مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

۱۳ مطلب با موضوع «مسابقه در مناسبت های مختلف» ثبت شده است

بنام خدا

.

از جمله «بایدهای علمی اساتید محترم و دانش پژوهان گرامی».غنیمت شمردن فرصت ها است،
توضیح مطلب: وقتی در زندگانی بزرگان همچون معصومان علیهم السلام بویژه امام صادق (ع) می نگریم به نکته های دانستنی و هشداری بسیاری می رسیم که دارای پیام هایی است.! 

نمونه پیام ها: اینکه در خود بنگریم، ما که مدعی ... هستیم؛ با امکانات فعلی چه کارهائی انجام داده ایم:
امکاناتی از قبیل آنچه هنرمندان عرصه سخت افزار و ... در تلاشند تا هر چه بیشتر از هزینه های اطلاع رسانی کاسته تا صدای فرهنگ دوستان و فعالان در این عرصه را به اقصی نقاط عالم برسانند:
نمونه اش که شبیه «
اپلیکیشن» است, و نکته های دانستنی و هشداری درباره دوست را ما در اطلاع رسانی ایتا تنظیم کردیم شما هم می توانید ( آدرسش را اینجا👉🏻 ببینید)

 

حال در خود بنگریم که برای وقتی که فرصتی بدست آوردیم چه تهیه دیده ایم؟

اکنون این ما هستیم با این امکانات و این گونه برنامه ها: 
از جمله کارهایی که می توانیم انجام دهیم شکل همین موضوع یعنی (دوست و دوستی) موضوعات مختلف را, از بین (هزار موضوع معارفی) با محتواهای (تهیه شده با ادبیات مختلف) در همین مجموعه و برنامه های دیگر، تنوع بخشیده و ارسال کنیم, آموزش دهیم و روی آن ها هنرنمائی کنیم.
و برای خود و خانواده و زیر مجموعه هایی که داریم؛ هر چند مجموعه های فرضی، محتواهائی که به نقل از بزرگان ارسال شده، را به همین صورت تنظیم و آماده کرده تا در فرصت های در پیش «مثل اوقات فراغت» به دیگران بیاموزیم،

چون طبق گفته بزرگان (الفرصه تمر مر السحاب فرصت ها چون ابر می گذرد) و از دست می رود و معلوم نیست پس از این نعمت های موجود برخوردار باشیم و تأسف بر از دست دادن توفیق شناخت و آموختن سودی ندارد.
این (مطلب) چکیده سخن وارد شده در کانال ویژه تعلیم و تربیت در کانال اطلاع رسانی ایتا است که با سرج واژه (فرصت) می توانید آنجا (با آدرس زیر) مطالعه فرمائید.


@madresehtalim

توجه توجه :

یاد آور می شود: برای آشنائی بیشتر  با منابع دیگر که موضوع بندی شده توسط( مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج))
  اینجا 👉🏻 کلیک کنید.!

و  مجموعه را, ملاحضه  بفرمائید.!
تفکیک بعضی از خدمات  بشرح زیر است.

 آدرس فرهنگ هزار موضوعی شعر، ضرب المثل، انواع تمثیل

https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi/295

آدرس فرهنگ هزار موضوعی داستان طنز لطیفه خاطرات

https://eitaa.com/dastan_latifeh/398

آدرس فرهنگ هزار موضوعی سخن دانشمندان بصورت عادی و پرسشی

https://eitaa.com/danestanyhaybozorgan/200

 آدرس ویژه نامه پرسمان دینی همراه با پاسخ های قرآنی روایی با ادبیات مختلف.

https://eitaa.com/bvcfjdaa/12

فرهنگ موضوعی تمثیل و  تشبیه
اینجا انواع تمثیل 👉🏻 کلیک کنید.!

در صورت مورد پسند بودن مطالب هم خودتان عضو کانال های ما شوید و نیز دیگران را تشویق کنید به عضو شدن کنید:
تا شما نیز  از پاداش آموزش و  تربیت، برخوردار گردید انشاء الله.
📚والسلام مرتضوی

  • آموزش معارف اسلامی با ادبیات مختلفx
  • راهکار تهیه محتوای معارفیx
  • غنیمت شمردن فرصت هاx
  • فهرست هزار موضوع معارفیx
  • مسابقه دوست و دوستیx
  • پر کردن اوقات فراغتx
  • نمونه اپلیکیشن ایتائیx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۳ ، ۰۶:۱۳
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

ضمن عرض تبریک به مناسبت ماه مبارک رمضان

بشارت به دوستداران قرآن و دعا و مناجات اضافه از کانال ایتائی «@madresehtalim» دو کانال ایتایی بدین منظور تنظیم شده لطفاً همراه ما باشید 1 - دانستنی هایی از قرآن 2- دانستنی هایی از ذکر دعا مناجات توسل و عبادت.

انشاء الله با مراجعه به این کانال مطالب مناسبی را دریافت خواهید کرد.

معرفی دعای افتتاح

دعای افتتاح دعایی است که محمد بن عثمان عمری از نایبان خاص امام زمان(عج) آن را نقل کرده است. شیعیان این دعا را در شب‌های ماه رمضان می‌خوانند. مشتمل بر مضامین عالی خداشناسی است و عده‌ای از علما بر این دعا شرح نوشته‌اند. فراز آخر این دعا به چند امر اشاره دارد: اظهار علاقه به دولت اسلامی در پرتو ظهور امام مهدی(عج)، بیان هدف حکومت اسلامی و وظیفه ما در قبال آن.

سند دعای افتتاح

دعای افتتاح را سیدبن طاووس در اقبال الاعمال،[۱]شیخ طوسی در مصباح المتهجد،[۲] کفعمی در مصباح[۳] و البلد الامین،[۴] مجلسی در زاد المعاد[۵] و شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان،[۶] نقل کرده‌اند. راوی این دعا محمد بن عثمان بن سعید، از نایبان امام زمان(عج) است. «گرچه این دعا بحسب ظاهر از امام معصوم (علیه‌السلام) نقل نشده است لکن با توجه به این که ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری از نوّاب خاص حضرت بقیة اللّه(عج) بوده و به خواندن این دعا مداومت داشته و نیز با توجه به مضامین عالیه دعا و اعتماد مرحوم سید بن طاووس، می‌توان اطمینان پیدا کرد که این دعا از ناحیه مبارکه امام عصر(عج) و یا از سایر معصومین (علیهم السّلام) به دست ایشان رسیده باشد.»[۷]

سبب نامگذاری دعای افتتاح

نام این دعا، «افتتاح» است. زیرا، این دعا با حمد و ثنای الهی این‌گونه آغاز می‌شود: «اللهم انی افتتح الثناء بحمدک: بار خدایا من ثنای تو را با حمدت آغاز می‌کنم».[۸]

ثواب و زمان قرائت دعای افتتاح

علامه مجلسی در کتاب زاد المعاد[۹] آورده است: به سند معتبر، از حضرت صاحب الامر(عج) منقول است که آن حضرت به شیعیان خود نوشتند که در هر شب ماه رمضان این دعا (دعای افتتاح) را بخوانند که دعای این ماه را ملائکه می‌شنوند و برای صاحب آن استغفار می‌کنند.

