مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گوشه ای از اشتباهات فکری!» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از دستورات مشترک استاد و دانش پژوه؛ که گذشت اکنون نوبت بایدها و نبایدهای لازم الاجراء؛ مختص عموم افراد تحت آموزش است. فرق نمی کند تحت هر شرائط، سنی و علمی که باشند. اعم از دانش پژوهان مدرسه ای یا دانشگاهی، یا هیچ کدام، تا شامل تازه کاران حوزه تعلیم و تربیت از مردم عادی نیز بشود.

چرا که دانستن این مطالب برای همه این دسته ها مفید است؛ به عبارت دیگر؛ از مردم عادی گرفته تا شخصیت های علمی، هنری، اقتصادی، سیاسی و .. رعایت این « بایدها و نبایدها» خوب است.

بایدها و نبایدهای افراد تحت آموزش

این بخش آموزشی را با تمثیل شروع می کنیم تا عزیزانی که در پی یافتن چگونگی شروع آموزش با این نوع از ادبیات هستند، نیز بهره مند گردند.

تمثیل مسافر:

موضوع «بلوغ و رسیدن» که اعم از بلوغ سنی، بلوغ علمی، بلوغ معنوی، بلوغ مدیریتی، بلوغ سیاسی و اقتصادی  و... است. فرد بالغ در این جا تشبیه می شود به مسافری که از شهر کوچک قبلی خود؛ کوچ کرده و وارد شهر دیگری شده که ویژگی های بیشتر و پرماجرا تری دارد.

در این میان با تفاوت هایی روبرو می شود و سؤالات زیادی دارد که در قالب این تمثیل مطرح و پاسخ داده می شود.

لوازم اولیه سفر

وقتی فردی قصد مسافرت دارد چه وسایل و نیازهایی دارد؟

وسایلی مانند؛ وسیله نقلیه، آذوقه، لباس‌ مناسب، آمادگی روحی، اطلاع از مسیر، نقشه راه و..

مسافر شهر بلوغ هم نیازمند به یکسری لوازم و اطلاعات است که با آگاهی از آن می‌ تواند،سفر بلوغ را به سلامت طی نموده و از خطرات و آفات احتمالی سالم بماند.

چرا که از یک سو با حالت هایی که در او ایجاد شده چون: تغییر صدا و عصبانیت و خود محوری ، تغییرات ظاهری چهره و صدا، حساسیت نسبت به قیافه و نگاه های طولانی مدت در آینه، تمایل به تفوق و برتری، زودرنجی و... نمی داند چگونه برخورد کند.

از سوی دیگر وقتی وارد مرحله جدیدی از موفقیت می شود، سیل تبریک و شادباش به سوی او سرازیر می شود. مثل موفقیت ورزشی، هنری، درسی و دیگر کارهایی که برای آن تلاش کرده اید.

این بلوغ ها نیز، شامل بعضی از تحولات مهم در زندگی است و مثل درختی است که بعد از چند سال به بار می‌نشیند و میوه می دهد.

بلوغ که به معنای رسیدن است می گوید، شما به مرز رسیده اید. پشت سر شما یک دورانی نه چندان سخت بوده است و پیش روی شما یک دوران پر از تحول و تغییرات هست.

باید با آن دوران خداحافظی کرده و به این دوره جدید سلام کنی. از این رو باید سعی کنی کارها را جدی بگیری.

از این شهر چه می دانید؟

شما وقتی وارد شهر جدید می شوید، اول احساس تنهایی و نگرانی به استقبال او می آید.

خصوصاَ برای کسانی که بدون نگاه به نقشه وارد این شهر شده اند و تابلوها و جاده های این شهر را نمی شناسند.

راستی از این شهر چه می دانید؟

می دانید وارد کدام خانه می شوید؟ کجا استراحت می کنید؟ غذاهای مورد نیاز خودتان را چگونه بدست می آورید؟

عجله نکنید. هنوز دیر نشده، می توانید یک نقشه تهیه کنید تا راهنمای شما در پاسخ به سؤالات شما باشد.

