مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

۵ مطلب با موضوع «شیوه های مختلف آموزشی :: آموزش عادی کلاسی» ثبت شده است

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

تبلیغات کانال های اطلاع رسانی مؤسسه

توضیح و بیان مفصل وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنی (ع) با ادبیات مختلف، همراه ما باشید در مدرسه تعلیم و تربیت کانال اطلاع رسانی ایتا

متن وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنی (ع)

وصایای عمومی حضرت، متعدد و مختلف نقل شده است در این جا یکی از آن ها را که در اکثر کتاب های حدیثی علمای شیعه و سنی آمده است،[2] می آوریم:

این آن چیزی است که علی بن ابی طالب وصیت می کند.

علی به وحدانیت و یگانگی خدا شهادت می دهد، و اقرار می کند که محمّد بنده و پیغمبر خداست، خدا او را فرستاد تا مردم را هدایت کند و دین خود را بر ادیان دیگر غالب گرداند و لو کافران کراهت داشته باشند.

همانا نماز، عبادت، حیات و ممات من از خدا و برای خداست، شریکی برای او نیست من به این دستور امر شده ام و تسلیم خداوند هستم.

ای پسرم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نامه به او برسد به امور زیر توصیه و سفارش می کنم:

متن وصیت نامه امام علی (ع)

1 - هرگز تقوای الهی رااز یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید.

2 - همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید و بر اساس ایمان به خدا متحد باشید و از هم جدا نشوید، همانا از پیغمبر خدا شنیدم که می فرمود: اصلاحِ میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزی که دین را محو و نابود می کند فساد و اختلاف است و لا حَولَ و لا قُوَّة إلّا بِاللَّهِ العلی العظیم.

3 - «ارحام و خویشاوندان» را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان می کند.

4 - خدا را، خدا را! درباره «یتیمان»، مبادا گرسنه و بی سرپرست بمانند.[3]

5 - خدا را، خدا را! درباره «همسایگان» خوشرفتاری کنید، پیغمبر آن قدر در مورد همسایه سفارش کرد که ما گمان کردیم می خواهد آن ها را در ارث شریک کند.

6 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «قرآن»، نکند دیگران در عمل به قرآن بر شما پیشی گیرند!

7 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «نماز» چرا که نماز ستون دین شماست.

8 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «کعبه» خانه پروردگارتان، مبادا حج تعطیل شود که اگر کعبه خالی بماند و حج متروک شود مهلت داده نخواهید شد و مغلوب دشمنان خواهید شد.

9 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره ماه «رمضان» که روزه آن ماه سپری است برای آتش جهنم.

10 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «جهاد در راه خدا» از مال و جان خود در این راه کوتاهی نکنید.

11 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «زکات مال» که زکات، آتشِ خشمِ الهی را خاموش می کند.

12 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «امّت پیامبرتان» مبادا مورد ستم قرار گیرند.[4]

13 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «صحابه و یاران پیغمبرتان» زیرا رسول خدا درباره آنان سفارش کرده است.

14 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «فقرا و تهیدستان» آن ها را در زندگی خود شریک کنید.

15 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «بردگان و کنیزان» که آخرین سفارش پیامبر(ص) درباره این ها بود.

امام علی (ع) مجدداً سفارش نماز را کرد و فرمود: کاری که رضای خدا در آن است در انجام آن بکوشید.

16 - با مردم به خوشی و نیکی رفتار کنید همان طوری که قرآن دستور داده است و به ملامت مردم ترتیب اثر ندهید.

17 - امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، نتیجه ترک آن این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد، آن گاه هر چه نیکان شما دعا کنند دعای آن ها مستجاب نخواهد شد.

18 - بر شما باد که بر روابط دوستانه میان خود بیافزایید، به یکدیگر نیکی کنید از کناره گیری از یکدیگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید.

19 - کارهای خیر را به مدد یکدیگر و اجتماعاً انجام دهید و از همکاری در مورد گناهان و چیزهایی که موجب کدورت و دشمنی می شود بپرهیزید: «تعاونوا علی البرّ و التقوی.....»

20 - از خدا بترسید که کیفر خدا شدید است: «واتقوا اللَّهَ إنّ اللَّهَ شَدیدُ العِقاب.»

خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اکنون با شما وداع می کنم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و سلام و رحمتش را بر شما می خوانم.[5]

در آخر این وصیت در کافی آمده است که پس از پایان وصیت حضرت پیوسته می گفت: «لا إله إلاّ اللَّه» تا وقتی که روح مقدسش به ملکوت اعلی پیوست.[6]

در نهج البلاغه است که در پایان وصیت، امام (ع) فرزندان خود را مخاطب ساخت و به آن ها فرمود:

«یا بنی عَبدُ المطّلب لا یلفِینَّکم تَخُوضونَ دِماءَ المُسلمینَ خُوضاً تَقولون: قُتِلَ أمیرُ المؤمنین! ألا لا یقْتُلُنَّ بی إلاّ قاتلی، اُنظروا إذا اَنا مُتُّ مِن ضَربَتِهِ هذهِ فَاضربوهُ ضَربَةً، لا یمثَّل بالرَّجُلِ فإنّی سَمِعتُ رَسولَ اللَّه(ص) یقول: إیاکم والمُثلة و لو بِالکلْبِ العَقور؛

ای فرزندان عبدالمطلب! نیابم شما را که در خون مسلمانان فرو روید و دست به کشتار بزنید به بهانه این که بگویید امیرالمؤمنین کشته شده و بدانید که در برابر من جز کشنده من کسی نباید کشته شود، نگاه کنید چون من از ضربت او از دنیا رفتم به او یک ضربت بزنید و او را مُثله نکنید که من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: «از مُثله کردن بپرهیزید اگر چه به سگ گزنده و هار باشد».»[7]

[1] . شرح نهج البلاغه خوئی، شرح نامه 24 . [2] . کافی، ج 7، ص 51؛ نهج البلاغه، نامه 47؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 120؛ اسد الغابه، ج 4؛ مسعودی مروج الذهب، ج 2، ص 425؛ تحف العقول، ص 197؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 142؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 85 و بحار الانوار، ج 42، ص 248.

[3] . در نهج البلاغه دارد: «مراقب باشید که مبادا یتیمان در اثر رسیدگی نکردن شما از بین بروند» (ولا یضیعوا بحضرتکم).

[4] . در بعضی از نسخ: «اللَّه اللَّه فی ذریة نبیکم» دارد.

[5] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 24.

[6] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 24.

[7] . نهج البلاغه، نامه 47.

برچسب ها:

  • وصیت نامه امام علی (ع)x
  • سفارش به تقوا و نظم در کارهاx
  • سفارش توجه به قرآنx
  • سفارش به صله رحم و ایتامx
  • سفارش به صله رحم همسایگان و ایتامx
  • سفارش به نماز و حجx
  • سفارش به نیک رفتار ی با مردمx
  • متن وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنین (ع)x
  • تبلیغات کانال های اطلاع رسانی مؤسسهx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۱۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بخواست خدا در اینجا با موضوع نیاز به دین، در قالب نیاز به یک برنامه پیشرفته که نسخه جامع و همیشگی برای انسان و نیازهای اوست،آشنا می شوید و پاسخ بسیاری از شبهات رایج را دریافت خواهید کرد.

مراکز تهیه برنامه تربیت دینی

امروزه تهیه کننده این گونه برنامه ها، بسیارند. منتهی این ها می کوشند تا جدیدترین برنامه جامع و کاملی را ارائه دهند؛ لاکن متأسفانه می بینیم این افراد، بیشتر با رویکرد جلب توجه مشتریان خود فعالیت می کنند؛ تا به سودهای سرشار دست یابند، از این رو پس از دقت خواهیم فهمید که تا کنون برنامه ای جامع، که بتواند برنامه های زندگی انسان را از قبل از پیدایش تا بی نهایت هستی، پیش بینی و طراحی کرده و به میلیاردها انسان نیازمند ارائه کند، چنین برنامه‌ای تهیه نشده و نخواهد شد.

