مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

۱۴ مطلب با موضوع «پیش نیازهای تعلیم و تربیت» ثبت شده است

بنام خدا

.

از جمله «بایدهای علمی اساتید محترم و دانش پژوهان گرامی».غنیمت شمردن فرصت ها است،
توضیح مطلب: وقتی در زندگانی بزرگان همچون معصومان علیهم السلام بویژه امام صادق (ع) می نگریم به نکته های دانستنی و هشداری بسیاری می رسیم که دارای پیام هایی است.! 

نمونه پیام ها: اینکه در خود بنگریم، ما که مدعی ... هستیم؛ با امکانات فعلی چه کارهائی انجام داده ایم:
امکاناتی از قبیل آنچه هنرمندان عرصه سخت افزار و ... در تلاشند تا هر چه بیشتر از هزینه های اطلاع رسانی کاسته تا صدای فرهنگ دوستان و فعالان در این عرصه را به اقصی نقاط عالم برسانند:
نمونه اش که شبیه «
اپلیکیشن» است, و نکته های دانستنی و هشداری درباره دوست را ما در اطلاع رسانی ایتا تنظیم کردیم شما هم می توانید ( آدرسش را اینجا👉🏻 ببینید)

 

حال در خود بنگریم که برای وقتی که فرصتی بدست آوردیم چه تهیه دیده ایم؟

اکنون این ما هستیم با این امکانات و این گونه برنامه ها: 
از جمله کارهایی که می توانیم انجام دهیم شکل همین موضوع یعنی (دوست و دوستی) موضوعات مختلف را, از بین (هزار موضوع معارفی) با محتواهای (تهیه شده با ادبیات مختلف) در همین مجموعه و برنامه های دیگر، تنوع بخشیده و ارسال کنیم, آموزش دهیم و روی آن ها هنرنمائی کنیم.
و برای خود و خانواده و زیر مجموعه هایی که داریم؛ هر چند مجموعه های فرضی، محتواهائی که به نقل از بزرگان ارسال شده، را به همین صورت تنظیم و آماده کرده تا در فرصت های در پیش «مثل اوقات فراغت» به دیگران بیاموزیم،

چون طبق گفته بزرگان (الفرصه تمر مر السحاب فرصت ها چون ابر می گذرد) و از دست می رود و معلوم نیست پس از این نعمت های موجود برخوردار باشیم و تأسف بر از دست دادن توفیق شناخت و آموختن سودی ندارد.
این (مطلب) چکیده سخن وارد شده در کانال ویژه تعلیم و تربیت در کانال اطلاع رسانی ایتا است که با سرج واژه (فرصت) می توانید آنجا (با آدرس زیر) مطالعه فرمائید.


@madresehtalim

توجه توجه :

یاد آور می شود: برای آشنائی بیشتر  با منابع دیگر که موضوع بندی شده توسط( مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج))
  اینجا 👉🏻 کلیک کنید.!

و  مجموعه را, ملاحضه  بفرمائید.!
تفکیک بعضی از خدمات  بشرح زیر است.

 آدرس فرهنگ هزار موضوعی شعر، ضرب المثل، انواع تمثیل

https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi/295

آدرس فرهنگ هزار موضوعی داستان طنز لطیفه خاطرات

https://eitaa.com/dastan_latifeh/398

آدرس فرهنگ هزار موضوعی سخن دانشمندان بصورت عادی و پرسشی

https://eitaa.com/danestanyhaybozorgan/200

 آدرس ویژه نامه پرسمان دینی همراه با پاسخ های قرآنی روایی با ادبیات مختلف.

https://eitaa.com/bvcfjdaa/12

فرهنگ موضوعی تمثیل و  تشبیه
اینجا انواع تمثیل 👉🏻 کلیک کنید.!

در صورت مورد پسند بودن مطالب هم خودتان عضو کانال های ما شوید و نیز دیگران را تشویق کنید به عضو شدن کنید:
تا شما نیز  از پاداش آموزش و  تربیت، برخوردار گردید انشاء الله.
📚والسلام مرتضوی

  • آموزش معارف اسلامی با ادبیات مختلفx
  • راهکار تهیه محتوای معارفیx
  • غنیمت شمردن فرصت هاx
  • فهرست هزار موضوع معارفیx
  • مسابقه دوست و دوستیx
  • پر کردن اوقات فراغتx
  • نمونه اپلیکیشن ایتائیx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۳ ، ۰۶:۱۳
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

تبلیغات کانال های اطلاع رسانی مؤسسه

توضیح و بیان مفصل وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنی (ع) با ادبیات مختلف، همراه ما باشید در مدرسه تعلیم و تربیت کانال اطلاع رسانی ایتا

متن وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنی (ع)

وصایای عمومی حضرت، متعدد و مختلف نقل شده است در این جا یکی از آن ها را که در اکثر کتاب های حدیثی علمای شیعه و سنی آمده است،[2] می آوریم:

این آن چیزی است که علی بن ابی طالب وصیت می کند.

علی به وحدانیت و یگانگی خدا شهادت می دهد، و اقرار می کند که محمّد بنده و پیغمبر خداست، خدا او را فرستاد تا مردم را هدایت کند و دین خود را بر ادیان دیگر غالب گرداند و لو کافران کراهت داشته باشند.

همانا نماز، عبادت، حیات و ممات من از خدا و برای خداست، شریکی برای او نیست من به این دستور امر شده ام و تسلیم خداوند هستم.

ای پسرم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نامه به او برسد به امور زیر توصیه و سفارش می کنم:

متن وصیت نامه امام علی (ع)

1 - هرگز تقوای الهی رااز یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید.

2 - همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید و بر اساس ایمان به خدا متحد باشید و از هم جدا نشوید، همانا از پیغمبر خدا شنیدم که می فرمود: اصلاحِ میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزی که دین را محو و نابود می کند فساد و اختلاف است و لا حَولَ و لا قُوَّة إلّا بِاللَّهِ العلی العظیم.

3 - «ارحام و خویشاوندان» را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان می کند.

4 - خدا را، خدا را! درباره «یتیمان»، مبادا گرسنه و بی سرپرست بمانند.[3]

5 - خدا را، خدا را! درباره «همسایگان» خوشرفتاری کنید، پیغمبر آن قدر در مورد همسایه سفارش کرد که ما گمان کردیم می خواهد آن ها را در ارث شریک کند.

6 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «قرآن»، نکند دیگران در عمل به قرآن بر شما پیشی گیرند!

7 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «نماز» چرا که نماز ستون دین شماست.

8 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «کعبه» خانه پروردگارتان، مبادا حج تعطیل شود که اگر کعبه خالی بماند و حج متروک شود مهلت داده نخواهید شد و مغلوب دشمنان خواهید شد.

9 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره ماه «رمضان» که روزه آن ماه سپری است برای آتش جهنم.

10 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «جهاد در راه خدا» از مال و جان خود در این راه کوتاهی نکنید.

11 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «زکات مال» که زکات، آتشِ خشمِ الهی را خاموش می کند.

12 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «امّت پیامبرتان» مبادا مورد ستم قرار گیرند.[4]

13 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «صحابه و یاران پیغمبرتان» زیرا رسول خدا درباره آنان سفارش کرده است.

14 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «فقرا و تهیدستان» آن ها را در زندگی خود شریک کنید.

15 - از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «بردگان و کنیزان» که آخرین سفارش پیامبر(ص) درباره این ها بود.

امام علی (ع) مجدداً سفارش نماز را کرد و فرمود: کاری که رضای خدا در آن است در انجام آن بکوشید.

16 - با مردم به خوشی و نیکی رفتار کنید همان طوری که قرآن دستور داده است و به ملامت مردم ترتیب اثر ندهید.

17 - امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، نتیجه ترک آن این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد، آن گاه هر چه نیکان شما دعا کنند دعای آن ها مستجاب نخواهد شد.

18 - بر شما باد که بر روابط دوستانه میان خود بیافزایید، به یکدیگر نیکی کنید از کناره گیری از یکدیگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید.

19 - کارهای خیر را به مدد یکدیگر و اجتماعاً انجام دهید و از همکاری در مورد گناهان و چیزهایی که موجب کدورت و دشمنی می شود بپرهیزید: «تعاونوا علی البرّ و التقوی.....»

20 - از خدا بترسید که کیفر خدا شدید است: «واتقوا اللَّهَ إنّ اللَّهَ شَدیدُ العِقاب.»

خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اکنون با شما وداع می کنم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و سلام و رحمتش را بر شما می خوانم.[5]

در آخر این وصیت در کافی آمده است که پس از پایان وصیت حضرت پیوسته می گفت: «لا إله إلاّ اللَّه» تا وقتی که روح مقدسش به ملکوت اعلی پیوست.[6]

در نهج البلاغه است که در پایان وصیت، امام (ع) فرزندان خود را مخاطب ساخت و به آن ها فرمود:

«یا بنی عَبدُ المطّلب لا یلفِینَّکم تَخُوضونَ دِماءَ المُسلمینَ خُوضاً تَقولون: قُتِلَ أمیرُ المؤمنین! ألا لا یقْتُلُنَّ بی إلاّ قاتلی، اُنظروا إذا اَنا مُتُّ مِن ضَربَتِهِ هذهِ فَاضربوهُ ضَربَةً، لا یمثَّل بالرَّجُلِ فإنّی سَمِعتُ رَسولَ اللَّه(ص) یقول: إیاکم والمُثلة و لو بِالکلْبِ العَقور؛

ای فرزندان عبدالمطلب! نیابم شما را که در خون مسلمانان فرو روید و دست به کشتار بزنید به بهانه این که بگویید امیرالمؤمنین کشته شده و بدانید که در برابر من جز کشنده من کسی نباید کشته شود، نگاه کنید چون من از ضربت او از دنیا رفتم به او یک ضربت بزنید و او را مُثله نکنید که من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: «از مُثله کردن بپرهیزید اگر چه به سگ گزنده و هار باشد».»[7]

[1] . شرح نهج البلاغه خوئی، شرح نامه 24 . [2] . کافی، ج 7، ص 51؛ نهج البلاغه، نامه 47؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 120؛ اسد الغابه، ج 4؛ مسعودی مروج الذهب، ج 2، ص 425؛ تحف العقول، ص 197؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 142؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 85 و بحار الانوار، ج 42، ص 248.

[3] . در نهج البلاغه دارد: «مراقب باشید که مبادا یتیمان در اثر رسیدگی نکردن شما از بین بروند» (ولا یضیعوا بحضرتکم).

[4] . در بعضی از نسخ: «اللَّه اللَّه فی ذریة نبیکم» دارد.

[5] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 24.

[6] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 24.

[7] . نهج البلاغه، نامه 47.

برچسب ها:

  • وصیت نامه امام علی (ع)x
  • سفارش به تقوا و نظم در کارهاx
  • سفارش توجه به قرآنx
  • سفارش به صله رحم و ایتامx
  • سفارش به صله رحم همسایگان و ایتامx
  • سفارش به نماز و حجx
  • سفارش به نیک رفتار ی با مردمx
  • متن وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنین (ع)x
  • تبلیغات کانال های اطلاع رسانی مؤسسهx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۱۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن عرض تبریک سال روز ولادت امام حسین (ع)

و نیز ولادت برادر گرانقدر او حضرت ابالفضل العباس (ع)

معرفی امام حسین (ع)

 نام: حسین

پدر و مادر: امام علی بن ابیطالب و حضرت فاطمه زهرا

شهرت: سید الشّهداء

کُنیه: ابا عبداللَّه

زمان و محلّ تولّد: سوّم شعبان سال 3 هجرت در مدینه

زمان و محل شهادت: روز عاشورای سال 61 ه. ق در کربلاء در سن 57 سالگی.

مرقد شریف: در کربلاء مقدّس.

دوران زندگی: در چهار بخش:

1 - عصر رسول خداصلی الله علیه وآله )حدود 6 سال(

2 - دوران ملازمت با پدر )حدود 30 سال(

3 - ملازمت با بردارش امام حسن )حدود ده سال(

4 - مدت امامت: ده سال

فرزندان امام حسین (ع )

امام حسین (علیه السلام ) داراى شش فرزند بود:

1 - على بن الحسین (امام سجّاد) کُنیه او ((ابومحمّد)) بود، مادرش ((شاه زنان )) دختر یزدگرد (سوّم ) بود.

2 - على بن الحسین (علیه السلام ) (معروف به على اکبر) که در کربلا در جریان عاشورا به شهادت رسد، مادرش ((لیلى )) دختر ابوقرة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود.

3 - جعفر بن حسین که فرزند نداشت و مادرش از قبیله قُضاعیّه بود، و جعفر در زمان حیات امام حسین (علیه السلام ) از دنیا رفت .

4 - عبداللّه ، که در روز عاشورا در آغوش پدر بود، تیرى از جانب دشمن به او اصابت کرد به طورى که سرش را از بدنش جدا نمود و به شهادت رسید.

5 - سکینه ، که مادرش ((رباب )) دختر امرء القیس بن عدى از قبیله کلبى بود.

6 - فاطمه که مادرش ((اُمّ اسحاق )) دختر طلحة بن عُبیداللّه از قبیله تَیْم بود.

مختصری از زندگانی امام حسین (ع)

فهرست ویژگی هاى آن حضرت که افزون بر 300 ویژگى است که در 30 عنوان بدین ترتیب خواهد آمد:

1 ویژگی ها و امتیازات آن حضرت از آغاز تا فرجام آفرینش 

1 در آفرینش نور وجودش .

2 نور وجودش از عالم ذر تا عالم رحم .

3 از ولادت تا دوران کودکى .

4 به هنگامه شهادت .

5 پس از شهادت .

6 منزلت او در قیامت .

7 پس از روز رستاخیز.

2 ویژگی ها، صفات ، ارزشهاى اخلاقى و عبادى آن حضرت در دوران کودکى

3 ویژگى، صفات ، ارزشهاى اخلاقى و عبادى آن حضرت در روزعاشورا.

4 الطاف خاصّ خدا بر او. 

1 نمونه هاى بى نظیر.

2 سخن خدا با او.

3 نشانه ها از برترین بندگان .

4 نشانه ها از بزرگترین مخلوق .

5 نشانه ها از بهترین موجودات .

6 نشانه ها از شایسته ترین صفات دیگر پدیده ها.

7 احترام ویژه خدا به او پیش از شهادت .

8 احترام ویژه خدا به او پس از شهادت .

5 جلوه هاى بارز از الطاف خاصّ خدا به او. 

6 خشوع دل ، محبّت عمیق قلبى و گریه با یاد و نام او. 

7 ویژگیهاى زیارت آن حضرت . 

8 در رابطه با قرآن . 

9 در رابطه با کعبه . 

1 کعبه حقیقى .

2 گرامى داشت کعبه .

3 زیارت حسین یا حجّ و عمره .

4 بیت اللّه .

10 حسین و پیام آوران خدا. 

1 حسین و آدم .

2 حسین و نوح .

3 حسین و ادریس .

4 حسین و ابراهیم .

5 حسین و اسماعیل .

6 حسین و یعقوب .

7 حسین و یوسف .

8 حسین و صالح .

9 حسین و هود.

10 حسین و شعیب .

11 حسین و ایّوب .

12 حسین و زکریّا.

13 حسین و یحیى .

14 حسین و اسماعیل ... .

15 حسین و موسى .

16 حسین و داوود.

17 حسین و سلیمان .

18 حسین و عیسى .

امام حسین (ع) پس از ولادت 

نخستین جایگاه نور وجود حسین علیه السلام پس از ولادت ، دو دست و آغوش پرمهر پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله بود.

آن حضرت در کنار درب اطاق فاطمه علیها السلام ایستاده و طلوع نور وجود حسین علیه السلام در افق جهان را انتظار مى کشید. هنگامى که جهان را به نور وجودش نورباران ساخت و براى آفریدگارش سجده کرد؛ پیامبر ندا داد که : (هان اى اسماء! فرزند ملکوتیم را بیاور ... .)