شرح ها

  • شیخ شهاب الدین محمدبن موسی بزچلوئی اراکی (م ۱۳۱۳ ق) از شاگردان حکیم سبزواری بر دعای افتتاح شرح نوشته است. شرح او از سوی انجمن تبلیغات اسلامی تهران (۱۳۲۴ش) منتشر شده است.

  • بیان حقیقت در شرح دعای افتتاح؛ به قلم احمد زمردیان شیرازی که بارها منتشر شده است.

  • بر درگاه دوست؛ این کتاب شرح فرازهایی از دعای افتتاح و ابوحمزه ثمالی است. و برگرفته از سخنرانی‌های محمدتقی مصباح یزدی در درس اخلاق است.

  • تأملات فی دعاء الافتتاح؛ نویسنده این کتاب محمد تقی مدرسی است.

  • ترجمه و شرح دعای افتتاح؛ کتابی است از محمد رضا مهدوی کنی، که به ترجمه و شرح این دعا پرداخته است.

  • دعای افتتاح (شرح و ترجمه‌)؛ به‌قلم حمیدرضا مستفید

  • درسهای از دعای افتتاح؛ عبدالحسین طالعی

مضامین دعای افتتاح

دعای افتتاح با حمد و ستایش الهی شروع می‌شود و سپس به؛ انتخاب راه صحیح و تأیید الهی، رحمت و غضب حکیمانه الهی، لزوم خوف و رجاء، توفیق عبادت منتّی الهی بر بنده، گناه بنده و دوام فیض الهی، یادآوری نعمت‌های خدا، بقای نعمت‌ها به دست خدا و لزوم تفکر در نعمت‌های خدا می‌پردازد.

در فرازهای دیگر به حکمت تأخیر در استجابت دعا، تکبّر و بی‌توجهّی انسان نسبت به خدا، ارزش انس و مناجات با خدا و به درهای همیشه گشوده رحمت الهی اشاره می‌کند و می‌گوید: خداوند هیچ گاه بنده‌اش را از خود طرد نمی‌کند و درِ رحمت خود بر او نمی‌بندد و او را نومید نمی‌سازد.

فقرات پایانی دعای افتتاح که بر آن بسیار تأکید شده درباره اظهار علاقه نسبت به دولت اسلامی است که در پرتو ظهور حضرت ولی عصر(عج) برقرار خواهد شد. در ضمن جملات این فقره از دعا، هدف حکومت اسلامی و وظیفه ما نسبت به آن نیز بیان شده است. و به ضرورت پند گرفتن از امّتهای گذشته، و اینکه پیامبر(ص) و ائمه(علیهم السلام) با ارزشترین نعمتها هستند تاکید شده است.

متن و ترجمه دعای افتتاح

اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِکَ وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّکَ وَ أَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَةِ وَ أَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِینَ فِی مَوْضِعِ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَةِ اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ وَ مَسْأَلَتِکَ فَاسْمَعْ یَا سَمِیعُ مِدْحَتِی وَ أَجِبْ یَا رَحِیمُ دَعْوَتِی وَ أَقِلْ یَا غَفُورُ عَثْرَتِی فَکَمْ یَا إِلَهِی مِنْ کُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَهَا وَ هُمُومٍ [غُمُومٍ‏] قَدْ کَشَفْتَهَا وَ عَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَهَا وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَهَا وَ حَلْقَةِ بَلاءٍ قَدْ فَکَکْتَهَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیرا. 

خدایا،من با سپاس تو ستایش را آغاز مى‏کنم و تویى که با کرمت به‏ سوى درستى توجّه دهى،و یقین دارم که در جاى عفو و رحمت مهربان‏ترین مهربانانى. و در جایگاه مجازات و انتقام،سخت‏ترین کیفرکننده‏اى،و در موضع بزرگ‏منشى‏ و عظمت بزرگ‏ترین جبّارى،خدایا در خواندنت،و در درخواست از حضرتت به من اذن دادى،پس اى شنوا بشنو ستودنم را، و اى مهربان اجابت کن دعایم را،و اى آمرزنده بیامرز لغزشم را،اى خداى من چه بسیار سختیهاى که گره گشودى،و اندوهها که برطرف کردى،و لغزشها که آمرزیدى،و رحمت که گستردى،و زنجیر بلا که باز کردى،سپاس‏ خداى را که همسر و فرزندى برنگرفته،و در فرمانروایى شریکى برایش نیست،و سرپرستى از روى‏ ناتوانى نداشته است،و او را بزرگ شمار بسیار بزرگ.

الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِهِ کُلِّهَا عَلَى جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا مُضَادَّ لَهُ فِی مُلْکِهِ وَ لا مُنَازِعَ لَهُ فِی أَمْرِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا شَرِیکَ لَهُ فِی خَلْقِهِ وَ لا شَبِیهَ [شِبْهَ‏] لَهُ فِی عَظَمَتِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ الْبَاسِطِ بِالْجُودِ یَدَهُ الَّذِی لا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ وَ لا تَزِیدُهُ [یَزِیدُهُ‏] کَثْرَةُ الْعَطَاءِ إِلا جُودا وَ کَرَما إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْوَهَّابُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قَلِیلا مِنْ کَثِیرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَةٍ وَ غِنَاکَ عَنْهُ قَدِیمٌ وَ هُوَ عِنْدِی کَثِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسِیرٌ. 

سپاس خداى را با همه ستودنیهایش،بر تمام نعمتهایش،سپاس خداى را که در فرمانروایى رقیبى ندارد،و براى او در کارش نزاع‏کننده‏اى نیست،سپاس خداى را که در آفرینش‏ شریکى ندارد،و در بزرگى شبیهى براى او نیست.سپاس خداى را که فرمان و سپاسش در آفریدگان جارى است‏ و بزرگوارى‏اش با کرمش آشکار است،و دست لطفش به سخاوت گشوده،خدایى گنجینه‏هایش نقصان نپذیرد،و بخشش بسیارش جز جود و کرم بر او نیفزاید،همانا او عزیز و بسیار بخشنده است،خدایا اندک از بسیار از تو درخواست مى‏کنم، با نیاز شدیدى که مرا به آن است،و بى‏نیازى تو از ان دیرینه است،و آن اندک نزد من بسیار است،و براى تو هموار و آسان.

اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَکَ عَنْ ذَنْبِی وَ تَجَاوُزَکَ عَنْ خَطِیئَتِی وَ صَفْحَکَ عَنْ ظُلْمِی وَ سَتْرَکَ عَلَى [عَنْ‏] قَبِیحِ عَمَلِی وَ حِلْمَکَ عَنْ کَثِیرِ [کَبِیرِ] جُرْمِی عِنْدَ مَا کَانَ مِنْ خَطَایَ [خَطَئِی‏] وَ عَمْدِی أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ الَّذِی رَزَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَرَیْتَنِی مِنْ قُدْرَتِکَ وَ عَرَّفْتَنِی مِنْ إِجَابَتِکَ فَصِرْتُ أَدْعُوکَ آمِنا وَ أَسْأَلُکَ مُسْتَأْنِسا لا خَائِفا وَ لا وَجِلا مُدِلا عَلَیْکَ فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ [بِهِ‏] إِلَیْکَ فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی [عَلَیَ‏] عَتَبْتُ بِجَهْلِی عَلَیْکَ وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَ خَیْرٌ لِی لِعِلْمِکَ بِعَاقِبَةِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًى [مُؤَمَّلا] کَرِیما أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْکَ عَلَیَّ یَا رَبِّ إِنَّکَ تَدْعُونِی فَأُوَلِّی عَنْکَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَیْکَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَیَّ فَلا أَقْبَلُ مِنْکَ کَأَنَّ لِیَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ، 

خدایا بخششت از گناهم،و گذشتت از خطایم،و چشم‏پوشى‏ات از تجاوزم،و پرده‏افکنى‏ات‏ بر کردار زشتم،و بردبارى‏ات از فراوانى جرمم از آنچه که از خطا و گناه عمدى‏ام بود مرا به طمع انداخت،که از درگاهت چیزى را که شایسته آن از سوى تو نیستم درخواست کنم،آنچه که از رحمتت نصیبم نمودى‏ و از قدرتت نشانم دادى،و از اجابتت به من شناساندى،پس بر آن شدم که با اطمینان بخوانمت،و با انس و میل بدون ترس‏ و هراس از تو درخواست مى‏کنم،و در انچه به خاطر آن قصد پیشگاه تو نمودم از تو ناز جویم،اگر برآورده شدن حاجتم تأخیر افتاد،از روى‏ نادانى بر تو عتاب ورزیدم،با آنکه شاید به تأخیر افتادن روا شدن حاجتم برایم بهتر باشد،چه تو به سرانجام امور آگاهى،پس هیچ‏ مولاى کریمى را بر بنده پستى،شکیباتر از تو بر خود ندیدم،اى پروردگار من،تو مرا مى‏خوانى،و من از تو روى مى‏گردانم، و با من دوستى مى‏ورزى و من با تو دشمنى مى‏کنم،به من محبّت مى‏نماى و از تو نمى‏پذیرم،گویا مرا بر تو منّت است،

فَلَمْ [ثُمَّ لَمْ‏] یَمْنَعْکَ ذَلِکَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِی وَ الْإِحْسَانِ إِلَیَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَیَّ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ فَارْحَمْ عَبْدَکَ الْجَاهِلَ وَ جُدْ عَلَیْهِ بِفَضْلِ إِحْسَانِکَ إِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ الْحَمْدُ لِلَّهِ مَالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیَاحِ فَالِقِ الْإِصْبَاحِ دَیَّانِ الدِّینِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى طُولِ أَنَاتِهِ فِی غَضَبِهِ وَ هُوَ قَادِرٌ [الْقَادِرُ] عَلَى مَا یُرِیدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ الْخَلْقِ بَاسِطِ الرِّزْقِ فَالِقِ الْإِصْبَاحِ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ الْفَضْلِ [وَ التَّفَضُّلِ‏] وَ الْإِنْعَامِ [الْإِحْسَانِ‏] الَّذِی بَعُدَ فَلا یُرَى وَ قَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوَى تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لَهُ مُنَازِعٌ یُعَادِلُهُ وَ لا شَبِیهٌ یُشَاکِلُهُ وَ لا ظَهِیرٌ یُعَاضِدُهُ قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الْأَعِزَّاءَ وَ تَوَاضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَمَاءُ فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ مَا یَشَاءُ. 

و با همه اینها چیزى تو را باز نمى‏دارد از رحمت و احسان بر من،و تفضّل به جود و کرمت بر این بنده،بر بنده نادانت رحم کن،و با فزونى احسانت بر او جود آور،زیرا تو بخشنده کریمى، سپاس خداى را خداى مالک سلطنت،روان‏کننده کشتى،تسخیرکننده بادها،شکافنده سپیده،حکمفرماى روز جزاء پروردگار جهانیان.سپاس خداى را بر بردبارى‏اش پس از دانشش به نافرمانى بنده،و سپاس خداى را بر عفوش پس از قدرتش بر عقاب،و و سپاس خداى را بر طول بردبارى‏اش در وقت خشم،و حال آنکه او بر آنچه بخواهد تواناست.سپاس خداى را که آفریننده آفریدگان‏ گسترنده روزى،شکافنده سپیده،داراى عظمت و بزرگوارى و احسان و نعمت‏بخشى است‏ خدایى که از دیدگان دور است پس دیده نمى‏شود،و به جانها نزدیک است پس شاهد گفتگوهاى پنهان است،فرخنده و برتر است.سپاس خداى را که ستیزه‏جویى‏ ندارد تا با او برابرى نماید،و شبیهى ندارد که هم شکل او باشد،و پشتیبانى ندارد که او را یارى کند،با عزّتش همه عزیزان را مقهور ساخته‏ و در برابر عظمتش بزرگان فروتن گشته‏اند،پس با قدرتش به هرچه خواهد رسد،

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُجِیبُنِی حِینَ أُنَادِیهِ وَ یَسْتُرُ عَلَیَّ کُلَّ عَوْرَةٍ وَ أَنَا أَعْصِیهِ وَ یُعَظِّمُ النِّعْمَةَ عَلَیَّ فَلا أُجَازِیهِ فَکَمْ مِنْ مَوْهِبَةٍ هَنِیئَةٍ قَدْ أَعْطَانِی وَ عَظِیمَةٍ مَخُوفَةٍ قَدْ کَفَانِی وَ بَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ أَرَانِی فَأُثْنِی عَلَیْهِ حَامِدا وَ أَذْکُرُهُ مُسَبِّحا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا یُهْتَکُ حِجَابُهُ وَ لا یُغْلَقُ بَابُهُ وَ لا یُرَدُّ سَائِلُهُ وَ لا یُخَیَّبُ [یَخِیبُ‏] آمِلُهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُؤْمِنُ الْخَائِفِینَ وَ یُنَجِّی [یُنْجِی‏] الصَّالِحِینَ [الصَّادِقِینَ‏] وَ یَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفِینَ وَ یَضَعُ الْمُسْتَکْبِرِینَ وَ یُهْلِکُ مُلُوکا وَ یَسْتَخْلِفُ آخَرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَاصِمِ الْجَبَّارِینَ مُبِیرِ الظَّالِمِینَ مُدْرِکِ الْهَارِبِینَ نَکَالِ الظَّالِمِینَ صَرِیخِ الْمُسْتَصْرِخِینَ مَوْضِعِ حَاجَاتِ الطَّالِبِینَ مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعَدُ السَّمَاءُ وَ سُکَّانُهَا وَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ عُمَّارُهَا وَ تَمُوجُ الْبِحَارُ وَ مَنْ یَسْبَحُ فِی غَمَرَاتِهَا. 

