مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

۳ مطلب با موضوع «آسیب شناسی آموزش و نحوه آن» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

تا فاطمه دیده بر جهان باز نمود
یزدان در رحمت بروی خلق گشود
 
آن کوثر بی نظیر و اعطای کثیر
از جانب حق به مصطفی ،فاطمه بود
محمد رضا براتی

ضمن عرض تبریک به همه موحدان عالم، بویژه مسلمانان جهان، بالاخص مبارک باد به فرزند گران مایه او حضرت حجة بن الحسن (عج) که باعث آرامش عالم است و به امید لطف او برای رفع مشکلات، از جمله مشکل کرونا!

عالم ز روی فاطمه گردیده گلشن

یا سیدی یابن‏ الحسن چشم تو روشن

***

آمد به دنیا فاطمه دخت پیامبر

ارض و سماء بر مولدش شد غرق زیور

امنیت و آرامش از جمله پیش نیاز های تعلیم و تربیت است. پس از آن که خیال انسان راحت باشد؛ آمادگی برای آموزش دادن و آموختن پیدا می کند. از این رو باید در ابتدا ریشه آرامش یابی را پیگیری کرد؛ تا در نتیجه با راهکارهای آرامش طلبی آشنا شویم.

 وعده های خداوند به بندگان تکلیف مدار

گفتنی است شرط دریافت این وعده الهی؛ تکریم تکلیف مداری است که در ذیل «با عنوان تکلیف مداری» به آن اشاره خواهد شد.

 امنیت بخشی و آرامش بخشی (طمعنینه و اطمینان خاطر)

اگر به تکالیف مان درست عمل کنیم، خداوند به ما آرامش می بخشد، اگر چه در گودال قتلگاه باشیم.

داستان لیله المبیت

یکی از بهترین نمونه های عمل به تکلیف و امنیت بخشی و آرامش بخشی از طرف خدا،آنجایی است که در لیله المبیت، حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله) خوابیدند.

شروع قضیه لیله المبیت

پس از آنکه اهل مدینه با پیامبر (ص) بیعت کردند و کفار قریش از این پیمان اطلاع یافتند. چهل نفر از اشراف در دارالندوه گرد آمدند و تصمیم گرفتند که از هر عشیره‌ای، یک نفر حاضر شوند و این گروه به طور ناگهانی به خانه محمد (ص) هجوم برند و او را بکشند و بدین‌ترتیب قاتل مشخص نمی شود و خون خواهی معنایی نخواهد داشت و بنی‌هاشم مجبور می‌شوند به دیه راضی شوند.

خداوند با نزول آیه ۳۰ از سوره مبارکه انفال پیامبر خویش را از این واقعه آگاه نمود.

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرین‏

و یاد کن هنگامی را که کافران درباره تو نیرنگ می‌کردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا از مکه اخراج کنند و نیرنگ می‌زدند و خدا تدبیر می‌کرد و خدا بهترین تدبیر کنندگان است.

زمان لیله المبیت

شب اول ربیع الاول سال سیزدهم یا چهاردهم بعثت، حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) با این که احتمال کشته شدن ایشان بسیار بود در بستر پیامبر (ص) خوابیدند و پیامبر به غار ثور رفتند و از آنجا به مدینه هجرت فرمودند:

هنگامی که مشرکین به خانه پیامبر (ص) یورش بردن حضرت امیرالمومنین (ع) را به جای پیامبر (ص) در بستر یافتند و از هدف خود باز ماندند.

به دلیل این فداکاری و از خودگذشتگی حضرت علی بن ابیطالب (ع) خداوند آیه ۲۰۷ سوره مبارکه بقره را در فضیلت ایشان نازل فرمودند:

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ

از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد و خدا نسبت به این بندگان مهربان است.

هدایت بخشی و حمایت (نصرت، دفاع و ثبات قدم)

اگر به تکالیف مان درست عمل کنیم، خداوند هم هدایت می‌کند و هم حمایت، ولو در کاخ فرعون باشیم، مانند حضرت آسیه سلام الله علیها.

از کلاس درس فاطمه (س) عبرت بگیریم

آری! بفرمایش قرآن از جریانات روزگار؛ باید درس عبرت بگیریم؛ تا پای هر درسی ننشینیم و در محتوای درس و بیانی که استاد روی آن می گذارد؛ دقت کنیم و آن را با آموزه‌های دینی تطبیق کرده، تا در آینده آموزگاری چون استاد عمر بن عبدالعزیز در جامعه نقش ایفا کنیم تا با برداشتن سنت های غلط؛ روح و روان پیامبر (ص) و فاطمه زهرا (س) و امام زمان (عج) را آرامش بخشیده و ظرفیت دریافت حق را به وجود آوریم، هر چند مردم به این زودی‌ها بیدار نمی شوند! چرا که از نعمت غفلت برخوردارند، تا آرامش داشته باشند. به هر حال تذکر این حکایت ها هم لازم است و نیز سودمند خواهد بود.

پیام هشدار گونه ی فاطمیه

نویسنده کتاب عبرت های فاطمی در این باره، مطلب جالبی آورده که می تواند پیام هشدار گونه ای باشد، برای ارزش طلبان؛ بویژه ارادتمندان حضرت فاطمه زهرا (س) او می نویسد:

عبرت آموزی

همه این قضایا و حوادث تاریخی، عبرتی بزرگ برای ما شیعیان است که با نگاهی عمیق به فجایع صدر اسلام در پی کاهش آفت خطرنا ک سطحی نگری از خود و جامعه برآییم و با شناخت و آ گاهی از مسائل سیاسی و اجتماعی روز و تحلیل صحیح آن ها، از تکرار این حوادث تلخ در جامعه اسلامی جلوگیری نماییم.

اما امروز نیز این آفت خطرناک در جامعه ما محسوس است و امروز نیز ناله هایی به گوش می رسد و آه های سوزانی به آسمان می رود.

مبادا ما نیز جزء افرادی سطحی نگر باشیم که به جای علت یابی و تحلیل این آه های سوزان، دست به شکایت برمی دارند که این اشک و آه را خاموش کنند؛ همچون بزرگان کوته فکر مدینه که به مولا علی(علیه السّلام) گفتند:

«ای اباالحسن! گریه های شب و روز زهرا(علیهاالسّلام) خواب و آسایش را در شب از ما سلب کرده است و در روز آرامش و قرار برای کسب معاش برای ما باقی نگذارده است. خواهش ما این است که از ایشان بخواه یا در شب بگرید یا در روز!». بیت الاحزان، ص 269.

تاریخ سازان فاطمیه

آنچه در بحث عبرت آموزی از «حادثه فاطمیه» حائز اهمیت می باشد، بررسی افراد تاریخ ساز و شیوهء آنان در آن مقطع حساس است با نگاه به این مقطع حساس مشاهده می‌کنیم که تاریخ سازان این مقطع، مثل تمام تاریخ سازان حوادث تاریخی، به دو دسته پیشرو و دنباله رو تقسیم می گردند؛ این تقسیم بندی، برای تحلیل و بررسی این حادثه، بسیار ضروری می باشد.