او گفت : (هنوز نظیف و آماده دیدارش نساخته ام .)

پیامبر با تعجّب فرمود: (شما او را نظیف مى کنید؟ خداوند او را نظیف و پاک و پاکیزه ساخته است .)(1)

اسماء نگریست و واقعیّت را دریافت و آن کودک ملکوتى را در پارچه اى پشمین به سوى پیامبر صلى الله علیه و آله آورد.

پیامبر حسین علیه السلام را در آغوش گرفت و متفکّرانه بر او نگریست وگریستن آغاز کرد و در حالى که آن کودک را مخاطب ساخته بود، فرمود:

(... حسین جان ! به راستى که بر من گران است ... گران .)(2)

پس از روى دست و آغوش پیامبر، گاهى شانه فرشته وحى جایگاه او بود و گاهى شانه و دوش و سینه پیامبر. پیامبر صلى الله علیه و آله گاهى او را بر روى دستان مقدّسش مى گرفت تا در برابر دیدگان نظاره گر، بوسه بارانش کند و گاهى بالا مى برد تا همه بنگرند و موقعیّت او را دریابند.

1) بحارالانوار، ج 43، ص 256، ح 34.

2) جلاء العیون ، ج 2، ص 6 و بحارالانوار، ج 43، ص 243 با اندک تفاوتى .

بر گرفته از کتاب: ویژگی های امام حسین علیه السلام

ترجمه : الخصائص الحسینیّة تألیف : آیت اللّه حاج شیخ جعفر شوشتری

فضائل امام حسین (ع)

مقدمه:

کلمه ﴿ کهیعص﴾؛ این حروف که خداوند سورۀ مریم (سلام‌الله‌ علیها) را با آن ها آغاز کرده، اخبار غیبی است که خداوند آنها را به بنده‌‏اش حضرت زکریا (علیه‌السلام) تعلیم داده است «قَالَ هَذِهِ الْحُرُوفُ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْب‏».

جریان بدین شرح است که حضرت زکریا (علیه‌السلام) از خداوند درخواست کرد تا نام‏‌های مبارک پنج تن آل عبا (علیهم‌السلام) را به او تعلیم دهد که جبرئیل (علیه‌السلام) برای تعلیم این اسماء بر او نازل شد. هر وقت حضرت زکریا (علیه‌السلام) نام‏‌های مبارک محمد، علی، زهراء و حسن (علیهم‌السلام) را می‌‏برد غم و اندوه وی بر طرف می‏‌شد، اما هرگاه نام مبارک حسین (علیه‌السلام) را می‌‏برد گریه راه گلوی او را می‏‌گرفت و نفس وی به شماره می‏‌افتاد تا اینکه روزی حضرت زکریا (علیه‌السلام) گفت: خدایا! برای چیست که هر وقت من نام آن چهار نفر را می‏‌برم غم و اندوه من برطرف می‏‌شود اما وقتی نام حسین (علیه‌السلام) را می‌‏برم چشمانم اشکبار و نفسم به شماره می‌‏افتد.

خداوند داستان شهادت امام حسین (ع) را برای زکریا (علیه‌السلام) شرح داد و فرمود:

«کهیعص»؛ (ک) یعنی کربلای امام حسین(ع)، (ه) هلاکت، (ی) یزید، (ع) عطش امام حسین و (ص) به معنای صبر است، پس از این ماجرا بود که حضرت زکریا (علیه‌السلام) به شدت تحت تأثیر قرار گرفت، «فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِکَ زَکَرِیَّا لَمْ یُفَارِقْ مَسْجِدَهُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ مَنَعَ فِیهَا النَّاسَ مِنَ الدُّخُولِ عَلَیْهِ وَ أَقْبَلَ عَلَى الْبُکَاءِ وَ النَّحِیب‏» (1)، هنگامی که حضرت زکریا (علیه‌السلام) این جریان را شنید مدت سه روز از مسجد خویش خارج نشد و در آن مدت اجازه ورود به احدی نداد، آنگاه مشغول گریه و زاری شد. «فَأَنْبَأَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْ قِصَّتِهِ وَ قَالَ‏ کهیعص‏ فَالْکَافُ اسْمُ کَرْبَلَاءَ وَ الْهَاءُ هَلَاکُ الْعِتْرَةِ وَ الْیَاءُ یَزِیدُ وَ هُوَ ظَالِمُ الْحُسَیْنِ ع وَ الْعَیْنُ عَطَشُهُ وَ الصَّادُ صَبْرُه‏».

(1) (کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 461)

برچسب ها:

  • مختصری از زندگانی امام حسین (ع)x
  • امام حسین (ع) پس از ولادتx
  • فضائل امام حسین (ع)x
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۱۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)
بنام خدا
استفاده از دانستنی های معصومان (ع)
کم برخورداری ما از علم و دانش و پاسخگو نبودن علم های تجربی به تمامی نیازهای بشر و نیز راهکار و چگونگی آموزش رفتاری در شرایط زمانی و مکانی نیاز مبرم خدمت گذاران حوزه تعلیم و تربیت را به آشنایی با دانستنی های معصومان علیهم السلام اقتضا دارد به نمونه علمی رفتاری امام کاظم (ع) در این مورد توجه فرمائید.
شرایط زمانی زندگانی امام کاظم (ع)
امام کاظم  علیه السلام در سال ۱۷۰ هجری تا ۱۸۳ هجری بیشترین زمان آن را در زندان «هارون» به سر می‌برد. در تاریخ بعضی چهار سال و بعضی هفت سال و بعضی بیشتر نوشته اند. چرا که این کارها همه پنهانی انجام می شد و مردم از حال امام معصوم خود بی خبر بودند  یعنی پیروان و  خانواده او نمی دانستند امام کاظم (ع) در کجا و در چه شرایطی زندگی می کنند!؟
مظهر ظلمت و تاریکی تحمل دیدن نور و روشنایی را ندارد.
تنها به خاطر مقام معنوی امام (ع) و محبوبیت او نزد مردم نبود که «هارون الرشید لعنت الله علیه» او را زندانی می کرد، مخفیانه امام (ع) با مردم مطلع بود،از قیام علویان می ترسیم.
 ویژگی های لازم برای برخورد صحیح
امام  موسی کاظم علیه السلام فردی شجاع  و صریح اللهجه بود  نمونه آن :
 هارون رشید مناظراتی با حضرت دارد که در تاریخ نوشته شده است. به مناسبت روز در اینجا به یکی از مناظرات  حضرت اشاره می گردد.
 در مورد این سوال هارون :  که چرا شما را فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله می گویند و ما را نمی گویند؟
امام علیه السلام جواب داد!
اول اینکه؛  برای این جهت است که پیامبر (ص) نمی تواند با زنان ما ازدواج کند  ولی با زنان شما می‌تواند ازدواج کند،  بنابراین به ما نزدیک تر است.
دوم این که؛  با وجود فرزندان،  عمو ارث نمی برد.
سوم اینکه؛  عیسی علیه السلام در قرآن نسبتش به حضرت ابراهیم علیه السلام می رسد،  اگر چه از طرف مادر است.
دلیل چهارم اینکه،  آیه مباهله  صراحت به این قضیه دارد.
 در مناظره دیگری هارون گفت:
 من فدک شما را پس می دهم.
امام علیه السلام فرمود:
فدک در حال حاضر از شرق تا غرب به آن است و تمام ممالک اسلامی را شامل می شود.
هارون گفت:
پس برای ما چیزی باقی نمی ماند!
علت دشمنی هارون با امام کاظم علیه السلام
این دشمنی از روی علم و اطلاع بود،  یعنی می دانست امام در موضع حق است،  حق خلافت و ولایت برای این خاندان است  نه عباسیان!  این سخن را پنهانی به فرزندنش  امین و مهمون بیان کرد و گفت:
 به خاطر حکومت،  ما با این خاندان درستیز هستیم!  وگرنه خلافت و ولایت حقه این خاندان است!
والسلام مرتضوی
برچسب ها:
  • شرایط زمانی زندگانی امام کاظم (ع)x
  • ویژگی های لازم برای برخورد صحیحx
  • نمونه مناظرات امام موسی بن جعفر (ع)x
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۳۳
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

از جمله پیش نیاز های تعلیم و تربیت آشنایی با آیات شریفه قرآن و روایات معصومان (ع) است.

به میمنت بعثت پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله با موضوع اهمیت آشنایی با احادیث و موضوع بندی روایات معصومان علیهم السلام در خدمت دوستداران معصومان علیهم السلام هستیم.

برکات آشنائی با قرآن و احادیث و روایات معصومان علیهم السلام

از برکات مطالعه و شنیدن احادیث و روایات معصومان علیهم السلام، دستیابی،به، روانشناسی، جامعه شناسی، و نیز بدست آوردن راهکارهای بسیاری از قبیل راهکارهای اخلاقی، تربیتی و ... است

راهکار استفاده و کاربردی کردن آیات و روایات معصومان (ع)

نمونه ارائه راهکارهای اخلاقی با شیوه نقل روایات؛ که بسیار اثرگذار است.

پس از آشنائی با چگونگی موضوع بندی عنوان های اصلی و فرعی آیات قرآن و روایات و دیگر منابع. بدست آوردن راهکارهای مختلف زندگی است آسان مردد. به نمونه ای از این فعالیت توجه فرمائید:

نمونه راهکارهای اخلاقی قرآن روائی

همسو بودن احادیث با قرآن

احادیث معصومان (ع) معمولا همسوی با قرآن هستند. به نمونه ای از این همسویی توجه بفرمائید :

 در حدیث شریف نیز آمده است:

عن علیّ علیه السّلام: التّوبة تطهّر القلوب و تغسّل الذّنوب.

الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى         489    148

توبه دل ها را پاک و گناهان را می شوید

شیوه تبدیل سیئات به حسنات (گرفتن خوبی، عوض بدی)

در قرآن علاوه بر آیه : إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏

سورة هود آیة 114

البته حسنات و نکوکاری ها، سیّئات و بدکاری ها را نابود مى‏سازد

می فرماید : نیکی و انجام کار  نیک باعث تبدیل شدن کار های زشت به حسنه و کار خوب می گردد

ِإِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما فرقان آیه 70

مگر آن کسانى که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جاى آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است‏

غفران الهى به نحوى است که از نامه عمل محو می کند و از نظر ملائکه می برد حتى از خود بنده هم فراموش می شود که احدى جز ذات مقدس او اطلاعى ندارد بلکه بجاى معاصى در نامه عمل حسنات ثبت می شود

بنابراین تبدیل سیّئات بحسنات تبدیل گرفتارى ها و ظلمت هاى زندگى است به امنیت و خوشى و خوشبختى و نور.

نمونه تهیه موضوع فرعی برای آیات و روایات

اهمیت انجام کار نیک و نیکی کردن

ابزار و اسباب جابجایی بدی ها به خوبی

هدف از نیکی به دیگران !

چرا به دیگران کمک کنیم؟

برکات و پاداش نیکی به دیگران چیست؟

چه نیازی به انجام کارد نیت داریم؟

کاربرد موضوع بندی قرآن و روایات

گفتنی است بر اثر آشنایی با روایات وآیات قرآن این توان برای شما به وجود می آید که بتوانید قلم در دست گرفته تمرین مقاله نویسی کنید طرح های مختلف بدهید و حتی محتوای فیلم و سریال تهیه کنید و....

از باب مثال : با همین محتوای مسئله نیکی کردن به دیگران را با ضمیمه کردن آنچه راجع به بدی نسبت به دیگران می دانید؛ می ‌توان سریالی برای نشان دادن کارهای منفی و مثبت تهیه کنید مثل سریال ترکیه ای که در یک طرف فردی کار نیک انجام می داد و از سوی دیگر شخصی کار زشت و بدی خیانت و این قبیل کارها را انجام می داد.

ما با آموزه های دینی که داریم می توانیم محتوای صدها مثل این سریال بسیار آموزنده را با داستان های تاریخی خاطرات و زندگی نامه های مردم، بزرگان، انبیاء الهی، خلفای جور و.... با محوریت قرآن و عترت تهیه کنیم.

و نیز می توان طرح راهکار اقتصادی در امور خیر را با شفاف سازی داشته های مالی؛ فعلی و معرفی درآمدها و هزینه های جاری، به اطلاع مردم در اقصی نقاط کشور رسانده و بدین نحو. وسیله تشویق مردم را به نیکوکاری و انجام امداد های مالی جانی، قلمی و غیره قرار دهیم. یاد آور می شود چشم انداز این گفتار را در ایتا دانستنی هایی از روایات و احادیث معصومان (ع) مطالعه بفرمائید

برای سلامتی امام زمان (عج) صلوات

والسلام مرتضوی

برچسب:

  • برکات آشنائی با قرآن و احادیث و روایات معصومان علیهم السلامx
  • راهکار استفاده و کاربردی کردن آیات و روایات معصومان (ع)x
  • همسو بودن احادیث با قرآنx
  • نمونه تهیه موضوع فرعی برای آیات و روایاتx
  • کاربرد موضوع بندی قرآن و روایاتx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۲۹
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشاپیش عیدتان مبارک باد

بحث ادب از میان بحث های اخلاقی تربیتی؛ شاخه و برگ های زیادی دارد. از بیان مکارم اخلاقی و چگونگی برخورداری از آن گرفته، تا بیان رذائل اخلاقی و شیوه مبارزه با آنها. مصداق های آن نیز مختلف است از جمله تربیت و ادب فرزند و دانش آموز و ...

اما در اهمیت برخورداری فرزند و دانش آموز از ادب که با تربیت صحیح امکان پذیر است. باید گفت همان طوری که باید برای مؤدب بودن آنها تلاش کرد، باید با پیش نیازهای آموزش و پرورش بخش؛ مربی و استاد، نیز آشنا باشیم تا از افراط و تفریط در این مورد نیز پرهیز شود و خدای ناکرده تاریخ ... تکرار نشود.!

از این رو یکی از این باید ها و نباید ها آشنایی با روانشناسی کودک است که مسئولان تربیتی و مربیان عزیز لازم است بیشتر توجه فرمایند.

گفته نشود در حدیث آمده است: «الولد سید سبع سنین» پس باید با بچه با ملایمت رفتار شود؟

پاسخ اینکه: تمام آموزش ها؛ حد و مرزی دارد. اینکه ما بگوییم فرزند را باید آزاد گذاشت هر کاری دلش می خواهد بکند و هر چه می خواهد بگوید! این سخن، برداشت اشتباه از روایت است.چرا که هیچ صاحب عقلی اجازه نمی دهد پدر و مادر بازیچه دست فرزند باشد.

قبل از نمونه سرزنش روایی این عمل، بنحو اشاره این تذکر لازم است که علاوه بر عاق والدین عاق فرزند نیز داریم.

در روایتی از امام حسن عسگری علیه السلام آمده:

بی باکی و دریدگی فرزند نسبت به پدر خویش در کودکی در بزرگی او را به نافرمانی نارضایتی پدر می‌کشاند.  بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۳۷۷

جُرأةُ الوَلَدِ عَلى والِدِهِ فی صِغَرِهِ تَدعُو إلَى العُقوقِ فی کِبَرِهِ؛

گستاخى فرزند بر پدر خود در خُردى، به عاقّ او در بزرگى انجامد.

این روایت گویایی وجود داشتن حد و مرز حتی برای ملایمت و نرمی است حتی در مورد فرزند کوچک و نو آموزان عزیز و نیز خواسته به ما بفهماند که باید از بی باکی و دریدگی فرزند جلوگیری شود و با آن مبارزه کنیم.

برعکس متأسفانه آنچه ما در جامعه می بینیم خلاف این آموزه دینی وجود دارد یعنی بسا طنز ها و حکایت ها؛ مشاهده می‌شود، که بوی اشاعه فحشاء آن بیشتر است تا شادی آفرینی هدف دار آن؛ که برای شاد نگه داشتن مردم لازم است.

