مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیَش نیازهای تهذیب و قیام به عدل» ثبت شده است

بنام خدا

اى عصمت حق زاده زهراى مطهّر

اى عالمه فاضله، اى دختر حیدر

***

اى شمع شبستان ولایت که به عالم

جز فاطمه نبود ز تو از قدر فزون تر

***

تعلیم تو از مکتب دین بود و از آن رو

دین یافته از دولت تبلیغ تو زیور

قبل از شروع در بحث « نیازمندی انسان به استاد» توجه عزیزان را به دو نکته مهم جلب می کنیم:

1 -اهمیت علم و دانش : آنچه بر هیچ کس پوشیده نیست و تمامی ادیان الهی مطالبه آن دارد، حتی افراد دور از مسئله ایمان به خدا، نیز علم، را بر جهل، ترجیح می دهند. این مسئله در جای خود با ادله همراه با آسیب شناسی های آن به وضوح آمده است.

2 – از آیات قرآنی که سفارش به آموزش دیگران دارد؛ « و ما در اینجا به ده موردش اشاره خواهیم داشت» فهمیده می شود که این آیات هم دلیل « نیاز انسان به استاد »،است و هم لزوم دقت در گزینش آن ها را می رساند. چون در مرحله اول؛ منصب استادی مختص انبیاء و معصومان (ع) و اولیای الهی بوده؛ سپس دیگران.

از این رو؛ ضمن توجه به اینکه این آیات در مقام بیان وظایف و دستور العمل ها است « که اصطلاحاٌ از آن تعبیر می شود به کارنامه انبیاء». و هشداری است برای تمامی استادان عزیز و گرامی که حرفه مقدس « تعلیم و تربیت» را برای خودشان شغل و کار انتخاب کرده اند؛ که مبادا این ویژگی «که معلمی کار انبیاء است» را فراموش کنند. بنابر این هر کس خود را در این جایگاه قرار دهد؛ باید خط و مشی خود را با سیره پیامبران علیهم السلام به ویژه خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) تطبیق داده و با سعی و تلاش مضاعف؛ وظیفه خود را بخوبی انجام دهد، نه اینکه خدای ناکرده در قبال این مسئله مهم بی تفاوت بماند، چرا که رعایت این نکته بسیار مهم بوده و بنوعی می توان گفت: رمز موفقیت؛ بلکه تنها راه رسیدن به هدف اصلی از این کار مقدس؛است.

دلیل های نیاز به استاد و مربی

1 - جهت تعلیم و تعلم

بدیهی است انسان برای رسیدن به کمال نیاز به تعلیم و تعلم دارد. زیرا ترقی و تعالی روحی و جسمی هر کسی به قدرت علم است و هیچ معلمی برای الگو قرار دادن ؛ بهتر از انبیاء تصور نمی شود.

چون علمشان از جانب خداوند علیم است و مردم را هم بدون نظر مادی تعلیم فرموده اند! (1)

یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ سوره جمعه آیه ۲

تزکیه مى‏ کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مى‏ آموزد

لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِم‏

تا مردم را از تاریکی هاى (شرک و ظلم و جهل،) به سوى روشنایى (ایمان و عدل و آگاهى،) بفرمان پروردگارشان در آورى‏.

أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور سوره ابراهیم  آیه ۱ و ۵

ما موسى را با آیات خود فرستادیم (و دستور دادیم:) قومت را از ظلمات به نور بیرون آر!

(1) آیه شریفه : فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ سوره یونس آیه 72
هیچگونه توقعى ندارم‏
(اما متاسفانه مردم) چون اهل دنیا نسبت بعلماء و انبیاء و ائمه [ع‏] سوء ظنى دارند و اینها را توهّم می کنند که گرگ آن ها باشند و می خواهند آنها را پاره کند و بلع کنند حتى می گویند

همچه حمال باسباب جهان زاهد شهر

پشت کرد است که یک جا همه را بردارد

 و اشاره بهمین دارد فرمایش حضرت رسالت صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم که فرمود در دوره آخر زمان مردم‏ (یفرّون من العلماء کما یفر الغنم من الذئب)
سپس فرمود: به سه عقوبت مبتلاء می شوند

1 - ظالم و اشرار بر آنها مسلط می شوند،

2 - دعاى آنها مستجاب نمی شود

3 - (یخرجون من الدنیا بلا ایمان).
 