مقام معظم رهبری در مورد تقسیم جوامع گوناگون می فرماید:

« به جماعت بشری که نگاه می کنید، در هر جامعه ای، در هر شهری، در هر کشوری، با یک دید، با یک نگاه، با یک برش، مردم به دو قسمت تقسیم می شوند: یک قسم کسانی که از روی تفکر و فهمیدگی و آگاهی تصمیم می‌گیرند، اسم‌شان را بگذاریم «خاص» یک قسم هم کسانی  هستند که به دنبال این نیستند که ببینند چه راهی درست است، چه حرکتی صحیح است تا بفهمند و بسنجند، تحلیل کنند. و درک کنند؛ می بینند چوَ این جوری است، دنبال آن جوَ حرکت می کنند؛ اسم این ها را هم بگذاریم «عوام» پس جامعه را می شود تقسیم کرد که خواص و عوام»

مقام معظم رهبری دیدار با لشکر ۲۷ محمد رسول الله ۷۵ ۳۲۰

جهت روشن شدن عملکرد و نقش عوام و خواص در حادثه تلخ فاطمیه، لازم است ویژگی های عوام و خاص را بررسی کنیم.

ویژگی های عوام و خواص

ویژگی های عوام و خواص بحث مفصلی را می طلبد؛ لاکن در اینجا با بیانی مختصر این ویژگی ها را ذکر می کنیم:

خواص هر جامعه، افرادی هستند دانا، بینا و برخوردار از توانایی تحلیل و ارزیابی مسائل اجتماعی و سیاسی. مهم تر این که در بین تودهء مردم اثر گذارند و به طور معمول دارای احترام و اکرامند.

این گروه برجسته اجتماع، دارای ویژگی های زیر هستند:

1 - اهل بصیرت و روشن بینی و روشن دلی هستند.

2 – اهل فهم و تجزیه و تحلیلند.

3 – اهل انتخابند و آگاهانه راه خود را پیش می گیرند.

4 - هیچ گاه بی طرف نیستند و اهل جانب داری از حق می باشند.

5 - حامی از حقند و در مقابل مشکلات این راه، ثابت قدم و استوارند.

6 - ایمان در وجودشان رسوخ کرده، لقلقه زبانشان نیست.

7 - به مقتضای پیمان الهی - انسانی خویش، برای ادای وظیفه واگن واکنش نشان می دهند.

* عوام یا همان تودهء مردم همیشه سرگرم زندگی روزمره خود هستند؛ از خود نظری ندارند و نمی توانند مسائل را تحلیل کنند؛ بنابراین، دنباله رو و تابعند.

هم چنین برای تشخیص حق، افراد را معیار قرار می‌دهند؛ برخلاف انسان‌های آگاه که ابتدا حق و ملاک های آن را می شناسند؛ آن گاه آنچه را مطابق یافتند، تحسین ‌کرده، مخالف حق را تقبیح می‌کنند.

عوام، پیرو ظاهر چشم فریب هستند و با مظاهر مادی معنوی مأنوسند و جوَ زدگی از ویژگی های بارز آن هاست.

حال پس از بررسی ویژگی های عوام و خواص به عملکرد آن ها در حادثه فاطمیه باید پرداخت و بررسی عملکرد این دو گروه کرد تا مایه عبرتی برای ما باشد تا دیگر عامل تکرار تاریخ نباشیم و با درک و عبرت آموزی چراغ روشن فراروی خود قرار دهیم.

ادامه مطلب را با عنوان « مهم ترین جریانات تاریخی» در کتاب عبرت های فاطمیه «بررسی علل و عوامل زمینه ساز حادثه ی فاطمیه» مطالعه بفرمائید.

خاطره ای از جنگ ایران و عراق

در عملیات والفجر هشت غواص ها برای عبور از اروند وحشی از طناب استفاده می کردند. دیدم کسی که سر طناب در دست اوست، مقداری از انتهای طناب را رها گذاشته؛ سؤال کردم : چرا این کار را می‌کنی؟ گفت: « در این عملیات سخت و دشوار انتهای طناب را رها کردم تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خودشان بگیرند و راه را نشان دهند».(1)

خط مقدم، کارها گره خورده بود. خیلی از بچه ها پرپر شده بودند و خیلی ها هم مجروح. حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. کم کم بچه ها داشتند باور می کردند اینجا آخر خط هست و دیگر نمی شود کاری کرد. وضعیت بدی شده بود. در همین گیر و دار حاجی آمد بی سیم چی را صدا زد حاجی گفت: هر جور شده با بی‌سیم، تورجی زاده را پیدا کن(2)

او مداح با اخلاص و عاشقان حضرت زهرا (س) بود. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بی سیم را گرفت. با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) برایم بخوان! تورچی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدن حاجی از هوش رفت. صدا را روی تمام بی سیم ها انداخته بودند. خدا می داند نفهمیدم چی شد وقتی به خودمان آمدیم، دیدیم بچه ها تکبیر گویان، خط را گرفتند تورجی خوانده بود:

(1) راوی حاج حسین یکتا

(2) شهید محمدرضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا بود.

(3) موسسه شهید ابراهیم هادی، یا زهرا (س) زندگی نامه و خاطرات شهید محمد تورجی زاده.

تکلیف مداری

باید باور داشته باشیم که در این انقلاب با یقین به اینکه اگر ما تکلیف مان را درست و به موقع انجام دهیم، خداوند وعده هایش (تکالیفی که بنا بر لطف خود بر خود واجب کرده است) را محقق خواهد کرد.

وَ أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ سوره بقره آیه 40

به پیمانم وفا کنید تا به پیمان تان وفا کنم

بَلى‏ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى‏ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ * إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏  سوره آل عمران آیه 76 و 77

 کسی که به عهدش وفا کند و خود را از شکستن پیمان و خیانت نگه داشته در دین تقوا داشته باشد جزء این نیست که خداوند صاحب آن تقوا را دوست می دارد (پس محبت و کرامت خداوند بسته به وفای به عهد و تقوا در دین است).

فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ سوره روم آیه 47

آیه قرآن در سوره مبارکه روم به تعبیر خداوند متعال نصرت مؤمنین حقی بر عهده خداوند ؛ چند جا در قرآن کریم این تعبیر به کار رفته است

مثل : حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآن‏ سوره توبه آیه 111

و مواردی دیگری و یکی این جاست که می فرماید: این حق ایست برعهده ما یعنی برعهده ذات اقدس پروردگار عالم که مؤمنین را نصرت بدهیم.

خاطره ای از امدادهای الهی

این خاطره را چند سال پیش حاج آقا قرائتی دام عزه گفته بودند:  در زمان قبل از انقلاب با یک واسطه خبری را از جایی شنیدم و در موردش تحقیق کردم آیت الله معصومی از هم دوره ای های حضرت امام رحمت الله علیه و از علمای هشتاد، نود ساله و مقیم همدان بود.