سؤال : چنانچه گفته شود پدر و مادر اعم از نسبی یا معنوی و فرهنگی؛ باید این نمونه ها طنز ها و لطیفه ها را بداند تا اگر خدای ناکرده فرزند یا دانش آموز آن ها؛ چنین گفتاری را به میان آورد؛ چنین سخنان را، حمل بر نبوغ فکری فرزند و دانش آموز نکنند، و پیش از این اتفاق؛ خود را برای برخورد صحیح با چنین موضوعی آماده کرده باشند؟

پاسخ اینکه : بعضی از افراد در جامعه هستند که یا عقلشون نمی رسد و آمادگی چنین برداشتی را ندارند و یا عمدا این سوژه ها را برای خود نشان دادن بکار می گیرند. بنابراین مطرح کردن این گونه طنزها و لطیفه ها در ملأ عام و بین مردم عادی کار درستی نیست. بلکه جای این گونه سخن ها در آموزش ضمن خدمت مربیان و کلاس سبک زندگی و فرزند پروری است؛ آن هم با پس و پیش آن! یعنی ابتدا بستر سازی اولیه انجام شود و در آخر هم پیام توضیح داده شود و از آن نتیجه گیری شود.

نمونه راهکار تربیتی هشداری

از این رو می بینیم برترین آموزش رفتاری بر گرفته از روانشناسی کودک را؛ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت امیرالمومنان علی علیه السلام و قبل از آن ها پیامبر اکرم (ص) و همسر گرامی او حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها شته‌اند که فرزندانی مؤدب و دارای مکارم اخلاقی و به دور از رذائل اخلاقی تربیت کرده اند.

نتیجه اینکه برای دچار مشکل نشدن خود و فرزندانمان باید ابتدا با قرآن و سپس با سخنان به سیره معصومان علیهم السلام آشنا باشیم.

انشاء الله در ایام آتی به مناسبت پیش رو. به نمونه‌ای از آن ها در همین اطلاع رسانی و وبلاگ فرهنگ سازان حجت بن الحسن (عج) ارسال خواهد شد و پس از ورود اطلاعات مشاهده چشم انداز آن در کانال : https://eitaa.com/madresehtalim.

والسلام مرتضوی

برچسب:

  • مکارم اخلاقی و چگونگی برخورداری از آنx
  • رذائل اخلاقی و شیوه مبارزه با آن هاx
  • ادب فرزند و دانش آموزx
  • عوامل عاق والدینx
  • عاق فرزند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۰۹:۲۱
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

ایام فاطمیه دیگری شروع شد و دیری نپاید که این مناسبت هم چون سالیان قبل به پایان می رسد. اکنون ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها. یاد می کنیم از ولایتمداران واقعی و خوشا به حال آن ها که از این فرصت ها؛ درس خودآگاهی گرفتند و می گیرند و زندگی خود را با سیره بزرگان تطبیق داده تا عاقبتشان بخیر شود؛ نه مثل کسانی که این گونه فرصت ها را از دست داده و در «یوم الحسره» قیامت انگشت به دهان گرفته و با خود می گویند:

ای کاش من هم؛ سیره اراذل و ناپاکان را دنبال نمی کردم و امروز بخاطر فرصت های از دست رفته حسرت نمی خوردم.!

اکنون باید تا فرصت از دست نرفته؛ تلاش کنیم تا رضایت حق تعالی را به دست آورده و انشاء الله رحمت و لطف الهی شامل حال ما گردد. 

بایدها و نباید های تعلیم و تربیت دینی

به مناسبت ذکر شده؛ بد نیست به لزوم رعایت حقوق استادان و معلمان بشر، اشاره داشته باشیم، چرا که فاطمه زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) و همسر امام علی (ع) و مادر حسنین و زینبین علیهم السلام نبود، بلکه استاد ارجمندی بود که شاگردان مکتبش در عالم خوش درخشیدند و نام اسلام و حضرت محمد (ص) را به اقصی نقاط عالم رسانیدند از این رو شاعر سروده:

اگر نبود فاطمه، هیچ پیمبری نبود

اگر نبود فاطمه،احمد و حیدری نبود

از اینجا ضرورت آشنائی با ویژگی های ایشان و دیگر معصومان علیهم السلام روشن می شد. اما قبل از شروع توضیح این بحث، توجه شما را به مقدمه ای در همین رابطه جلب می کنم.

شرط نگاه به حوزه تربیت دینی

در «حوزه تربیت دینی» لازم است با این نگاه جلو رفت. که تمامی دنیا در دایره یک خانواده بزرگ قرار می گیرد، براین اساس وقتی آموزشی داده می‌شود. باید حوزه اساتید و دانش آموزان را گسترش داد؛ تا جایی که تمام جوامع بشری را شامل شود.

از باب مثال در خانه کوچک اگر چه؛ پدر و مادر جزو ارکان اصلی خانه هستند در خانه ی بزرگتر که محل زندگی را شامل می‌شود، استاد « اعم از الگو دهنده، نویسنده کتاب و معلم، روحانی و بلاخره کلیه موثران در امر آموزش» نیز شامل این گزینه می‌شوند و در سطح بالاتر، مسئله پیامبران الهی بویژه پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) و امامان (ع) و جانشینان آنان که در دوران غیبت امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» مراجع جامع الشرایع تقلید هستند را در بر می گیرد. گفتنی است؛ این بایدها در بخش های مختلفی تصور می شود. 

بخش اخلاقی:

مثلا اگر حدیث احترام به والدین مطرح می‌شود. کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز می آید که فرمود: انا و علی ابوا هذه الامة. یعنی من و علی و فرزندان او؛ پدران معنوی امت هستیم و نیز دخترش زهرا سلام الله علیها نیز مادر همه مسلمانان به ویژه شیعیان می باشند.

نتیجه اینکه، با این فرضیه؛ آموزه های دینی در بخش احترام به استاد و معلم: لزوم احترام به همه افرادی که در آموزش جامعه نقش دارند را می رساند!

بخش حقوق و اقتصاد:

آمور اقتصادی نیز همین گونه است. یعنی وقتی بحت رعایت حق فرد می‌شود. به حق جامعه نیز باید توجه شود. چرا که فرمود: لافرق بین العرب و العجم و لا بین الابیض و الاسود.

از این رو در امور اقتصادی؛ نباید منتظر راحت زندگی کردن خود باشیم به هر قیمتی که باشد ولو منجر به نابودی یک تولید کننده و یک ارائه کننده خدمات مختلف باشد! بالاتر بگویم حتی اگر این تولید کننده و ارائه کننده خدمات علمی فنی و ... فردی خارج از محیط زندگی ما باشد. بنابر این باید حق او نیز رعایت شود.

در نتیجه اگر کار بر این اساس پیش رود، یعنی رفتار و گفتار ما این گونه باشد. چون حرکت در مسیر الهی است حتما رستگاری دنیا و آخرت را در پی دارد.

نمونه اش در تاریخ اول اسلام دیده شده که پیامبر اکرم (ص) آن را انجام داده و جامعه بشری را، قبضه فرمود؛ ما نیز اگر چنین عمل کنیم موفق خواهیم شد.(1) در همین رابطه فاطمه زهرا (س) « حدیث 58 به نقل از فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)» در سرزنش و نکوهش کسانی که به ارزش های اسلامی بی توجهی کردند و سیر ارتجاعی داشتند فرموده:(2)

صبح کردم در حالی که بخدا سوگند دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما خشمناک و بیزارم، درون و بیرونشان را آزمودم و نامشان را از دهان خویش بدور افکندم، از آن چه کرده اند، ناخشنودم چه زشت است کندی شمشیرها و سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و کوشش ها چه زشت است سر بر سنگ خارا زدن، و شکاف برداشتن نیزه ها و فساد آراء و اندیشه ها و انحراف آرمان و انگیزه ها ( برای خویشتن چه بد ذخیره هائی تدارک دیدند و پیش فرستادند که خداوند بر آنان خشم می گیرد و در عذاب الهی جاودانه خواهند بود)

زیرا بدون تردید مسئولیت سنگین عهد و پیمان الهی در گردنشان همواره سنگینی خواهد نمود ناچار کار را بدانها واگذار و ننگ عدالت کشی را برایشان بار کردم نفرین بر این مکاران، و دور از رحمت حق باشند ستمکاران .

از این رو هر تلاشی که منجر به کم رنگ جلوه دادن ولایت باشد مصداق سرزنش فاطمه زهرا (س) است چرا که در مورد این (تلاش بر ضد حق) و مظلومیت امام علی (ع) فرمود: 

وای بر آنان! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت بر پایه های نبوت استوار ماند؟ (از خانه ای که جبرئیل در آن فرود می آمد به خانه دیگر بردند .

و حق را از دست علی، که عالم به امور دین و دنیاست گرفتند)

( بدانید که این زیانی بزرگ و آشکار است)

چه باعث شد که با علی علیه السلام کینه توزی نمایند و انتقام گیرند؟

و در علت برخود قانونمندانه فرمود:

چون سوزش تیغ او را چشیدند و پایداری او را دیدند که نسبت به مرگ بی اعتنا بود دیدند که چگونه بر آنان می تازد و با دشمنان خدا نمی سازد و آنان را عقوبت می کند و خشم علی علیه السلام در راه (رضای) خداست.

در صورتی که اگر آن حرکت وقیحانه نبود؛ کار پیامبر (ص) ادامه می یافت. چنانچه در ادامه سخن درربارش در باره ی ویژگی های حکومت امام علی علیه السلام فرمود:

ویژگی های حکومت امام علی علیه السلام

بخدا سوگند، اگر پای در میان می نهادند، و علی علیه السلام را بر کاری که پیغمبر صلی الله علیه و آله به عهده او نهاد می گذاردند

آسان ایشان را به راه راست می برد، و حق هر یک را به او می سپرد چنان که کسی زیانی نبیند و هر کس میوه ی آنچه کشته است، بچیند. (و) این شتر را سالم به مقصد می رساند و حرکتش برای کسی رنج آور نبود که هرگز رنگ کدورت نپذیرد و همواره سیراب بوده رنج تشنگی نبینند « چشمه ای که آب زلال آن فواره زنان از هر طرفی جاری است » تشنگان عدالت را از چشم هی سرشار و زلال حقیقت سیراب می کرد

علی علیه السلام همواره در پنهان و آشکار نصیحت کننده ی مردم بود و اگر بخلافت می رسید از اموال بیت المال برای خود ذخیره نمی نمود و از ثروت دنیا جز باندازه نیاز برداشت نمی کرد، باندازه آب اندکی که عطش را فرو نشاند و طعام مختصری که رفع گرسنگی نماید در آن هنگام زاهد از حریص به دنیا و راستگو از دروغگو باز شناسانده می شد ( اگر مردم چنین می کردند، ایمان آورده و تقوی پیشه شده، حق را به امام واقعی می سپردند درهای رحمت از آسمان و زمین بروی آنان می گشود. اما دروغ گفتند و بزودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود)

و این می تواند هشداری برای همه زمان ها باشد که در ...از دقت لازم غفلت نورزند؛ چون خداوند غافلان را دوست ندارد و حمایت نخواهد کرد. این پیام در ادامه سخنان حضرت فاطمه زهرا (س) است؛ که در نکوهش از انحراف مهاجرین و انصار می فرماید:

اکنون بیائید و بشنوید :!

شگفتا! روزگار چه شگفتی ها در پس پرده دارد و چه بازیچه ها یکی از پس دیگری بیرون می آورد .

( اگر تعجب نمائی! پس گفته های آنان تعجب آور است)

راستی مردان شما چرا چنین کردند؟ ای کاش می دانستم به چه پناهگاهی تکیه داده اند؟

و کدام ستون استوار را انتخاب نمودند؟ و به کدامین ریسمان چنگ زدند؟ و بر کدام فرزند و خاندانی پیشی گرفتند و غلبه نمودند؟

شگفتا !

( چه دوستان دروغین و سرپرستان نااهلی را انتخاب کردند! و چه زشت است سرانجام ستمکاران که جایگزین بدی برگزیدند)

سر را گذاشته به دم چسبیدند، پی عامی رفتند و از عالم نپرسیدند !

( نفرین بر مردمی نادان که تبهکارند و تبهکاری خود را نیکوکاری می پندارند. بدانید که آنان فاسدند و بفساد خویش آگاهی ندارند) .

وای بر آنان !

( آیا آن که مردم را به راه راست می خواند، سزاوار پیروی است یا آن که خود، راه را نمی داند؟ در این باره چگونه داوری می کنید؟)

هشدار از آینده ای خونین

اما بجان خودم سوگند. نطفه ی فساد بسته شد. باید انتظار کشید تا کی مرض فساد پیکر جامعه اسلامی را از پای در آورد

پس از این از پستان شتر بجای شیر، خون بدوشید و زهری که به سرعت هلاک کننده است

( اینجاست که روندگان راه باطل زیان کننده اند)

و مسلمانان آینده خواهند دانست که سرانجام اعمال مسلمانان صدر اسلام چه بوده است؟

از این پس، قلب های خود را از بروز آشوب ها مطمئن نمایید .

بشارت باد شما را به شمشیرهای کشیده و حمله ها و تهاجمات پی در پی، و بهم ریخته شدن امور اجتماعی مسلمانان و استبداد و دیکتاتوری ستمگران آنها که غنائم و حقوق شما را اندک پرداخت می کنند و جمع شما را با شمشیرهای خود درو می نمایند پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان بکجا خواهد انجامید؟

( دریغا! که دیده ی حقیقت بین ندارید، بر ما هم تاوانی نیست و نمی توانیم شما را به کاری که کراهت دارید! الزام کنیم)

سرزنش کناره گیری ازولایت

در حدیث 59 فرمود:(3)) من ملتی را مثل شما نمی شناسم که اینگونه عهد شکن و بد برخورد باشند، جنازه ی رسول خدا را بر روی دست ما گذاشته و رها کردید، و عهد و پیمان های میانتان را بریدید و فراموش نمودید، و ولایت و رهبری امام علی علیه السلام و ما اهلبیت را انکار کردید و حق مسلم ما را باز نگرداندید، گویا از آن چه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم فرمود، آگاهی ندارید؟

سوگند بخدا که رسول گرامی اسلام در آن روز ولایت و رهبری امام علی علیه السلام را مطرح کرد و از مردم بیعت گرفت، تا امید شما فرصت طلبان تشنه ی قدرت را قطع نماید، ولی شما رشته های پیوند معنوی میان پیامبر صلی الله علیه و آله و خودتان را پاره کردید .

عاقبت کوتاهی در ولایتمداری

این را بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد ."

(1) البته اشتباه نشود؛ منظور ما باج دادن و زیرپا گذاشتن ارزش های دینی نیست. یعنی ضمن رعایت خط قرمزها. همه باید دنبال گرفتن حق‌شان باشند. در عین حال که حقوق دیگران نیز رعایت شود.

(2) لردهم الیها و حملهم علیها و لساربهم سیرا سجحا، لا یکلم خشاشة و لا یکل سائره و لا یمل راکبه و لاوردهم منهلا نمیرا صافیا رویا، تطفح ضفتاه و لا یترنق جانباه، و لاصدرهم بطانا و نصح لهم سرا و اعلانا، و لمی کن یحلی من الغنی بطائل و لا یحظی من الدنیا بنائل غیر ری الناهل و شبعة الکافل، و لبان لهم الزاهد من الراغب و الصادق من الکاذب و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیئات ما کسبوا و ما هم » اعراف 96 ". " .« و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون «

زیرنویس=زمر 51 ** .« بمعجزین

4- توبیخ المهاجرین و الانصار علی انحرافهم

الا هلم فاستمع و ما عشت اراک الدهر عجبا !