آب و هوای این شهر هم کمی با شهر قبلی فرق دارد. کمی طول می کشد تا با این تغییرات جوی، سازگار شوید. الان ممکن است به خاطر این همه تغییرات، کمی عصبی شده باشید.

خورجین امکانات

قبل از سفر امکانات محدود. ولی مهمی را در اختیار داشتید. با گذشت زمان به کمک دیگران راه استفاده از توانایی هایی که خداوند به ما و شما هدیه کرده بود را فرا گرفتیم و وارد میدان شدیم.

زبان مادری را آموختیم، دوره درسی را پشت سر گذاشتیم، ارتباط با دیگران را یاد گرفتیم، و دوستان زیادی دور خود جمع کردیم، در فعالیت های ورزشی، علمی و هنری شرکت کردیم و حتی الان قدرت برنامه ریزی برای آینده را داریم؛ یعنی ما یک بار، توانستیم استعدادهای خود را شکوفا سازیم و حتی توانستیم جواز ورود به دوران دیگر را کسب کنیم.

با ورود به دنیای پر رمز و راز جدید، استعدادهای ما، دوبله می‌شود و حتی توانایی‌های تازه‌ای به آن افزوده می شود؛ چون باید برای یک آینده مهم و پر از انتخاب های گوناگون آماده شویم. ما به سوی مستقل شدن در حرکت هستیم؛ پس باید خورجینی از وسایل مورد نیاز را با خود همراه کنیم. انشاء الله این بار هم موفق خواهیم شد.

اکنون در این سفر همه آن امکانات ذخیره شده و نیز تجهیزات جدید به کمک ما خواهد آمد تا مدال موفقیت را مال خود کنیم.

مقدمه ی شکوفایی

هر کدام از شما مسئولیت های کوچک و بزرگی را تجربه کرده اید؛ مسئولیت هایی مانند اداره کلاس (مبصر بودن) سرگروه، تیم ورزشی یا هنری و... این تجربه ممکن است کوچک یا بزرگ، موفق یا ناموفق بوده باشد.

قبول مسئولیت، مقدمه رشد و پیشرفت

آری قبول مسئولیت، مقدمه رشد و پیشرفت و میدانی برای شکوفا سازی استعداد هایی است که به ما هدیه شده است.

مسئولیت ها با توجه به میزان اهمیت و دشواری آن، تأثیرات گوناگونی در ما می گذارد و تلاشی مناسب با آن را می طلبد. یک قهرمان ملی، مسئولیتی برتر از یک ستاره باشگاهی دارد و او هم بالاتر از یک محله و کوچه،احساس مسئولیت می کند.

شمااکنون مدیر خواسته‌های جدید خود و مسئول رفتارها و انتخاب‌های خود هستید و همه اینها دقیقاً ثبت و ضبط می‌شوند.

شمااستخدام شده اید و از همین دوره سابقه خدمات و بندگی شما لحاظ می‌شود.

مدیر خود بودن

شما بهترین نگهبانان خودتون هستید. به همین دلیل نیازمند یک مدیریت همه جانبه که محصول آن خوشبختی و عبور موفق از نوسانات دوره ی کنونی است.این مدیریت در چند قسمت خودش را نشان می دهد:

مدیریت گفت و گو

1 – مدیریت گفت و گو: به این که با چه کسی صحبت کنید، چه حرف هایی بزنید، چه لطیفه هایی بگویید، چه پیامک‌هایی ارسال کنید، با چه لحنی گفت و گو کنید و... نوع گفتگوی شما می تواند در موفقیت های بعدی تان بسیار موثر باشد.

مدیریت نگاه

2 - مدیریت نگاه: به چشم های خود بیاموزید که هر کس و هر چیزی ارزش دیدن ندارد و ارزش دیدن را باید از کسانی پرسید که نمی‌توانند ببینند. و بی خیالی نسبت به این مسئله را باید در مطالعه سرگذشت کسانی به دست آورد، که در ندامت نگاه، اولشان هنوز خود را سرزنش می کنند.