خودم به همدان رفتم و خدمت ایشان رسیدم. گفتم: من خبری شنیدم به آمده ام خودتان برایم تعریف کنید. ایشان گفت: چه خبری شنیده ای؟ گفتم: شنیده ام زمانی که شما در نجف و کربلا بوده‌اید و در آنجا درس می خواندید، وارد حرم حضرت ابوالفضل (ع) که می شوید می بینید که حرم شلوغ است و صحن مملو از جمعیت است. می پرسید: چه خبر است؟ می‌گویند: پسر بچه ای بر روی مناره رفته است تا کبوتر بگیرد، آجر زیر دستش رها شده و بچه نیز از آنجا می افتد. پدرش می گوید: بایست و آن بچه هم در میان زمین و آسمان می ایستد. می ‌گویند: معجزه شده است. من این را از دیگران شنیده ام. آیا این خبر درست است؟ شما چنین چیزی را دیده اید؟ گفت: بله! گفتم: شما که از علمای درجهء یک و جزء مراجع هستید بگویید چطور شده بود. گفت: من رفتم تا ببینم قصه چیست. سراغ پدر بچه رفتم تا ببینم این مرد چه کسی است که جاذبه را از زمین گرفته است! او را پیدا کردم. گفتم: شغل شما چیست؟ گفت: من حمال هستم. گفتم: این حرف و حرکت تو کار انبیاست. باید پیغمبر باشی تا بتوانی ولایتی بر زمین و آسمان داشته باشی. گفت نه! من از اول ۱۵ سالگی ام سعی کردم گناه نکنم و لقمه حرام نخورم. برای همین هم آن زمان یک چیزی گفتم و خداوند نیز به حرف من گوش داد.

خداوند به بندگانی که به تکالیف شان عمل می کنند و عده هایی داده است که نمونه آن در بالا ذکر شد. و السلام

برگرفته از سوژه های سخن انقلاب فاطمی

قابل توجه عزیزان اینکه: خدمات ما را از سه طریق می توانید دنبال کنید.

الف : جهت آشنایی با حوزه کاری، دست آورد های مؤسسه در همین سایت موجود است.

ب : نمونه کاربردهای دست آورد های مؤسسه فرهنگ سازان حجة بن الحسن (عج) در همین سایت موجود است.

ج : جهت مشاهد چشم انداز فعالیت های مؤسسه و تک واژه های آموزشی به این آدرس مراجعه شود.

کانال : https://eitaa.com/madresehtalim

برچسب ها:

  • امنیت بخشی و آرامش بخشی.طمعنینه و اطمینان خاطرx
  • خاطره ای از جنگ ایران و عراقx
  • خاطره ای از امدادهای الهیx
  • هدایت بخشی و حمایت. نصرت. دفاع و ثبات قدمx
  • وعده های خداوند به بندگان تکلیف مدارx
  • یک چیزی گفتم و خداوند نیز به حرف من گوش دادx
  • از کلاس درس فاطمه (س) عبرت بگیریمx
  • تکلیف مداری و داستان لیله المبیتx
  • ویژگی های عوام و خواصx
  • از اول ۱۵ سالگی ام سعی کردم گناه نکنم و لقمه حرام نخورم
  • پیام هشدار گونه فاطمیه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۹ ، ۱۰:۵۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از دستورات مشترک استاد و دانش پژوه؛ که گذشت اکنون نوبت بایدها و نبایدهای لازم الاجراء؛ مختص عموم افراد تحت آموزش است. فرق نمی کند تحت هر شرائط، سنی و علمی که باشند. اعم از دانش پژوهان مدرسه ای یا دانشگاهی، یا هیچ کدام، تا شامل تازه کاران حوزه تعلیم و تربیت از مردم عادی نیز بشود.

چرا که دانستن این مطالب برای همه این دسته ها مفید است؛ به عبارت دیگر؛ از مردم عادی گرفته تا شخصیت های علمی، هنری، اقتصادی، سیاسی و .. رعایت این « بایدها و نبایدها» خوب است.

بایدها و نبایدهای افراد تحت آموزش

این بخش آموزشی را با تمثیل شروع می کنیم تا عزیزانی که در پی یافتن چگونگی شروع آموزش با این نوع از ادبیات هستند، نیز بهره مند گردند.

تمثیل مسافر:

موضوع «بلوغ و رسیدن» که اعم از بلوغ سنی، بلوغ علمی، بلوغ معنوی، بلوغ مدیریتی، بلوغ سیاسی و اقتصادی  و... است. فرد بالغ در این جا تشبیه می شود به مسافری که از شهر کوچک قبلی خود؛ کوچ کرده و وارد شهر دیگری شده که ویژگی های بیشتر و پرماجرا تری دارد.

در این میان با تفاوت هایی روبرو می شود و سؤالات زیادی دارد که در قالب این تمثیل مطرح و پاسخ داده می شود.

لوازم اولیه سفر

وقتی فردی قصد مسافرت دارد چه وسایل و نیازهایی دارد؟

وسایلی مانند؛ وسیله نقلیه، آذوقه، لباس‌ مناسب، آمادگی روحی، اطلاع از مسیر، نقشه راه و..

مسافر شهر بلوغ هم نیازمند به یکسری لوازم و اطلاعات است که با آگاهی از آن می‌ تواند،سفر بلوغ را به سلامت طی نموده و از خطرات و آفات احتمالی سالم بماند.

چرا که از یک سو با حالت هایی که در او ایجاد شده چون: تغییر صدا و عصبانیت و خود محوری ، تغییرات ظاهری چهره و صدا، حساسیت نسبت به قیافه و نگاه های طولانی مدت در آینه، تمایل به تفوق و برتری، زودرنجی و... نمی داند چگونه برخورد کند.

از سوی دیگر وقتی وارد مرحله جدیدی از موفقیت می شود، سیل تبریک و شادباش به سوی او سرازیر می شود. مثل موفقیت ورزشی، هنری، درسی و دیگر کارهایی که برای آن تلاش کرده اید.

این بلوغ ها نیز، شامل بعضی از تحولات مهم در زندگی است و مثل درختی است که بعد از چند سال به بار می‌نشیند و میوه می دهد.

بلوغ که به معنای رسیدن است می گوید، شما به مرز رسیده اید. پشت سر شما یک دورانی نه چندان سخت بوده است و پیش روی شما یک دوران پر از تحول و تغییرات هست.

باید با آن دوران خداحافظی کرده و به این دوره جدید سلام کنی. از این رو باید سعی کنی کارها را جدی بگیری.

از این شهر چه می دانید؟

شما وقتی وارد شهر جدید می شوید، اول احساس تنهایی و نگرانی به استقبال او می آید.

خصوصاَ برای کسانی که بدون نگاه به نقشه وارد این شهر شده اند و تابلوها و جاده های این شهر را نمی شناسند.