در ادامه می فرماید: إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ

فرستاده او هستم و او اجر کامل بمن عنایت می فرماید؛ هم در دنیا عزت و شوکت و حفظ از دشمن و هم در آخرت سعادت و فیض بجنّت و مثوبات الهى می شوم

أطیب البیان فی تفسیر القرآن    ج ‏6    429

2 - جهت تکمیل فطرت

این همان سخن « ‌پیامبر درونی و برونی است» چون بشر به توحید مفطور است  فطرتش  کامل نمی‌شود مگر به آمدن انبیاء.

3 - جهت توجه و تذکر به جهان سرمد

همان قضیه خبر از ماوراء ماده و به اصطلاح «فوق متازفیزیک» است که از آن بحث می شود. که اگر انبیا مردم را به جهان دیگر و نعمت های این بشارت نمی‌دادند و از کیفر اخروی نمی ترسانیدند مردم پی به جهان دیگر نمی بردند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ (بقره 209)

و اگر بعد از این همه نشانه‏هاى روشن، که براى شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد) که خداوند، توانا و حکیم است‏.

و در دو آیه دیگر می فرماید:

قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدیداً مِنْ لَدُنْهُ سوره کهف آیه 2

در حالى که ثابت و مستقیم و نگاهبان کتابهاى (آسمانى) دیگر است تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند

ْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاس‏ سوره یونس آیه ۲

 مردم را (از عواقب کفر و گناه) بترسان‏

4 - جهت قیام به عدل

با اینکه انبیا آمدند باز هم مردم به عدالت رفتار نمی کند پس اگر آن نیامده بودند مردم چه می کردند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ سوره حدید آیه ۲۵

 تا مردم قیام به عدالت کنند

5 - جهت رفع اختلاف و نزاع ها

با اینکه انبیا آمده اند این همه اختلاف در عقائد و ادیان و مذاهب وجود دارد وای بر آن وقتی که انبیا نمی‌آمدند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ سوره بقره آیه ۱۰۹

بسیارى از اهل کتاب، از روى حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو مى‏کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق براى آنها کاملا روشن شده است.

حیله گران از خدا بی خبر و مکتب های خود تراشیده و نیزادیان تحریف شده نمی گذاشتند مردم از جهل بیرون بیایند.

6 - جهت معرفت رضا و غضب خالق

اگر انبیا نبودند از کجا مردم رضای معبود خود را می فهمیدند و از کجا می دانستند که رضای او در اطاعت و خشم و در گناه است. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ ِ حَتَّى إِذا حَضَرَ سوره نسا آیه ۱۸

براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى‏ دهند، و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا مى ‏رسد مى‏ گوید: «الان توبه کردم! به انضمام آیه شریفه:

وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً (سوره  اسرا آیه 85)

و جز اندکى از دانش، به شما داده نشده است!

7 - جهت تبیین اشیاء

انبیا و جمادات و نباتات و حیوانات و اغذیه و پوشاک را برای مردم بیان کردند حتی حضرت آدم علیه السلام کاخ زندگی بشر را برپا نمود. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفیلاً إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ سوره نحل آیه ۹۱

و هنگامى که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالى که خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده ‏اید، به یقین خداوند از آنچه انجام مى‏ دهید، آگاه است!

8 - جهت تهذیب اخلاق

اگر انبیا نبودند مردم اخلاق خوب و بد را نمی دانستند و به اقتضای خواهش نفس از درندگان بد تر می شدند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ سوره انفال آیه ۲۲

بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى‏کنند.

مسئله مهم خدا محوری که هیچ! صرفاً به دنبال دنیا طلبی بودند کما اینکه هستند.