و ان تعجب فعجب قولهم! " . - رعد 5

لیت شعری الی ای سناد استندوا؟ و علی ای عماد اعتمدوا؟ و بای عروة تمسکوا؟ و علی ایة ذریة اقدموا و احتنکوا؟ : لبئس المولی و لبئس العشیر (و بئس للظالمین بدلا) " ."کهف 50

استبدلوا و الله الذنابی بالقوادم و العجز بالکاهل، فرغما لمعاطس قوم.

(3) برای دفاع از ولایت امام علی علیه السلام و افشاگری لازم در مورد سیر ارتجاعی مردم آنگاه که کودتاگران سقیفه تصمیم گرفتند به خانه ولایت تهاجم کنند و فریب خوردگان نزدیک خانه حضرت علی علیه السلام گرد آمده و تسلیم توطئه ها بودند، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله از خانه بیرون آمد و در کنار در ورودی منزل ایستاد و خطاب به مردم کوچه و بازار فرمود :

قالت: لا عهد لی بقوم حضروا اسوء محضرا منکم، ترکتم رسول الله صلی الله علیه و آله جنازة بین ایدینا و قطعتم امرکم فیما بینکم، لم تستامرونا و لم تردوا لنا حقا کانکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم، و الله لقد عقد له علی علیه السلامی ومئذ الولاء لیقطع منکم بذالک منها الرجاء، و لکنکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیکم، و الله حسیب بیننا و بینکم فی الدنیا و الاخرة.

حق استاد و معلم

یکی از مصادیق مهم این حقوق حق والدین است اعم از پدر و مادر نسبی و معنوی و روحانی، که حق این، از جان عزیزتر ها نیز باید رعایت شود با احترام گذاشتن به آنان و .... در اینجا به گوشه ای از اشعار و روایات در این باب اشاره می شود.

اقسام حق (حق مادر، حق استاد، حق امام)

بعد از آن حق مادر است و پدر

وان استاد و امام و پیغمبر

سعدی

لزوم اطاعت از استاد و معلم

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی

مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر

حافظ

سرزنش رعایت نکردن حق و اعتبار پدر

پسر کو ندارد نشان از پدر

تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

فردوسی

احادیث درباره احترام به پدر و مادر

1- بزرگترین واجب

امیر مومنان امام علی (علیه السلام) فرمود: بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.

2 - برترین اعمال

بزرگترین کارها عبارت است ازنماز در وقت نیکی به پدر و مادر در جهاد در راه خدا بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۸۵

3 - انس با پدر و مادر

مردی خدمت پیامبر اکرم آمد و گفت پدر و مادر پیر دارم که به خاطر انس با من؛ مایل نیستند به جهاد بروم! رسول خدا (ص) فرمود: پیش پدر و مادر بمان قسم به آنکه جانم در دست اوست انس یک روزه آنان با تو از جهاد یک سال بهتر است.

البته در صورتی که جهاد واجب عینی نباشد

بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۵۲

4 - محبوب ترین ها

ابن مسعود می گوید از پیامبر گرامی اسلام سؤال کردم محبوب ترین کارها پیش خدا کدام است؟ فرمود: نماز در وقت گفتم: بعد از آن چه چیز؟ فرمود: نیکی به پدر و مادر گفتم: بعد از آن چه چیز؟ فرمود: جهاد در راه خدا بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۰

5 - نگاه به پدر و مادر

پیامبر (ص) خدا فرمود: هر فرزند نیکوکاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه ثواب یک حج کامل مقبول به او داده می شود.

سوال کردن حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند فرمود آری خداوند بزرگ تر و پاک تر است. بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۳

6 - احترام به پدر و مادر

امام صادق علی (علیه السلام) فرمود: نیکی به پدر و مادر نشانه شناخت شایسته بنده خداست زیرا هیچ عبادتی که زودتر از رعایت حرمت پدر و مادرتان به خاطر خدا انسان به رضایت خدا نمی رساند.

بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۷

خدایا ما را قدردان زحمات پدر و مادر بگردان.

خدایا ما را به تربیت نسلی با ایمان و حق شناس و پاکدل و نیکوکار موفق بدار.

اهمیت رضایت مادر

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر بالین جوانی که در حال مرگ «احتضار» بود حاضر شد و فرمود: ای جوان کلمه توحید (لا اله الا الله) بر زبان بیاور جوان زبانش بند آمده بود و قادر بود ادای توحید نبود.

پیامبر اکرم خطاب به حاضرین فرمود: آیا مادر این جوان در اینجا حاضر است؟

زنی که در بالای سر جوان استاده بود گفت آری من مادر او هستم.

 رسول خدا (ص) فرمود آیا تو از فرزندت راضی و خوشنود هستی؟ گفت: « نه» من مدت ۶ ماه است که با او حرف نزده ام.

حضرت فرمود: ای زن او را حلال کن و از او راضی باش! گفت: برای رضایت خاطر شما او را حلال کردم خداوند از او راضی باشد.

پیامبر (ص) رو به آن جوان نمود و کلمه توحید را به او تلقین نمود جوان بعد از رضایت مادر زبانش باز شد و به یگانگی خدا اقرار کرد.

سپس پیامبر (ص) فرمود: ای جوان چه می بینی؟ گفت: مردی بسیار زشت و بد بو را مشاهده می کنم و اکنون گلویم را گرفته است.

پیامبر (ص) دعایی به این مضمون به جوان یاد داد و فرمود: بخوان ای خدایی که عمل اندک را می‌پذیریم و از گناه و خطای بزرگ در می گذری از من نیز عمل اندک را بپذیر و از گناه بسیار من درگذر چرا که تو بخشنده و مهربانی.

جوان دعا را آموخت و خواند؛ سپس پیامبر (ص) پرسید: اکنون چه می بینی؟ گفت: اکنون مردی (ملکی) را می‌بینم که صورتی سفید و زیبا و پیکری خوشبو و لباسی زیبا بر تن دارد و با من خوش رفتاری می‌کند (بعد از دنیا رحلت کرد). استنساخ از مجموعه مشاط معنوی

ضرورت آشنائی با ویژگی های معصومان (ع)

از جمله بایدهای تربیتی آشنایی با ویژگی ها و دیگر دانستنی های معصومان علیهم السلام است که مفصل آن در سایت فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج) آمده و خواهیم ذکر کرد. در اینجا فقط مطالب مربوط به مسائل تربیتی بطور خلاصه‌ تقدیم می کنیم.

چه لذت می برند آنان که داشته های گوناگون خود را که با ادبیات مختلف جهت خود آگاهی فرا گرفته اند و اکنون به سخنان و سیره معصومان (ع) تطبیق می کنند تا عرفان آنان کامل گردد.

به نمونه ای از این تطبیق ها داشته ها؛ به ویژگی های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توجه بفرمایید.

حتماً باره ها این شعر را شنیده و یا خوانده اید!

اگر یک بار گویی بنده ی من

بگذرد از عرش اعظم خنده ام

الهی! اگر یکبار گویی بنده من، از عرش بگذرد خنده من.

این فرازی از مناجات‌های خواجه‌عبدالله انصاری است که بعضی ذیل را به آن اضافه کرده اند:

خدایا گفتم: خسته ام. گفتی: لاتقنطوا من رحمةالله.

گفتم : هیچ کس را ندارم. گفتی:نحن اقرب من حبل الورید.

گفتم : فراموشم نکن .گفتی: فاذکرونی اذکرکم.

گفتم:راه چیست؟ گفتی : انا هدیناه السبیل اما شاکرا اما کفورا.

اگر خوب دقت شود: این شعر عرفانی؛ برگرفته از این تکه ی تاریخی است که در موضوع خداشناسی حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است.

خدا خواهی و خداگرایی فاطمه (س)

روزی پیامبر اسلام از دخترش پرسید:

فاطمه جان چه درخواست و حاجتی داری؟ هم اکنون فرشته وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده است تا هرچه بخواهید تحقق پذیرد.

فاطمه (س) پاسخ داد: قالت: شغلنی عن مسئلته لذة خدمته، لا حاجة لی غیر النظر الی وجهه الکریم .

لذتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.  ریاحین الشریعه جلد ۱ صفحه ۱۰۵

این خدا خواهی در تربیت فرزندان نیز اثر می گذارد. از این رو می بینیم فرزندان فاطمه زهرا (س) نیز در جایگاه خود خوش درخشیدند و فرزندی فاطمه (س) را به عالم و عالمیان نشان دادند. از جمله آنان حضرت زینب (س) بود که چه زیبا درخشید که در باره او سرودند:

«کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود»

برای فهمیدن معنی این سروده؛ ضمیمه کنید؛ سخن پیامبر (ص) را که نقل شده فرمود: حسین منی و انا من حسین. سپس نتیجه می گیریم همانگونه که ماندگاری نام حضرت محمد (ص) با نهضت ابا عبد الله حسین (ع) بوده، بقاء نام کربلا امام حسین (ع) نیز یپاس تلاش و مقاومت امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) بود. حال که سخن از حضرت زینب (س) به میان آمد به بعضی از ویژگی های او توجه بفرمائید.

مقام معلّمی زینب (س)

در مقام معلّمی حضرت زینب (س) زبان قاصر است، چراکه تمام ابعاد شخصیّتی او، چه در عمل و چه در فکر و روح همگی الگویی تام، اوّلاً برای انسانیّت و ثانیاً برای مسلمان بودن است. او اجازه نداد کربلا فقط صحنه‌ای از یک حادثة غم‌انگیز باقی بماند.

او معلّم صبر و بردباری، شجاعت، تقوا و عبادت، ولایت‌مداری، زهد، عفّت و پاکدامنی، و صفات برجسته و متعالی دیگری است که نام بردن آنها در این مقال نمی‌ گنجد.

روایات زیادی ناظر به مقام علمی اهل بیت (ع) در باب قرآن است؛ از جمله روایاتی که خبر می‌دهند از اینکه اهل بیت (ع) عالم به تفسیر و تأویل قرآن هستند. علم آسمان‌ها و زمین را از آن استخراج می‌کنند. اصلاً اهل قرآن هستند و اگر بخواهند دربارة فاتحةالکتاب تفسیر بنویسند، باید آن را بار هفتاد شتر کنند.

همانگونه که در ینابیع‌المودّه آمده است که ابن‌عبّاس می‌فرماید: «من نزد امیر مؤمنان تفسیر می‌آموختم. حضرت به من فرمود: ای پسر عبّاس! اگر من آنچه را که در هفت آیة سورة حمد است، از «ب» بسم‌الله تا «وَ لاَ الضَّالِّین»، برای شما بگویم و شما هم گفته‌های من را بنویسید و بعد از اینکه من پایان آن را اعلام کنم، هفتاد شتر جوان را باید بیاورند تا این نوشته‌ها را بار کنید» (القندروزی، 1422ق.، ج 1: 205). اینکه اهل بیت عالم به قرآن، از آغاز تا به انجام هستند، نشان آن است که آنان راسخون در علم‌اَند (ر.ک؛ مجلسی، 1403ق.، ج23: 197).

لذا تربیت در محیط وحیانی و رشد یافتن در محضر پیامبر و معصومین، علیهم‌السّلام، که جامع‌ترین افراد در تفسیر و تأویل‌اَند، حضرت زینب (س) را مفسّری بی‌بدیل ساخت.

خداوند مقام علمی آنان را اینگونه بیان فرموده است: ﴿...وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ...: تفسیر و تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمى‏دانند...﴾ (آل‌عمران/7). راسخون، اهل بیت پیغمبرند (ر.ک؛ عروسی حویزی، 1415ق.، ج1: 316، بحرانی،1416 ق.، ج1: 597 و حسینی شاه عبد‌العظیمی،1363، ج2: 19).

زینب کبری فرزند و دانش‌ آموختة مکتب چنین مفسّری بود. لذا با این اوصاف می‌توان دریافت که از قرآن کریم و تفسیر آن، چه میزان علم نزد زینب کبری (س) بود: ﴿بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ...: بلکه این آیات روشنى است که در سینة دانشوران جاى دارد...﴾ (العنکبوت/49).

لذا تأمّل در سخنان حضرت زینب (س)، همان مفسّری که خاندانش به عِدل قرآن تعبیر شده‌اند، پیوند عمیق کلام ایشان با آیات قرآنی را به خوبی می‌نمایاند.

اقتباس مکرّر از آیات الهی و تطبیق آن بر اوضاع کوفیان در خطبه‌ها و سخنان، خود قرینه‌ای دیگر در علم ایشان به تفسیر، تأویل و تطبیق آیات قرآنی است و تقریباً در تمام تفاسیر، مصداق آیة فوق، حضرت محمّد و اهل بیت ایشان (علیهم‌السّلام) به طور خاص، و عالمانی که به ایشان اقتدا می‌کنند، به طور عام، معنا شده‌اند (ر.ک؛ طبرسی، 1372، ج 8: 451؛ مغنیه، بی‌تا، ج 1: 527؛ مدرّسی، 1419ق.، ج 9: 471 و عروسی حویزی، 1415ق.، ج 4: 166).

سیّد نورالدّین جزایری هم در خصائص الزّینبیّه، جایگاه علمی و فعّالیّت‌های آموزشی ایشان در جامعه را اینگونه توصیف می‌کند:

داستان درس تفسیر حضرت زینب (س) و پیشگوئی از قضیه کربلا

«روزگاری که امیرالمؤمنین (ع) در کوفه بود، زینب (س) در خانه‌اش مجلسی داشت که برای زنان قرآن را تفسیر و معنا می‌کرد. روزی «کهیعص» را تفسیر می‌نمود که امیرالمؤمنین (ع) به خانة او آمد و فرمود: ای نور و روشنی دو چشمان! شنیدم برای ز‌نان «کهیعص» را تفسیر می‌نمایی. زینب (س) گفت: آری.

امیرالمؤ منین (ع) فرمود: این رمز و نشانه‌ای است برای مصیبت و اندوهی که به شما عترت و فرزندان رسول خدا (ص) روی می‌آورد. پس از آن مصایب و اندوه‌ها را شرح داد» ظاهرا چنین بوده:«ک اشاره به کربلا، ه اشاره به شهادت، ی اشاره به اسم قاتل امام حسین (ع)، ع اشاره به عطش و ص اشاره به صبر».

(مکارم شیرازی، 1361، ج 13: 7؛ عروسی حویزی، 1415ق.، ج 3: 319 و جزایری،1379: 60).

پروردگار سرچشمه علم بی‌پایان

لذا هر کس بنا به ظرفیّت خود از اسرار و تأویل آیات قرآن آگاه می‌گردد و آنان که علم ایشان از علم بی‌پایان پروردگار سرچشمه می‌گیرد، طبعاً به همة اسرار و تأویل‌های قرآن آشنا هستند. امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «مَن فَهِمَ القرآنَ فَسَّرَ جُمَل العِلم: هر کس قرآن را بفهمد، همة علوم را جملگی تفسیر می‌کند» (فیض کاشانی، 1416ق.، ج1: 36). با توجّه به این سخن، تسلّط حضرت زینب (س) بر علوم دیگر، علاوه بر علم به فهم و تفسیر قرآن اثبات می‌شود.

کلاس درس حضرت زینب (س)

در روایتی دیگر آمده است: «حضرت زینب (س) در محضر دو برادر خود، حسنین (ع)، نشسته بود و آنها دربارة گفتار رسول خدا (ص) با هم گفت‌وگو می‌کردند. زینب (س) عرض کرد: شنیدم می‌گفتید رسول خدا (ص) فرمود: بعضی از امور حلال آشکار است و بعضی حرام آشکار، ولی بعضی شبهه‌ناک است که بسیاری از مردم حکم آن را تشخیص نمی‌دهند...