راستی از این شهر چه می دانید؟

می دانید وارد کدام خانه می شوید؟ کجا استراحت می کنید؟ غذاهای مورد نیاز خودتان را چگونه بدست می آورید؟

عجله نکنید. هنوز دیر نشده، می توانید یک نقشه تهیه کنید تا راهنمای شما در پاسخ به سؤالات شما باشد.

آب و هوای این شهر هم کمی با شهر قبلی فرق دارد. کمی طول می کشد تا با این تغییرات جوی، سازگار شوید. الان ممکن است به خاطر این همه تغییرات، کمی عصبی شده باشید.

خورجین امکانات

قبل از سفر امکانات محدود. ولی مهمی را در اختیار داشتید. با گذشت زمان به کمک دیگران راه استفاده از توانایی هایی که خداوند به ما و شما هدیه کرده بود را فرا گرفتیم و وارد میدان شدیم.

زبان مادری را آموختیم، دوره درسی را پشت سر گذاشتیم، ارتباط با دیگران را یاد گرفتیم، و دوستان زیادی دور خود جمع کردیم، در فعالیت های ورزشی، علمی و هنری شرکت کردیم و حتی الان قدرت برنامه ریزی برای آینده را داریم؛ یعنی ما یک بار، توانستیم استعدادهای خود را شکوفا سازیم و حتی توانستیم جواز ورود به دوران دیگر را کسب کنیم.

با ورود به دنیای پر رمز و راز جدید، استعدادهای ما، دوبله می‌شود و حتی توانایی‌های تازه‌ای به آن افزوده می شود؛ چون باید برای یک آینده مهم و پر از انتخاب های گوناگون آماده شویم. ما به سوی مستقل شدن در حرکت هستیم؛ پس باید خورجینی از وسایل مورد نیاز را با خود همراه کنیم. انشاء الله این بار هم موفق خواهیم شد.

اکنون در این سفر همه آن امکانات ذخیره شده و نیز تجهیزات جدید به کمک ما خواهد آمد تا مدال موفقیت را مال خود کنیم.

مقدمه ی شکوفایی

هر کدام از شما مسئولیت های کوچک و بزرگی را تجربه کرده اید؛ مسئولیت هایی مانند اداره کلاس (مبصر بودن) سرگروه، تیم ورزشی یا هنری و... این تجربه ممکن است کوچک یا بزرگ، موفق یا ناموفق بوده باشد.

قبول مسئولیت، مقدمه رشد و پیشرفت

آری قبول مسئولیت، مقدمه رشد و پیشرفت و میدانی برای شکوفا سازی استعداد هایی است که به ما هدیه شده است.

مسئولیت ها با توجه به میزان اهمیت و دشواری آن، تأثیرات گوناگونی در ما می گذارد و تلاشی مناسب با آن را می طلبد. یک قهرمان ملی، مسئولیتی برتر از یک ستاره باشگاهی دارد و او هم بالاتر از یک محله و کوچه،احساس مسئولیت می کند.

شمااکنون مدیر خواسته‌های جدید خود و مسئول رفتارها و انتخاب‌های خود هستید و همه اینها دقیقاً ثبت و ضبط می‌شوند.

شمااستخدام شده اید و از همین دوره سابقه خدمات و بندگی شما لحاظ می‌شود.

مدیر خود بودن

شما بهترین نگهبانان خودتون هستید. به همین دلیل نیازمند یک مدیریت همه جانبه که محصول آن خوشبختی و عبور موفق از نوسانات دوره ی کنونی است.این مدیریت در چند قسمت خودش را نشان می دهد:

مدیریت گفت و گو

1 – مدیریت گفت و گو: به این که با چه کسی صحبت کنید، چه حرف هایی بزنید، چه لطیفه هایی بگویید، چه پیامک‌هایی ارسال کنید، با چه لحنی گفت و گو کنید و... نوع گفتگوی شما می تواند در موفقیت های بعدی تان بسیار موثر باشد.

مدیریت نگاه

2 - مدیریت نگاه: به چشم های خود بیاموزید که هر کس و هر چیزی ارزش دیدن ندارد و ارزش دیدن را باید از کسانی پرسید که نمی‌توانند ببینند. و بی خیالی نسبت به این مسئله را باید در مطالعه سرگذشت کسانی به دست آورد، که در ندامت نگاه، اولشان هنوز خود را سرزنش می کنند.

مدیریت ارتباط

3 - مدیریت ارتباط: ما در مهمانی ها، محیط مدرسه، جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، مسافرت ها و نیز برای تأمین نیازهای خود مانند خرید پوشاک و... ناگزیر از برخورد با دیگران هستیم. به همین خاطر، نیازمند یادگیری مهارت های لازم در تنظیم این ارتباطات و گزینش رفتاری مناسب می باشیم.

گروه های مردمی

در میان دوستان همه جور روحیه و سلیقه ای پیدا می شود؛ بعضی کشته مرده ی ورزش و فعالیت های ورزشی اند و دسته ای دیگر فقط دنبال درس و فعالیت های علمی و بعضی ها هم به کارهای هنری علاقه نشان می‌دهند.

در این میان گروهی پیدا می شود که بی خیال همه چیز و همه کاری اند. در مقابل برای بعضی ها هم، تنها یک چیز مهم است پیشرفت و ترقی. این گروه درجا زدن را مثل زندانی شدن می دانند و از آن رنج می برند. برای این دسته از دوستانمان، ثانیه ها () هم قیمت دارند و حاضر نیستند به راحتی از آن بگذرند.

() حدیث است که: «من ساوى یوماه فهو مغبون». یعنى: هر که عمل دو روز او مساوى باشد، او مغبون است و زیانکار است. چه، جاى آنکه عمل روز بعد، کمتر از روز قبل باشد.

آن ها برای همه ی جنبه هایی که در آن نیازمند رشدند، برنامه‌ریزی می‌کنند و سرانجام به اهدافی که از قبل پیش‌بینی کرده بودند، می رسند.

راستی شما عضو کدام گروه هستید؟

فکر های پر دردسر!

کارهای ما به خاطر فکر هایی است که داریم. اگر نگاه ما به دور و بر خودمان خوب و زیبا باشد، همه چیز را زیبا می بینیم و با خود برخورد می کنیم. ولی اگر دیگران را مزاحم پیشرفت خود بدانیم، با آنها برخورد های بدی خواهیم داشت.

سر و کله ی فکرهای پر دردسر در این دوران جدید بیشتر پیدا می شود، چون تجربه ی ما و  معلومات ما خیلی کمتر () از آن است که ما ادعا می کنیم.

() آیه شریفه قرآن: و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا به شما کمی از علم داده شده!

آسیب شناسی دوران اول بلوغ و رسیدن به ....

یک کمی چاشنی غرور هم که به آن بیفزاییم، آشی می‌شود که یک من روغن روی آن نشسته است. آشی که خودمان پخته ایم و لابد خودمان هم می‌خواهیم بخوریم، ولی دود ناشی از این آشپزی، به چشم دیگران هم می رود.

گوشه ای از اشتباهات فکری!