9 - جهت اصلاح امور

انسان از جنبه ی شهوت همواره در شرف فساد و هلاکت است و به مصلحی هواره نیاز دارد و اگر انبیا نبودند، فساد بشر را کسی نمی توانست اصلاح کند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَکُوا فیها جَمیعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا سوره اعراف آیه ۳۸

هر زمان که گروهى وارد مى‏ شوند، گروه دیگر را لعن مى‏ کنند تا همگى با ذلّت در آن قرار گیرند. (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود مى‏ گویند: «خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند

چنانکه حتی با آمدن انبیاء الهی فساد در بر و بحر ظاهر شده است. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

اللَّهُ الَّذی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْ‏ء سوره روم آیه ۴۰

خداوند همان کسى است که شما را آفرید، سپس روزى داد، بعد مى‏ میراند، سپس زنده مى‏ کند آیا هیچ یک از همتایانى که براى خدا قرار داده ‏اید چیزى از این کارها را مى ‏توانند انجام دهند؟!

10 - جهت ارتقاء به مدارج کمال

تقرب و به قرب خالق ذی الجلال به پیروی از انبیاء بشر به قرب محبوب می رسد زیرا آنان بشر را از هواپرستی تزکیه نموده و به اعلی درجه کمال می رسانند. چنانچه در آیه شریفه می فرماید:

یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ (سوره انشقاق آیه 6)

اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‏ روى و او را ملاقات خواهى کرد!. برگرفته از کتاب: برنامه دینی مرحوم مقدم

ضرورت و نیازمندی انسان به استاد و راهنما

شاید برخی چنین پندارند که در تربیت و خودسازی نیاز به استاد و راهنما نیست، چرا که راه برای آدمی به کمک نوشته ها ، اندیشیدن در آیات و روایات و سیره معصومین (علیهم السلام) نمایان شده و آموختن به سادگی امکان پذیر است.

از این روی لازم است نخست از ضرورت استاد و راهنما بحث کرده و سپس به بررسی مطالب دیگر بپردازیم.

چند نکته یاد ماندنی:

مراد از استاد و راهنماهایی که در این جا یاد آور می شویم، انسان وارسته ای است که علاوه بر دانش استادی به پیش نیازهای آن نیز عمل کند از باب مثال در عمل به شریعت و دریافت های دینی و معنوی توانا باشد. صلاحیت تقوایی، مهارت و تخصص در علوم اسلامی و تدبیراستادی داشته باشد تا جوینده کمال را چه در علم روز و چه در تهذیب نفس، شناخت درست داده و در حرکت به سوی خدمت به مردم در حد رضای الهی یاری دهد و راهنما گردد. یعنی علاوه بر رشته تخصصی مورد بحث دستور های اسلام را نیز به شایستگی تبیین کند و هرگونه ابهام و پرسشی را روشن سازد.

هیچ کس بى ‏اوستاد چیزى نشد
هیچ آهن خنجر تیزى نشد

بود هر کار بی استاد دشوار
نخست استاد باید آنگهی کار

نظامی

نیاز انسان به معلم و پیروی از راهبر

نیاز آدمی به معلم و پیروی از راهبر در همه علوم و فنون - به ویژه در زمینه های معنوی - یک نیاز طبیعی و عمومی است. هر کس توان رسیدن به هرگونه کمالی را ندارد و نمی تواند شخصیت خود را خود به خود به ثمر رساند و از آن روی که دشواری های فراوانی در پیمودن راه انسان شدن وجود دارد و رهرو دراثر غلبه طبع و کسالت و وسوسه های نفسانی، جاذبه ها و لذایذ مادی، تعلقات عاطفی و غریزی و ... هر آن ممکن است که حرکت را رها سازد و یا به انحراف کشانده شود به راهنما نیازمند است.

وجود مشاور و کوکب هدایت در این گونه موارد می تواند عامل مهمی برای آرامش اطمینان و رهایی از بندها باشد، پشت و پناه گردد و در حقیقت خود راه شود و گرگ های نفسانی و شیطانی را از یوسف جان برهاند.

گذشته از این ها آدمی همواره در گیرودار شناخت صواب از خطا و درست از نادرست است. دانای توانایی می خواهد که پاسخ دهد و «فرقان» شود. از حالات و مراتب راهرو خبر گیرد و مبادی القاءات گوناگون را بر وی بشناساند. اگر صرف عقل با مدد مطالعه آثار می توانست درست را از نادرست روشن سازد و گام به گام چراغ هدایت رونده شود نباید در زندگی آدمی شاهد هزاران گونه ناگواری باشیم.