 شاید از این ادعا کمی شگفت زده شوید ولی چنانچه تا پایان این مقاله  همراه ما باشید پاسخ های شایسته و قانع کننده ای را دریافت خواهید کرد .

برنامه شگرفت تربیت دینی!

اکنون قصد داریم برنامه ای را به شما معرفی کنیم که ویژگی های منحصر به فردی دارد. برنامه‌ای که مدعی است جامع ترین و کامل ترین برنامه های مورد نیاز یک انسان را داراست و از خصوصیات عجیب زیر برخوردار است:

1 - نویسنده این برنامه یک انسان شناس ماهر و آگاه به تمام نیازهای اوست؛

2 - پاسخ گوی تمام پرسش های اساسی زندگی است؛

3 - برای همیشه انسان برنامه ریزی کرده است؛

4 – بصورت هدیه تقدیم می گردد و هیچ سودی نصیب طراح آن نخواهد شد

5 – و جالب تر از همه اینکه استفاده از آن لذت بخش خواهد بود.

آیا این همه تبلیغات واقعیت دارد؟

شاید به نظر برسد این تبلیغات فریبنده است، ولی با کمی تأمل در خود برنامه می‌توانیم به درست بودن آن مطمئن تر شویم، زیرا اولاً تهیه ی آن آسان و رایگان بوده و ثانیاً معرّف آن، تعدادی از بهترین و امین ترین انسان های این کره خاکی اند که خود از موفق ترین نتایج این برنامه بوده اند.

نام برنامه چیست؟

با این همه تبلیغ که از برنامه شده، شاید مایل باشید با نام آن آشنا شوید. پس نگاهی به کتاب راهنما می‌اندازیم تا با نام آن آشنا شویم. جالب است بدانید طراح ماهر این نسخه، ضمن بیان نام آن، از همه دوستان استفاده کننده برنامه دعوت کرده تا از نام آن بهره‌مند شوند البته آگاهی از این پیام نیازمند اندکی دقت در واژه ها و ترجمه آن است.

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها

..ِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ‏ سوره روم آیه 30

حَنِیفاً  : گرایش تمام به حق ؛ فطر : آفرید

شما عزیزی که مشتاق خواندن این برنامه هستید این طرح و برنامه ای است که از سوی آفریدگار من و شما فقط و فقط برای رهایی ما از بیم موج و گردابی های زندگی و رسیدن به ساحل نجات و نیک بختی، که برای بی نهایت من و شما طراحی و عرضه شده است.

این برنامه  تنها برنامه‌ای است که پس از گذشت سالیان طولانی از ارائه آن، نه تنها کهنه نشده، بلکه هر روز تازه تر و پویاتر از گذشته شده، و افراد زیادی را به سوی خود جلب نموده و به عنوان موفق ترین و پرطرفدارترین برنامه شناخته شده است.

برنامه‌ای به نام «دین»

و شاید فرصت اندک باشد، این نه جای درنگ است، شتاب باید کرد!

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ

پس به سوی این دین پایدار روی بیاور

مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ

پیش از آن که روزی از جانب خدا

یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ

 که بازگشت ناپذیر باشد

یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ

 در آن روز مردم همه دسته دسته می شوند

(سوره روم آیه43)

 این همه تأکید، آن هم از سوی کسی که نه سودی می برد و نه نیازی به دیگران دارد برای چیست؟

 برای آشنایی بیشتر با برنامه دین، خوب است و آثار سازنده دیگران توجه کنیم.

1 - آرامش آفرین

ژرفای دل انسان نیاز به آرامش و اطمینان ای عمیق دارد و نگرانی ها باید همچون امواج سطحی و زودگذر باشند. یکی از آثار دین برخوردار شدن از آرامش روانی است، نیازی که انسان های بی شماری در زندگی صنعتی نوین، سختش تشنه آنند. روانشناسان نیز، امروزه با تأیید در نقش دین در زندگی و ضرورت آن، انسان‌ها را به دینداری و بهره مندی از آن تشویق می کنند؟

کتاب : انتظار بشر از دین عبدالله نصری صفحه ۱۶ ویلیان جیمز دین و روان صفحه ۱۷۸

در قرآن، کتاب زیبای زندگی، بر این اثر سازنده توجه شده و مژده ی امنیت روانی در سایه دین داده شده است.

عوامل آرامش بخش به انسان

عوامل آرامش کدامند؟ چه چیزهایی این آرامش را برای ما به ارمغان می‌آورند؟

مفصل این موضوع را در موضوع «مراد از آموزه های دینی» در سایت فرهنگ سازان حضرت حجة بن الحسن (عج) مطالعه بفرمائید:

خلاصه عوامل عبارتند از :

۱. قناعت

بنا بر فرمایش امام، «توانگری به قناعت است، نه به مال و ثروت».  

۲. بندگی خدا

یکی از اصول روانشناسی برای شناخت شخصیت افراد، شناسایی چیزهایی است که باعث عصبانیت مردم می‌شود؛ ... به آرامش رسیدن افراد نیز متناسب با چیزی که دوست دارند، با یکدیگر متفاوت است.

۳. پرهیز از اشتغالات فراوان

آسایش، دوری از شلوغ‌کاری است و آرامش، در سادگی! اگر انسان می‌خواهد در زندگی آرامش داشته باشد، باید ساده زندگی کند. چرا که آرامش مساوی با خوشبختی است، کسی که سراسر زندگی‌اش آرامش دارد، احساس خوشبختی می‌کند.

۴. پرهیز از تکلف

مثل بعضی افراد که صبح تا شب سرگرم غذا هستند؛ مداوم این دغدغه را دارند که چه بخورند.

آنچه مهم است اینکه امیر غذا باشید، نه اسیر غذا!

گاهی مواقع تمام لحظات زندگی انسان صرف حرف لباس و حرف مد می‌شود. این خطاست.

۵. سرگرم نشدن به دنیا

یکی از عواملی که انسان به واسطه آن می‌تواند آرامش خود را حفظ کند، سرگرم نشدن به دنیاست. گاهی خانه، ماشین و دیگر وسایل رفاهی، سرور انسان می‌شود!

در حقیقت انسان نباید سرگرم عزتی شود که پایانش، ذلت است.

گاهی می‌بینیم در دوران نوجوانی چه نماز با حالی می‌خواندیم؛ اما وارد جوانی و میانسالی که می‌شویم، دیگر طعم ندارد، تلخ است و حالی ندارد. بنابراین هدف را فراموش نکنیم، مسیر راه را گم نکنیم، گاهی یک سلام بر امام حسین(علیه السلام) و یک قطره اشک ریختن، این اثر را دارد.

 2 - پاسخگوی تنهایی

احساس تنهایی، احساس رنج آوری است که روان انسان را می آزارد و جان او را می فرساید. روح بی نهایت جوی انسان را، مادیات و انسان‌های خاکی نشین نمی توانند پاسخگو باشند، ولی دین با طرح مسئله خدا، پاسخ گوی تنهایی و دغدغه های وجودی انسان است. تنها خداست که می تواند تشنگی روح آدمی را که از بی تفاوتی ها و جدایی ها نالان است، سیراب سازد و غم و اندوه تنهایی را بزداید.

همان کتاب صفحه ۱۷

انسان خدایی نیایش اینگونه دارد

و نیک می داند که این دوستی دو طرفه است که اینکه حضرت دوست به داوود پیامبر علیه السلام فرمود:

ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لب ها

وی شور تو در سرها، وی سرّ تو در جان ها

سعدی شیرازی.