من دیگر بزرگ شده ام و نباید به حرف های دیگران گوش کنم! «پند ناپذیر بودن»

من باید خودم را از خانه و خانواده دور کنم تا آن ها مرا باور کنند! «جبهه گیری با خودی»

به هر شکلی که شده نباید اجازه بدهم کسی به من دستور بدهد! «خودبرتربینی»

هیچ کس حق دخالت در کارهای من را ندارد! «خودخواهی»

خودم بهتر از هر کسی می دانم که چه کار کنم، با چه کسانی رفت و آمد کنم و چه تیپی بزنم! «غرور و خودخواهی»

پدر و مادرم می خواهند از من یک بچه ننه ای بسازند! «بدبینی نسبت به دیگران»

پدر و مادر و مربیانم قدیمی شده‌اند و اصولاً دور هم را درک نمی کنند! «پندار های غلط ،سوء ظن به دیگران»

هر کسی به فکر خودش است و کسی به من توجه نمی کند! «پر توقعی »

باید با مخالفت هایم خودم را به دیگران اثبات کنم! «جنگ و جدال، بحث »

این افکار در دوره ای که در پیش داریم به سراغ ما می آید. البته نمی توانند چیزی را به ما تحمیل کنند. ما می‌توانیم از بین این ها انتخاب کنیم. حتی می توانیم افکار بهتری را جایگزین آنها کنیم. مثل اعتماد به پدر و مادر ولادتی و پدر روحانی و معنوی و استفاده از تجربه های آن ها، قانون احترام به آنان و دیگر اعضای خانواده، مشورت با برادر و خواهر اعم از نسبی یا ایمانی، کمک خواستن از کسانی که می توانند بهترین دوست و همراه ما در گذر از این سرزمین اول بلوغ باشند و...

دوستی ها و دوری ها

یکی از خطراتی که در این دوره پس از کودکی حتی در بزرگسالی برای بعضی پدید می آید، دوستی های افراطی با هم سن و سال و دوری و حتی فراموشی خانه و خانواده به انحاء مختلف؛ دینی و ایمانی، مردم متدین و عالمان دینی و ... است.

دوستان ما هر قدر هم که باحال و َمشتی باشند، باز نمی تواند جای خالی پدر، مادر، برادر و خواهر « چه سببی و چه معنوی» و مربیان دلسوز را برای ما پر کنند و آن صفای زندگی سالم با آنان و همسر و فرزندان را برای داشته باشند.

چرا که نسیم مهربانی داخل خانه و خانواده هم ملایم تر و هم ماندنی تر هستند. ما در درون همین خانه آرامش داشتیم و به کمک اعضای این خانه و (مسجد، حسینیه، مدرسه، کشور) رشد و پرورش پیدا کرده ایم و همیشه به هم نیازمندیم.() بر فرض که ما هیچ نیازی به افراد این خانه نداشته باشیم، باز خوب است یادمان باشد که کسانی در این خانه هستند که نگران ما و چشم به راه ما هستند. از سوی دیگر نزدیکان توقع دارند و منتظرند ما سربلندشان کنیم و مایه افتخارشان باشیم. مواظب باشیم نامرد از آب در نیاییم! و نمک نشناسی نکنیم. که خدا از کفران کننده نعمت بیزار است.

() در مثل آمده است: چاقو دسته خودش را نمی برد. مراد این است که : نزدیکان به هم خیانت نمی کنند.

ارزش و قیمت ما زمانی افزایش می یابد که برای خودمان ارزش قائل شویم. زمانی که ما به خاطر دوستی هایمان یا برخی از خواسته هایمان، به گذشته خودمان پشت پا بزنیم و همه خوبی هایی را که در حق ما شده فراموش کنیم، نمی توانیم انتظار داشته باشیم دیگران برای ما ارزشی در نظر بگیرند.

در کنار خانواده و دعای آنان است که ما به دیگران معرفی می شویم و از اعتبار بالایی برخوردار می گردیم.(1) سرمایه خانوادگی، فرهنگی، نیازمند و نگهداری بیشتر و دقیق تر است. موجودی خود را در این بانک سود آور بیشتر کنیم، تا از نتایج پر بار آن در این دوره نیز آینده لذت ببرید.(2)

 دعای مادر

مادر هستی ام به امید دعای توست

فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

شهریار

اغلب کسان که پرده ی همت دریده اند

در کودکی محبت مادر ندیده اند

شهریار

(1) باید دقت کنیم در زندگی نخبگان و بزرگان از جمله حکایت؛ چگونگی «راضی نمودن مادر خود را » که در خاطرات مرحوم شیخ انصاری آمده! و داستان جوان آسیب دیده بخاطر نفرین پدر که در حکایت « دعای مشلول» آمده و این را همه مهر و عاطفه مادر در شعر بخوانیم که : مادر آسیب دیده توسط فرزند باز دلش برای او می سوزد! از این رو در روایت آمده : بهشت زیر پای مادران است. و گفته شده : زیر پای مادران باشد جنان.  مولوی

(2) هر چند خویش بد هم وجود دارند و بهتر است دوری از آنان؛ نمونه اش « عموی پیامبر ابولب و همسر او» بود که سوره ویژه ای در باره او نازل شد: حافظ چه زیبا سروده :

من از بیگانگان هر گز ننالم

که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

البته این ها،باید منتظر کیفر اعمال خود باشند.

دلم برای خدا تنگ شده است

شهر جدید، تشنگی معنوی ایجاد می‌ کند دلت برای خدا تنگ شده و دنبال جایی هستی تا با او خلوت کنی، حرف ها و نگرانی هایت را میان آرزوهایت بپیچی و به دست فرشته ها بسپاری تا آن را به خداوند برسانند.

البته می توانی میانبر بزنی و با مودم دل خودت، همه ی سرورهای دیگر را بی خیال شوی.

خدا به تو نزدیک است (1)، صدایت را و حرف های نگفته ات را می‌داند (2) و می‌خواهد به تو کمک کند. فقط یک کلمه عبور دارد: - خ و ا س ت ن-

می توانی تمام برنامه هایت را با خدا در میان بگذاری. برای موفقیت خودت و دوستانت کمک‌ های بلاعوض دریافت کنی و حمایت های همه جانبه را از آن خودت طب نمایی (3).

(1) مى فرماید إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ سوره بقره ایه 186

هر گاه سؤال کنند ترا بندگان من از من بگو من بآنان نزدیکم و اجابت دعاى دعا کننده را مى کنم هر گاه مرا بخواند،

در قرآن کریم میفرماید قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ‏ْ فرقان آیه 77

بگو اى پیغمبر پروردگار شما بشما اعتنا نمی کند اگر دعاى شما نباشد

(2) قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فی‏ صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّه سوره ال عمران ]یه 29

بگو: «اگر آنچه را در سینه‏ هاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را م ى‏داند.

(3) اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور سوره لبقره آیة 257

خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده ‏اند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مى ‏برد.