همتم بدرقه راه کن ای طایرقدس

که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

***

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر

حافظ

به شاگردی هر آن کو شاد گردد
 بود روزی که هم استاد گردد

شیخ بهائی

امام سجاد (علیه السلام) می فرماید:

«هلک من لیس له حکیم یرشده».

رساله سیر و سلوک 116 به نقل از کشف الغمه

آن را که فرزانه ای راهنما نباشد تباه می گردد.

هر که گیرد تیشه ای بی اوستا

ریشخندی شد به شهر و روستا

***

هر که در ره بی قلاوزی رود

هر دو روزه راه صد ساله شود

***

هر که تازد سوی کعبه بی دلیل

همچونان سرگشتگان گردد ذلیل

مثنوی کلاله خاور، ص 146.

امام خمینی «ره» در ضرورت استاد و راهنمای اخلاقی می فرماید:

لازم و ضروری است که این عمل میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعی آن به لذت های حلال با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردی کامل و راهبری دانا و توانا که دلیل راه باشد انجام گیرد.

به ره چون روى هیچ تنها مپوى‏
‏نخستین یکى نیک همره بجوى

***

اخذ کن آداب دینت از فقیه
نی زهر شیّاد مردود سفیه

- نخست استاد باید وانگهی کار.   نظامی

گذرت بر ظلمات است بجوی خضر رهی

که در این ره بسیار بود گمراهی

***

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

درست فراگیری  کار و فن از استاد

- نگاه به دست ننه کن مثل ننه غربیله کن ! یعنی : درست فراگیری از استاد.

مقایسه ای آموزنده

همانطور که در بیماری های ظاهری وامراض جسمی نوشته اطبای حاذق و تدوین کتب طبی و شرح و بیان بیماری ها واقسام دواها ما رااز مراجعه به طبیب بی نیاز نمی کند بلکه بر طبق سیره جاری عقلاء در هر بیماری به طبیب متخصص رجوع می کنیم و خود را تسلیم او می نماییم و هر شربت که داد اگر تلخ است واگر شیرین می نوشیم و هرگز حاضر نیستیم اکتفا به عقل خود نموده و یکی از کتاب های طبی را برداشته و مطالعه کنیم و آنچه به خیال خود در نوع بیماری و داروی آن تشخیص دادیم عمل کنیم ، همچنین در امراض قلبی و بیماری های روحی تنها دست رسی به علم شریعت کافی نخواهد بود بلکه باید تعیین داروهای معنوی با نظر طبیب متخصص باشد که فرمود:

طبیب دوار بطبه قد احمی مواسمه و احکم مراسمه.

پرواز در ملکوت ج 1، ص 70.

پیراستن نفس ساده تراز نیکو ساختن خط نیست چگونه است که در خط آموزی نیاز به مربی هست اما در پی بردن به کمبودها و کاستی های نفس و راهای درمان آن نیازی به راهنما واستاد نباشد؟!

تمثیل درخت خودرو:

آری آن که از راهبری بهره نگیرد واز پرتو تعلیمات دانشوری برخوردار نشود مانند درختی می ماند خودروی و بی بار، درختی که برگ می آورد ولی میوه نمی دهد مانند درختان جنگل که اگر باری هم داشته باشند طعم میوه درخت تربیت شده و باغ را ندارند.

بازگویی داشته های علمی دینی نمونه سیره بزرگان

عبدالعظیم حسنی (ره) می گوید:

خدمت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) رسیده و عرض کردم: تصمیم دارم باورها و دریافت های خود را بر شما عرضه کنم اگر پسندیده شد بر آن استوار بمانم تا خداوند را دیدار کنم. پس از بیان عقاید و دریافت های خود حضرت فرمود:یااباالقاسم هذا والله دین الذی ارتضاه لعباده فاثبت علیه ثبتک الله بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و فی الاخره  . بحار ج 3، ص 268.