مدیریت ارتباط

3 - مدیریت ارتباط: ما در مهمانی ها، محیط مدرسه، جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، مسافرت ها و نیز برای تأمین نیازهای خود مانند خرید پوشاک و... ناگزیر از برخورد با دیگران هستیم. به همین خاطر، نیازمند یادگیری مهارت های لازم در تنظیم این ارتباطات و گزینش رفتاری مناسب می باشیم.

گروه های مردمی

در میان دوستان همه جور روحیه و سلیقه ای پیدا می شود؛ بعضی کشته مرده ی ورزش و فعالیت های ورزشی اند و دسته ای دیگر فقط دنبال درس و فعالیت های علمی و بعضی ها هم به کارهای هنری علاقه نشان می‌دهند.

در این میان گروهی پیدا می شود که بی خیال همه چیز و همه کاری اند. در مقابل برای بعضی ها هم، تنها یک چیز مهم است پیشرفت و ترقی. این گروه درجا زدن را مثل زندانی شدن می دانند و از آن رنج می برند. برای این دسته از دوستانمان، ثانیه ها () هم قیمت دارند و حاضر نیستند به راحتی از آن بگذرند.

() حدیث است که: «من ساوى یوماه فهو مغبون». یعنى: هر که عمل دو روز او مساوى باشد، او مغبون است و زیانکار است. چه، جاى آنکه عمل روز بعد، کمتر از روز قبل باشد.

آن ها برای همه ی جنبه هایی که در آن نیازمند رشدند، برنامه‌ریزی می‌کنند و سرانجام به اهدافی که از قبل پیش‌بینی کرده بودند، می رسند.

راستی شما عضو کدام گروه هستید؟

فکر های پر دردسر!

کارهای ما به خاطر فکر هایی است که داریم. اگر نگاه ما به دور و بر خودمان خوب و زیبا باشد، همه چیز را زیبا می بینیم و با خود برخورد می کنیم. ولی اگر دیگران را مزاحم پیشرفت خود بدانیم، با آنها برخورد های بدی خواهیم داشت.

سر و کله ی فکرهای پر دردسر در این دوران جدید بیشتر پیدا می شود، چون تجربه ی ما و  معلومات ما خیلی کمتر () از آن است که ما ادعا می کنیم.

() آیه شریفه قرآن: و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا به شما کمی از علم داده شده!

آسیب شناسی دوران اول بلوغ و رسیدن به ....

یک کمی چاشنی غرور هم که به آن بیفزاییم، آشی می‌شود که یک من روغن روی آن نشسته است. آشی که خودمان پخته ایم و لابد خودمان هم می‌خواهیم بخوریم، ولی دود ناشی از این آشپزی، به چشم دیگران هم می رود.

گوشه ای از اشتباهات فکری!

من دیگر بزرگ شده ام و نباید به حرف های دیگران گوش کنم! «پند ناپذیر بودن»

من باید خودم را از خانه و خانواده دور کنم تا آن ها مرا باور کنند! «جبهه گیری با خودی»

به هر شکلی که شده نباید اجازه بدهم کسی به من دستور بدهد! «خودبرتربینی»

هیچ کس حق دخالت در کارهای من را ندارد! «خودخواهی»

خودم بهتر از هر کسی می دانم که چه کار کنم، با چه کسانی رفت و آمد کنم و چه تیپی بزنم! «غرور و خودخواهی»

پدر و مادرم می خواهند از من یک بچه ننه ای بسازند! «بدبینی نسبت به دیگران»

پدر و مادر و مربیانم قدیمی شده‌اند و اصولاً دور هم را درک نمی کنند! «پندار های غلط ،سوء ظن به دیگران»

هر کسی به فکر خودش است و کسی به من توجه نمی کند! «پر توقعی »