آنگاه زینب (س) چنین شرح داد: هر کس از امور مشتبه پرهیز کند، دین و آبرویش را از انحراف حفظ می‌کند و هر کس که مرتکب امور شبهه‌ناک شد، پایش به سوی حرام می‌لغزد؛ مانند چوپانی که گوسفندانش را در نزدیک پرتگاهی عبور می‌دهد، قطعاً احتمال سقوط آن گوسفندان از آن پرتگاه بسیار است. بدان که هر چیزی پرتگاهی دارد. اموری را که خداوند حرام کرده، همان پرتگاه هستند. ارتکاب امور شبهه‌ناک، نزدیک به آن پرتگاه خواهد بود که موجب سقوط خواهند شد. در هر انسانی عضوی وجود دارد که اگر صالح شود، موجب صالح شدن سایر اعضاست و اگر فاسد شود، باعث فاسد شدن سایر اعضا می‌گردد. آن عضو، قلب است. ای برادرانم! (حسن و حسین) آیا از پیامبر (ص) که به تأدیب الهی ادب شده، شنیده‌اید که فرمود: خداوند مرا تأدیب نمود و نیکو ادب کرد؟!»

(مجلسی،1403ق.، ج16: 210 و ج68: 382 و محمّدی ری‌ شهری ،1367، ج 1: 78).

حلال آن است که خداوند آن را حلال نموده، قرآن آن را بیان کرده است و پیامبر (ص) آن را توضیح داده است؛ مانند: حلال بودن خرید و فروش، اقامة نماز در وقت خود، ادای زکات، انجام روزة ماه رمضان و حج برای مستطیع، ترک دروغ، نفاق و خیانت و نیز مانند امر به معروف و نهی از منکر. به این ترتیب، عبارتی را که از جدّ بزرگوار خود شنیده بود، به خوبی برای برادران خود تفسیر و تحلیل کرد

(ر.ک؛ عزیزی، بی‌تا: 2؛ میرزایی، 1386: 223 و محمّدی اشتهاردی، 1379: 76ـ74).

برچسب ها:

  • «کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود»x
  • احادیث درباره احترام به پدر و مادرx
  • اهمیت رضایت مادرx
  • اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبودx
  • بایدها و نباید های تعلیم و تربیت دینیx
  • خدا خواهی و خداگرایی فاطمه (س)x
  • داستان درس تفسیر حضرت زینب (س) و پیشگوئی از قضیه کربلاx
  • ضرورت آشنائی با ویژگی های معصومان (ع)x
  • کلاس درس حضرت زینب (س)x
  • شرط نگاه به حوزه تربیت دینیx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۱۰:۵۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا

در این روزگار که کرونا از یک طرف آرامش مردم را به هم ریخته و عده ای را داغ دار عزیزانشان کرده و کار و زندگی مردم را مختل نموده و از سوی دیگر مسائل اقتصادی با عوامل مختلف داخلی و خارجی بسیاری از مردم را به چکنم چکنم « آنچه قدیمی ها می گفتند اگر چه زندگی پر زرق و برقی نداریم اما خدا ما را به چکنم چکنم نیندازد» افتاده اند، بر اهل فکر و قلم است که علاوه بر یاد آوری عوامل نا آرامی ها؛ موجبات آرامش طلبی را پس از تحقیق و بررسی برای جامعه بیان کنند؛ تا هم از ثواب آموزش به دیگران برخوردار گردند و نیز، دین خود را به مردم فرهنگ دینی دوست اداء نمایند و آنان را از علم و دانش خود برخوردار کنند از این رو نوشتار ذیل را پس از سپاسگذاری از خداوند تقدیم می گردد.

سپاس خدای یکتا و توانا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه  سوره اعراف آیه 43

این سپاسگذاری به نوعی دعوت خدا را لبیک گفتن است که اکنون با زبان الکن می گوییم:

خدای را سپاس که ما را در مسیر علم و دانش قرار داد و اکنون در پی، بهره بخشی به دیگران هستیم.

اهمیت علم و برکات آن

نسبت به اهمیت علم و برکات آن؛ بسیاری مطالب خوانده ایم و شنیده ایم، اما خلاصه آن مطالب را اگر همراه کنیم با تجربه ی چندین ساله اهل فن کنیم. می بینیم ، همه دراین شعر شاعر گرامی آمده است:

با تو پس از علم چه گویم  ** علم چو آید به تو گوید چکن

کاربردی کردن داشته های علمی

اکنون ما هم در پی این هستیم که بیان کنیم چگونه می‌توان، داشته های علمی را؛ در زندگی خود و دیگران کاربردی کرد.

راهکارهای آرامش طلبی

نوع نگاه ، طرز فکر، عقیده و احساس و اطلاعات پیشین؛از جمله عوامل محیطی و اصل رخدادهاست که موجب تشویش اضطراب نا راحتی و نگرانی می شود و راه آرامش طلبی، در سالم سازی این عوامل است. که به دو شیوه می توان به آن رسید.

الف: منطقی و در پی استدلال بودن در امور زندگی

چرا که در خطبه امام حسین (ع) آمده « إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُم‏ » (*) یعنی با هر باور و گرایشی که هستی! آزاد و مردانه زندگی کن!

یکی از پیام های کلام حضرت این نکته است که: باید منطقی باشیم، و در امور زندگی در پی استدلال باشیم نه خدای ناکرده چون پشه ی سرگردان و ... نباشیم.

ب : تسلط بر روان و اعصاب خود داشته باشیم. که نتیجه اش؛ گرفته نشدن، با اندک اتفاق ناگوار؛ و به اصطلاح «از کوره در نرفتن» یعنی بتوانیم خود را کنترل کنیم. و راهش هم همان منطقی بودن و در پی استدلال بودن است. (*) بحار الأنوار ج ‏45  ص  51 

برای روشن شدن این موضوع؛ توجه شما را به مقاله ای که جناب یوسف غلامی با « شیوه سؤال و تمثیل» طراحی کرده و با عنوان «رازهای آرامش» در مجله پیام پیشگیری شماره ۳۰ به چاپ رسیده؛ جلب می کنم.

رازهای آرامش

آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا پس از یک رخداد تلخ (حادثه ناگوار یا مصیبت) در زندگی اعضای خانواده واکنش یکسان در مقابل آن ندارند؟!  یکی دچار فروپاشی روانی می شود دیگری در نهایت تأثر گرفتار افسردگی و فروپاشی نمی‌شود و یکی کاملاً استوار می ماند؟ برای یافتن پاسخ این سوال با ما همراه شوید.

بیش از آن که عوامل محیطی و اصل رخداد، موجب تشویش اضطراب نا راحتی و نگرانی را فراهم سازد نوع نگاه طرز فکر عقیده احساس و اطلاعات پیشین افراد این عوامل را بوجود می آورد. زیرا اگر تنها مشکل یا حادثه خاص پدید آورنده این وضعیت روحی و روانی باشد، نباید افراد یک خانواده، عکس العمل متفاوت نشان دهند.

این امر حکایت از آن دارد که بیش از آنکه یک پدیده بر روح و روان ما تأثیر داشته باشد فرمان درونی مغز و قلب است که ما را به بروز واکنش خاص وامی‌دارد.

بیشتر مردم از این امر غافل اند که اطلاعات پیشین تا چه اندازه ممکن است از بردباری در حوادث بکاهد یا آن را افزایش دهد.

این اطلاعات مجموعه از« نوع نگاه، سلیقه، طرز فکر، احساس، دانسته های مذهبی، تجربه و مانند این ها» است.

فردی کودکش را در اثر تصادف از دست می دهد و خود یازده سال به افسردگی دچار می‌شود. از طرفی در تاریخ می خوانیم که چون اسیران اهل بیت علیهم السلام را در کوفه فراروی عبیدالله بن زیاد قرار دادند و از حضرت زینب پرسید « کار خدا را درباره خودتان چگونه دیدید » فرمود: ما جز زیبایی چیزی مشاهده نکردیم.

برای بازسازی اندیشه (نوع نگاه ، سلیقه، طرز فکر و حساس و...) باید چه اقدامی صورت گیرد تا ضریب تحمل ما بالا رود و در پیشامدها کمتر دچار اضطراب فروپاشی و افسردگی شویم؟

توسعه آگاهی های دینی

روشن است که باید نخست آگاهی‌های دینی و توسعه داد؛ اعتقاد به پاداش خدا، نرهیدن ستمگر از مجازات، توجه به قانون استدراج - که خداوند آگاه با پیاپی فرستادن نعمت پس از انجام گناه بنده را غافلگیر می‌کند- کوچک شمردن دنیا و مانند این ها پاره ای از آن آگاهی ها است.

به نمونه ای از این آموزه‌ها اشاره می کنیم امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) به فرزندش حضرت مجتبی (علیه السلام) فرمود: آنگاه که از کسی ستم دیدی، چندان دلتنگ مشو و آن را بر خود گران نپندار، زیرا تلاش او در مسیر ضرر رساندن بیشتر به خود و سود رسانی به تو است.1

رسول خدا (ص) فرمود: اگر فرد مؤمن بداند که خداوند متعال چه پاداشی در برابر مصیبت ها و بلا ها برای او در نظر گرفته است، آرزو می کند که در دنیا با قیچی پاره پاره گردد تا از پاداش بزرگ تری برخوردار شود.(2)

چنانچه این ویژگی در یاران اباعبدالله الحسین (ع) شنیده شده که می‌گفتند: حسین ابن علی (ع)؛ اگر هزار بار ما را بکشند بدنمان را آتش بزنند و خاکستر ما را بر باد دهند؛ باز زنده شویم دست از یاری تو بر نخواهیم داشت.

رسول خدا (ص) فرمود: هیچ مصیبت و بلائی در جان و فرزند و مال مرد و زن مؤمن وارد نمی شود مگر آن که خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که هیچ گناهی بر او نباشد.(3)

حضرت به عثمان بن مظعون که کودکش را از دست داده بود فرمود:

بهشت هشت در دارد آیا خوشحال نمی شوی از اینکه در روز قیامت به طرف هر دری از درها به روی فرزند را در کنار آن به یابی در حالی که دست به دامنت آمیخته تا برای تو از پیشگاه پروردگارش شفاعت کند.(4)

یاد خدا، بدون شناخت خدا

از کودکی شنیده‌ایم که یاد خدا مایه آرامش آدمی است و خداوند می فرماید: (5)

هرکس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگی و دشواری خواهد داشت. (6) و تکرارش غذای روح است (7)

معنی « آن که یاد خدا» آرامش است چیست؟

آیا همین کافیست که به یاد خداوند باشیم و ذکر بگوییم؟!(8)

به نظر می‌رسد که این کمترین مرحله یاد خدایی است که از آن انتظار آرامش داریم.

باید با یاد خدا زندگی کرد و نیز وقتی با یاد خدا زندگی می کند که خدا را بشناسد.

وقتی کسی شناخت درستی از خدا نداشته باشد، قوانین حاکم بر جهان آفرینش را نمی شناسد و به حکمت پدیده‌ها نمی یرد.

بنابراین نمی داند چرا و چگونه باید بر نزول یک بلا و رنج صبر کند.

آن شناخت خدا؛ که آرامش آور است!

خدایی که یادش مایه آرامش است، خدایی است که آفرینش ما را برای نزدیکی به خود آغاز کرد؛ نه برای اینکه از رنگ و مصیبت ما حتما خوشنود شود.

او خود را در هر حال حمایت گر ما یاد می‌کند: رئوف بالعباد، کریم، رحیم، ودود، شکور. در جهان جز کردار ما، هیچ چیز علیه ما نیست.

تا او نخواهد هیچ موجودی نمی‌تواند کمترین آسیبی به ما وارد کند. این احساس که او منتقم و در عین کمین ماست که با مجازات ما و مشاهده گرفتاری مان خوشحال می شود، با آموزه‌های دینی سازگار نیست.

وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر (9)

هر مصیبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است که انجام داده‏اید، و بسیارى را نیز عفو مى‏ کند!

خداوند در قرآن ما را از شرک برحذر داشته است. آیا ما پیروان قرآن ممکن است، مشرک باشیم؟!

آری، زمانی که اعتقاد داشته باشیم جز خدای خیر رسان، نیروی دیگری وجود دارد که مستقلاً به ما «شر» می رساند!

او بدخواه ما نیست. اگر برای ما گرفتاری و رنجی پدید می‌آید، نتیجه عملکرد خود ما یا بنده ناصالح دیگری است و در هر صورت خداوند بدان گرفتاری و رنج، گناهان ما را می آمرزد یا بر درجات ما در بهشت می افزاید.

بنابراین، اگر فردی که خواهان آرامش است، باید بداند خدا او را دوست دارد.

بازسازی اندیشه، اصلاح اعتقادات دینی

بخشی از اضطراب های ما به رویدادهای گذشته و آینده پیوند دارد. برای آینده می ترسیم و از گذشته اندوهگین هستیم. شیطان برای پایمال کردن امروز ما دو ابزار دارد:

غصه برای گذشته، هراس برای آینده.

این در حالی است که قرآن می فرماید: أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (10) اولیای خدا نه بیمی برایشان هست؛ نه اندوهی.

آگاه باشید (دوستان و) اولیاى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏شوند!

علاج گناه

و بلاخره: زیرک کسی است که بار آینده را به دوش امروز نمی افکند و نگرانی برای آینده نتیجه کاستی توکل است.

یک روانشناس آمریکایی که صد سال عمر کرد، در پایان زندگی می گوید: پس از این همه عمر دانستم که ۹۹ درصد از اموری که برای آینده مرا نگران می کرد، هرگز به وقوع نمی پیوست.

ما آن قدر که از فکر حوادث آینده ناراحت و نگران می‌شویم و آسیب می‌بینیم، از خود آن حوادث آسیب نمی بینیم.

پیام مقاله معلوم است

الف : نیاز شناخت و یاد خدا

ب : توجه به خیر خواهی خدا

ج :  پرهیز از غصه برای گذشته.

د : نهراسیدن برای آینده.

پاورقی:

1 - تحف العقول صفحه ۷۹

2 - مقام داغدیدگان شکیبا شهید ثانی ترجمه حسین جناتی صفحه ۱۱

3 - همان

4 - همان صفحه ۱۲ و ۱۳

5 – ذکر الهی منشأ آثار و برکات فراوانی است ، از جمله در سوره رعد آیه 26 می فرماید:

«الا بذکرالله تطمئن القلوب» همانا با یاد خدا دلها آرام می گیرد .

(6) آثار دوری از یاد خداوند

دوری از یاد خداوند پیامدهایی را به دنبال دارد که به برخی از ‏آنها اشاره می شود : ‏

‏1- خود فراموشی

‏«ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم...» سوره حشر آیه .19 ‏

مانند کسانی که خدا را فراموش کردند نباشید که خدا نیز آنها را به خود ‏فراموشی دچار ساخت .

2- همراهی شیطان

‏«و من یعش عن ذکر الرحمان نقیض له شیطانا فهو له قرین»

 و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطانی برای او می ‏گماریم تا همنشین او شود . ‏ -سوره زخرف، آیه .36 ‏

‏3- سختی در زندگی

‏«و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه اعمی»  سوره طه، آیه .124 ‏

و هر کس از یاد من رویگردان شود ، زندگی ‏‏(سخت) و تنگ خواهد داشت و روز قیامت او را کور وارد محشر می کنم . ‏

7 - حضرت علی (ع) می فرماید: «مداومت بر ذکر الهی غذای روح و کلید رستگاری است.»