یاابوالقاسم بخدا قسم این دریافت تو آیین خداست ، آیینی که برای بندگانش پسندیده است پس بر آن استوار باش که خداوند تو را بر سخن استوار در دنیا و آخرت پایدار بدارد.

عارف بلند پایه حاج میرزا علی آقای قاضی استاد اخلاق علامه طباطبائی می گوید:

کسی که طالب راه سلوک طریق خدا باشد اگر برای پیدا کردن استاد این راه نصف عمر خود را در جستجو و تفحص بگذارند تا پیدا کند ارزش دارد و کسی که به استاد رسید نصف راه را طی کرده است رساله سیر و سلوک، ص 176.

در خدمت استاد بود افتخاری بزرگ

در روایات نام برخی از اصحاب سر و حواری پیامبر و امامان معصوم (علیه السلام) آمده است :

در خدمت پیامبر (صلی الله علیه وآله) اصحاب خاصی مانند: سلمان، ابوذر، مقداد و ...،

در خدمت امام علی (علیه السلام) اصحاب سری مانند: کمیل، اویس قرنی، میثم تمار، عمر بن حمق خزاعی، محمد بن ابی بکر و ...

در زمان امام مجتبی (علیه السلام) سفیان بن ابی لیلی، حذیقه بن اسد ( اسید) الغفاری و ...

در زمان امام حسین (علیه السلام) یارانی که نام جاویدشان در شمار شهیدان کربلا آمده است .

در خدمت امام سجاد (علیه السلام) جبیر بن مطعم، یحیی بن ام طویل، ابوخالد کابلی، سعید بن مسیب و ...

در زمان امام باقر و صادق (علیه السلام) عبدالله بن شریک عامری، زراره بن اعین، بریدین معاویه، محمد بن مسلم، ابوبصیر، لیث بن بختری، عبدالله بن ابی یعفور، عامر بن عبدالله، حجر بن زایده، حمران بن اعین و ...  در شان آنها چنین آمده است که:( ..فهولاء حواریون اول السابقین واول المقربین واول المتحورین حواری من التابعین) رجال کشی /09

بنابراین همانگونه که اولیای الهی بطور مستقیم و بالمباشره راهنمای اخلاقی بوده اند دراین زمان نیز باید بسراغ پاکانی رفت که همراه گردند و کوکب هدایت شوند.

دعای امام علی (ع) به راهنمایان

علی (علیه السلام) برای کسی که در پی راهنما باشد دعا می کند و نجات و رهایی او را در چنگ زدن به دامن استاد و هدایت کننده می داند:

رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُکْماً فَوَعَى وَ دُعِیَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ هَادٍ فَنَجَا... . کیهان اندیشه شماره 151، ص 42.

آمرزش خدای کسی را باد که سخنی خردمندانه بشنود و کار بندد و به راه راست خوانده شود و نزدیک آید و بپذیرد و دست به دامان راهنمایی زند و رستگار گردد.

ابن میثم بحرانی (رحمه الله) در شرح جمله (واخذ بحجزه هاد فنجا) گفته است:

یعنی در پیمودن راهی که بسوی خدا می رود باید به استادی ارشادگر و دانا اقتدا کرد تا رستگاری به چنگ آید ... واز سخن مولی وجوب و ضرورت استاد برای سیر و سلوک فهمیده می شود.

نهج البلاغه صبحی صالح، خ 76.

برترین الگوهای برای استادی

الگوهایی که بر این کار وجود دارد؛ در مرحله اول انبیاء الهی و معصومان (ع) هستند.