هر وقت دلت برای خدا تنگ شد، شروع کن به تماس گرفتن (1). رسمی و غیررسمی. به هر زبانی که خواستی می توانی ارتباط بگیری و از طرف هیچ وقت با قطع تماس روبرو نمی شوی.

فقط برای هماهنگی بیشتر باید قوانین این ارتباط را رعایت کنی و مقررات وضع شده را اجرا نمایی (2). پس زبان رسمی ارتباط با خدا را فرا بگیر و سعی کن وعد هایی که رسماً با خدا صحبت می‌کنی، پربارتر شوند.

(1) وَ زَکَرِیَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ (سوره انبیاء آیه 89)

و یاد کن زکریّا را زمانى که خواند پروردگار خود را پروردگار من مرا تنها و بى‏فرزند قرار مده و تو بهترین وارث‏ ها هستى.

(2) چرا که حتی پیامبر خاتم (ص) با آن عظمت دست به دعا برداشته بود و می گفت:

خدایا مرا به خودم وامگذار!

- در منابع اسلامى مى‏ خوانیم هنگامى که آیه (*) نازل شد پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) عرض کرد: اللّهمّ لا تکلنى الى نفسى طرفة عین ابدا

خدا یا مرا به اندازه یک چشم به هم زدن هم بخودم وامگذار وقتی از علتش پرسیدند فرمود: برادرم یونس بخاطر یک لحظه غفلت گرفتار ماهی دریا شد!

(*)إِذاً لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنا نَصِیراً).

چرا که هر قدر مقام انسان از نظر علم، معرفت و ایمان بالاتر رود، اعمال نیک او به همان نسبت عمق و ارزش بیشتر، و طبعا ثواب فزونترى خواهد داشت. کیفرها و مجازات ها نیز به همین نسبت بالا خواهد رفت.

مهمان ناخوانده

در این گیر و دار اثاث کشی و جابجایی و با این همه تغییراتی که به وجود آمده، مهمان هم از راه رسیده است. مهمانی که درون ماست و یک تقاضای جدید دارد. این مهمان همان غریزه جنسی است. وحشت نکنید.

این غریزه، برای یک هدیه از سوی خداست تا انسان ها به زندگی خود در سالیان بعد هم ادامه دهند. اصلا هم ناخوانده نیست. شما الان به چنین قدرتی نیاز داشتید. تولیدات کارخانه این غریزه وقتی درست مدیریت شود، شما را به یک شخصیت بزرگ و موفق تبدیل می کند.

وجود این غریزه می‌تواند مزاحم کارهای شما نباشد، به شرط آنکه شما هم مزاحمتی برای او نداشته باشید.

تولیدات این کارخانه، به صورت کاملاً طبیعی در سراسر بدن شما پخش شده و هیکل و اعتبار جدید و استیل و مقام تازه ای به شما می دهد. به همین خاطر رشد جسمی و اعتباری پرسرعتی پیدا می کنید تا جایی که حتی دوست و معلم شما هم ممکن است در چند سال بعد دیگر شما را نشناسد. و بسا از اعتباری که شما پیدا کردی دیگران انگشت به دهان می گزند که عجب فلانی است که ...به کجا رسید و ما ... آری پسرها هیکل مردانه بزرگی و مقام و دخترها هیکل زنانه شخصیت آنچنانی پیدا می کنند و باز برای ادامه زندگی شرفتمندانه خود را آماده ی نقشه های بعدی می‌نمایند.

- ورزش کردن؛ (تمرین کردن برای مقام ها و مسؤلیت های بزرگتر)

- سرگرم شدن به فعالیت های مفید؛ (و پرهیز از دست دادن فرصت ها)

- دوستی های سالم, (برقراری ارتباط سالم با نخبگان و شخصیت های مثبت)

- مدیریت نگاه؛ (فکر و اندیشه ؛ تدبر در امور)

- و نیز آگاهی از مسائل جسمی خود باعث می‌شود. (رعایت نکات ایمنی و دیگر بایدهای سلامتی تن و جان)

پیام این همه گفتار: اینکه بیائیم از این هدیه خدا به خوبی مراقبت کنیم. و از خداوند برای کنترل بهتراین سیستم کمک بگیرید.

استنساخ از کتاب درس نامه های تربیتی دفتر اول ص 300 با دستکاری در عبارت ها و ...

یادآوری:

اگر شما عزیزان نیز دست و آستین بالا بزنید و دانسته های خود را از منابع مختلف با محتوای « قرآنی روائی» با هر ادبیاتی که دلخواهتان است. اعم از خاطره، داستان، لطیفه، طنز، شعر، مثل، تمثیل، نکته های حکیمانه، سخن دانشمندان و .. که در این (*) موضوعات معارفی دارید را به این نوشتار اضافه کنید خواهید توانست در مراحل مختلف زندگی از آن استفاده کرده و به دیگران نیز بیاموزید.

(*) اراده - امدادهای الهی - بدبینی - برنامه ریزی -بزرگی بزرگسالی -پدر - پند، پیری - توانایی، توقع - جوان - نوجوان - خود خواهی - خوراک - دوست و دوستی - زندگی - سخن ، سفر سلامتی – سوء ظن- فرصت فکر و اندیشه - قانون - کودکی - لباس - مادر مسئولیت - نعمت - نگاه - ورزش – هنر و ...

و السلام مرتضوی

برچسب ها:

  • تمثیل مسافرx
  • مقدمه ی شکوفایی هاx
  • مدیریت گفت و گوx
  • گروه های مردمیx
  • فکر های پر دردسر!x
  • آسیب شناسی دوران اول بلوغ و رسیدن به ....x
  • گوشه ای از اشتباهات فکری!x
  • دوستی ها و دوری هاx
  • دلم برای خدا تنگ شده استx
  • خدایا! مرا به خودم وامگذارx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۹:۳۹
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

در حقیقت هدف اصلی از ارائه ادیان الهی و کتاب های آسمانی؛ و فرستادن پیامبران و سفارش به در خدمت معصومان (علیهم السلام) بودن و احترام گذاشتن به اولیاء الهی. بیان باید ها و نبایدهای زندگی به انسان ها بوده، از این رو باید دائره این مسئله را گسترش دهیم و بدین صورت تنظیم کنیم:

باید های معرفتی و شناختی

الف : باید های معرفتی؛ همان شناخت خالق عالم و آشنائی با هدف از خلقت و ارسال پیامبران و کتب آسمانی است و نباید هایی آن شامل موانع این آشنائی و جلوگیری از انجام وظیفه است.

باید ها و نباید های مشترک؛ استاد و دانش آموز

ب : باید ها و نباید های مشترک؛ دانش آموزی، دانشجویی و دانش پژوهی و اساتید؛ بر می گردد به موضوعات اخلاقی که هر دو دسته باید رعایت کنند.

باید ها و نباید های آموزش و تدریس

ج : باید ها و نباید های تدریسی؛ که شامل پیش نیازهای خودآگهی استاد و مربی است؛ که شامل امور روانشناسی، جامعه شناسی نیز می شود.