8 – مفهوم ذکر

‏«ذکر» در لغت به معنای «یاد کردن» است ، خواه با زبان باشد یا با قلب با هردو ، خواه بعد از نسیان باشد یا در ادامه ذکر . و ‏نیز «ذکر» به معنای «حفظ شیء» است و خلاف نسیان می باشد . به بیان دیگر ، «ذکر» عبارتست از اینکه آدمی نیروی ‏ادراک خود را متوجه یاد شده کند ، یا اینکه نام او را ببرد و یا صفات او را به زبان جاری کند و مصداق مهمتر اینکه در قلب به ‏یاد او باشد . طبق این معنا ذکر معنای عامی دارد که هر چیزی را شامل می شود ، اما آنچه خداوند در قرآن کریم به آن امر ‏فرموده ، «ذکر خداوند» و «یادآوری نعمت های الهی» می باشد که در سایه آن انسان غبار غفلت و دوری را از قلب خود ‏بزداید و برجان و روح خسته خویش ، با باران یاد الهی گلهای طاعت و بندگی را برویاند .  -تفسیر المیزان، ج 16، ص .328 2-

ر.ک، فریده مصطفوی، روش خودسازی، ص .81 ‏

تمثیل نسیم فرحبخش

‏«ذکر الهی» چون نسیم فرحبخش ، حیات معنوی را به انسان هدیه می کند؛ قلب خسته و افسرده انسان با «یاد خدا» طراوت می ‏یابد و در کشاکش مشکلات و انبوه گرفتاری ها به یاد معشوق است که اطمینان و آرامش را برای جان ها به ارمغان می آورد . ‏انسانی که در هر لحظه به یاد خداوند و فقر و احتیاج خویش به ذات اقدس الهی و عقاب و ثواب باشد ، در درون خویش راهی ‏برای رشد و نمو رذائل اخلاقی و ارتکاب معاصی نخواهد گذاشت و همواره درصدد رشد و تعالی خویش می باشد . بنابراین ‏‏«ذکر و یاد خدا» از مهم ترین عوامل رسیدن به قرب الهی است که انسان را از جهان ماده به عالم معنا و معنویت می رساند . ‏‏

«یا ایهاالذین امنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا وسبحوه بکره وأصیلا» (احزاب/41-42)

ای کسانی که ایمان آورده اید ، خدا را بسیار ‏یاد کنید و او را در صبحگاه و شامگاه تسبیح کنید .

اهمیت و برکات ذکر

از روایات استفاده می شود خانه ای که ذکر خدا در آن بسیار شود ، برکتش بسیار می شود و ملائکه در آن خانه حاضر و ‏شیطان ها دور می گردند ، و آن خانه برای اهل آسمانها آن چنان درخشنده است که ستارگان برای اهل زمین ، و خانه ای که در آن ‏قرآن خوانده نشود و ذکر خدا در آن نشود، برکاتش کم است و ملائکه از آن خانه گریزان می شوند . ‏

آثار و برکات ذکر

‏«یاد خداوند» آثار و برکات فراوانی دارد که در آیات و روایات به آن اشاره شده است وما در این جا به برخی از آن ها اشاره ‏می کنیم : ‏

‏1- مورد یاد خدا قرار گرفتن

‏«واذکرونی اذکرکم واشکروالی ولا تکفرون»

-سوره بقره، آیه .152 ‏

مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و کفران نورزید .

2- همنشینی با خدا

کسی که همواره به یاد خدا باشد ، خداوند همنشین و جلیس او خواهد بود چنانکه در حدیث قدسی به حضرت موسی (ع) فرمود : ‏ای موسی ؛ من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند

‏-چهل حدیث حضرت امام(ره)، حدیث 18، ص .287 ‏

‏3- محبت خداوند

انسانی که پیوسته به یاد خداست ، حب الهی در قلبش جای می گیرد .

در ‏روایت نیز آمده است . «من اکثر ذکر الله احبه» هرکس زیاد خدا را یاد کند ، محبت خداوند در قلبش حاکم می شود .

-میزان الحکمه ، ص 421، ج .3 ‏

‏4- فلاح و رستگاری

از نظر قرآن کریم ذکر خدا زمینه رستگاری انسان را فراهم می سازد : «واذکروالله کثیراً لعلکم تفلحون» -سوره جمعه، آیه .10 ‏

خدا را بسیار یاد ‏کنید ، باشد که رستگار شوید . ‏

9 - وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر -سوره شوری، آیه .30

10 - سوره یونس آیه 62

والسلام مرتضوی

برچسب ها :

  • آن شناخت خدا؛ که آرامش آور است!x
  • بازسازی اندیشه اصلاح اعتقادات دینیx
  • تمثیل نسیم فرحبخشx
  • اهمیت و برکات ذکرx
  • اهمیت علم و برکات آنx
  • کاربردی کردن داشته های علمیx
  • راهکارهای آرامش طلبیx
  • رازهای آرامشx
  • توسعه آگاهی های دینیx
  • یاد خداx
  • بدون شناخت خداx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۳:۱۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا 

سخن از شیوه های رسیدن به راهکار های تربیت نفس (تهذیب نفس) و ارائه راهکارهای تربیتی،اخلاقی، مدیریتی بود، هم در بخش بصیرت افزایی و نیز بخش هشداری.به خواست خدا در اینجا اشاره خواهیم داشت به یکی دیگر از این شیوه ها که استفاده از تاریخ و سخن دانشمندان است.

نکته های زیبای موضوع تاریخ ؛به پنج بخش تقسیم می شود.

بخش اول: اهمیت آشنایی با تاریخ

بخش دوم: ماهیت شناسی تاریخ

بخش سوم : ضرر بی توجهی و فراموش کردن تاریخ

نیاز آشنایی با تاریخ گذشته و آنچه در حال می گذرد

خداوند متعال و پیامبران برونی که از طرف او آمده اند و پیامبر درونی یعنی عقل انسانی؛ حکم می کند از تاریخ عبرت بگیرید تا موفق و پیروز شوید باشید.

توضیح : همه می دانیم که خداوند متعال، پس از خلق انسان، او را اشرف مخلوقات قرار داد، در قبال ملائکه و حیوانات. چون بر خلاف آن دو دسته، انسان هم از نعمت عقل برخوردار است و هم از نعمت شهوت و غضب. البته عقل حقیقی؛ نه عقل محاسبه گر، عقلی که « عقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان" آن چیزی که به وسیله آن خدا عبادت می شود و بهشت بدست می آید. » آن هم « عبادت به معنی اطاعت،آمده است، چنانچه در تفسیر آیه؛ « الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لاتعبد الا الله که ظاهرش به این معنی است که : مگر قرار نبود شیطان را عبادت نکنی.» اما بزرگان گفته اند: «اینجا عبادت به معنی اطاعت است» بنابراین معنی عقل واقعی؛ همان اختیار اطاعت است.

پس خدا دو نعمت به انسان داده یکی نعمت عقل و یکی نعمت آزادی و توان اختیار.

مسیر هم که معلوم است « صراط مستقیم».

در این میان در عالم ما دو انتخاب بیشتر نداریم.

1 - انتخابی که ما را می رساند به بالاترین درجات انسانی و معنوی که از ملک بالاتر است.

2 - انتخابی که انسان را چنان سقوط می دهد که « کالانعام بل هم اضل» می شود.

حال؛ این انسان با این قدرت خدادای ( قدرت انتخاب یعنی در اختیار داشتن ابزار انتخاب درست) که خودش می تواند مسیرش را اختیار کند. دو حالت دارد.

1 - اگر از این ظرفیت خوب استفاده کند، می شود انسان درستکار و مؤمنی که در طول تاریخ تا به امروز ما نمونه های آن را دیدیم مثل حبیب بن مظاهر.

بنابر این وقتی عقل بر شهوت و غضب غلبه کند یعنی این نعمت را در مسیر اطاعت ازش استفاده کند از ملائکه الله بالاتر می شود (اشرف مخلوقات). که قابل احترام است.

مثلا اگر شخصیتی چون شهید مطهری (رحمت الله علیه) که در مسیر طاعت الهی بوده قابل احترام است « نه هر فعلی که از فرد صادر شود » بلکه فعلی در مسیر اطاعت خدا بودن.

از این رو می بینید خیلی الان در همین « اوضاع کرونائی» آدم هایی هستند که دستشان بدهنشان می رسد « البته این حرف عمومیت ندارد چه بسا ضعیفانی نیز بودند و هستند که....» اما فعلا اشاره به بی نیازانی است که از ثروت حلالی که خدا بهشان داده به مردم آسیب دیده کمک می کند و این طور عقلشان کار می کند، که می گویند: خدا که به من پولش را داده بگذار من هم بعضی از آدم ها را دستشان را بگیرم.!

2 - اگر بجای اطاعت، آن دو نعمت در مسیر خلاف بکار رود. یعنی غضب بر عقل غلبه کند. کار انسان بجایی می رسد که، در ردیف حیوانات « بل هم اضل» قرار می گیرد.

مثل بعضی که از این ظرفیت؛ بهره معکوس برده و می برند، یعنی استفاده معکوس می کنند، می شوند مثل شمربن ذی الجوشین و ...

چنانچه بعضی الآن نیز پیدا می شوند در همین اوضاع  کرونایی و ... بسا پیش آمده، که افرادی دنبال کاسبی هستند، مثلا یک انبار احتکاری دستکش و ماکس پیدا شد، وقتی پی گیر شدند، دیدند طرف رفته زیارت یعنی نانشان را می زند تو مشکلات مردم و می خورند و دنبال ثروت اندوزی اند.

نتیجه : به جفتشان خدا، عقل و بستر ابزار انتخاب، داده یکی آن طور بکار می گیرد یکی اینطور.

در ادامه مقدمه راجع به (ضرورت آشنایی با تاریخ) سخنی از

« فردریک هگل» بخوانید: 

ایشان در علت عقب افتادگی جامعه می گوید:

درسی که تاریخ به ما می دهد این است که ملت ها و دولت ها هیچ گاه چیزی از تاریخ نیاموخته و درسی از آن نگرفته‌اند.

اشاره دارد به این آیات شریفه: وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُم ‏

(سوره بقره ایه ‏225)

خداوند شما را به خاطر آنچه دل هاى شما کسب کرده، (و سوگندهایى که از روى اراده و اختیار، یاد مى‏ کنید،) مؤاخذه مى‏ کند.

وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ و وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْها و کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَة  سوره مدّثر آیه 38

هر کسى گرفتار عمل خویش است.

أطیب البیان فی تفسیر القرآن    ج‏14    112

البته اگر مصلحت تغییر کند خداوند هم تغییر می دهد

إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ( سوره رعد آیه 11).

أطیب البیان فی تفسیر القرآن    ج‏10    530 

پس از مقدمه برویم سراغ اصل مطلب:

بخش اول:اهمیت آگاهی از تاریخ

یکى از امتیازات اسلام به ‏طور کلى توجه دادن به تاریخ است که به منزله یک لابراتوارى است براى تجارب اجتماعى، و بالاخص راجع به رسول اکرم دستور مطالعه عمیق در تاریخ زندگى آن حضرت داده شده و تأسى واجب شمرده شده است که:

لقد کان لکم فى رسول اللَّه اسوة حسنة ....

یادداشت‏های شهید مطهری    ج‏9    108

از این رو دانشمند محترم « جورج سانتایانا» می گوید:

آنان که گذشته را به خاطر نمی آورند محکوم به تکرار آنند.

اشاره دارد به آیه شریفه:

« إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ» سوره  قصص آیه 56.

تو نمى ‏توانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت مى‏ کند و او به هدایت یافتگان آگاه تر است!

و البته حفظ ایمان نیز بدست خدا است اگر آنى خداوند بنده را بخود واگذارد واى بحال اوست.

بخش دوم:ماهیت شناسی تاریخ

تاریخ، تابلویی است که نشان دهنده جرم ها و بدبختی های انسان است.

ولتر

اشاره دارد به آیه شریفه: « فَذُوقُوا بِما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا إِنَّا نَسِیناکُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‏» (سوره سجده آیه14)

پس بچشید طعم آتش دوزخ را بواسطه فراموش کردن شما لقاء این روز را، بدرستى که ما فراموش کردیم و واگذاردیم شما را و بچشید عذاب همیشگى را بواسطه آنچه بجاى مى ‏آورید)

در باره ماهیت و آنچه در تاریخ وجود دارد،جان سیلی می گوید:

تاریخ، سیاست گذشته و سیاست، آینده است.

در این زمینه در منابع دینی راجع به موضوع « سرزنش دنیا طلبی»؛ مطالب بسیار آموزنده ای وجود دارد مراجعه شود.

تاریخ چکیده سرگذشت های بی‌شمار است. توماس کارلایل

این سخن اشاره دارد به لزوم آشنایی با « علم روانشناسی و جامعه شناسی» که آموزه های دینی به بسیاری از آن ها اشاره دارد.

این مطلب نیز می تواند اشاره داشته باشد به آیه شریفه: « الا ما رحم ربی» که از قول حضرت یوسف (ع) نقل شده و نیز به تاریخ پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) می توان اشاره داشت که قسمتی از آن را در ذیل می خوانید: اعلامیه «قریش»

سران قریش، از نفوذ پیشرفت حیرت‌انگیز آیین یکتاپرستی، سخت ناراحت بودند و در فکر چاره و راه حلی بودند. اسلام آوردن امثال «حمزه»، تمایل جوانان روشن دل «قریش» و آزادی عملی که در کشور «حبشه» نصیب مسلمانان شده بود، بر حیرت و سرگردانی حکومت وقت افزوده بود و از اینکه از نقشه‌های خود بهره‌ای نمی‌بردند، سخت متأثر بودند. از این‌رو به فکر نقشه دیگری افتاده و خواستند با «محاصره اقتصادی» که نتیجه آن بریدن رگ‌های حیاتی مسلمانان بود، از نفوذ و پخش اسلام بکاهند و پایه‌گذار و هواداران آیین خداپرستی را در میان این حصار، خفه سازند.

بنابراین، سران قریش عهدنامه‌ای به خط «منصور بن عکرمه» و امضای هیئت عالی قریش نوشتند و در داخل کعبه آویزان و سوگند یاد کردند که ملت قریش تا دم مرگ طبق مواد زیر رفتار کنند:

1. همه گونه خرید و فروش با هواداران «محمد» تحریم می‌شود.

2. ارتباط و معاشرت با آنان اکیدا ممنوع می‌گردد.

3. کسی حق ازدواج با مسلمانان را ندارد.

4. در تمام پیشامدها باید از مخالفان «محمد» طرف‌داری کرد.

متن پیمان با مواد یاد شده به امضای تمام متنفذان «قریش» جز «مطعم بن عدی» رسید و با شدت هرچه تمام‌تر اجرا شد. یگانه حامی پیامبر، «ابو طالب» از عموم خویشاوندان (فرزندان هاشم و مطلب) دعوتی کرد و یاری پیامبر را بر دوش آنان نهاد و دستور داد که عموم «فامیل» از محیط «مکّه» به درّه‌ای که در میان کوه‌های مکّه قرار داشت و به «شعب ابی طالب» معروف بود و دارای خانه‌های محقر و سایبان‌های مختصری بود، منتقل شوند و در آنجا سکنا گزینند و از محیط زندگی مشرکان دور باشند. همچنین، برای جلوگیری از حمله‌های ناگهانی «قریش» در نقاط مرتفع افرادی را برای دیده‌بانی گماشت تا آن‌ها را از هرگونه پیشامد باخبر سازند.

سیره ابن هشام، ج 1، ص 350؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 78. این پیمان در شب اول سال هفتم «بعثت» بسته شد.

این محاصره سه سال تمام طول کشید، فشار و سخت‌گیری به حد عجیبی رسید.

ناله جگرخراش فرزندان «بنی هاشم» به گوش سنگ دلان «مکّه» می‌رسید، ولی در دلشان چندان تأثیر نمی‌کرد. جوانان و مردان با خوردن یک دانه خرما در شبانه روز زندگی می‌کردند. گاهی یک دانه خرما را دونیم می‌کردند. در تمام این سه سال، فقط در ماه‌های حرام- که امنیت کامل در سرتاسر شبه جزیره حکم فرما بود- بنی هاشم از شعب بیرون آمده و به دادوستد مختصری اشتغال می‌ورزیدند، سپس به داخل دره رهسپار می‌شدند. پیامبر گرامی نیز، فقط در همین ماه‌ها توفیق نشر و پخش آیین خود را داشت. عمال سران قریش، در همین ماه‌ها با آزارشان، فشار اقتصادی آنان را به گونه‌ای فراهم می‌کردند، زیرا غالبا بر سر بساطها و فروشگاه‌ها حاضر می‌شدند و هر موقع مسلمان‌ها می‌ خواستند چیزی بخرند، فورا آن را به قیمت گران‌تری می‌خریدند و از این راه قدرت خرید را از آنان سلب می‌کردند.