و لذا در آیه شریفه آمده:

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِر سوره احزاب آیه 21

(آرى) براى شما در زندگى آنها اسوه حسنه (و سرمشق نیکویى) بود، براى کسانى که امید به خدا و روز قیامت دارند و هر کس سرپیچى کند به خویشتن ضرر زده است، و در آیه دیگر مى فرماید فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ بلکه یکى از حکمت هاى اینکه خداوند پیشوایان دین را معصوم قرار داده براى همین است که نقطه ضعفى که دیگران مجوز اعمال زشت خود قرار دهند در آنها نباشد أطیب البیان فی تفسیر القرآن    ج‏1    341 

قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَه سوره ممتحنه  آیه 4

براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت،

در این آیه خداى تعالى خطاب به مؤمنان مى‏ گوید شما باید با روش دشمنانه ابراهیم و انبیاء و اولیاء با کافران خویشاوندانشان تأسى کنید. پس از نزول این آیه مؤمنان با خویشاوندان مشرکشان دشمن شده ابراز عداوت و بیزارى مى‏کردند و خداوند از شدت اندوه باطنى مؤمنان از آن جهت مطلع شده آیه 7 همین سوره را نازل فرمود که: «شاید خدا بین شما و کسانى که دشمن دارید مودت پدید آرد» و چنین شد.

یعنى بسیارى از مشرکان ایمان آوردند و دوست و یاور و برادر مومنان گردیدند. ترجمه اسباب نزول         226  

و دراین میان می توان؛ پس پیامبر (ص) از امیر مؤمنان امام علی (ع)  نام برد.

حضرت امام علی علیه السلام بیش از 73 صنعت را پیشنهاد فرمود: ولی متأسفانه بعض مردم بی لیاقت آن زمان او را مسخره کردند و امام سجاد (ع) از نزدیک شدن ارتباطات و فضای مجازی سخن گفته: اما، کجا بود کی هست! گوش شنوا!

اما حضرت فاطمه زهرا (س) :

اوج ارزش راهنمائى کردن

به نقل على (ع) روزى زنى به حضور حضرت زهرا (س) رسید و عرض کرد: مادر ناتوانى دارم که درباره نماز مسائلى را نمى داند، من را نزد شما فرستاده تا آن مسائل را بپرسم، سوالات او به ده سوال رسید. و از بسیارى سوال شرمنده شد و عرض کرد: اى دختر رسول خدا، بیش از این به شما زحمت نمى دهم.

حضرت فاطمه (س) فرمود: آنچه را نمى دانى بپرس، آیا کسى را سراغ دارى که در برابر صد هزار مثقال طلا اجیر شود که یک روز بار سنگینى را از زمین به بالاى بام ببرد و اظهار خستگى کند؟

او عرض کرد: نه.زهراى اطهر (س) فرمود: من نیز اجیر شده ام در برابر هر مساله اى که به تو پاسخ دهم مزدى بگیرم که اگر بین زمین تا عرش را پر از مروارید کنند، باز آن مزد بیشتر است، بنابراین من سزاوارتر از آن اجیرم که اظهار خستگى نکنم، من از پدرم شنیدم که فرمود: علماى شیعه ما وقتى در قیامت محشور مى شوند، بقدر علمشان و بقدر تلاشى که در ارشاد مردم کرده اند به آنها خلعت و جایزه مى دهند...  منیه المرید شهید ثانى ص 21.

و دخترش زینب (س) را نام برد.

روایتی که در این زمینه از امام سجاد (ع) درباره حضرت زینب (س) نقل شده، بسیار معروف است: «أَنْتِ بحَمْدا... عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة».

او که در یکی از روزهای سال ششم هجری قمری خانه پاک علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) با شادی و سرور به پیشواز نورسیده ای می رفت.

دختری که سومین فرزند خانواده و اولین دختر حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود.

حضرت زینب (سلام الله علیها) در روز پنجم جمادی الاول سال ششم هجری قمری در مدینه به دنیا آمد.

. قطعه ای از بهشت، ص 648.

فضیلت های حضرت زینب (س)

از جمله فضیلت های حضرت زینب (علیها السلام) علم و دانش اوست:

سخنان و خطبه های عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کوفه، مجلس عبیداللّه بن زیاد و همچنین در دربار یزید، از سوی حضرت زینب (علیها السلام) هر کدام شاهدی بر توانایی دانش این بانوست.

دربارة این خاندان گفته شده: «إِنَّ هَؤلاَء وَرَثُوا العِلمَ وَ الفَصَاحَةَ زُقُّوا العِلمَ زُقّاً».

حضرت زینب(س) علاوه بر علم لدّنی، تمام شرایط یک راوی موثّق را در حدّ کمال داراست. بدین لحاظ، به او (س) عالمه گفته‌اند.