3 - معنا بخش زندگی

زندگی برای چه؟ چگونه؟ و سرانجام چه خواهد شد؟

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟

این سؤال بسیاری از انسان هاست برخی در سایه دین به پاسخ آن می رسند و می گویند «از سوی خدا آمده ایم برای کامل شدن و به سوی او باز خواهیم گشت»

و آنان که با گریز از دین، به ورطه نیست انگاری می افتند، خود را بیهوده و تهی از هر ادبی می انگارند و بسان خسی افتاده در دریای خروشان و امواج سهمگین زندگی می بینند.

و این راز بسیاری از خودکشی های جهان متمدن است!

 

پاسخگویی معمای مرگ

مرگ، از عده ای که از واقعیت‌های آن بی‌خبرند، چونان هیولای وحشتناکی است که آنان را برای همیشه به دست فراموشی می سپارد  و ٌمهر پایان کار به زندگی می کوبد.  اما دین دار، در سایه ی آموزه های دینی، می داند که مرگ پایان راه نیست، بلکه آغازی است بر یک بی نهایت. انسان می میرد که نابود شود، بلکه می رود  تا نتیجه ی انتخاب های خود را ببیند.

6 -  قانون گزار موفق

انسن، این موجود اجتماعی، ناگزیر از تدوین مجموعه ای است که زندگی مسالمت‌آمیز و لذت بخش وی را تضمین کند و دین، با آموزه های آسمانی اش و با دستورهای آفریدگار انسان ها، بهترین قانون ها را ارائه می‌کند.

خداوند، بسان طبیبی مهربان است که پیشگیری و درمان، هر دو را به آفریده هایش یاد داده است. به کمک شما به ترجمه این سخن نورانی می پردازیم:

رسول خدا (ص) فرمود: یَا عِبَادَ اللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَى

ای بندگان خدا به‌سان بیمارانی

اى بندگان خدا، شما مانند افراد بیمارید،

وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ

و ربّ العالمین همچون طبیب است،

فَصَلَاحُ الْمَرْضَى فِیمَا یَعْلَمُهُ الطَّبِیبُ

و صلاح بیمار در اطاعت دستورات طبیب،

وَ یُدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِیمَا یَشْتَهِیهِ الْمَرِیضُ

و عدم اعتنا به خواهش هاى نفسانى و تمایلات شخصى است.

وَ یَقْتَرِحُهُ أَلَا فَسَلِّمُوا لِلَّهِ أَمْرَهُ

اى بندگان خدا تسلیم امر پروردگار شوید

تَکُونُوا مِنَ الْفَائِزِین‏ تا پیروز و کامیاب گردید.

احتجاج-ترجمه جعفرى    ج‏1    80  

 و همان گونه که یک پزشک مهربان به پرهیز های شخصی توصیه می کند، در مسایل عمومی نیز اظهار نظر کرده و مثلاً از ورود به مکان های آلوده و....  سفارش می‌کند.

یک قانون گزار که گاه‌تر این افراد به آفریده هاست و خود نفعی از آن می برد با توجه به تمام نکات لازم دستورهای فردی و اجتماعی افراد را تدوین می‌کند. مسایلی که در احکام گفته می‌شود، همگی برگرفته از دستورهای وحیانی است.

 با مراجعه به این آیه، یکی دیگر از فایده های دین را بیان کنید

 آیا عقل بشری توانایی برنامه ریزی برای خود را ندارد؟

اندیشه ی انسان، توانایی های بسیاری دارد، اما چون برای ماده و طبیعت را نمی‌تواند ببیند، لذا اندیشه‌های آن، ناقص خواهد بود؛ چه این که فرضیه های دانشمندان، هر از چند گاهی، با فرضیه های دیگر تضاد پیدا کرده و در این میان، محصولی جذب انسان به بن بست رسیده در دنیای مدرن نخواهد داشت .

استاد شهید مطهری رحمة الله علیه در این باره می فرمایند:

« تا عصر حاضر هیچ فیلسوف و دانشمندی مدعی شناخت انسان و نیازهای فطری او نشده است و هر روز که قافله علم و فلسفه به پیش می تازد، بر مجهولات انسان در این زمینه افزوده می‌شود و لذا در تعریف انسان او را « موجودی ناشناخته» می نامند. از این رو، حکمت و لطف الهی اقتضا می‌کند که انسان را در این راه، بی رهنما نگذارد و با فرستادن، پیامبران هادی انسان گردد». اندیشه دینی صفحه ۶۵

 

 انتخابی آزاد و آگاهانه

 پذیرش دین، امری آزادان است و باید بر اساس تحقیق و جستجو و جوی افراد صورت گیرد و خود پیامبر اعظم (ص) نیز بر و آگاهی، در دعوت خود و همراهان تاکید دارند  سوره یوسف آیه ۱۰۸

بر این اساس برخی به نسخه های دیگری که از روانشناسی دین بهره بی‌بهره‌اند، رو آورده و با فریفته شدن به ظواهر پر زرق و برق آن دنیا و آخرت خود را تباه می سازند.

 

 اندیشه ای دوباره (خود آزمایی)

با وجود عقل، چه نیازی به دین و برنامه های آن وجود دارد؟

دین، چگونه هراس از مرگ را برطرف می کند؟

آیا ایمان، امنیت روانی را به دنبال دارد؟ چگونه؟

راز پایان دادن به زندگی و افزایش میزان خودکشی چیست؟

به نظر شما، آیا عاقلانه است که به آب به بهانه فرار از مسئولیت دینداری از منافع آن بی بهره ماند؟

 خلاصه ( آنچه گفته شد...)

در این گفتار بیان شد که انسان نیازمند برنامه ای جامع و کامل برای زندگی است؛ به گونه‌ای که پاسخ گوی تمامی نیازهای این جهانی او بوده و ترسیم کننده جاده رستگاری همیشه او باشد.

اقتباسی از کتاب درس نامه های تربیتی آموزش صفحه 243

برچسب ها:

  • مراکز تهیه برنامه سبک زندگیx
  • پاسخگویی معمای مرگx
  • عوامل آرامش بخش به انسانx
  • برنامه‌ای به نام «دین»x
  • برنامه شگرفت تربیت دینی!x
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۹ ، ۰۸:۲۷
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا

تربیتی که در اینجا بحث می شود؛ برترین تربیت های عالم است که نتیجه اش (خدا گونه شدن) انسان است (1) این تربیت وقتی شکل می گیرد که برگرفته از قرآن و عترت باشد، چرا که بدون قرآن از دانش مفید خبری نیست (2) و قرآن به تنهایی، یعنی بدون مفسرلایق. هم پاسخگوی تمام نیازهای بشر نیست.

شاهد قضیه داستان اهل ذکر است!