در این میان، «ابو لهب» پافشاری بیشتری می‌کرد. او در میان بازار فریاد می‌کشید و می‌گفت: مردم! قیمت اجناس را بالا ببرید تا از پیروان محمد قدرت خرید را و برای تثبیت قیمت، اجناس را گران‌تر خریداری می‌کرد. از این رو همیشه عقربه ارزش در یک افق بالاتری گردش می‌ کرد.

وضع رقت‌بار بنی هاشم در شعب‌

فشار گرسنگی به حدی رسیده بود که «سعد وقاص» می‌گوید: شبی از میان درّه بیرون آمدم، در حالی که نزدیک بود تمام قوا را از دست بدهم. ناگهان پوست خشکیده شتری را دیدم، آن را برداشتم و شستم و سوزاندم و کوبیدم، بعد با آب مختصری خمیر کرده و از این طریق سه روز به سر بردم.

جاسوسان «قریش» در تمام راه مراقب بودند که مبادا کسی خوارباری به «شعب ابی طالب» ببرد، ولی با این کنترل کامل، گاه‌بیگاهی، «حکیم بن حزام» برادرزاده «خدیجه» و «ابو العاص بن ربیع» و «هشام بن عمر» نیمه شب‌ها مقداری گندم و خرما بر شتری حمل کرده و تا نزدیکی «شعب» می‌آوردند. سپس افسار آن را دور گردنش می‌پیچیدند و رها می‌کردند و گاهی همین مساعدت موجب گرفتاری آنان می‌شد.

روزی «ابو جهل» دید، «حکیم» مقداری خواربار بر شتری حمل کرده و راه درّه را پیش گرفته است. وی سخت برآشفت، و گفت: باید تو را پیش قریش ببرم و رسوا کنم. کشمکش آن‌ها به طول انجامید. «ابو البختری» که از دشمنان اسلام بود، عمل «ابو جهل» را تقبیح کرد و گفت وی غذا برای عمه خود «خدیجه» می‌برد؛ تو حقّ ممانعت نداری، حتی به این جمله هم اکتفا نکرد و او را لگدمال کرد.

شدّت عمل «قریش» در اجرای عهدنامه، ذره‌ای از صبر و بردباری مسلمانان نکاست. سرانجام، ناله جان‌گداز فرزندان و کودکان و وضع رقّت‌بار عموم مسلمانان گروهی را تحت تأثیر قرار داد و از امضای عهدنامه سخت پشیمان شدند و به فکر حل قضیه افتادند.

روزی «هشام بن عمر» پیش زهیر بن ابی امیّه- که نوه دختری عبد المطلب بود- رفت و چنین گفت: آیا سزاوار است که تو غذا بخوری و بهترین لباس‌ها را بپوشی، اما خویشاوندان تو برهنه و گرسنه به سر ببرند؟ به خدا سوگند، هرگاه تو درباره خویشاوندان «ابو جهل» چنین تصمیمی می‌گرفتی و او را برای اجرایش دعوت می‌کردی، هرگز تسلیم تو نمی‌گشت. «زهیر» گفت: من یکه و تنها نمی‌توانم، تصمیم قریش را بشکنم، ولی هرگاه کسی مرا همراهی کند، باشد، من عهدنامه را پاره می‌کنم.

«هشام» گفت: من با تو همراهم. وی گفت: شخص سومی را با ما همراه ساز. وی برخاست و به سراغ «مطعم بن عدی» رفت و گفت: هرگز تصور نمی‌کنم تو راضی شوی، دو گروه (بنی هاشم و بنی عبد المطلب) از فرزندان «عبد مناف» که تو نیز افتخار انتساب به آن خانواده را داری، جام مرگ بنوشند. گفت: چه کنم از یک فرد کاری ساخته نیست. وی پاسخ داد: دو نفر دیگر هم با تو همراه است و آن دو نفر عبارتند از:

من و زهیر. «مطعم» پاسخ داد که باید کسان دیگری نیز با ما همکاری کنند. از این نظر، هشام جریان را به ترتیبی که با «مطعم» در میان گذاشته بود، با «ابی البختری» و «زمعه» در میان نهاد و آنان را برای همکاری دعوت کرد و قرار گذاشتند که همگی بامدادان در مسجد حاضر گردند.

جلسه قریش، با شرکت زهیر و گروهی از هم‌رازان او منعقد گردید. وی مهر خاموشی را شکست و گفت: امروز، قریش باید این لکّه ننگین را از دامن خود پاک گرداند. باید امروز این نامه ظالمانه پاره شود، زیرا وضع جگرخراش فرزندان هاشم همه را ناراحت کرده است.

«ابو جهل» در آن میان گفت: این مطلب هرگز عملی نیست و پیمان «قریش» محترم است. از آن طرف «زمعه» به یاری زهیر برخاست و گفت: باید پاره شود و ما از آغاز راضی نبودیم. از گوشه دیگر، عده‌ای نیز که خود خواهان شکسته شدن این پیمان بودند، سخنان زهیر را تأیید کردند. ابو جهل احساس کرد که مطلب جدّی است و قبلا توطئه‌ای شده است و این گروه در غیاب وی تصمیم قاطع گرفته‌اند. از این‌رو، کوتاه آمد و ساکت نشست. مطعم فورا از فرصت استفاده کرد و به محلّ «صحیفه» (نامه‌ای که پیمان در آن نوشته بود) رفت تا آن را پاره کند، دید موریانه ورقه را خورده و فقط از آن کلمه «باسمک اللّهمّ»- که قریش نامه‌های خود را با آن آغاز می‌نمودند- باقی مانده است.

 سیره ابن هشام، ج 1، ص 374 و تاریخ طبری، ج 2، ص 79.

ابو طالب، آن روز جریان را از نزدیک می‌دید و منتظر ختم جریان بود. وی پس از آن‌که کار یک‌سره گردید، جریان را حضور برادرزاده خود معروض داشت و با تصمیم و مشورت ابو طالب، گروه پناهنده به شعب، بار دیگر به منازل خود بازگشتند.

برخی می‌نویسند: پیامبر، ابو طالب و خدیجه، در این مدت محاصره تمام دارایی خود را از دست داده بودند. ناگهان پیک وحی نازل شد و گزارش داد: موریانه تمام آن پیمان را که قریش نوشته و مهر کرده بودند خورده است، جز جمله نخست آن «باسمک اللّهم» که بر جای خود باقی است.

رسول گرامی «ابو طالب» را از این امر آگاه ساخت و هر دو نفر با گروهی از «شعب» بیرون آمدند و در کنار کعبه نشستند. در این موقع دور «ابو طالب» را گرفتند و به او گفتند: آیا وقت آن نرسیده است که خویشاوندی خود را با ما به یادآوری و از حمایت برادرزاده‌ات دست برداری؟

ابو طالب رو به آنان کرد و گفت: عهدنامه را بیاورید. آنان عهدنامه را آوردند، در حالی که مهرها بر آن باقی بود. ابو طالب گفت: آیا این همان عهدنامه‌ای است که همگی نوشته‌اید؟ گفتند: آری. گفت: آیا کسی به آن دست زده است؟ گفتند: نه. گفت:

برادرزاده من از طرف پروردگار خویش خبری دریافت کرده است؛ اگر سخنش راست باشد از کار خود دست برمی‌دارید؟ گفتند: آری. گفت: اگر سخنش دروغ باشد من نیز او را تحویل شما می‌دهم تا او را بکشید. قریش به تصدیق ابو طالب برخاسته و گفتند: از در انصاف وارد شده‌ای. گفت: برادرزاده من می‌گوید که موریانه، عهدنامه را خورده است. آن‌گاه مهر عهدنامه را شکستند، دیدند موریانه همه را، جز نام خدا خورده است. این کار نه تنها مایه هدایت آنان نگشت، بلکه سبب شد که بر عناد خود بیفزایند و سرانجام بنی هاشم به شعب بازگردند «1» و تا مدتی که محاصره باقی بود و «هشام» آن را نقض نکرده بود، در آنجا بمانند.

پس از نقض پیمان، ابو طالب اشعاری در تمجید این عمل (پیمان بی‌مهری) سرود که همه را ابن هشام آورده است. «2»

این‌ها نمونه‌هایی از واکنش‌های ظالمانه قریش، در برابر دعوت رسول گرامی بود؛ البته هرگز نمی‌توان به صورت قطعی ادّعا کرد که این واکنش‌ها به همین ترتیب صورت گرفته است که ما در اینجا نگاشته‌ایم، ولی از مراجعه به تاریخ می‌توان چنین ترتیبی را به دست آورد، بالاخص که یادآور شدیم مسأله پایان یافتن محاصره اقتصادی در نیمه رجب سال دهم بعثت اتفاق افتاد.

(1). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 19؛ الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 61 و الطبقات ابن سعد، ج 1، ص 208، 210.

(2). سیره ابن هشام، ج 1، ص 374- 380.

برگرفته از فروغ ابدیت،آیت الله جعفر سبحانی،از ص:341تا ص: 346

بخش سوم: ضرر بی توجهی و فراموش کردن تاریخ

نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت پاک‌ کردن‌ حافظه آن است. سقراط

چه رنج ها که تحمل نکردند؟

جریان ام جمیل زوجه ابولهب عموی پیامبر (ص) بود روزها می رفت خار مغیلان از جمع می‌کرد شب سر راه رسول الله (ص) می ریخت صبح که حضرت بیرون می رفت خوارها مبارک حضرت را مجروح می کرد.

از این رو سوره « تبت یدا ابی لهب» در مذمت آن زن و شوهر نازل شد. خلاصه داستان قبلی (اعلامیه «قریش»)

اهل مکه در دارالنوه جمع شدند و شورا کردند کاغذی نوشتند مهر کردند و هم عهد شدند که با بنی هاشم معامله نکنند، اموال آنها را غارت کنند، مگر آنکه پیامبر (ص) را به ما تحویل بدهند یا بکشند.

حضرت ابوطالب پدر امیر مؤمان علی (ع) متجاوز از دو سال پیامبر (ص) را با جمعی از بنی هاشم و مسلمانان در بیرون شهر مکه و در میان کوه محافظت می کرد  و کسی جرأت نمی کرد به آنها آن ها آب و نان بفروشد،

به طوری بر مسلمانان سخت شده بود که شب ها  از صدای ناله گرسنگی بچه ها خواب نداشتند حتی ریشه علف (مواد عذایی غیر معمول) می‌خوردند و بعضی ها دلشان می سوخت شتری را از آذوغه بار می‌کردند و شب‌ها نزدیک شعبه ابوطالب رها می کردند، ناراحت بودند، منتها از ترس ابوجهل چاره‌ای نداشتند.

نمونه‌ای از امداد رسانی الهی

روزی رسول خدا به عمویش ابوطالب فرمود: که خداوند خبر داده، موریانه نوشته ها و نامه قریش را خورده مگر نام خدا را، ابوطالب نزد کفار قریش آمد و گفت محمد (ص) چنین می‌گوید: آن عهد نامه را بیاورید اگر دروغ باشد ما هم به محمد (صلی الله علیه و آله) کمک نخواهیم کرد.

عهدنامه را از کعبه بیرون آوردند، دیدن چنین است که محمد (ص) گفته، قراردادی نیست و چیزی جز نام خدا باقی نمانده است.

دستور دادند محمد (ص) را از شعب بیرون بیاورید به او بگویید کاری به شما نداریم و از معاهده ابوجهل بیزاریم. آنگاه پیامبر (ص) و یارانش از شعب بیرون آمدند و یک ماه بعد ابوطالب از دنیا رفت در همان سال همسر پیامبر (ص) خدیجه سلام الله علیها نیز از دنیا رفت.

حضرت آن سال را « عام الحزن» نام نهاد و بعد از آن مردم حضرت را اذیت می کردند.

روزی حضرت حمزه به شکار رفته بود که کفار قریش آمدند خانه رسول الله (صلی الله علیه و آله) و آن حضرت را اذیت و آزار کرده‌اند، وقتی که حمزه از شکار برگشته بود، خسته و گرسنه جریان چنین است، کمان را برداشته در خیابان ابوجهل را دید آنچنان بر سر زد وقتی ناله و التماس او را شنید او را رها کرد.

از این نمونه نکته های تاریخی کم نیست باید به این مطلب رسید که خدا انسان های مؤمن را تنها و رها نساخته بلکه به موقع به آنان امداد رسانی نیز می‌کند. برگرفته از کشکول جلالی

بخش چهارم: در سختی ها وظیفه چیست؟

پیرامون مسئله خوف و رجا و موفقیت خدا پرستان و نابودی کفار ژان «ژاک روسو»: می گوید:

تاریخ، عبارت از آن است که از بین چندین دروغ آن را که به حقیقت نزدیک تر است برگزینید.

اشاره دارد به آیه شریفه: «وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ» حشر آیه 2.

اینجاست که قرآن به یاری بندگان نیک آمده و توصیه به عبرت گرفتن از سرگذشت پیشینیان فرموده :

نمونه اتفاقات در تاریخ

وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ :

از ترس قتل و اسیرى باین جلاء وطن تن در دادند.

یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ آن جماعتى که از آنها فرار کردند دیوارهاى حصون خود را شکافتند و فرار کردند و بیهود خیبر ملحق شدند.

وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ مسلمانان وارد حصون آنها شدند و حصون آنها را در هم کوبیدند.

فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ  که خداوند چه نحوه دین اسلام را نصرت مى‏کند و دشمنان را سرکوب مى‏ فرماید.

أطیب البیان فی تفسیر القرآن    ج‏9    152

نکته بسیار مهم اینکه: به نظر می رسد: اینکه خداوند تقریبا یک چهارم آیات قرآن را اختصاص داده اشاره به آیات الهی ؛ هدفش بعد از آیه هشدار، چهر آیه بعدی که ذکر می شود، باشد. چرا که، می فرماید:

وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ

سوره عنکبوت آیه 43

اینها مثال هایى است که ما براى مردم مى‏زنیم، و جز دانایان آن را درک نمى ‏کنند.

ِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (سوره حشر آیه 21)

 اینها مثال هایى است که براى مردم مى‏زنیم، شاید در آن بیندیشید!

وَ یُرِیکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (سوره بقره 73) شاید اندیشه کنید!»

لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (سوره  بقره‏52) شاید شکر (این نعمت را) بجا آورید.

ِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (سوره بقره 21) تا پرهیزکار شوید.

َ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (سوره بقره 150) شاید هدایت شوید!

خاک قارون را چو در فرمان رسید

با زر و تختش به قعر خود کشید  مولوی

در این مورد هم استاد دکتر رفیعی می گوید:

امام علی (ع) در کلمه 351 قصار نهج عبارت عجیبی دارند می فرمایند: «عند تناهی الشده تکون الفرجه»

همه سختی ها یک زمانی دارد. تمام که شود گشایش می آید

وقتی بلا و سختی رسید به نقطه اوج فرج می آید همان که قرآن دارد: « ان مع العسر یسرا» کربلا تمام شد جنگ احد و ... فرمود هر سختی یک پایانی دارد « پایان شب سیه سفید است» حال انسان چه باید بکند انسان یک وظیفه دارد قبلش دو آیه بقره 254 در باره جنگ خندق که مشرکین می آمدند به مدینه حمله کنند احزاب یعنی حزب ها این تهدیدی بود فرمود: دور مدینه را گودال بکنند که دشمن نتواند عبور که مسلمانان نا امید بودند نکند عبور کنند این آیه آمد « لما یاتکم مثل الذین من قبلکم» شما قصه گذشتگان را نخواندید تاریخ را نخواندید که حضرت زکریا را بین درخت گذاشتند و به شهادت رساندند. حضرت یوسف را درچاه انداختند حتی دارد یک روز 70 پیامبر را کشتند کار به جائی رسید که آدم های خوب حتی انبیا می گفتند « متی نصر الله» ببخشید اینطور سخن می گویم. خدا ما را سر کار گذاشته آیه آمد « الا ان نصر الله قریب». (دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد).