سپاس خداى را که اجابتم مى‏کند آنگاه که‏ صدایش مى‏زنم،و هر زشتى را بر من مى‏پوشاند و من از او نافرمانى مى‏کنم،و او نعمتش را بر من بزرگ مى‏گرداند،پس من او را شکر نمى‏کنم،چه بسیار موهبتهاى گوارایى که به من عطا فرمود،و حوادث وحشتناکى که مرا از آسیب آنها کفایت نمود،و چه بسیار خرّمى دلنشینى که به من نمایاند، او را سپاس‏گویان ستایش مى‏کنم،و تسبیح‏گویان یادیش مى‏کنم،سپاس خداى را که پرده‏اش دریده نگردد،و در رحمتش بسته نشود، و پرسنده‏اش ردّ نگردد،و آرزومندش نومید نشود.سپاس خداى را که هراسندگان را ایمنى بخشد،و شایستگان را نجات دهد،و ناتوان شمردگان را به رفعت رساند،و متکبّران را به خاک اندازد و پادشاهانى را نابود نماید، و دیگران را جانشین آنان سازد،سپاس خداى را که درهم شکننده گردنکشان،نابودکننده ستمکاران،دریابنده گریختگان،کیفردهنده‏ ستمگران،فریادرس دادجویان،حاجت‏بخش خواهندگان،تکیه‏گاه مؤمنان است.سپاس خداى‏ را که از خشیتش آسمان و ساکنانش غرّش کنند،و زمین و آباد کنندگانش بلرزند،و دریاها و هرکه در اعماقش شناور است موج زنند.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَخْلُقُ وَ لَمْ یُخْلَقْ وَ یَرْزُقُ وَ لا یُرْزَقُ وَ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ وَ یُمِیتُ الْأَحْیَاءَ وَ یُحْیِی الْمَوْتَى وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ أَمِینِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ حَبِیبِکَ وَ خِیَرَتِکَ [خَلِیلِکَ‏] مِنْ خَلْقِکَ وَ حَافِظِ سِرِّکَ وَ مُبَلِّغِ رِسَالاتِکَ أَفْضَلَ وَ أَحْسَنَ وَ أَجْمَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَزْکَى وَ أَنْمَى وَ أَطْیَبَ وَ أَطْهَرَ وَ أَسْنَى وَ أَکْثَرَ [أَکْبَرَ] مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ وَ تَحَنَّنْتَ وَ سَلَّمْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ [خَلْقِکَ‏] وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ صِفْوَتِکَ وَ أَهْلِ الْکَرَامَةِ عَلَیْکَ مِنْ خَلْقِکَ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، 

سپاس خداى را که ما را به شناخت خویش هدایت فرمود و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود هرگز هدایت نمى‏شدیم‏ سپاس خداى را که مى‏آفریند و خود آفریده نشده،و روزى مى‏دهد،و خود روزى داده نمى‏شود و مى‏خوراند و خود خورانده نمى‏شود و زنده‏ها را مى‏میراند،و مردگان را زنده مى‏کند،و اوست زنده‏اى که هرگز نمى‏میرد،خیر تنها به دست اوست،و او بر هر چیز تواناست. خدایا درود فرست بر محمّد بنده و فرستاده‏ات و امین و یار صمیمى و محبوب،و برگزیده‏ات‏ و حافظ راز و رساننده پیامهایت،درودى برترین و بهترین و زیباترین‏ و کامل‏ترین و پاکیزه‏ترین و پر نماترین و دلپسندترین و پاک‏ترین و بلندترین و بیشترین درودى که فرستادى و برکت دادى و ترحم نمودى‏ و مهر ورزیدى،و سلام دادى بر یکى از بندگان و پیامبران و رسولان و برگزیدگان و اهل‏ کرامت از خلقت.خدایا درود فرست بر على امیر المؤمنان،و جانشین‏ فرستاده پروردگار جهانیان،

عَبْدِکَ وَ وَلِیِّکَ وَ أَخِی رَسُولِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَى خَلْقِکَ وَ آیَتِکَ الْکُبْرَى وَ النَّبَإِ الْعَظِیمِ وَ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَةِ الطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ [الزَّهْرَاءِ] سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَى سِبْطَیِ الرَّحْمَةِ وَ إِمَامَیِ الْهُدَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ صَلِّ عَلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الْهَادِی الْمَهْدِیِّ حُجَجِکَ عَلَى عِبَادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلادِکَ صَلاةً کَثِیرَةً دَائِمَةً اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ أَمْرِکَ الْقَائِمِ الْمُؤَمَّلِ وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ وَ حُفَّهُ [وَ احْفُفْهُ‏] بِمَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ الدَّاعِیَ إِلَى کِتَابِکَ وَ الْقَائِمَ بِدِینِکَ اسْتَخْلِفْهُ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِ مَکِّنْ لَهُ دِینَهُ الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ لَهُ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْنا یَعْبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئا. 

بنده و ولیّت و برادر رسولت،و حجّتت بر بندگان،و نشانه بزرگ‏ترت،و خبر عظیم،و درود فرست بر صدیقه طاهره فاطمه زهرا سرور زنان‏ جهانیان،و درود فرست بر دو فرزندزاده پیامبر رحمت،و دو پیشواى هدایت،حسن و حسین،دو سرور جوانان اهل بهشت،و درود فرست بر امامان مسلمانان،على بن الحسین و محمّد بن على،و جعفر بن محمّد،و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و على بن محمّد،و حسن‏ بن على،و یادگار شایسته هدایتگر حضرت مهدى،حجّتهاى تو بر بندگان،و امینهاى تو در سرزمینهایت‏ درودى بسیار و همیشگى.خدایا درود فرست بر ولى امرت،آن قائم آرزو شده،و دادگستر مورد انتظار، واو را در حمایت فرشتگان مقرّبت قرار ده،و به روح القدس تأییدش کن اى پروردگار جهانیان.خدایا او را دعوت‏کننده به کتابت،و قیام‏کننده به آئینت قرار ده،او را جانشین خود روى زمین گردان،چنان‏که پاکان پیش از او را جانشین خویش‏ قرار دادى،دینى را که برایش پسندیده‏اى به دست او پابرجا بدار،و ترسش را به امنیت بازگردان،تا با اخلاص کامل‏ تو را بپرستد.