همچنین علم پیشگویی حوادث را نیز دارا می‌باشد، چنان‌ که کیفیّت شهادت خود را پیشگویی کرد.

صفت دیگر ایشان (ع) عقیله است که ابن‌ عبّاس به او داده است. همچنین مفسّری بی‌بدلیل است؛ زیرا خطبه‌های آن حضرت (س) آکنده از آیات قرآنی است.

جایگاه علمی حضرت زینب (س)

برای حضرت زینب (س) القاب علمی گوناگونی ذکر نموده‌اند که عبارتند از: «عالمةٌ غیرَ مُعلمةٍ: دانای نیاموخته»، «فهمةٌ غیرَ مُفهِّمةٍ: فهمیده بی‌آموزگار»، «نائبةُ الزّهراء: جانشین حضرت زهرا، سلام‌الله علیها»، «عَقیلةُ النِّساء: خردمند بانوان»، «سیّدة العَقائِل: بانوی بانوان خردمند»، «سُلالةُ الوِلایة: فشرده، خلاصه و چکیدة ولایت»، «وَلیدةُ الفَصاحة: زادة شیواسخنی»، «عَقیلةُ خِدر الرّسالة: خردمند پرده‌نشینان رسالت»، «بلیغة: سخنور رسا»، «فصیحة: سخنور»، «صدیقة الصّغری: راستگوی کوچک (در مقابل صدیقه کبری سلام‌الله علیها)»، «المُوثَّقة: بانوی مورد اطمینان»، «عقیلة الطّالبین: بانوی خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان)»، «الفاضلة: بانوی بافضیلت»، «الکاملة: بانوی تامّ و کامل»، «عقلیة الوحی: بانوی خردمند وحی»، «عقیلةالنّبوّة: بانوی خردمند پیامبری»، «رَبیعَةُ الفضل: پیش‌زادة فضیلت و برتری»، «عقلیة القریش: بانوی خردمند قریش»، «سلیلة الزّهراء: چکیده و خلاصة حضرت زهرا، سلام‌الله علیها»، «آیةٌ مِن آیات‌الله: نشانی از نشانه‌های خداوند»

(ر.ک؛ رسولی، بی‌تا: 13؛ بحرانی اصفهانی، 1409 ق.، ج 11: 948 و اصفهانی، بی‌تا: 137).

یاد آور می شود: در ادامه زندگی نامه حضرت زینب (س) که برگرفته از سایت های مختلف گرفته شده و خلاصه آن در سایت فرهنگ سازان حضرت حجه بن الحسن (عج) آمده به پنج نمونه از این ویژگی ها اشاره شده. البته آنچه مربوط به بخش استادی حضرت (س) است در اینجا نیز اشاره خواهیم داشت.

رابطه حضرت زینب (س) با بانوان کوفه

زمانی که حضرت علی (ع) در کوفه حکومت می‌کردند حضرت زینب(س) در کنار ایشان بوده و به عنوان رابط امام با بانوان کوفه و جهان اسلام فعالیت می‌کردند.

حضرت زینب (س) استاد بانوان کوفه بود و در مکتب ایشان بانوان کوفه با احکام اسلامی و به ویژه تفسیر قرآن آشنا می‌شدند.

در دوران خلافت حضرت علی (ع) در کوفه ایشان نیز در آنجا اقامت داشت و از نزدیک در هدایت مردم ونشر معارف اسلام، عهده دار وظایفی بود. یک سال بعد از اقامت در کوفه گروهی از زنان، شوهران خود را به خدمت امام فرستادند و پیام دادند که ما شنیده ایم زینب کبری نیز مانند مادرش از علم و دانش فراوانی برخوردار است لذا اجازه فرمایید از خرمن علمش برخوردار شویم. (1) امام اجازه دادند و جلسه درس و تفسیر قرآن حضرت زینب (سلام الله علیها) آغاز شد. یک روز ضمن اینکه حضرت زینب آیه «کهیعص» از ابتدای سوره مبارکه مریم را تفسیر می کرد،