حضرت رضا (ع) در مجلس مأمون، در  شمار آیاتى که براى فضیلت اهل بیت (ع) نقل مى کردند، این آیه را « فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْر ِاِنْ کُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ» (3) : اگر نمى دانید، از  اهل ذکر از [آگاهان] بپرسید قرائت کرده و فرمود : ما اهل ذکر  هستیم اگر نمى دانید از  ما خانواده بپرسید دانشمندان مجلس. گفتند : مقصود خداوند از اهل ذکر یهود و نصارى هستند، امام ابوالحسن الرضا (ع) فرمود : سبحان الله ! اگر ما پرسیدیم، و آن ها هم، به دین خودشان دعوت کردند و گفتند دین ما بهتر از دین اسلام است؛ آیا چنین کارى بر ما جایز است ؟ مأمون سؤال کرد : یا اباالحسن! آیا ممکن است، این سخن را بشکافید و شرح دهید، تا خلاف ادّعاى این ها ثابت شود؟ حضرت امام رضا (ع) فرمود : بلى، ذکر، رسول الله است و ما اهل بیت، اهل آن حضرت هستیم و این در کتاب خدا بیان شده، آن جا که درسوره طلاق مى فرماید : فَاتَّقُوا اللّهَ یا اُولىِ الاَْلبابِ الَّذینَ امَنُوا قَدْ اَنْزَلَ اللّهُ اِلَیْکُمْ ذِکْراً، رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللّهِ مُبَیِّناتٍ (4) : از مخالفت فرمان خداوند بپرهیزید، اى خردمندانى که ایمان آورده اید! زیرا خداوند ذکر را برشما فرستاده رسولى که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت مى کند پس ذکر، رسول الله است و ما هم اهل ذکر هستیم (5)

(1) یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ (سوره انشقاق آیه 6) اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‏روى و او را ملاقات خواهى کرد!

(2) وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً (سوره اسرا آیه 85) جز اندکى از دانش، به شما داده نشده است‏

3- عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1 / 185، تفسیر صافى، 4 / 124.   4- انبیاء / 7.

 38طلاق / 10. 5 - عیون اخبار الرضا(ع)، 1 / 187.

توضیح مطلب :

برای روشن شدن مسئله این تحقیق استاد حسینی قمی خواندنی است.

راه سیر و سلوک الی الله

یکی از موضوعات جالب توجه برای عموم و به ویژه نسل جوانان، راه های تقرب به پروردگار یا به عبارت دیگر «سیر و سلوک الی الله» است؛ که با توجه به مسیرهای انحرافی در این راه، لازم است برای پیمودن صحیح این طریق، از کلام اهل بیت (ع) بهره گرفت.

به قول حافظ.

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است، بترس از خطر گمراهی

با مراجعه به کلمات اهل‌ بیت (ع) و جستجوی واژه‌هایی مانند «تقرب»، «اقرب»، «المتقربون» و«توسل» می‌توان به هفت راه برای سیر و سلوک الی الله یا همان تقرب به پروردگار رسید.

که عبارت است است از: معرفت و انجام واجبات، خدمت به مردم، دوری از گناه، مجبت به اهل بیت (ع)، انجام مستحبات،

اما معرفت:

جهت آشنایی با معرفت الهی مراجعه شود به کلام نورانی امیرالمؤمنین (ع) خطبه 110 نهج البلاغه که راه‌های تقرب به پروردگار را معرفی می فرماید (ایمان به خدا و اخلاص و یکتاپرستی و ایمان به پیامبرش و جهاد در راه خدا.

در این میان حکایت دوری از معرفت الهی خواندنی است.

داستانی از امام موسی بن جعفر (ع)

مرحوم کلینی در الکافی و شیخ مفید در الارشاد، داستان زیبایی در این زمینه نقل نموده‌اند:

شخصی می‌گوید: پسرعمویی داشتم به نام حسن بن عبدالله که از عابدترین مردم زمانه خود بود و خلیفه از او پروا داشت. به دلیل تلاش و جدیتی که در دینداری از خود نشان می‌داد، گاهی خلیفه را با کلماتی تند، موعظه می‌نمود و امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد وخلیفه هم او را تحمل می‌کرد. روزی امام کاظم (ع) او را در مسجد دید، به او فرمود: «روشی که تو داری مورد علاقه و موجب خوشحالی من است. تنها مشکل تو این است که از معرفت به دور هستی، معرفت را به دست آور». به امام عرض کرد: معرفت چیست؟ امام (ع) فرمود: «فهم دین از راه حدیث؛ برو و از راه احادیث فهم را به دست آور». پرسید: از چه کسی؟ امام (ع) فرمود: «از فقهای مدینه؛ البته آنچه آموختی، به من عرضه کن».  امام (ع) تمام آموخته‌های او را باطل دانست و بار دیگر فرمود: «برو فهم دین را به دست آور». به امام عرض کرد: من در پیشگاه پروردگار احتجاج  خواهم کرد که شما راه را به من نشان ندادید؛ مرا به معرفت راهنمایی کنید. اینجا بود که امام (ع) پس از ایجاد عطش در وی، راه حقیقی را به وی نشان داد و حقانیت امیرالمؤمنین (ع) و حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) را برای او بازگو نمود و جانشینی امامان بعد از پیامبر(ص) را یک به یک تا زمان خود بیان کرد و سپس از امامت خود برای او سخن گفت. او از امام(ع) درخواست معجزه کرد و امام، معجزه‌ای به او نشان داد. 

از این داستان به خوبی استفاده می‌شود، قدم اول در راه سیر و سلوک و تقرب به پروردگار، معرفت است و انسان بدون معرفت، به جایی نمی‌رسد. برگرفته از ره توشه تبلیغ، حسینی قمی

تأیید مطلب:

راه فهمیدن چیزهای غیبی و مصادیق غیب

راه معرفت و فهمیدن چیزها؛ اعم غیبی و غیر آن چیست؟

از کجا با حقیقت ها آشنا شویم؛ تا تشخیص دهیم آیا خرافه است یا نه ؟

چگونه می توانیم بفهمیم چه چیزهایی واقعاً در عالم غیب هست و چه چیزهایی خرافه و توهم ماست؟

توضیح: شما برای اینکه چیزهای مادی را درک کنید اگر دیدنی است باید آن را ببینید و اگر چشیدنی است باید بکشید و اگر شنیدنیست...

اما ابزارهای لازم برای شناخت حقیقت و عوالم غیب، غیر از ابزارهای شناخت در عالم ماده است .

در باره امور غیبی این گوش و چشم و....  چندان به کار نمی آید و باید چشم و گوش دیگری پیدا کرد.

شیوه های بدست آوردن معرفت و شناخت

برای فهمیدن و کشف حقیقت و چیزهای غیبی. راه هایی وجود دارد از جمله:

1 - از راه عقل و دل

ابتدا تمثیلی بخوانید

فرض کنید به بعد از زنگ تفریح دو نفر از دوستان راستگوی خود را که هرگز دروغ بر زبان آنها جاری نمی‌شود می بینید. آنها در حالی که برای آوردن چیزهایی به طرف دفتر و آزمایشگاه مدرسه می‌روند، به شما خبر می دهند که عجله کنید، چون آقا معلم به کلاس آمده است و آنها را برای آوردن وسایل آزمایشگاهی فرستاده است .

فرض کنید نشانه‌های دیگری نیز برای راست بودن حرف آن دو نفر وجود دارد، مثلاً: وقتی به پشت در کلاس می رسید، سکوت بچه های کلاس نشان‌دهنده حضور معلم سر کلاس است.

شما در اینجا یقین می کنید که معلم سر کلاس آمده، ولی خودتان هنوز او را ندیده اید. اما وقتی در را باز می کنید و خودتون به داخل کلاس می روید و آقای معلم را می بینید. به او سلام می کنید و به شما اجازه می دهد که سر جای تان بنشینید.

شما بار اول، به طور غیر مستقیم و با واسطه فهمیدید که معلم سر کلاس است، ولی حالا خودتان مستقیماً فهمیدید و با معلم سخن گفتید و ارتباط پیدا کردید.

از این رو باید گفت که عقل، یکی از راه های فهم چیزهای غیبی است. عقل می تواند به وجود بعضی از چیزهای غیبی پی ببرد. البته شرطش این است که عقل سالم و در شرایط عادی باشد نه در حالت ترس و...

عقل به راحتی می فهمد که دست غیبی خدای متعال. این عالم را آفریده است و اداره می کند و جهان را صاحبی باشد، خدا نام.