اللَّهُمَّ أَعِزَّهُ وَ أَعْزِزْ بِهِ وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ انْصُرْهُ نَصْرا عَزِیزا وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحا یَسِیرا وَ اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانا نَصِیرا اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَکَ وَ سُنَّةَ نَبِیِّکَ حَتَّى لا یَسْتَخْفِیَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِیلِکَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ . 

خدایا عزیزش بدار،و به دیگران توسط او عزّت بده و یارى‏اش کن.و به دیگران از سوى او یارى ده یارى‏اش ده‏ یارى پیروزمندانه و بر پیروزیش با پیروزى آسان،و از پیش خود براى او سلطنتى پیروزى آفرین قرار ده.خدایا به وسیله او دینت و روش‏ پیامبرت را آشکار کن،تا چیزى از حق،از ترس احدى از مردم پنهان نماند.خدایا به سوى تو مشتاقیم‏ براى یافتن دولت کریمه‏اى که اسلام و اهلش را به آن عزیز گردانى،و نفاق و اهلش را به وسیله آن خوار سازى، و ما را در آن دولت از دعوت‏کنندگان به سوى طاعتت،و رهبران به سوى راهت قرار دهى،و کرامت دنیا و آخرت را از برکت آن‏ روزیمان فرمایى.

اللَّهُمَّ مَا عَرَّفْتَنَا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْنَاهُ وَ مَا قَصُرْنَا عَنْهُ فَبَلِّغْنَاهُ اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا وَ کَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا وَ أَعْزِزْ [أَعِزَّ] بِهِ ذِلَّتَنَا وَ أَغْنِ بِهِ عَائِلَنَا وَ اقْضِ بِهِ عَنْ مُغْرَمِنَا [مَغْرَمِنَا] وَ اجْبُرْ بِهِ فَقْرَنَا وَ سُدَّ بِهِ خَلَّتَنَا وَ یَسِّرْ بِهِ عُسْرَنَا وَ بَیِّضْ بِهِ وُجُوهَنَا وَ فُکَّ بِهِ أَسْرَنَا وَ أَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنَا وَ أَنْجِزْ بِهِ مَوَاعِیدَنَا وَ اسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنَا وَ أَعْطِنَا بِهِ سُؤْلَنَا وَ بَلِّغْنَا بِهِ مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ آمَالَنَا وَ أَعْطِنَا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنَا یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ وَ أَوْسَعَ الْمُعْطِینَ اشْفِ بِهِ صُدُورَنَا وَ أَذْهِبْ بِهِ غَیْظَ قُلُوبِنَا وَ اهْدِنَا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ انْصُرْنَا بِهِ عَلَى عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّنَا إِلَهَ الْحَقِّ [الْخَلْقِ‏] آمِینَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا [إِمَامِنَا] وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا، 

خدایا آنچه از حق به ما شناساندى تاب تحملش را نیز عنایت کن،و آنچه را دررسیدن به آن کوتاهى کردیم،ما را به آن برسان،خدایا پریشانى‏ ما را به یارى او جمع کن،و پراکندگى ما را به او وحدت بخش،و گسیختگى ما را با او پیوند ده،و اندک ما را به او زیاد فرما،و ذلّت ما را به او عزّت ده‏ و تنگدستى ما را به او توانگرى بخش،و بدهى ما را از برکت او ادا کن،و فقر ما را به مدد او جبران فرما،و جدایى و دودستگى ما را به او برطرف کن،و دشوارى کار ما را به او آسان گردان،و رورى ما را به دیدار او سپید کن،و اسیران ما را به یارى او آزاد گردان،و درخواستهاى ما را به لطف او برآور،و وعده‏هاى ما را به ظهور او تحقق بخش‏ و دعایمان را به کمک او اجابت کن،و خواسته‏هایمان را به حق او عطا فرما،و ما را به یارى او به آروزهاى دنیا و آخرتمان برسان،و لطف به او بالاتر از آرزویمان‏ به ما اعطا کن،اى بهترین خواسته‏شدگان،و گشاده‏دست‏ترین بخشندگان،سینه‏هاى ما را به او شفا بخش،و کینه دلهایمان را به او برطرف‏ کن،و ما را به مدد او به حقیقت آنچه که در آن اختلاف افتاده از حق به اذن خود راهنمایى فرما،همانا تو هرکه را بخواهى به راه راست‏ هدایت مى‏کنى،و به وسیله او ما را بر دشمنان خود و دشمنان خویش یارى ده،اى معبود حق آمین.خدایا از نبود پیامبران‏ که درودهاى تو بر او و خاندانش و از ناپیدایى مولایمان،و بسیارى دشمنانمان و کمى‏ نفراتمان،

وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [آلِ مُحَمَّدٍ] وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْکَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ . 

و سختى فتنه‏ها به سویمان،و از جریان زمان بر زیانمان به درگاه تو شکوه مى‏آوریم،بر محمّد و خاندانش درود فرست‏ و ما را در برابر این همه یارى فرما به گشایشى از جانب خویش که زود برسانى،و بدحالى که برطرف کنى،و پیروزى با عزّت برایمان قرار دهى،و سلطنت حقى که‏ آشکارش فرمایى،و به رحمتى که از سویت ما را فرا گیرد،و به سلامتى کاملى که از جانبت ما را بپوشاند،اى مهربان‏ترین مهربانان.

پی نوشت:

1- یکی از دعاهایی که در هر شب از ماه رمضان تا آخر این ماه رستگاری خوانده و تکرار می‌شود، دعایی است که «محمّد بن ابی قرّه» به سند خود نقل کرده است که «ابو عمرو محمّد بن محمّد بن نصر سکونی» -رضی اللّه عنه-گفت: از «ابا بکر احمد بن محمّد بن عثمان بغدادی» خواستم که دعاهای ماه رمضان را که عمویش «ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعید عمری» - خداوند از او خشنود گردد و او را راضی کند می‌خواند، به من ارایه دهد. او دفتری با جلد سرخ‌رنگ به من ارایه داد و من دعاهای بسیار از روی آن نوشتم. از جمله این دعا بود، که آن را در هر شب ماه رمضان می‌خوانی، زیرا فرشتگان دعاهایی را که در این ماه خوانده می‌شود، می‌شنوند و برای دعاکننده طلب آمرزش می‌کنند، سیدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۳۳۲۵ ۳۲۲

2- شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۴۰۴ ۴۰۲

3- کفعمی، مصباح، ص ۷۷۳  ۷۷۰   والسلام

4- کفعمی، بلدالامین، ص۲۷۴ ۲۷۱

5- مجلسی، زادالمعاد، ۸۹۸۶

6- قمی، مفاتیح الجنان، ص ۳۲۱

7- مهدوی کنی، ترجمه و شرح دعای افتتاح، ص ۲

8- مهدوی کنی، ترجمه و شرح دعای افتتاح، ص ۲

9- مجلسی، زادالمعاد، ص ۸۶

منابع

  • مهدوی کنی، محمدرضا، ترجمه و شرح دعای افتتاح، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۶ش؛

