل های آینده و خیلی دور معنی حرف مرا بهتر بفهمند از شما که امروز پای منبر من هستید. در آن حدیث معروفی که در کتب معتبر ما هست و از احادیثی است که شیعه وسنی روایت کرده اند و در کافی و تحف العقول و کتاب های دیگر هست، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «نَضَّرَ اللهُ عَبْدا سَمِعَ مَقالَتِی فَوَعاها وَ بَلَغَها مَنْ لَمْ یَسْمَعْها؛ خدا خرم سازد چهره آن بنده ای را که سخن مرا بشنود و ضبط کند و به کسانی برساند که آنها از من نشنیده اند.» [سپس ]این جمله را اضافه فرمود: «فَرُبَّ حامِلِ فِقْهٍ غَیْرِ فَقیهٍ وَ رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ إِلی مَنْ هُوَ اَفْقَهُ مِنْهُ».(1)
1- شیخ عباس قمی، سفینه البحار، بی جا، دارالاسره، 1414 ه . ق، ج 1، ص 392.
[در این جمله] خیلی نکته هست؛ یعنی اشاره ای است به آینده. «فقه»؛ یعنی فهم عمیق، ولی در اینجا مقصود جمله ای است که عمق داشته باشد. «فقه» با «فهم» فرقش این است که «فهم»، مطلق فهمیدن است و «فقه»، فهم عمیق را می گویند. وقتی که «فقه» به کلام اطلاق بشود؛ یعنی سخنی که عمق زیاد دارد.
فرمود: بسا مردمی که حامل یک سخن عمیقند، ولی خودشان عمیق نیستند.
جمله را همیشه نقل می کند، ولی خودش نمی تواند به عمق آن پی ببرد.
باز فرمود: بسا مردمی که جمله ای یا فقهی را حمل می کنند؛ یعنی جمله ای را که از من شنیده اند، حفظ دارند و فقیه هم هستند، ولی... برای کسی که از خود او فقیه تر است، نقل می کند؛ یعنی برای کسی که از اوعمیق تر است و عمق فکرش بیشتر است.
این است که می بینیم سخنان پیغمبر، در هر رشته ای، دقیقا قرن به قرن عمق بیشتری (نمی گویم پیدا کرده) برای آن کشف شده است. (البته می دانید حساب اوصیای پیغمبر، ائمه اطهار جداست. کلمات آنها مثل کلمات پیغمبر است. راجع به افراد عادی دارم صحبت می کنم.) در قرن اول و دوم هرگز به اندازه قرن سوم نمی توانستند به عمق مطالب پیغمبر برسند و در قرن سوم به اندازه قرن چهارم و در قرن چهارم به اندازه قرن پنجم. تاریخ علوم اسلامی این امر را نشان می دهد.
اگر شما اخلاق را مطالعه کنید، فقه را مطالعه کنید، معارف و فلسفه را مطالعه کنید، عرفان را ملاحظه کنید، می بینید در هر قسمت که پیغمبر سخن گفته است، مفسرانی که در دوره های بعد آمده اند، واقعا بهتر توانسته اند به عمق کلام پیغمبر برسند. اعجاز پیغمبر در همین است.
ما تنها اگر فقه خودمان را در نظر بگیریم، چنانچه یک نابغه هزار سال پیش را مثلاً در نظر بگیریم، شیخ صدوق و شیخ مفید و حتی شیخ طوسی را در فهم معانی [کلمات] پیغمبر در مسائل فقهی در نظر بگیریم و بعد بیاییم نهصد سال بعدش، شیخ مرتضی انصاری را در نظر بگیریم، می بینیم شیخ مرتضی در نهصد سال بعد از شیخ طوسی و شیخ مفید و شیخ صدوق بهتر می تواند سخن پیغمبر را تحلیل کند. آیا از این جهت است که شیخ مرتضی نبوغ بیشتری از شیخ طوسی داشته است؟ نه، علم زمان او وسعت بیشتری ازعلم زمان شیخ طوسی دارد. علم جلوتر رفته است و درنتیجه، این بهتر می تواند به عمق سخن پیغمبر برسد تا او که در هزار سال قبل بوده است. آینده هم همین طور است. صد سال و دویست سال دیگر افرادی پیدا خواهند شد که خیلی عمیق تر از شیخ انصاری سخنان پیغمبر را درک کنند».