باید با مخالفت هایم خودم را به دیگران اثبات کنم! «جنگ و جدال، بحث »

این افکار در دوره ای که در پیش داریم به سراغ ما می آید. البته نمی توانند چیزی را به ما تحمیل کنند. ما می‌توانیم از بین این ها انتخاب کنیم. حتی می توانیم افکار بهتری را جایگزین آنها کنیم. مثل اعتماد به پدر و مادر ولادتی و پدر روحانی و معنوی و استفاده از تجربه های آن ها، قانون احترام به آنان و دیگر اعضای خانواده، مشورت با برادر و خواهر اعم از نسبی یا ایمانی، کمک خواستن از کسانی که می توانند بهترین دوست و همراه ما در گذر از این سرزمین اول بلوغ باشند و...

دوستی ها و دوری ها

یکی از خطراتی که در این دوره پس از کودکی حتی در بزرگسالی برای بعضی پدید می آید، دوستی های افراطی با هم سن و سال و دوری و حتی فراموشی خانه و خانواده به انحاء مختلف؛ دینی و ایمانی، مردم متدین و عالمان دینی و ... است.

دوستان ما هر قدر هم که باحال و َمشتی باشند، باز نمی تواند جای خالی پدر، مادر، برادر و خواهر « چه سببی و چه معنوی» و مربیان دلسوز را برای ما پر کنند و آن صفای زندگی سالم با آنان و همسر و فرزندان را برای داشته باشند.

چرا که نسیم مهربانی داخل خانه و خانواده هم ملایم تر و هم ماندنی تر هستند. ما در درون همین خانه آرامش داشتیم و به کمک اعضای این خانه و (مسجد، حسینیه، مدرسه، کشور) رشد و پرورش پیدا کرده ایم و همیشه به هم نیازمندیم.() بر فرض که ما هیچ نیازی به افراد این خانه نداشته باشیم، باز خوب است یادمان باشد که کسانی در این خانه هستند که نگران ما و چشم به راه ما هستند. از سوی دیگر نزدیکان توقع دارند و منتظرند ما سربلندشان کنیم و مایه افتخارشان باشیم. مواظب باشیم نامرد از آب در نیاییم! و نمک نشناسی نکنیم. که خدا از کفران کننده نعمت بیزار است.

() در مثل آمده است: چاقو دسته خودش را نمی برد. مراد این است که : نزدیکان به هم خیانت نمی کنند.

ارزش و قیمت ما زمانی افزایش می یابد که برای خودمان ارزش قائل شویم. زمانی که ما به خاطر دوستی هایمان یا برخی از خواسته هایمان، به گذشته خودمان پشت پا بزنیم و همه خوبی هایی را که در حق ما شده فراموش کنیم، نمی توانیم انتظار داشته باشیم دیگران برای ما ارزشی در نظر بگیرند.

در کنار خانواده و دعای آنان است که ما به دیگران معرفی می شویم و از اعتبار بالایی برخوردار می گردیم.(1) سرمایه خانوادگی، فرهنگی، نیازمند و نگهداری بیشتر و دقیق تر است. موجودی خود را در این بانک سود آور بیشتر کنیم، تا از نتایج پر بار آن در این دوره نیز آینده لذت ببرید.(2)

 دعای مادر

مادر هستی ام به امید دعای توست

فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

شهریار

اغلب کسان که پرده ی همت دریده اند

در کودکی محبت مادر ندیده اند

شهریار

(1) باید دقت کنیم در زندگی نخبگان و بزرگان از جمله حکایت؛ چگونگی «راضی نمودن مادر خود را » که در خاطرات مرحوم شیخ انصاری آمده! و داستان جوان آسیب دیده بخاطر نفرین پدر که در حکایت « دعای مشلول» آمده و این را همه مهر و عاطفه مادر در شعر بخوانیم که : مادر آسیب دیده توسط فرزند باز دلش برای او می سوزد! از این رو در روایت آمده : بهشت زیر پای مادران است. و گفته شده : زیر پای مادران باشد جنان.  مولوی

(2) هر چند خویش بد هم وجود دارند و بهتر است دوری از آنان؛ نمونه اش « عموی پیامبر ابولب و همسر او» بود که سوره ویژه ای در باره او نازل شد: حافظ چه زیبا سروده :

من از بیگانگان هر گز ننالم

که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

البته این ها،باید منتظر کیفر اعمال خود باشند.