  • ابن طاووس، اقبال الاعمال، بیروت، چاپ اعلمی، ۱۴۱۷ق، ۱۹۹۶م؛

  • قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۹ش؛

  • مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، بیروت، چاپ علاءالدین اعلمی، ۱۴۲۳ق، ۲۰۰۳م؛

  • طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، موسسه اعلمی، بیروت، ۱۴۱۸ق، ۱۹۹۸م؛

  • کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی، البلد الامین و الدرع الحصین، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۸ق، ۱۹۹۷م؛

  • کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی، المصباح فی الادعیه و الصلوات و الزایارات، قم، موسسه اعلمی، بیروت، ۱۴۱۴ق، ۱۹۹۴م؛

  • ویکی شیعه

  • والسلام مرتضوی

  • برچسب ها:

  • ثواب و زمان قرائت دعای افتتاحx
  • سبب نامگذاری دعای افتتاحx
  • سند دعای افتتاحx
  • متن و ترجمه دعای افتتاحx
  • مضامین دعای افتتاحx
  • معرفی دعای افتتاحx

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۳۳
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را انیس و مونس شد

***

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه، مسئله آموز صد مدرّس شد

جایگاه بعثت پیامبر اکرم (ص)

سال روز بعثت پیامبر اکرم (ص)، روز بزرگی برای تاریخ و بشریت است. واقعه بعثت، جایگاه ویژه ای در فرهنگ مسلمانان دارد.

معنای لغوی بعثت

"بعثت، در لغت به معنی برانگیختن، برانگیزاندن، فرستادن، بیدار کردن وزنده کردن است و در اصطلاح فرستادن خدای متعال است، انسانی را به سوی بشریت تا آنان را به راه حق و حقیقت دعوت کند.

لزوم ارتباط با پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت طاهرینش (ع) 

به طوری که در آیات قرآن و احادیث اهل بیت (ع) بیان گردیده است، خداوند متعال در زمان‌های مناسب پیامبرانی را برای هدایت مردم برانگیخته و هیچ قومی را بدون راهنمای الهی وانگذاشته است و مسلم است هر موحدی برای سعادتمندی خود باید با پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت طاهرینش (ع) در ارتباط باشد تا سعادتمند گردد.

نوید بعثت پیامبر (ص)

برخی از خصوصیات و نشانه‌های ظهور آن حضرت در کتب و اخبار ادیان پیشین مطرح بوده شاهدش قضیه بحیرا راهب مسیحی است و بسیاری از اهل کتاب و اعراب مشرک نیز با آن آشنائی قبلی داشتند.

قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:

« الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ‏ و کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعلمون» (بقره/146)

«کسانی که به ایشان کتاب (آسمانی) داده‌ایم، همان گونه که پسران خود را می‌شناسند، او (محمد) را می‌شناسند و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته می‌دارند، و خودشان هم می‌دانند.»

بعثت، انقلابی بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد و تباهی

بعثت،انقلابی بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد و تباهی است و سزاوار منت گذاری خداوند و در بردارنده حکمت و تربیت است:

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ‏ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ » (آل‌عمران/164)

«به یقین،خدا بر مؤمنان منّت نهاد (که) پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت،تا آیات خود را بر ایشان تلاوت کند و پاکشان گرداند و کتاب وحکمت به آنان بیاموزد، و قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»

حضرت علی (ع) درباره فلسفه بعثت پیامبر خاتم (ص) می‌فرمایند:

«....خداوند سبحان، برای وفای به وعده خود و کامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (ص) را مبعوث کرد؛ و از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانه‌های او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارک بود. در روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده، خواسته‌های گوناگون و روش‌های متفاوت بودند؛ عده‌ای خدا را به پدیده‌ها تشبیه کرده وگروهی نام‌های ارزشمند خدا را انکار وبه بت‌ها نسبت می‌دادند وبرخی به غیر خدا اشاره می‌کردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله پیامبر (ص) از گمراهی نجات داد وهدایت کرد واز جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر (ص) برگزید وآنچه نزد خود داشت برای او پسندید واو را با کوچ دادن از دنیا گرامی داشت...»

اتفاق بزرگ حوادث لحظه بعثت

همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت،حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره کرد که حضرت علی (ع) در باره آن می‌فرمایند: «صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم، عرض کردم یا رسول الله این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که چون از اطاعت شدن ناامید شده چنین به ناله درآمده است.»

آغاز بعثت پیامبر (ص)

آغاز بعثت در غار حرا با نزول آیاتی از سوره مبارکه علق همراه بوده است، اما در این که بعثت در چه زمانی رخ داده است، اختلاف ‌نظر وجود دارد و همین باعث اختلاف در زمان نزول قرآن نیز شده است.عده‌ای بعثت را در 27 رجب می‌دانند، برخی دیگر آنرا در  17، 18 و یا 24 ماه رمضان می پندارند و عده‌ای ربیع‌الاول را ماه مبعث برمی‌شمارند.

دانشمندان اهل سنّت برای اثبات بعثت در ماه مبارک رمضان به آیات سوره بقره، دخان و قدر استناد نموده‌اند، آنان می‌گویند در قرآن، نامی از رجب و بعثت در آن وجود ندارد. آن‌چه قرآن بر آن دلالت دارد نزول آن در ماه رمضان و شب قدر می باشد و چون بعثت پیامبر (ص)‌با نزول قرآن همراه بوده، بنابر این بعثت نیز در ماه رمضان به وقوع پیوسته است.

صاحب کتاب التمهید چنین می‌گوید:

براساس روایات اهل بیت (علیهم السلام) بعثت در ماه رجب واقع شده است، اما  قرآن به عنوان کتاب آسمانی، سه سال بعد از آن بر پیامبر نازل شده است و در این سه سال پیامبر (ص)‌دعوت مخفیانه داشتند. پس از آن دعوت علنی حضرت آغاز شد. که مقارن با آن نزول پیوسته قرآن هم آغاز گردید.

شیعه بر این باور است بعثت پیامبر (ص) طبق برخی روایات روز 27 رجب4 پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، در سن چهل سالگی آن حضرت اتفاق افتاد. مستند این سخن روایات فراوانی است که از اهل بیت (ع) به ما رسیده است.

زمانی که حضرت مانند همیشه در غار حرا واقع در کوه نور مشغول راز ونیاز با معبود خویش بود فرشته وحی از جانب پروردگار نازل می‌شود وآن حضرت را به خواندن فرا می‌خواند: ای محمد بخوان، پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ پس جبرئیل آیاتی از قرآن را عرضه کرد:

« اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ،خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ،اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ، الَّذِى عَلَّمَ بالقلم، عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ » (آیات 1- 5)

«بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از ع‍َلَق آفرید. بخوان، وپروردگار تو کریمترین است. همان کس که به وسیله قلم آموخت، آنچه را که انسان نمی‌دانست آموخت.»