شیخ صدوق در کتاب «کمال‌الدین» خود روایتی را با همین مضمون از امام حسن عسگری (ع) نقل می‌کند. راوی از امام (ع) سؤالاتی از تفسیر و تأویل آیات می‌پرسید که بحث درباره سوره مریم (س) شد. حضرت در تأویل آیه اولیه این سوره فرمود:

«زکریا علیه‌السلام از پروردگار خود خواست که به او اسمای خمسه طیبه را بیاموزد، جبرئیل فرود آمد آنها را به وی آموخت. زکریا چون محمد و على و فاطمه و حسن (ع) را یاد می‌کرد غمش برطرف و گرفتاریش زائل مى‌شد و چون حسین (ع) را یاد می‌کرد گریه گلویش را می‌گرفت و مبهوت می‌شد. یک روز عرض کرد معبود من مرا چه مى‏‌شود که چون چهار نفر از خمسه طیبه را یاد میکنم به یاد آنان از غم‌هاى خود آرام می‌شوم و چون حسین را یاد می‌کنم چشمم اشک می‌ریزد و ناله‌‏ام بلند مى‏‌شود خداى تبارک و تعالى او را از قصه حسین خبر داد و فرمود: کهیعص «کاف» اشاره به نام کربلا است و «هاء» هلاکت و شهادت عترت است و «یاء» اشاره به قاتل آنان یزید علیه اللعنه است که او ظالم بر حسین است «عین» اشاره به عطش حسین (ع) است و «ص» اشاره به رمز موفقیت آنان که صبر بود است‏.» (کمال‌الدین صدوق ج2، ص454)

امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شد و سخنان او را در مورد این آیه شنید، سپس فرمود: دخترم در این کلمه رمزی نهفته است و به مصیبت ها و مشکلاتی که به شما وارد می شود اشاره دارد. (2)

کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایی که از ایشان روایت شده است خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوی بزرگوار می باشد به گفته امام سجاد ایشان دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده بود.

1. اعیان الشیعه، سید محسن امین.

2. بانوی شجاع اسلام، زینب کبری، محمدجواد مغنیه.

در کتاب خصائص الزینبیه آمده است که: در ایامی که حضرت امیرالمؤمنین علیه افضل صلوات المصلین در کوفه تشریف داشتند، آن مکرمه ( حضرت زینب (علیها السلام را مجلسی بوده در منزل خود که برای زنها تفسیر قرآن بیان می فرمود.

یکی از روزها تفسیر آیه شریفه اول سوره مریم . کهیعص. (کاف -ها یا عین صاد) را بیان می فرمود: در این بین امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شده و فرمود: ای نور دیده! شنیدم تفسیر (کهیعص) را برای زن ها بیان می نمودی. زینب (علیها السلام) عرض کرد: بلی، فدایت شوم. علی (علیه السلام) فرمود: ای نور دید! این رمزی است در مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر. پس مصائب و نوائبی ( بلاهای سخت) را که بر آنها وارد می شد، برای آن مخدره بیان فرمود. پس فریاد گریه و ناله آن مظلومه بلند شد. عجبا که آن مخدره با اینکه خودش عالم به مصائب بوده، از استماع آنها چنین منقلب شده، نمی دانم چه حالتی داشته وقتی که آن مصائب را بعینه دیده. از اینجا باید تصور عظم ( بزرگی) مصیبت را نمود ر.ک: خصائص الزینبیه/ 27.

والسلام مرتضوی

برچشب ها :

  • دلیل های نیاز به استاد و مربیx
  • توجه و تذکر به جهان سرمدx
  • پیش نیازهای معرفت رضا و غضب خالقx
  • پیش نیازهای ارتقاء به مدارج کمالx
  • نیاز انسان به معلم و پیروی از راهبرx
  • بازگویی داشته های علمی دینی نمونه سیره بزرگانx
  • در خدمت استاد بود افتخاری بزرگx
  • پیش نیازهای اصلاح و رفع اختلاف و نزاع هاx
  • پیَش نیازهای تهذیب و قیام به عدلx
  • برترین الگوهای برای استادیx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۹ ، ۱۶:۴۱
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)