راهکارهای مدیریتی و روش ها و شیوه های تدریس

د : باید ها و نباید های تدریس و آموزش؛ شامل آشنایی با راهکارهای مدیریتی و روش ها و شیوه های تدریس و اداره کلاس و ... برای موفقت در کار است.

حال سؤال اینجاست که در موقعِت فعلی؛ آیا این پیش نیاز ها، بطور کامل و شفاف وجود دارد یا نه؟ و آیا داشته های موجود برای آموزش کامل و ممکن است یا نه؛ و آیا (با این همه کتاب ها و نوشته ها و ایده های مختلف) برنامه منظمی برای دستیابی به این همه اطلاعات برای همه وجود دارد یا نه؟. اگر جواب مثبت است، برترین و منظم ترین سرویس دهنده را چگونه و از کجا، می توانیم بدست بیاوریم؟، تا نزدیک ترین راه ها باشد. و در فرض آماده نبودن (راهکارها، با رعایت شیوه ها و ادبیان مختلف؛ مورد پسند تمامی مردم) یا بطور جامع و منظم سرویس دهی ندارند تا در دسترس همه باشد؛ در این صورت چه باید کرد؟ بنظر می رسد، فرموده بزرگان: که تلاش، همکاری، همدلی. تنها راه رسیدن به این هدف مقدس است، چنانچه در سیره آنان می بینیم و می خوانیم.

آسیب شناسی خود آگاهی و آموزش به دیگران

وقتی خوب دقت شود می بینیم در بسیاری از موارد؛ آسیب به ما می رسد و چه بسا دیگران را نیز گرفتار می کند.

از جمله عوامل آسیب رسان: کنار نشینی به بهانه های مختلف است. که جز ماندن از راه و خسارت وارد کردن به خود و دیگران چیزی نیست،از این رو باید هم امیدوار باشیم و هم آماده کار؛ تا زمان آن برسد و ویژگی ها و ظرفیت ها بهم رسد، که ظاهرا تا آن روز چندان فاصله ای نمانده است. امید است هم به آن زمان برسیم و قبلا در خود آمادگی لازم را پیدا کرده باشیم تا آن موقع دست خالی و بی مایه نباشیم. که گفته شده: « بی مایه فطیر است».و شرمندگی بسیار سخت است.

اکنون هر چند این بضاعت، جسارت است نسبت به بزرگان؛ همان گونه که گفته شده:« ران ملخی نزد سلیمان که برد» اما از باب «ما یدرک کله لایترک کله» این مختصر تقدیم می گردد.« برگ سبزی است تحفه درویش* چه کند بینوا همین دارد» انشاء الله توفیقی باشد، گه گاهی، بعضی از این گونه مطالب را به سمع عزیزان دوستدار این مطالب برسانیم.

والسلام مرتضوی

نمونه آموزش با شیوه قرآنی

این نمونه تحقیق برگرفته: از کتاب برنامه دینی (تألیف مرحوم استاد مقدم است. (با کمی دخل و تصرف).

باید های آموزشی

استاد دانش پژوه را؛ باید اهل استدلال بار بیاورد؛ تا بی دلیل چیزی را قبول نکند و گرفتار عوارض آن نگردد.

از باب مثال: در بحث مبنای عقائد بر استدلال است ایشان به چند آیه اشاره می کند.

مبنای عقاید بر استدلال است

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (سوره بقره آیه 111 )

بگو: «اگر راست مى‏ گویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!» به عبارت دیگر بگو برهتنتان را بیاورید که اگر در گفتار تان راستگوئید.

و چون « پای استدلالیان چوبین بود» می بینیم خدا سخن بی دلیل را رد می کند:

نمونه اش در آیه شریفه آمده:

وَ قالُوا ما هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْر

سوره جاثیه آیه 23

آنها گفتند: «چیزى جز همین زندگى دنیاى ما در کار نیست گروهى از ما مى‏ میرند و گروهى جاى آنها را مى‏ گیرند و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمى‏ کند!»

ُ وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ جاثیه آیه 23

آنان به این سخن که مى‏ گویند علمى ندارند، بلکه تنها حدس مى ‏زنند (و گمانى بى‏ پایه دارند)!

به عبارت دیگر: گفتند نیست آن مگر زندگی ما، در دنیا می میریم و زنده می شویم. و ما را جز روزگار نیست نمی کنند (خداوند نفع علم از ایشان نمود و فرموده) نیست برای ایشان دانشی (که مستند به دلیل باشد) نیستند ایشان (دانا) جز (اینکه چنین) می پندارند.

دین تقلیدی ارزش ندارد

و نیز می فرماید: دین تقلیدی ارزش ندارد

کسانی که اصول دین را به تقلید بگیرند در آن ثابت نمی مانند و در حوادث و امتحان می لغزند خدا یزد و جلد درباره آنها فرموده:

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ سوره حج آیة 11

بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى ‏پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است) همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مى‏ کنند اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مى ‏شوند (و به کفر رو مى ‏آورند)!

به عبارت دیگر: و از مردم کسی است که خدا رابی عقیده بر حرفی یک طرفی می پرستد پس اگر به او خیری از غنائم رسد به آن آرام گیرد و اگر آزمایشی از زیان و بیماری به او رسدبر روش خود بی دینی بر می گردد.

اما کسانی که با استدلال به دین گرایند از کوه ها ثابت تر باشند؛ لذا ابراهیم خلیل (ع) عرضه داشت:

وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی سوره  بقرة آیة 260

و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى‏ کنى؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده‏اى؟!» عرض کرد: «آرى، ولى مى‏ خواهم قلبم آرامش یابد.» بعد داستان ذبح چهار پرنده و ...

به عبارت دیگر : پروردگارم مرا بنما چگونه مردگان را زنده می کنی گفت تا آرامش دل یافت.

نمونه دلیل ها و شیوه بیان آن

دلیل فطرت

بهترین دلیل ها دلیل فطرت است که سرنوشت انسان بلکه کافه مخلوقات بر آن سرشته است.

فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ روم آیه 30

این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمى‏ دانند!

به عبارت دیگر: ... که مردم را بر آن آفریده (پیروی کنید) تبدیلی برای خلق نیست این است ان دین مستقیم ولاکن بیشتر مردم نمی دانند

همین فطرت است که انسان را در مهالک و شدائد به معبود خود متوجه می سازد بلکه حیوانات هم از اضطراب به اقتضای فطرت به خالق خود پناه می برند بلکه تمام موجودات بر تو توحید مفطورند.

حتی به پیغمبر خاتم می فرماید: با آن ها مجادله کن!

وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ نحل آیه 126

 و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن!

 مجادله یعنی دلیل آوردن دو طرف تا موضوع ثابت شود و خصم (طرف) از دلیل مجاب شود. 