بعثت نور

از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید

با نخستین حرف، قرآن کریم آمد پدید

***

صوت «اقرا باسم ربک» می رسد بر گوش جان

یا که از غار «حرا»، خُلق عظیم آمد پدید

همراه اولین نزول وحی ودر لحظه بعثت،حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره کرد که حضرت علی (ع) در باره آن می‌فرمایند:

«صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم، عرض کردم یا رسول الله این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که چون از اطاعت شدن ناامید شده چنین به ناله درآمده است.»

صلوات بر محمد و آل محمد (ص)

خوش رحمتی است یاران، صلوات بر محمد

گوییم از دل و جان، صلوات بر محمد

***

گر مؤمنیّ و صادق، با ما شوی موافق

کوریّ هر منافق، صلوات بر محمد

همراه ما باشید در ایتا با عنوان های دانستنی هایی از معصومان علیهم السلام و مدرسه تعلیم و تربیت
@madresehtalim 

والسلام مرتضوی

برچسب ها:

  • جایگاه بعثت پیامبر اکرم (ص)x
  • بعثت. انقلابی بزرگ بر ضد جهل. گمراهی. فساد و تباهیx
  • اتفاق بزرگ حوادث لحظه بعثت پیامبر (ص)x
  • آغاز بعثت پیامبر (ص)x
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۳۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

ایام فاطمیه دیگری شروع شد و دیری نپاید که این مناسبت هم چون سالیان قبل به پایان می رسد. اکنون ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها. یاد می کنیم از ولایتمداران واقعی و خوشا به حال آن ها که از این فرصت ها؛ درس خودآگاهی گرفتند و می گیرند و زندگی خود را با سیره بزرگان تطبیق داده تا عاقبتشان بخیر شود؛ نه مثل کسانی که این گونه فرصت ها را از دست داده و در «یوم الحسره» قیامت انگشت به دهان گرفته و با خود می گویند:

ای کاش من هم؛ سیره اراذل و ناپاکان را دنبال نمی کردم و امروز بخاطر فرصت های از دست رفته حسرت نمی خوردم.!

اکنون باید تا فرصت از دست نرفته؛ تلاش کنیم تا رضایت حق تعالی را به دست آورده و انشاء الله رحمت و لطف الهی شامل حال ما گردد. 

بایدها و نباید های تعلیم و تربیت دینی

به مناسبت ذکر شده؛ بد نیست به لزوم رعایت حقوق استادان و معلمان بشر، اشاره داشته باشیم، چرا که فاطمه زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) و همسر امام علی (ع) و مادر حسنین و زینبین علیهم السلام نبود، بلکه استاد ارجمندی بود که شاگردان مکتبش در عالم خوش درخشیدند و نام اسلام و حضرت محمد (ص) را به اقصی نقاط عالم رسانیدند از این رو شاعر سروده:

اگر نبود فاطمه، هیچ پیمبری نبود

اگر نبود فاطمه،احمد و حیدری نبود

از اینجا ضرورت آشنائی با ویژگی های ایشان و دیگر معصومان علیهم السلام روشن می شد. اما قبل از شروع توضیح این بحث، توجه شما را به مقدمه ای در همین رابطه جلب می کنم.

شرط نگاه به حوزه تربیت دینی

در «حوزه تربیت دینی» لازم است با این نگاه جلو رفت. که تمامی دنیا در دایره یک خانواده بزرگ قرار می گیرد، براین اساس وقتی آموزشی داده می‌شود. باید حوزه اساتید و دانش آموزان را گسترش داد؛ تا جایی که تمام جوامع بشری را شامل شود.

از باب مثال در خانه کوچک اگر چه؛ پدر و مادر جزو ارکان اصلی خانه هستند در خانه ی بزرگتر که محل زندگی را شامل می‌شود، استاد « اعم از الگو دهنده، نویسنده کتاب و معلم، روحانی و بلاخره کلیه موثران در امر آموزش» نیز شامل این گزینه می‌شوند و در سطح بالاتر، مسئله پیامبران الهی بویژه پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) و امامان (ع) و جانشینان آنان که در دوران غیبت امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» مراجع جامع الشرایع تقلید هستند را در بر می گیرد. گفتنی است؛ این بایدها در بخش های مختلفی تصور می شود. 

بخش اخلاقی:

مثلا اگر حدیث احترام به والدین مطرح می‌شود. کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز می آید که فرمود: انا و علی ابوا هذه الامة. یعنی من و علی و فرزندان او؛ پدران معنوی امت هستیم و نیز دخترش زهرا سلام الله علیها نیز مادر همه مسلمانان به ویژه شیعیان می باشند.

نتیجه اینکه، با این فرضیه؛ آموزه های دینی در بخش احترام به استاد و معلم: لزوم احترام به همه افرادی که در آموزش جامعه نقش دارند را می رساند!

بخش حقوق و اقتصاد:

آمور اقتصادی نیز همین گونه است. یعنی وقتی بحت رعایت حق فرد می‌شود. به حق جامعه نیز باید توجه شود. چرا که فرمود: لافرق بین العرب و العجم و لا بین الابیض و الاسود.

از این رو در امور اقتصادی؛ نباید منتظر راحت زندگی کردن خود باشیم به هر قیمتی که باشد ولو منجر به نابودی یک تولید کننده و یک ارائه کننده خدمات مختلف باشد! بالاتر بگویم حتی اگر این تولید کننده و ارائه کننده خدمات علمی فنی و ... فردی خارج از محیط زندگی ما باشد. بنابر این باید حق او نیز رعایت شود.

در نتیجه اگر کار بر این اساس پیش رود، یعنی رفتار و گفتار ما این گونه باشد. چون حرکت در مسیر الهی است حتما رستگاری دنیا و آخرت را در پی دارد.

نمونه اش در تاریخ اول اسلام دیده شده که پیامبر اکرم (ص) آن را انجام داده و جامعه بشری را، قبضه فرمود؛ ما نیز اگر چنین عمل کنیم موفق خواهیم شد.(1) در همین رابطه فاطمه زهرا (س) « حدیث 58 به نقل از فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)» در سرزنش و نکوهش کسانی که به ارزش های اسلامی بی توجهی کردند و سیر ارتجاعی داشتند فرموده:(2)

صبح کردم در حالی که بخدا سوگند دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما خشمناک و بیزارم، درون و بیرونشان را آزمودم و نامشان را از دهان خویش بدور افکندم، از آن چه کرده اند، ناخشنودم چه زشت است کندی شمشیرها و سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و کوشش ها چه زشت است سر بر سنگ خارا زدن، و شکاف برداشتن نیزه ها و فساد آراء و اندیشه ها و انحراف آرمان و انگیزه ها ( برای خویشتن چه بد ذخیره هائی تدارک دیدند و پیش فرستادند که خداوند بر آنان خشم می گیرد و در عذاب الهی جاودانه خواهند بود)

زیرا بدون تردید مسئولیت سنگین عهد و پیمان الهی در گردنشان همواره سنگینی خواهد نمود ناچار کار را بدانها واگذار و ننگ عدالت کشی را برایشان بار کردم نفرین بر این مکاران، و دور از رحمت حق باشند ستمکاران .