اهمیت رفتار پیامبر اعظم (ص)
«همان طور که سخن پیغمبر معنی دارد و برای یک معنی ادا شده است، رفتارهای پیغمبر هم همه معنی و تفسیر دارد و باید در آنها تعمق کرد. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ؛ به یقین، برای شما در اقتدا به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سرمشقی نیکوست برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد.»
مخصوصا با تعبیری که قرآن می گوید که در وجود پیغمبر، اسوه و تأسی است برای شما و وجود پیغمبر کانونی است که ما از آن کانون باید [روش زندگی را] استخراج کنیم. صرف اینکه یک نفر بیاید کلمات پیغمبر را روایت کند، [کافی نیست]. اینکه ما بیاییم تاریخ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را نقل کنیم که در فلان جا چنین کرد، کافی نیست. تفسیر و توجیه عمل پیغمبر مهم است. [باید دریافت چرا] در فلان جا پیغمبر این طور رفتار کرد و چه منظوری داشت؟ پس همین طور که گفتار پیغمبر نیاز به تعمق و تفسیر دارد، رفتار پیغمبر هم نیاز به تعمق و تفسیر دارد.
وقتی انسان تعمیق می کند، می بیند چه قدر عمیق است. همین طور که سخنان پیغمبر ما عمیق است، رفتار پیغمبر ما آن قدر عمیق است که از جزئی ترین کار پیغمبر می شود قوانین استخراج کرد. یک کار کوچک پیغمبر یک چراغ است، یک شعله است، یک نورافکن است برای انسان که تا مسافت های بسیار دور را نشان می دهد».
ضرورت آشنایی با رفتار و گفتار پیامبر اسلام (ص)
در ادامه شهید مطهری می نویسند: یکی از نویسندههای معروف ایران که مذهبی نبود ( ابتدای عمرشکه هیچ مذهبی نبوده ، این آخر عمری ها به واسطه کتابهایی از من که منتشر شده بود با من ارتباط ، و تمایلی [ به مذهب ] پیدا کرده بود ) یک وقتی به من گفت :
من دارم کتابی را ترجمه میکنم در حکمت ادیان ، یعنی حکمت هایی که در دین های مختلف عالم وجود دارد : حکمت هایی که امروز در دین یهود وجود دارد ، حکمت هایی که در همین انجیل وجود دارد ، حکمت هایی که به زردشت نسبت میدهند ، حکمت هایی که به بودا نسبت میدهند ، حکمت هایی که از کنفسیوس است ، و حکمت هایی که از پیغمبر ماست .
او گفت : من فقط به نکته بر خورد کردم ، زیرا مؤلف از هر کسی کلمات زیادی نقل کرده ولی به پیغمبر اسلام که رسیده چند جمله کوتاه نقل کرده ، و چون ترجمه من ترجمه آزاد است میخواهم اندکی بیشتر نقل کنم ولی من که دسترسی ندارم .
گفت : من تصمیم گرفتهام صد آیه از قرآن را نقل کنم ، صد جمله از کلمات پیغمبر ، و صد جمله از کلمات امیرالمؤمنین . در مورد قرآن گفت چون قرآن مترجم ( قرآن آقای قمشهای ) هست خودم میتوانم چند آیه انتخاب بکنم .
از کلمات امیرالمؤمنین هم چون نهج البلاغههای مترجم هست میتوانم انتخاب بکنم ، ولی راجع به سخن پیغمبر چون من به عربی چندان وارد نیستم و در فارسی هم هر چه گشتم پیدا نکردم ، اگر میتوانی صد جمله از پیغمبر برای من پیدا کن و ترجمه هم بکن ولی بعد من به قلم خودم در میآورم که مطابق ذوق خودم باشد . گفتم بسیار خوب .
من صد جمله از رسول اکرم جمعآوری کردم و در اختیارش قرار دادم ، ترجمه هم کردم که یکوقت در معنایش اشتباه نکند ، بعد هم او در کتابی به نام " حکمت ادیان " چاپ کرد ( 1 ) . البته آنجا اسم نبرد که این صد جمله پیغمبر را از کجا گرفته است ، من هم نمیخواستم چون منظورم این بود که این کار انجام شود .
به هر حال یک وقت به من رسید و گفت : فلانی ! پیغمبر ما یک چنین سخنانی داشته ؟ ! من که نمیدانستم . در صورتی که خود این نویسنده یک نویسنده معروف ایران ، و کسی است که در کشورهای خارجی احیانا روی او حساب میکنند و وقتی میخواهند نویسندههای درجه اول ایران را بشمارند یکی هم او را میشمارند . یک آدمی که به قول خودش سید است و [ در همه ] عمرش هم سرو کارش با کتاب بوده است خبر نداشت که پیغمبر ما چنین سخنانی دارد .