دلم برای خدا تنگ شده است

شهر جدید، تشنگی معنوی ایجاد می‌ کند دلت برای خدا تنگ شده و دنبال جایی هستی تا با او خلوت کنی، حرف ها و نگرانی هایت را میان آرزوهایت بپیچی و به دست فرشته ها بسپاری تا آن را به خداوند برسانند.

البته می توانی میانبر بزنی و با مودم دل خودت، همه ی سرورهای دیگر را بی خیال شوی.

خدا به تو نزدیک است (1)، صدایت را و حرف های نگفته ات را می‌داند (2) و می‌خواهد به تو کمک کند. فقط یک کلمه عبور دارد: - خ و ا س ت ن-

می توانی تمام برنامه هایت را با خدا در میان بگذاری. برای موفقیت خودت و دوستانت کمک‌ های بلاعوض دریافت کنی و حمایت های همه جانبه را از آن خودت طب نمایی (3).

(1) مى فرماید إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ سوره بقره ایه 186

هر گاه سؤال کنند ترا بندگان من از من بگو من بآنان نزدیکم و اجابت دعاى دعا کننده را مى کنم هر گاه مرا بخواند،

در قرآن کریم میفرماید قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ‏ْ فرقان آیه 77

بگو اى پیغمبر پروردگار شما بشما اعتنا نمی کند اگر دعاى شما نباشد

(2) قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فی‏ صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّه سوره ال عمران ]یه 29

بگو: «اگر آنچه را در سینه‏ هاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را م ى‏داند.

(3) اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور سوره لبقره آیة 257

خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده ‏اند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مى ‏برد.

هر وقت دلت برای خدا تنگ شد، شروع کن به تماس گرفتن (1). رسمی و غیررسمی. به هر زبانی که خواستی می توانی ارتباط بگیری و از طرف هیچ وقت با قطع تماس روبرو نمی شوی.

فقط برای هماهنگی بیشتر باید قوانین این ارتباط را رعایت کنی و مقررات وضع شده را اجرا نمایی (2). پس زبان رسمی ارتباط با خدا را فرا بگیر و سعی کن وعد هایی که رسماً با خدا صحبت می‌کنی، پربارتر شوند.

(1) وَ زَکَرِیَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ (سوره انبیاء آیه 89)

و یاد کن زکریّا را زمانى که خواند پروردگار خود را پروردگار من مرا تنها و بى‏فرزند قرار مده و تو بهترین وارث‏ ها هستى.

(2) چرا که حتی پیامبر خاتم (ص) با آن عظمت دست به دعا برداشته بود و می گفت:

خدایا مرا به خودم وامگذار!

- در منابع اسلامى مى‏ خوانیم هنگامى که آیه (*) نازل شد پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) عرض کرد: اللّهمّ لا تکلنى الى نفسى طرفة عین ابدا

خدا یا مرا به اندازه یک چشم به هم زدن هم بخودم وامگذار وقتی از علتش پرسیدند فرمود: برادرم یونس بخاطر یک لحظه غفلت گرفتار ماهی دریا شد!

(*)إِذاً لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنا نَصِیراً).

چرا که هر قدر مقام انسان از نظر علم، معرفت و ایمان بالاتر رود، اعمال نیک او به همان نسبت عمق و ارزش بیشتر، و طبعا ثواب فزونترى خواهد داشت. کیفرها و مجازات ها نیز به همین نسبت بالا خواهد رفت.