تأکید بر تعقل برای پیدا کردن راه

در قرآن و روایات، برای دریافت راه صحیح، به بهره‌گیری از عقل تأکید فراوانی شده است. قرآن کریم از زبان اهل دوزخ می‌گوید: «لَو کُنّا نَسمَعُ أَو نَعقِلُ ما کُنّا فی أَصحابِ السَّعیرِ»: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم ».

اولین کتاب در الکافی «کتاب العقل و الجهل»، در بر گیرنده سی و شش حدیث درباره عقل و بهره‌گیری از آن و دومین کتاب آن «کتاب الحجه»، در باب شناخت حجت‌های الهی است. این مسئله بیانگر آن است که مهم‌ترین راه برای تقرب به پروردگار، معرفت پروردگار و حجت‌های الهی، با به کار انداختن عقل و اندیشه است. در اینجا به چند حدیث در این زمینه اشاره می‌ کنیم.

الف) در روایتی آمده است:

«گروهی در محضر پیامبر (ص) شخصی را ستودند و از همه خصلت‌های نیک او یاد کردند. پیامبر (ص) فرمود: عقل آن مرد چگونه است؟ گفتند: ای پیامبر! ما از کوشش او برای عبادت و دیگر خوبی‌های او سخن می‌گوییم و تو درباره عقل او از ما می‌پرسی؟ پیامبر (ص) فرمود: مرد احمق به سبب حماقت خود، بیش از انسان گناهکار به گناه و نابکاری آلوده می‌گردد. خداوند فردای قیامت، مقام بندگان را به مقدار عقل و خرد آن‌ها بالا می‌برد، و بر این اساس به قرب خداوند نایل می‌شوند».

شاهد این کلام پیامبر (ص) را می‌توانیم به خوبی در جهان امروز ببینیم؛ ضربه‌هایی که تکفیری‌ ها به دلیل فهم غیر صحیحی که از دین دارند، به دین می‌زنند، به مراتب از دیگران بیشتر است.

ب) امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه می‌فرماید:

«إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْق»:  «ارزشمندترین بی‌نیازی، عقل و بزرگ‌ترین فقر، بی‌خردی است».

ج) امام باقر (ع) فرموده است: «اِعْرِفُوا مَنَازِلَ‏ شِیعَتِنَا عِنْدَنَا عَلَى قَدْرِ رِوَایَتِهِمْ عَنَّا وَ فَهْمِهِمْ مِنَّا»:  «جایگاه شیعیان ما را به اندازه روایتی که از ما نقل می‌کنند و فهمی که از کلمات ما دارند، بشناسید».

از همین روست که محدثین بزرگی مانند مرحوم کلینی به جمع‌آوری احادیث اهل‌بیت (ع) همت می‌گمارند و بزرگانی هم‌چون علامه مجلسی، با تألیف کتاب مرآة العقول به شرح و فهم روایات می‌پردازد.

د) در کتاب الکافی از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده است که فرمود:

«جبرئیل بر آدم (ع) فرود آمد و گفت: ای آدم به من فرمان رسیده است که از تو بخواهم تا یکی از سه چیز را برگزینی؛ پس یکی را برگزین و دو تای دیگر را واگذار: حضرت آدم (ع) به جبرئیل گفت: آن سه کدامند؟ جبرئیل فرمود: 1- خرد، 2- حیا و 3- دین. آدم(ع) گفت: من خرد را بر می‌گزینم. آن‌گاه جبرئیل به حیاء و دین گفت: دور شوید و او را به حال خود واگذارید! آنها گفتند: ای جبرئیل! به ما فرمان داده شده است که هر جا عقل باشد، با آن باشیم».

هـ) داستان معروفی که از امام صادق (ع) نقل شده و مرحوم کلینی در کتاب الکافی و شیخ صدوق در الأمالی آورده است، گواه روشنی در این زمینه است.

«روای می‌گوید: نزد امام صادق (ع) از عبادت و دین و فضل شخصی سخن گفتم، امام پرسید: عقل او چگونه است؟ گفتم: نمی‌دانم! فرمود: پاداش به اندازه عقل است. سپس امام داستان مردی از بنی‌اسرائیل را بیان کرد که در جزیره به عبادت مشغول بود. فرشته‌ای از خداوند درخواست کرد که پاداش عبادات این مرد عابد را به وی نشان دهد و خداوند به او نشان داد؛ اما آن پاداش به نظر فرشته کم آمد. خداوند به فرشته وحی کرد که با او هم‌نشین باش. فرشته در چهره یک انسان به نزد او آمد و به او گفت: منطقه سرسبز برای عبادت مناسب است. عابد پاسخ داد: ولی عیبی دارد و آن، اینکه خدا چهارپایی ندارد. اگر داشت، آن حیوان را در اینجا به چرا می‌بردیم تا این علف‌زارها ضایع نشود. خداوند به آن فرشته وحی کرد که به اندازه عقلش، به او پاداش می‌دهم».

و) در روایت دیگری آمده است: «سَمِعَ (ع) رَجُلًا مِنَ‏ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَ یَقْرَأُ فَقَالَ نَوْمٌ عَلَى یَقِینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاةٍ [عَلَى‏] فِی شَکٍّ»:  «امام علی(ع) شنید که مردی از حرویان (خوارج) به عبادت و خواندن قرآن و شب‌زنده‌داری مشغول است، حضرت فرمود: خواب با یقین، بهتر است از نماز با شک». بر گرفته از ره توشه تبلیغ

فهم عقل، فهم مستقیم و غیر مستقیم و با واسطه 

اما فهم عقل، یک فهم غیر مستقیم و با واسطه است. ما با عقل می فهمیم که عالم غیبی هست و خدایی هست. اما مستقیماً، خود آنها را درک نمی کنیم.

اگر بخواهیم مستقیماً غیب عالم را بفهمیم، باید از ابزار دیگری غیر از عقل استفاده کنیم.

ابزار فهم مستقیم و بی‌ واسطه عالم غیب چیست؟

بله! خداوند به قلب پاک و دل با صفای مومن، این توانایی را  داده که مستقیماً با عالم غیب رابطه برقرار کند. به همین جهت در روایت آمده است: قلب مومن عرش خداست.  

بحارالانوار جلد ۵۵ صفحه ۳۹

مهمترین ابزار شناخت عالم غیب « قلب سلیم» و باطن پاک است.

البته دل پاک تنها از عمل خالصانه حاصل می شود.

2 - از راه شنیدن خبر غیبی

یکی دیگر از راه های فهم چیزهای غیبی شنیدن از خدای متعال و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است که این علم غیب، از جانب خدای متعال به آنها داده شده است.

البته شیطان هم برای آنچه بندگان خدا را گمراه کند، گاهی به دوستان خود از امور غیبی خبر می دهد تا مردم را به شک و تردید بیندازد. ولی مکر شیطان ضعیف است و می توان با تلاوت آیات قرآن از شر شیطان و اولیای اش، به خدای متعال پناه برد و خدای متعال را به کمک و یاری طلبید و قطعاً، خداوند مومنان را در برابر شیطان و سربازانش تنها نمی گذارد و از آنها حمایت می‌کند.

برکات معرفت و دارا بودن فرهنگ دینی

وقتی گفته می شود :

اگر دست علی دست خدا نیست

چرا دست دگر مشکل گشا نیست

ایجا مردم دو دسته می شوند:

1 - ناراحت و اعتراض کننده، می گوید: شما خدا را جسم می دانید پاسخشان این آیه شریفه است.

وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ یکى از صفات خداوند قهر و غلبه است که تمام مخلوقات در تحت اراده و مشیت او هستند و در مقابل او عرض اندامى ندارند که بتوانند بر خلاف اراده و مشیئة او قدمى بردارند و امرى انجام دهند.
 همه مقهور تحت قدرت او             همه محکوم تحت حکمت او
و همین است معناى فوقیت نه فوقیت مکانیه و جسمانیه چنانچه مجسمه توهّم کردند. مثل یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ‏  فتح آیه 10، و مثل الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏. البته نه جبر است و نه تفویض. چرا که افعال اختیاریه عباد باختیار و اراده آنها واقع می شود و آن ها و اختیار آن ها و اراده آن ها تحت اراده و مشیت حق است و منافات با اختیار ندارد.

برگرفته از أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص:95

مهم اینجاست که خدا بعضاً این توان را در اختیار غیر خود، نیز قرار می دهد نمونه اش آیه شریفه : وَ لَمَّا جاءَ عِیسى‏ بِالْبَیِّناتِ  [سوره الزخرف : آیه 63] مثل احیاء موتى و ابراء اکمه و ابرص و نفخ در گل که بصورت طیر می شد و پرواز مى ‏کرد.

برگرفته از أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏12، ص:49

انواع و اقسام حمایت الهی

اما خدای متعال چگونه و از چه راه هایی از مؤمنان را حمایت می کند؟ یعنی انواع حمایت های الهی کدام است؟

واقعیت این است که ما با عقل های عادی خودمان، نمی‌توانیم همه راه های حمایت الهی از مؤمنان را بشناسیم چرا؟ چون تمام موجودات عالم و نظامات حاکم بر آن، در دست قدرت الهی است و ما از همه ی این موجودات، احیاناً نامرئی و نظامات پیچیده مطلع نیستیم.

اما به طور کلی با استفاده از قرآن و روایات و تجربه انواع و اقسام حمایت الهی را می‌توان برشمرد:

 الهامات و هدایت های باطنی

گاهی اوقات انسان در مشکلات زندگی به بن بست می رسد و تمام محاسبه هایش جواب منفی می‌دهد، ولی ناگهان برقی در ذهنش می جهد و افقی بر رویش می گشاید  و او را از بن‌بست خارج می کند.

 این حالت همان الهام است که امدادهای غیبی است.

 نمونه الهامات الهی

قرآن درباره مادر حضرت موسی علیه السلام می فرماید: «وقتی فرعونیان، تمامی بچه های تازه متولد شده را می کشتند و او در نگرانی و تردید بود و نمی‌دانست چه بید کرد، خداوند به دل او انداخت که موسی را در صندوقچه گذارده، به رود نیل بیندازد» و بدین ترتیب موسی را از مرگ نجات بخشید.

بنابراین الهام  هدایت باطنی، یعنی غیر از راه معمولی فراگیری و آموختن و امثال آن، از طریق باطنی خداوند خوبی ها و مصلحت ها را به انسان الهام کرده، راه درست را به او نشان می‌دهد تا زودتر و بهتر به موفقیت و کمال برسد؛ یعنی خود خداوند دست انسان را گرفته، به راه راست و انتخاب صحیح می رساند. یکی از مصادیق این الهامات خواب های راستین است.

در قرآن کریم درباره « حضرت یوسف علیه السلام» نقل شده که روزی در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دید که بر او سجده می کنند.

یوسف خوابش را برای پدرش یعقوب علیه السلام نقل کرد و او از یوسف خواست تا این خواب بر برادرانش که به او حسادت داشتند، نقل نکند و آتش حدس حسد شان را شعله‌ور نکند.

یعقوب می دانست تعبیر خواب یوسف این است که وی روزی به اوج شوکت و بزرگی خواهد رسید و برادرانش نیز در برابر شکرنش خواهند کرد.

تقویت دل و اراده

خدای متعال دل مومنین را قوی می کند و با ثبات قدم آنان موجب پیروزی آنها می شود.

 قرآن کریم هم پیوسته میان پایداری پیامبران و پیروزی و امداد الهی را مطرح کرده و می فرماید « پیش از تو پیامبرانی تکذیب شدند و در برابر تکذیب ها، صبر و استقامت کردند و در این راه آزار دیدند. تا هنگامی که یاری ما به آنها رسید تو نیز چنین باش که این از سنت های الهی است و چیزی نمی تواند سنت‌های خدا را تغییر دهد  سوره انعام آیه ۳۴

این آیه قلب پیامبر صلی الله علیه و آله را استوار ساخت و او را از پایداری پیامبران گذشته در برابر کارشکنی ها و آمدن کمک های غیبی، خبر می دهد که این سنت، در میان تمام انبیا به طور یکنواخت جاری است. از این رو باید زمینه یاری خداوند را فراهم کرد.

فراهم شدن وسایل مادی کار

گاهی خداوند و سیله سازی می کند و توفیق مرحمت می‌کند. معنای توفیق الهی این است که اسبابی که خارج از دست خود انسان است، مهیا می گردد تا اراده الهی محقق شود.

سه حکایت واقعی :

 حضرت آیت الله بهاءالدینی رحمة الله علیه یکی از بزرگان علم و عرفان می گوید: « شش ساعت از شب گذشته بود چراغ ها همه خاموش و اهل خانه خواب بودند.

 ناگهان صدای کوبیدن در، مرا از خواب بیدار کرد. در را که باز کردم دیدم زنی جلوی در ایستاده است. وقتی مرا دید گفت حاج آقا چراغ بقالی روشن است.

 در را بستم و به اتاق رفتم. در این فکر بودم که این چه خبری بود، آنهم در این وقت شب چرا بعضی ها مزاحم دیگران می شوند.

 چشم ها را روی هم گذاشتم که بخوابم، صدای خفیفی شنیدم دقت کردم، حدس زدم حرکت سوسک باشد. چراغ را روشن کردم، دیدم دو عقرب سیاه و بزرگ نزدیک بچه کوچک مان در حال راه رفتن هستند.

 فورا آنها را از بین بردم. چراغ را خاموش کردم، ناگهان متوجه شدم آن زن مأمور بیدار شدن ما و سبب نجات این طفل معصوم بوده است».  بر گرفته از آیت بصیرت سید حسن شفیعی صفحه ۸۳

همچنین نقل شده که در یک مهمانی پسر بچه ای که در حیاط مشغول بازی بود به درون چاه آبی که وسط حیاط قرار داشت، سقوط کرد یکی از مهمان ها که شاهد حادثه بود با سر و صدا، قضیه را به دیگران خبر داد

همه به سرعت خود را به حیاط رساندند تا بچه را از چاه بیرون بیاورند. در همین حال که اتاق خالی شده بود، ناگهان سقف اتاق فرو ریخت و بدین ترتیب همه از حادثه محفوظ مانده اند و پسربچه را هم سالم از شاه بیرون کشیدند کتاب الکلام یجر الکلام صفحه ۲۵

خلاصه داستان مرحوم کربلایی کاظم حافظ دفعی قرآن

وی در سال ۱۳۰۰ هجری قمری در روستاس ساروق از توابع فراهان متولد شد او بی سواد بود اما در اثر اجتناب از کال حرام و گناه و بها دادن به دستورات دینی در سال ۱۳۲۷ مشمول لطف و عنایت خدا قرار گرفت و تا آخر عمر قرآن را از حفظ می خواند و حتی به خواص سوره ها آگاه بود .

روزی پای منبر یکی از علما می‌رود و آن عالم می‌گوید هر شخصی که کشاورز و ارباب باشد باید زکات دهد، زکات شامل یک دهم و خمس یک پنجم اموال شخص هستند و اگر کسی زکات و خمس ندهد هرچه نماز بخواند باطل است. بعد از آن کربلایی کاظم به سراغ اربابش می‌رود و می‌گوید که باید زکات و خمس دهد اما اربابش توجهی نمی‌کند لذا کربلایی کاظم به کارگری می‌رود و بعد از چند سال ارباب یک نفر را واسطه قرار داده و به دنبال او می‌فرستد.