خود پروردگار مجادله کرده است

نمونه مجادله پروردگارعالم

در آیه شریفه می فرماید:

وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه (سورة بقره  آیة 23)

و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کرده ‏ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید

و نیز پس از بیان آیه اول در آیه دوم با کفار به مجادله می پردازد!

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام (سوره آل‏ عمران آیه 19)

دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است‏

خداوند به یهود و نصارا در سوره بقره آیه ۱۰۵ می فرماید:

وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ (سوره آل‏عمران آیه 85)

و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیانکاران است‏.

و در ادامه تقلید کنندگان را نکوهش نموده:

در سوره بقره آیه ۱۶۵ می فرماید:

وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ (سورة بقره  آیة 170)

و هنگامى که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى کنید!» مى‏ گویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مى ‏نماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزى نمى‏ فهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروى خواهند کرد)؟!

به عبارت دیگر : هرگاه به آنان گفته شود پیروی کنید آنچه خداوند نازل فرموده گویند بلکه پیروی می کنیم آنچه را که پدران مانمان را بر آن یافتیم، آیا (پدرانشان را پیروی می‌کنند) و اگرچه پدرانشان چیزی ندانند و راهنمایی نشوند.

راهکارهای اخلاقی اعتقادی در قرآن

آموزش باید تدریجی باشد چنانچه پروردگار عالم زمین و آسمان را پس از خلقت زمین به آفریدن آسمان پرداخت.

ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ فصلت آیه 10

سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که بصورت دود بود به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت مى ‏آییم (و شکل مى‏ گیریم)!»

به عبارت دیگر: بعد (از آفریدن زمین) به آسمان پرداخت و حال آنکه آن دود است پس به آسمان و زمین فرمود: خواه‌ناخواه بیایید (و فرمان برید) گفتند آمدیم (بحال) فرمان برندگان (نه سر تا بندگان)

نمونه استدلال های قرآنی

قانون نظم در آفرینش

موجودات آسمان و زمین مطیع خدایند

أَ فَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ (سورة آل‏عمران آیه‏83)

آیا آنها غیر از آیین خدا مى‏ طلبند؟! (آیین او همین اسلام است) و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسلیمند، و همه به سوى او بازگردانده مى ‏شوند.

به عبارت دیگر : آیا غیر دین خدا را می جویید و حال آنچه برای او فرمان برد هر که در آسمانها و زمین است خواه ناخواه و به سوی او بر می گردند.

همه او را به پاکی یاد می کنند

تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ اسراء آیه 46

آسمان هاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند، همه تسبیح او مى‏ گویند و هر موجودى، تسبیح و حمد او مى ‏گوید ولى شما تسبیح آنها را نمى‏ فهمید.

به عبارت دیگر: او را آسمان ها و زمین با هر که در آنهاست به پاکی یاد می‌کنند و هیچ موجودی نیست مگر اینکه او را تسبیح و ستایش می کند ولاکن شما تسبیح آنها را نمی فهمید (ذات مقدس حق در این آیه می فرمایند که موجودات همه او را تنزةه می‌کنند و در آیات دیگر هم یک را منفرد هم ذکر نموده است.

پرندگان او را می ستایند

ِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ سوره نور آیه 41

و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گسترده‏اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مى‏داند

به عبارت دیگر: و پرنده سبک کشیدگانند هر کدام را به حقیقت (خدای متعال) نماز و تسبیحش را می‌دانند.

انجام وظیفه

خورشید و ماه مرتب انجام وظیفه می کنند و یک لحظه تخلف از فرمان او ندارند.

وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها سوره یس آیه 38

و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است

به عبارت دیگر: و خورشید (در مدار خود می رود) آرام گرفتن برایش نیست

وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدیمِ سوره یس آیه 39

و براى ماه منزلگاه‏ هایى قرار دادیم، (و هنگامى که این منازل را طى کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در مى‏ آید.

به عبارت دیگر: و ماه را در فرودگاه ها اندازه گرفتیم تا مانند شاخه (شش ماهه) قدیم (کهنه)برمی گردد.

لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغی‏ لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فی‏ فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مى ‏گیرد و هر کدام در مسیر خود شناورند. (سوره یس آیه 40)

به عبارت دیگر: نه خورشید را سزد که ماه را دریا بدون شب پیشی گیرنده روز است و همه در فلکی (از افلاک و مدار خود مانند ماهی در آب) شنا گرند.

«وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ» الرحمن آیه 5

و گیاه و درخت براى او سجده مى‏ کنند

به عبارت دیگر: و ستاره (در اوج فلک) و درخت (در زمین پست به وظیفه خود مهبود را) سجده می کنند (ولی این قطره منی پریده بو دهنده نجس خصیم مبین می شود.

گفتنی است آیات فراوانی در باره تسبیح و تمجید و سجده و عبادت وجود دارد مثل:

«وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» اسراء آیه 46.

 «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» نور آیه 41

«یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». حشر آیه 24

یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» جمعه آیه 1.

«سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» صف آیه 1

دلیل دوم: که در حقیقت نمونه نبایدهاست و نکته هشدار دهنده است

عزم ها را کی به هم می زند

به ایکه اگر نعمتی یا توانی را خدا در اختیار ما گذاشته نباید مغرور شویم و علامت غرور آن تندروی ها و دیگران را به حساب نیاوردن است.

چراکه این خطردر پیش است:

وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَه‏  سوره رعد آیه  11

و هنگامى که خدا اراده سویى به قومى (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد.

به عبارت دیگر: چون خداوند به گروهی بدی را اراده کند برای آن کیفر و بدی رد کردن نیست.

به هم خوردن عزم ها و دگرگون کردن تدبیرات مردم؛ اثبات می کند (که) در ماوراء طبیعت اراده‌ای غیر از اراده‌های مردم وجود دارد ناقض تصمیمات و عزم های سلاطین و تدبیرات رئیس جمهور ها و امپراتورها است و این موضوع با جریان کشتن نمرود اطفال را برای تولد نیافتن ابراهیم و نیز کشتن فرعون اطفال را برای زنده نماندن حضرت موسی (ع) برای رسیدن به مطلب کافیست.

البته سخن در این مورد بسیار است که خود عزیزان با مراجعه به داشته های خود آن را تکمیل فرمایند:

از قبیل : کلام درر بار امام علی (ع) است که فرمود:

شاعر خوش ذوق نیز آن را به صورت نظم در آورده:

برچسب ها:

  • باید های معرفتی و شناختی
  • آسیب شناسی خود آگاهی و آموزش به دیگرانx
  • باید ها و نباید های مشترک استاد و دانش آموزx
  • باید ها و نباید های آموزش و تدریسx
  • راهکارهای مدیریتی و روش ها و شیوه های تدریسx
  • مبنای عقاید بر استدلال بر مبنای استدلال استx
  • نمونه دلیل ها و شیوه بیان آنx
  • راهکارهای اخلاقی اعتقادی در قرآنx
  • نمونه استدلال های قرآنیx
  • عزم ها را چه کسی به هم می زندx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۱۹:۳۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)