مهمان ناخوانده

در این گیر و دار اثاث کشی و جابجایی و با این همه تغییراتی که به وجود آمده، مهمان هم از راه رسیده است. مهمانی که درون ماست و یک تقاضای جدید دارد. این مهمان همان غریزه جنسی است. وحشت نکنید.

این غریزه، برای یک هدیه از سوی خداست تا انسان ها به زندگی خود در سالیان بعد هم ادامه دهند. اصلا هم ناخوانده نیست. شما الان به چنین قدرتی نیاز داشتید. تولیدات کارخانه این غریزه وقتی درست مدیریت شود، شما را به یک شخصیت بزرگ و موفق تبدیل می کند.

وجود این غریزه می‌تواند مزاحم کارهای شما نباشد، به شرط آنکه شما هم مزاحمتی برای او نداشته باشید.

تولیدات این کارخانه، به صورت کاملاً طبیعی در سراسر بدن شما پخش شده و هیکل و اعتبار جدید و استیل و مقام تازه ای به شما می دهد. به همین خاطر رشد جسمی و اعتباری پرسرعتی پیدا می کنید تا جایی که حتی دوست و معلم شما هم ممکن است در چند سال بعد دیگر شما را نشناسد. و بسا از اعتباری که شما پیدا کردی دیگران انگشت به دهان می گزند که عجب فلانی است که ...به کجا رسید و ما ... آری پسرها هیکل مردانه بزرگی و مقام و دخترها هیکل زنانه شخصیت آنچنانی پیدا می کنند و باز برای ادامه زندگی شرفتمندانه خود را آماده ی نقشه های بعدی می‌نمایند.

- ورزش کردن؛ (تمرین کردن برای مقام ها و مسؤلیت های بزرگتر)

- سرگرم شدن به فعالیت های مفید؛ (و پرهیز از دست دادن فرصت ها)

- دوستی های سالم, (برقراری ارتباط سالم با نخبگان و شخصیت های مثبت)

- مدیریت نگاه؛ (فکر و اندیشه ؛ تدبر در امور)

- و نیز آگاهی از مسائل جسمی خود باعث می‌شود. (رعایت نکات ایمنی و دیگر بایدهای سلامتی تن و جان)

پیام این همه گفتار: اینکه بیائیم از این هدیه خدا به خوبی مراقبت کنیم. و از خداوند برای کنترل بهتراین سیستم کمک بگیرید.

استنساخ از کتاب درس نامه های تربیتی دفتر اول ص 300 با دستکاری در عبارت ها و ...

یادآوری:

اگر شما عزیزان نیز دست و آستین بالا بزنید و دانسته های خود را از منابع مختلف با محتوای « قرآنی روائی» با هر ادبیاتی که دلخواهتان است. اعم از خاطره، داستان، لطیفه، طنز، شعر، مثل، تمثیل، نکته های حکیمانه، سخن دانشمندان و .. که در این (*) موضوعات معارفی دارید را به این نوشتار اضافه کنید خواهید توانست در مراحل مختلف زندگی از آن استفاده کرده و به دیگران نیز بیاموزید.

(*) اراده - امدادهای الهی - بدبینی - برنامه ریزی -بزرگی بزرگسالی -پدر - پند، پیری - توانایی، توقع - جوان - نوجوان - خود خواهی - خوراک - دوست و دوستی - زندگی - سخن ، سفر سلامتی – سوء ظن- فرصت فکر و اندیشه - قانون - کودکی - لباس - مادر مسئولیت - نعمت - نگاه - ورزش – هنر و ...

و السلام مرتضوی

برچسب ها:

  • تمثیل مسافرx
  • مقدمه ی شکوفایی هاx
  • مدیریت گفت و گوx
  • گروه های مردمیx
  • فکر های پر دردسر!x
  • آسیب شناسی دوران اول بلوغ و رسیدن به ....x
  • گوشه ای از اشتباهات فکری!x
  • دوستی ها و دوری هاx
  • دلم برای خدا تنگ شده استx
  • خدایا! مرا به خودم وامگذارx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۹:۳۹
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)