به من گفت : پیغمبر ما یک چنین سخنانی داشته و من نمیدانستم ؟ ! گفتم : بله .
بعد که کتاب چاپ شد گفت : فلانی من حالا میبینم سخنان پیغمبر اسلام بر سخنان تمام پیغمبران عالم میچربد . اینقدر عمیق و پر معناست .
و در سیره و رفتار پیغمبر شاید ما از این هم بیشتر کوتاهی کرده باشیم .
در این میان مقدار زیادی یادداشت هست لاکن هر چه جلوتر می رویم بقول شهید مطهری می بینیم وارد دریایی میشوم که به تدریج عمیقتر میشود .
نمیتوانم ادعا کنم که سیره پیغمبر همین مختصر است ولی از باب ما لا یدرک کله لا یترک کله مطالبی را در این زمینه می آوریم بعد دیگران بهترش را بنویسند.
در ادامه می فرماید: همین طور که سخنان پیغمبر ما عمیق است رفتار پیغمبر ما آنقدر عمیق است که از جزئیترین کار پیغمبر میشود قوانین استخراج کرد ، یک کار کوچک پیغمبر یک چراغ است ، یک شعله است ، یک نور افکن است برای انسان که تا مسافت های بسیار دور را نشان میدهد .
اقتباس از کتاب سیره نبوی شهید مطهری
ب : تلاش بر شایستگی ادب خدایی
امام علی (ع) فرمود:
من لم یصلح على أدب الله سبحائه، لم یصلح على أدب نفسه.
هر کس شایستگی ادب خدای سبحان و دینداری را پیدا نکند ، شایسته ادب و تربیت خود نمی شود.
غرر الحکم ج 2 ص 703
تو ادب نفس بداندیش کن
بی ادبان را به ادب خویش کن
امیرخسرو
ج : همنشینی با نیکان
همدم اهل ادب باش که فضل و ادب است
بوستانی که ز دل ها برد آرام و شکیب
دکتر قاسم رسا
هر که او با صالحان همدم شود
در حریم خاص حق محرم شود
عطار
دلا نزد کسی بنشین که او از جان خبر دارد
به سایه آن درختی رو که او گل های تر دارد
کشکول طبرسی
د : انتخاب استاد راه
اخذ کن آداب دینت از فقیه
نی زهر شیّاد مردود سفیه
مراد از ادب اینجا ستوده آدابی ست
که آن وظایف شخص شریف انسانیست
نمونه گفته های استادان
سفارش به سلام:
چون به مجلسى وارد مىشوى ادب آن است که نخست سلام کنى .
ترجمه اخلاق ص : 147
تکریم و احترام والدین است:
فرزندان جوان مکلف اند با پدر و مادر خود حداکثر تواضع ادب را معمول دارند و شخصیت آنان را گرامى و محترم شمارند و بدین وسیله رضایت خاطرشان را که باعث جلب رضاى الهى است فراهم آورند.
جوان از نظر افکار و تمایلات فلسفى ره
رعایت نگاه :
چون نشستى ادب آن است که چشمت را پایین بینداز.
ترجمه اخلاق ص : 147
به شخصی گفتند : تو را ادب که آموخت گفت نادانی نادانان را ناپسند دیدم دوری گزیدم ؟ اینک با ادب شدم ( گفت ادب از که آموخت؟ گفت از بی ادبان) . مستطرف ؟23
[1] نقل است که مرحوم شیخ الفقهاء و المجتهدین، آیت الله العظمی، اراکی (ره) این بیت را زیاد می خوادند
برچسب ها:
- اهمیت ادب و تربیت دینی
- برکات وجود فرهنگ دینی
- تنها راه پیشگیری از معضلات جامعه ادب و تربیت است
- ضرر نبود و رعایت نکردن فرهنگ دینی
- ضرر کم توجهی به فرهنگ دینی
- لازمه کار آمد شدن فرهنگ دینی
- غنی ترین منبع شناخت در بین ادیان
- اهمیت کلام پیامبر اعظم (ص)
- اهمیت رفتار پیامبر اعظم (ص)
- ضرورت آشنایی با رفتار و گفتار پیامبر اسلام (ص)
۹۹/۰۸/۱۱