روزی کربلایی کاظم در مسیر راهش به امامزاده ۷۲ تن روستای ساروق می‌رسد و می‌بیند سید بزرگواری بر درب آن ایستاده‌ و به او می‌گوید که برویم زیارتی انجام دهیم زیرا این امامزاده مرقد ۷۲ نفر از خاندان اهل بیت (ع) است که برای رسیدن به امام رضا (ع) وارد ایران می‌شوند و ۴۰ نفر از آنان دختر، یک نفر ام سلمه و ۳۱ نفر از آنان مرد بوده است.

کربلایی کاظم به اذن خدا و با دست امام زمان(عج) حافظ کل قرآن شد

وی ادامه داد: کربلایی کاظم همراه این سید بزرگوار وارد حرم امامزاده می‌شود و بعد از اتمام فاتحه، یک مرتبه در سقف امامزاده آیاتی به سوره نور تابیده می‌شود که شامل آیات ۵۴ تا ۵۹ سوره اعراف بوده است. این سید بزرگوار که امام زمان(عج) بوده است به کربلایی کاظم می‌گوید آیات را بخوان و کربلایی کاظم می‌گوید من نه سواد دارم و نه درسی خوانده‌ام اما آقا به او می‌گوید من می‌خوانم تو با من بخوان. شروع می‌کند این ۶ آیه سوره اعراف را می‌خواند و کربلایی کاظم هم همراه او می‌خواند و بعد از آن دستی به سینه کربلایی کاظم می‌کشد و به اذن خدا و به دست حضرت حجت‌بن الحسن عسکری(عج) تمام قرآن را با تمام موارد آن به قلب کربلایی کاظم وارد می‌شود.

آیات قرآن نور دارند

کریمی ساروقی با یادآوری اینکه کربلایی کاظم هم حافظ کل قرآن بوده و هم خواص تمام آیات و هم شأن نزول آنان و مکی و مدنی بودن آن‌ها را می‌دانسته و حتی توانایی برعکس خواندن آیات قرآن را داشته است، گفت: علمای بسیاری در مدرسه فیضیه قم از نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه مواردی را کنار هم می‌‌گذاستند و آیات قرآن را در لابلای آنان قرار می‌دادند و به کربلایی کاظم نشان می‌دادند و کربلایی کاظم به راحتی آیات قرآن را تشخیص می‌داد چرا که می‌گفت آیات قرآن نور دارند.

فرزند مرحوم کربلایی کاظم بیان کرد: زمانی که آیت‌الله‌العظمی بروجردی متوجه شد که کربلایی کاظم قرآن را این‌گونه حفظ است مشتاق شد که او را ببیند. تا اینکه کربلایی کاظم را در یکی از مجالس خود می‌بیند و یکسری سئوالات تخصصی از او می‌پرسد و کربلایی کاظم تمام تمام سئوالات او را به درستی پاسخ می‌دهد و بعد از آن کربلایی کاظم هم چند سئوال تخصصی از قرآن می‌پرسد که هیچکس تا آن زمان پاسخ این سئوالات را نمی‌دانست.

وی گفت:‌ مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی چنان به کربلایی کاظم علاقه پیدا کرد که می‌خواست به او مقرری مانند طلبه‌ها دهد اما کربلایی کاظم آن را رد کرد و گفت این پول بیت‌المال و حق طلبه‌هاست که بی‌بضاعت هستند اما من کشاورز هستند لذا آیت‌الله بروجردی از سهم خودش به او داد.

بیان خاطره‌ای از آیت‌الله مرعشی نجفی درباره کربلایی کاظم

کریمی ساروقی همچنین به بیان خاطراتی از مرحوم آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی پرداخت و افزود: آیت‌الله مرعشی نجفی فرمودند برخی می‌گویند که این قرآن تحریف شده است و وقتی شنیدم که کربلایی کاظم این‌گونه حافظ قرآن شده است، جمعی از علمای تویسرکان به او نامه نوشتند و از او خواستند به آنجا بیاید، لذا من به کربلایی کاظم گفتم روزی یک جزء قرآن با هم بخوانیم و بعد از اتمام ۳۰ جزء دیدم که این قرآن همان قرآنی است که کربلایی کاظم می‌خواند و همان قرآنی است که بر پیامبر(ص) نازل شده است بنابراین قرآن تحریف نشده است.

فرزند مرحوم کربلایی کاظم گفت:‌ شهید نواب صفوی ایشان را به مصر بردند و خطاب به علمای مصر گفت که شما ادعا می‌کنید که شیعه‌ها نمی‌توانند حافظ قرآن شوند اما کربلایی کاظم حافظ قرآن است و سواد ندارد و می‌توانید او را امتحان کنید و بعد از امتحان کربلایی کاظم برخی به مذهب شیعه ایمان آوردند.

ویژگی‌های کربلایی کاظم که باعث شد معجزه قرن شود

وی یادآور شد: آیت‌الله خوانساری از کربلایی کاظم پرسید شما چه کار کردید و چه ویژگی‌ داشتید که این معجزه نصیب شما شد و بعد از پیامبر و ائمه معصومین، کسی مثل تو پیدا نشد و کربلایی کاظم پاسخ داد که من ۳ ویژگی دارم که هر کس این سه را داشته باشد مستجاب‌الدعوه خواهد شد. نخست اینکه نخوردن مال حرام است حتی یک لقمه مال حرام هم در طول عمر خودم نخوردم و اگر کسی که زکات و خمس نداده بود و مرا به میهمانی دعوت کرده بود، زمانی که می‌خواستم دست دراز کنم تا از آن غذا بخورم همان آقایی که در امامزاده آمد و به من گفت بخوان، همان آقا مجسم شده و با انگشت به من اشاره می‌کرد که نخورم.

کریمی ساروقی ادامه داد: دوم دادن زکات بوده است چرا که من جو، گندم و کشمش را همیشه نصف می‌کردم و سوم خواندن ۵۱ رکعت نماز در شبانه‌روز که ۱۷ رکعت آن نماز واجب و ۳۴ رکعت نافله‌های شب بوده است.

رمز موفقیت کربلایی کاظم

خود کربلایی کاظم به این سوال این‌گونه پاسخ داده است که من سه چیز را رعایت می‌کردم که شاید به خاطر همین سه چیز مورد لطف خداوند قرار گرفتم، این که هرگز لقمه حرام نخوردم، هرگز نماز شبم ترک نشد، پرداخت خمس و زکاتم را هرگز قطع نکردم.

 معجزه و کرامت

یعنی خداوند از این طریق، به یاری برگزیدگان خود از انبیا و اولیا می رود.

 البته باید توجه کرد که این قدرتی نیست که به اصطلاح دل بخواهی و تابع میل شخصی آنها باشد.

اساساً انسانی که محکوم هوس‌ها و محل‌های خودسر است، از چنین کرامت هایی محروم است.

به این خاطر است که انبیا، گاهی از نیروهای غیبی استفاده نمی‌کردند؛ زیرا هدف از فرستادن انبیا (ع) فراهم کردن زمینه برای انتخاب آگاهانه و آزادانه انسان‌هاست و برای اینکه مردم به آنها ایمان آورده و حرف‌هایشان را قبول کنند، خداوند به آنان قدرت معجزه داده است.

حال اگر انبیا می خواستم از عالم غیب برای شکست دشمنان استفاده کنند، از یک طرف در الگو بودن آنها تردید می شد، زیرا پیشگامی و الگو بودن پیامبران و امامان بر اساس رفتار آنان بر طبق وضع موجود و ارزیابی ظاهری است. چه اینکه تکیه بر غیب، چیزی نیست که دیگران نیز توانایی آن را داشته باشند.