آیه بعد سوره یوسف آیه 100 می گوید بقدری کار بر انبیا سخت که به مرز ناامیدی می رسیدند یأس مال پیامبران نیست حتی « اذ استیأس الرسل» این غیر یاس است « و ظنوا انهم قد کذبوا» همه چیز تمام شده « جاء نصرنا» وقتی تمام شد « پایان شب سیه سفید است» یا وقتی قوم حضرت موسی (ع) رسیدند به دریا از یک طرف فرعون پشت سرشان بود از سوی دیگر جلوشان دریا بود گفتند: ما را دربدر بیابون کردی نون و آبی داشتیم ... فرمود « ان الله معنا» خطاب شد عصایت را بزن بدریا؛ هرگز فکر چنین اتفاقی را نمی کردند. امروز هم همان خدا هنوز هست عوض نشده. حضرت مریم دختر پاک. خدا خواست بدون شوهر فرزند دار شود؛ البته سخت بود مردم می گفتند: دختر عمران و فساد، ناراحت بود گفت: ای کاش زمین دهان باز می کرد و این حرفا رو نمی شنیدم، یکدفعه عیسی در گهواره سخن گفت « انی عبد الله» کی این را فکر می کرد. یا حضرت یوسف و زلیخا. داشت دامن یوسف را می گرفت. یک بچه گفت اگر لباس از پشت پاره شده ... الخ.

شیوه جلب الطاف خفیه الهی

مردی آمد به امیرالمومنین (ع) عرض کرد خیلی گرفتارم.

«عن بعض الشیعة، قال: انّ أعرابیاً قصد أمیر المؤمنین علیاً (ع) فقال: إنّی لذو محن فعلّمنی شیئاً أنتفع به،

حضرت فرمود: فقال: یا أعرابی إنّ للمحن أوقاتاً ولها غایات، فاجتهاد العبد فی محنته قبل إزالة الله تعالى إیّاها یکون زیادة فیها لقوله تعالى: {إِنْ أَرَادَنِیَ اللهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَة هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ} (1)

 لکن استعن بالله واصبر واکثر من الاستغفار فإنّ الله عزّ وجلّ وعد الصابرین خیراً کثیراً، وقال: {اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَاراً} (2) فانصرف الرجل،

یعنی صبر و استغفار سختی ها را کم می کند

معرفی کتاب برای خواندن داستان

کتاب الفرج بعد الشده که زمان شیخ مفید زمان حکومت عضد الدوله دیلمی هزار سال قبل نوشته شده است.

عضد الدوله دیلمی  و ... اینها 100 سال خدمت به شیعه کردندآل بویه این دروازه قرآن شیراز کار اوست قرن چهارم زمان مفید حرم های ائمه حرم امام علی صحن کربلا کاظمین عاشورا را تعطیل اذان علی ولی الله  شیخ مفید هم در بغداد می آمد کمکشان یکی عالمان آن زمان که آنجا زندگی می کرد

مؤلف این کتاب (فرج و گشایش بعد از سختی) شخصی است به نام کروخی در این کتاب 500 داستان از فرج هایی که خدا تو زندگی ها  ایجاد کرده دارد. خودش می گوید: این کتاب را نوشتم تا مردم را با بعضی از سختی آشنا شوند و ناراحت نباشند..

سختی های زندگی تمام میشه

این سختی های زندگی تمام میشه ولی مهم مهارت برخورد سختی با مشکلات است.  دو داستان

یکی مناسب است با مجالس عزاداری بر مصیبت های بزرگ مثل مجالس شهدایی از قبیل شهادت شهید سلیمانی و شهدای هواپیمای اوکراینی که اتفاق افتاد که همه ناراحت شدند و رهبر انقلاب دام عزه نیز پیام دادند، خیلی سخت بود.

پسر جوان معاذبن جبل صحابی ویژه پیامبر (ص) از دنیا رفت. پدرش خیلی بی تابی می کرد رسول خدا یک نامه آرام بخش به او نوشت: اعظم الله اجورک انشاء الله خدا بهت اجر و صبر بدهد؛ همه ما و اموالمان و فرزندانمان امانت خداست مال ما که نیستند این ها مواهب الهی است هر کسی تا یک تاریخی می مانند.

مصیبتت را دوتا نکن.!

« وَ احْتَسَبْتَ فَلَا تَجْمَعَنَّ عَلَیْکَ مُصِیبَتَیْنِ فَیَحْبَطَ لَکَ أَجْرُکَ وَ تَنْدَمَ عَلَى مَا فَاتَکَ فَلَوْ قَدِمْتَ عَلَى ثَوَابِ مُصِیبَتِک‏ 

مسکن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد  ص 118  

اول: یک مصیبت ناسپاسی و جزع و فزع هم می شود گناه دیگری به نام ناشکری که گناه است. دوم : جزع اعصابت بهم می ریزد

قضیه فوت فرزند آیه الله گلپایگانی (ره)

آیه الله گلپایگانی سال مهر 57 اوج انقلاب در طبس زلزله ای شد با اجازه پدرش رفت برای کمک به آنها، در تصادف از دنیا رفت، پای ضریح طرف زیارتگاه زن ها در حرم حضرت معصومه (س) دفن است پدرش می آمد سر قبرش. عده ای از وعاظ تهران برای تسلیت گفتند ما دعا می کنیم که مهرش را در دل شما کم کند تا کمتر رنج ببرید. فرمود: دعا کنید مهرش بیشتر شود تا با صبرش ثواب بیشتر برم. حتی نمازش را هم خود آقا خواند این صبر می شود .

مهارت کنار آمدن با مشکلات

عثمان بن مضئون از اصحاب خواص پیامبر است پسرش که مرد. داخل خانه خودش را حبس کرد « اتخذ داره مسجدا» زنش نزد پیامبر (ص) آمد گله کرد زن و بچه دارد پیامبر (ص) آمدند فرمودند: می دانی بهشت هفت در دارد؛ مصیبت دیده؛ از همه درها می تواند وارد شود « لمن صبر منکم و احتسب» این ها را تطیبقش کنیم با وضع خود و .. تا بیش از ... رنج نبریم و ...

البته برای کنار آمدن با سختی ها توصیه هایی شده که در جای خودش ذکر شده و می شود.

از جمله : مقایسه تاریخ ها است که از عوامل آرام بخشی است

نمونه این بخش را، با زبان ساده و بطور خلاصه از کتاب کشکول جلالی در بخش چهارم: یعنی « ضرر بی توجهی و فراموش کردن تاریخ» خواندیم: و مفصل آن که تاریخی مستند است از کتاب فروغ ابدیت از نظر شریفتان گذشت. 

دکتر رفیعی می فرمود : بلاخره دوران محرومیت که برای جامعه سختی ها و ... این بیماری کرونا که دنیا را تحت تأثیر قرار داد تمام می شود.

بعضاً در زندگی، سختی های مشترک و متفاوت وجود دارد:

مثل فقدان امام زمان (عج) در جامعه و غیبت و مثل گرانی.

اما بعضی سختی ها فردی است: مثلا یکی غم مرگ فرزند دارد و...

هر دو ممکن است بگویند چرا ما:

پاسخ این است که؛ به فرموده قرآن : دنیای بی سختی نمی شه « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ» (سوره بلد آیه 4) ».

ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگى او پر از رنج هاست)!

یا چنانچه امام علی (ع) فرمود:

«دار بالبلاء محفوفه». دنیا پیچیده به مشکلات است.

در مزاح ها آمده

کسی به دوست گرفتارش می گفت: سختی نبینی؛ امام علی (ع) فرمود: « دعوته بالموت» یعنی گفتی الهی بمیری بعد فرمود: دنیا بی بدی و سختی نمی شود حتی در مثل معروف که می گویند « غم آخرت باشه» یعنی مرده بعدی خودت باشی؟ چرا که امکان ندارد در دنیا غم آخر باشد غیر این.

پیام این نوشتار:

اکنون از فرصت طلایی تعطیلی کرونا خوب استفاده کنیم هر چند:

 تاریخ، تکرار بی پایان خطاهای زندگی است. لورنس دورل

که اشاره دارد به آیات شریفه: «وَ کانَ الْإِنْسانُ کَفُوراً »

انسان، بسیار ناسپاس است! (سوره اسرا آیه 67)

«ِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولا»ً (سوره اسرا آیه 11)

و انسان، همیشه عجول بوده است!

«ٍ وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْ‏ءٍ جَدَلا» (سوره کهف آیه 54)

ولى انسان بیش از هر چیز، به مجادله مى‏ پردازد!
با این حال عزیزان اگر حرف شنو بوده و به گفته های قبلی ما؛ که از فرصت تعطیلی به مناسبت کرونا؛ خوب استفاده کنید، عمل کرده بودید. الان می‌توانستید مطالب زیادی به این نوشتار اضافه کنید تا بجا در موارد پیش رو استفاده کنید.و اگر این توفیق را نداشتید، اکنون نیز مواظب باشیم، اشتباه گذشته خود را تکرار نکنیم یعنی فرصت ها را از دست نداده و دست به قلم و نوشت ابزار شویم که « الفرصة تمر مر الصحاب» فرصت مثل تیر از کمان فرار می کند و ما هستیم و « یوم الحسرة» .

و نکته آخر شب عید است لطیفه ای نیز بخوانید و به ما دعا کنید.!

پاسخ کوبنده امام علی (علیه السلام) به یهودی

روزی یک یهودی به سید اوصیاء و وارث انبیاء حضرت علی (علیه السلام) گفت: چه شده شما (مسلمانان) را که هنوز بیست و پنج سال از رحلت پیامبرتان نگذشته بود که با یکدیگر جنگ و کشتار کردید؟

امام علی (علیه السلام) فرمود: و اما شما که هنوز رطوبت پاهایتان (که از رود نیل گذشتید) خشک نشده بود، گفتید: یا موسی اجعل لنا الها کما لهم آلهه اعراف/ 138.

منابع مورد استفاده در این مجموعه عبارتند از:

کتاب های 1 - فروغ ابدیت آیت الله سبحانی دام عزه 2 - بهشت اندیشه ها تألیف: غلامی 3 – کشکول جلالی و...در بخش فضای مجازی اطلاع رسانی های جمکران و ...

در پایان دست به دعا برداشته برای سلامتی امام زمان (عج) دعا کنیم

برای سلامتی امام زمان (عج) صلوات.

والسلام خادم موحدان عالم مرتضوی

برچسب ها:

  • نیاز آشنایی با تاریخ گذشته و آنچه در حال می گذردx
  • انتخاب راه در اوضاع کرونائیx
  • نمونه‌ای دیگر از امداد رسانی خداوندx
  • ضرر بی توجهی و فراموش کردن تاریخx
  • در سختی ها وظیفه چیست؟x
  • عبرت‏ گیری و پند گرفتن از تاریخx
  • نمونه اتفاقات نقل شده از تاریخ در قرآنx
  • زمان سختی ها که تمام شد گشایش می آیدx
  • مهارت کنار آمدن با مشکلاتx

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۹ ، ۰۲:۵۷
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

عبرت گیری مهمترین هدف مراجعه به تاریخ

بر هیچ انسان مدبر و فکوری پوشی نیست که یکی از مهمترین ثمره های تاریخ عبرت، گرفتن از سرگذشت پیشینیان می باشد.

قرآن کریم پس از نقل حوادث تلخ و شیرین زندگی انبیای الهی (علیهم السّلام) می فرماید:

«لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ »؛ سوره یوسف آیه 111

همانا داستان های زندگی آنان، مایه عبرت صاحبان عقل و خرد می باشد.»

سفارش به عبرت‏ گیری و پند گرفتن از تاریخ

عن رسول الله (ص) : اعتَبِروا؛ فَقَد خَلَتِ المَثُلاتُ فیمَن کانَ قَبلَکُم. کنزالفوائد: 2/ 3

عبرت گیرید، که در میان (تاریخ) پیشینیان شما درس‏هاى عبرت است.

امیر مؤمنان علی علیه السّلام در این باره می‌فرمایند:

«... و وعظتم بمن کان قبلکم و ضربت الامثال لکم و دعیتم الی الامر الواضح، فلا یصمّ عن ذلک الّا اصمّ و لا یعمی عن ذلک الا أعمی، و من لم ینفعه الله بالبلاء و التجارب لم ینتفع بشی‌ء من العظمة».

نهج البلاغه، خطبه 176.

«پس شما در امور و حوادث روزگار تجربه آموختید، و از تاریخ گذشتگان پند گرفتید، مثل‌ها برای شما زده‌اند، و به امری آشکار دعوت شده‌اید، جز ناشنوایان کسی ادعای نشنیدن حقّ را ندارد، و جز کوران و کور دلان کسی ادّعای ندیدن واقعیّت ها نمی‌کند، کسی که از آزمایش ها و تجربه‌های خدادادی سودی نبرد از هیچ پند و اندرزی سود نخواهد برد.»

همچنین آن حضرت در وصیت خود به فرزند بزرگوارش امام حسن علیه السّلام می‌فرماید:

«یا بنیّ انیّ قد انبأتک عن الدّنیا و حالها و زوالها و انتقالها و أبنأتک عن الاخرة و ما اعدّ لأهلها فیها و ضربت لک فیهما الامثال لتعتبر بها و تحذو علیها»  نهج البلاغه، نامه 31.

«ای پسرم! من تو را از دنیا و تحوّلات گوناگونش و نابودی و دست به دست گردیدنش آگاه کردم و از آخرت و آنچه برای انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم و برای هر دو مثالها زدم تا پند پذیری، و راه و رسم زندگی بیاموزی.»

برکات آشنایی با تاریخ

نمونه ای از این برکات : تاریخ، انسان ها را عاقل، شاعران را بذله گو، ریاضی را دقیق، دانش طبیعی را عمیق، اخلاق را موقر و منطق و بیان را قادر به استدلال می سازد.  فرانسیس بیکن

هر کس که تاریخ بداند هم در گذشته زندگی می کند هم در زمان حال.

آلفرد روز نبرک

می تواند اشاره داشته باشد به داستان دانشمند همراه حضرت یونس (ع) که در بین مردم ماند و به آنها کمک کرد تا به سوی حق برگردند.

علت اصلی پیروزی و ناکامی ها

بنابراین، هرچند مطالعه تاریخ، امری است آسان و شیرین ، اما شخص خردمند همواره با دقت تیزبینی خاصی ، تاریخ اقوام پیشین را مطالعه می نماید و علت پیروزی و ناکامی ایشان را ریشه یابی می نماید تا از آن ها درس عبرت گرفته و در چالش ها و بحران های زندگی ، چراغی باشد روشنگر راهش .

اولین داستان پردازعالم خود پروردگار عالمیان است و انبیا برترین نماد این قصه های عالم بودند و پس از قصه حضرت آدم (ع) پرماجرا ترین قصه این بزرگواران مربوط به پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبدالله و خاندان گرامی اش است .

صفحات تاریخ را که ورق می زنیم ، به فصلی می رسیم که انسان را سخت متأثر می کند و به تأمل وا می دارد!

از این رو ابتدا ما به تاریخ پیامبر اکرم (صلوات الله و سلامه علیه) پرداختیم بعضی از آن گذشت و همچنان ادامه دارد.

برچسب ها:

  • عبرت گیری مهمترین هدف مراجعه به تاریخx
  • علت اصلی پیروزی و ناکامی هاx
  • سفارش به عبرت‏ گیری و پند گرفتن از تاریخx
  • برکات آشنایی با تاریخx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۴:۵۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)