مجله نور علم شماره ۲۷ صفحه ۷۵

از سوی دیگر رشد معنوی و تکامل آزادانه برای انسان ها به دست نمی آمد بلکه مردم با دیدن قدرت های غیبی از آنان پیروی می کردند، نه با انگیزه‌ها الهی و انتخاب آزادانه.

امام علی علیه السلام می فرماید: اگر خداوند می خواست به پیامبران قدرتی دست نیافتنی و لذتی شکست ناپذیر ببخشد و سلطنتی عطا می کرد که دیگران از روی ترس یا طمع، تسلیم شوند و دست از گردن کشی و بزرگ فروشی بردارند، در آن صورت انگیزه‌ها و ارزش‌ها همسان می‌شدند.

ولی خداوند متعال چنین خواسته است که پیروی از پیامبران و تصدیق کتاب‌های او و فروتنی و تسلیم مردم، تنها با انگیزه الهی و بدون شائبه باشد».   نهج البلاغه خطبه قاصعه

ولی در هر جال خداوند قدرتی به آنها داده است تا هم برتر بودن آن ها را نشان دهد و هم در مواقعی که مصلحت می داند، به اذن خداوند از آن استفاده کنند.

ظهور منجی و مصلح و مسئله مهودیت

استاد شهید آیت الله مطهری رحمت الله علیه در این باره می‌نویسد: « همیشه یا غالباً، ظهور نوابغ بزرگ یا پیامبران عظیم الشأنی مثل حضرت ابراهیم علیه السلام موسی علیه السلام عیسی علیه السلام و محمد رسول الله صلی الله علیه و آله در شرایطی بوده که جامعه بشری سخت نیازمند آنها بوده است .

و معمولاً در واقعی ظهور کرده‌اند که بشریت در یک پرتگاه خطرناک قرار داشه و آنها، سبب نجات و اصلاح اجتماع خود شده‌اند مسئله مهدویت در اسلام نیز چنین است.

کتاب امدادهای غیبی در زندگی بشر صفحه ۸۳

 عوامل رابطه با غیب

 حال ما چگونه می توانیم با این عالم غیب ارتباط برقرار کنیم و از آثار و برکات شش بهره مند شویم.

همان طور که از این روایت و آیات شریف قرآن کریم و ده‌ها روایت دیگر معلوم می‌شود، مهم‌ترین سبب رابطه با غیب و قرار گرفتن تحت حمایت الهی، انجام واجبات و مستحبات (و البته ترک محرمات و مکروهات) است  که به چند مورد از آن اشاره می کنیم.

1 - تقوا یعنی انجام دادن واجبات و ترک محرمات. به تعبیر امام صادق (ع) این که انسان پیوسته خود را در بیابان پر از خار ببیند و بکوشد تا خاری از خارهای هوی و هوس بر پای او نرود.

2 - خواندن نماز در رأس واجبات است و از مهمترین عوامل رابطه با غیب است. البته مقصود نمازی است که با رعایت آداب و شرایطش و با در نظر گرفتن احکام، آداب و اسرار نماز باشد.

* در این رابطه به کتاب هایی مثل آداب الصلاة الصلاة و کتاب راز نماز آیت الله  خامنه ای و کتاب پرتوی از اسرار نماز استاد قرائتی مراجعه شود.

3 - قرائت قرآن کریم، به عنوان خزانه علم خداوند و کتابی که از غیب آمده است.

4 - دعا به درگاه الهی و مناجات با قاضی الحاجات (مخصوصاً دعای کمیل و دعاهای بعد از نماز)

5 – توسل به پیامبر اعظم (ص) و اهل بیت آن. بویژه امام زمان عجل الله فرجه ( مخصوصا زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا و زیارت آل یسین).

شیوه های غیبی یاری مؤمنان

خداوند از طریق فرستادن فرشتگان الهی (مانند جنگ بدر) ایجاد آرامش در قلب مسلمانان، تصرف در ادراک ، فرستادن بادهای ویرانگر، بر هم زدن نقشه‌های دشمنان و نیز ایجاد رعب و وحشت در دل کافران، به افراد صالح و پیامبر آن یاری می رساند.

تلخیصی از کتاب درس نامه آموزه

برچسب ها:

  • برکات معرفت و دارا بودن فرهنگ دینی
  • راه سیر و سلوک الی اللهx
  • داستان مرحوم کربلایی کاظم حافظ دفعی قرآنx
  • آیات قرآن نور دارندx
  • رمز موفقیت کربلایی کاظمx
  • انواع و اقسام حمایت الهیx
  • الهامات و هدایت های باطنیx
  • معجزه و کرامتx
  • ظهور منجی و مصلحx
  • عوامل رابطه با غیبx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۱۹:۰۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

فرزند پروری

بحث فرزند پروری تنها امروزه مطرح نیست بلکه از قدیم هم دقدقه والدین و خیر اندیشان بوده چنانکه امروزه هم اهل فکر و فهم درگیر آن هستند و در پی راه چاره اند.

در این زمینه حکایتی لطیفه قرآنی مانند از زمان رسول الله (ص) بخوانید:

هشدار یک آیه

وقتى که این آیه نازل گردید: (یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا اَنْفُسَکُمْ وَ اَهْلیکُمْ ناراً وَ قُودُهَا النّاسُ وَالْحِجارَة ..) (1)  اى کسانى که ایمان آورده اید خود و خانواده خود را از آتشى که هیزم آن مردمان (کافر و مجرم) و سنگ است ، نگهدارید)  شخصى از مؤ منان ، شدیداً تحت تاءثیر این آیه قرار گرفت به گونه اى که در گوشه اى نشست و گریه مى کرد، و مى گفت : (من از نگهدارى خود و کنترل هواى نفسم ناتوانم ، در عین حال نگهدارى اهل و بستگانم از انحرافات به من تکلیف شده است !) رسول گرامى اسلام (ص) به او فرمود:

(همین اندازه براى تو کافى است که همانگونه که خود را امر به نیکی ها و نهى از بدی ها مى کنى ، آنان را امر به خوبی ها و نهى از بدی ها کنى) یعنى وظیفه واجب تو همین است .(2)

1- تحریم / 6. 2- المیزان ، ج 19، ص 395.

در ادامه می خوانید:

یأس و نا امیدی حرام است

معجزه لقمه حلال

 عاقبت لقمه حلال و آموزش صحیح

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۸ ، ۰۸:۱۷
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)
آموزش عملی
یکی از مهمترین راه کارهای تربیتی، شیوه «آگاهی بخشی عملی» است که روایات بر آن تأکید دارند حضرت صادق علیه السّلام فرمود:
کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم‏ بحار الأنوار الجامعة    ج‏67    303 مردم را با غیر زبان خود (با اعمال و رفتار خود) براه حق دعوت نمائید.
و بر ترک آن قرآن سرزنش فرموده : یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون‏    سوره صف آیه 2
چرا سخنى مى ‏گویید که عمل نمى ‏کنید؟
از این رو مطالعه و خوشمزگی کردن، با منابع آگاهی بخش، به ویژه آن ها که یا متن خود ثقلین «قرآن و کلام معصومان (ع)» است و یا از مستندات دینی برخوردارند، از تأثیر بسزایی برخوردار است.
یا رب از عرفان به ما پیمان ه‏اى سرشار ده    
چشم بینا جان آگاه و دل هوشیار ده‏
مدتى گفتار بى ‏کردار کردى مرحمت
روزگارى هم به ما کردار بى‏ گفتار ده‏
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۱۴
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)