از این رو هر تلاشی که منجر به کم رنگ جلوه دادن ولایت باشد مصداق سرزنش فاطمه زهرا (س) است چرا که در مورد این (تلاش بر ضد حق) و مظلومیت امام علی (ع) فرمود: 

وای بر آنان! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت بر پایه های نبوت استوار ماند؟ (از خانه ای که جبرئیل در آن فرود می آمد به خانه دیگر بردند .

و حق را از دست علی، که عالم به امور دین و دنیاست گرفتند)

( بدانید که این زیانی بزرگ و آشکار است)

چه باعث شد که با علی علیه السلام کینه توزی نمایند و انتقام گیرند؟

و در علت برخود قانونمندانه فرمود:

چون سوزش تیغ او را چشیدند و پایداری او را دیدند که نسبت به مرگ بی اعتنا بود دیدند که چگونه بر آنان می تازد و با دشمنان خدا نمی سازد و آنان را عقوبت می کند و خشم علی علیه السلام در راه (رضای) خداست.

در صورتی که اگر آن حرکت وقیحانه نبود؛ کار پیامبر (ص) ادامه می یافت. چنانچه در ادامه سخن درربارش در باره ی ویژگی های حکومت امام علی علیه السلام فرمود:

ویژگی های حکومت امام علی علیه السلام

بخدا سوگند، اگر پای در میان می نهادند، و علی علیه السلام را بر کاری که پیغمبر صلی الله علیه و آله به عهده او نهاد می گذاردند

آسان ایشان را به راه راست می برد، و حق هر یک را به او می سپرد چنان که کسی زیانی نبیند و هر کس میوه ی آنچه کشته است، بچیند. (و) این شتر را سالم به مقصد می رساند و حرکتش برای کسی رنج آور نبود که هرگز رنگ کدورت نپذیرد و همواره سیراب بوده رنج تشنگی نبینند « چشمه ای که آب زلال آن فواره زنان از هر طرفی جاری است » تشنگان عدالت را از چشم هی سرشار و زلال حقیقت سیراب می کرد

علی علیه السلام همواره در پنهان و آشکار نصیحت کننده ی مردم بود و اگر بخلافت می رسید از اموال بیت المال برای خود ذخیره نمی نمود و از ثروت دنیا جز باندازه نیاز برداشت نمی کرد، باندازه آب اندکی که عطش را فرو نشاند و طعام مختصری که رفع گرسنگی نماید در آن هنگام زاهد از حریص به دنیا و راستگو از دروغگو باز شناسانده می شد ( اگر مردم چنین می کردند، ایمان آورده و تقوی پیشه شده، حق را به امام واقعی می سپردند درهای رحمت از آسمان و زمین بروی آنان می گشود. اما دروغ گفتند و بزودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود)

و این می تواند هشداری برای همه زمان ها باشد که در ...از دقت لازم غفلت نورزند؛ چون خداوند غافلان را دوست ندارد و حمایت نخواهد کرد. این پیام در ادامه سخنان حضرت فاطمه زهرا (س) است؛ که در نکوهش از انحراف مهاجرین و انصار می فرماید:

اکنون بیائید و بشنوید :!

شگفتا! روزگار چه شگفتی ها در پس پرده دارد و چه بازیچه ها یکی از پس دیگری بیرون می آورد .

( اگر تعجب نمائی! پس گفته های آنان تعجب آور است)

راستی مردان شما چرا چنین کردند؟ ای کاش می دانستم به چه پناهگاهی تکیه داده اند؟

و کدام ستون استوار را انتخاب نمودند؟ و به کدامین ریسمان چنگ زدند؟ و بر کدام فرزند و خاندانی پیشی گرفتند و غلبه نمودند؟

شگفتا !

( چه دوستان دروغین و سرپرستان نااهلی را انتخاب کردند! و چه زشت است سرانجام ستمکاران که جایگزین بدی برگزیدند)

سر را گذاشته به دم چسبیدند، پی عامی رفتند و از عالم نپرسیدند !

( نفرین بر مردمی نادان که تبهکارند و تبهکاری خود را نیکوکاری می پندارند. بدانید که آنان فاسدند و بفساد خویش آگاهی ندارند) .

وای بر آنان !

( آیا آن که مردم را به راه راست می خواند، سزاوار پیروی است یا آن که خود، راه را نمی داند؟ در این باره چگونه داوری می کنید؟)

هشدار از آینده ای خونین

اما بجان خودم سوگند. نطفه ی فساد بسته شد. باید انتظار کشید تا کی مرض فساد پیکر جامعه اسلامی را از پای در آورد

پس از این از پستان شتر بجای شیر، خون بدوشید و زهری که به سرعت هلاک کننده است

( اینجاست که روندگان راه باطل زیان کننده اند)

و مسلمانان آینده خواهند دانست که سرانجام اعمال مسلمانان صدر اسلام چه بوده است؟

از این پس، قلب های خود را از بروز آشوب ها مطمئن نمایید .

بشارت باد شما را به شمشیرهای کشیده و حمله ها و تهاجمات پی در پی، و بهم ریخته شدن امور اجتماعی مسلمانان و استبداد و دیکتاتوری ستمگران آنها که غنائم و حقوق شما را اندک پرداخت می کنند و جمع شما را با شمشیرهای خود درو می نمایند پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان بکجا خواهد انجامید؟

( دریغا! که دیده ی حقیقت بین ندارید، بر ما هم تاوانی نیست و نمی توانیم شما را به کاری که کراهت دارید! الزام کنیم)

سرزنش کناره گیری ازولایت

در حدیث 59 فرمود:(3)) من ملتی را مثل شما نمی شناسم که اینگونه عهد شکن و بد برخورد باشند، جنازه ی رسول خدا را بر روی دست ما گذاشته و رها کردید، و عهد و پیمان های میانتان را بریدید و فراموش نمودید، و ولایت و رهبری امام علی علیه السلام و ما اهلبیت را انکار کردید و حق مسلم ما را باز نگرداندید، گویا از آن چه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم فرمود، آگاهی ندارید؟

سوگند بخدا که رسول گرامی اسلام در آن روز ولایت و رهبری امام علی علیه السلام را مطرح کرد و از مردم بیعت گرفت، تا امید شما فرصت طلبان تشنه ی قدرت را قطع نماید، ولی شما رشته های پیوند معنوی میان پیامبر صلی الله علیه و آله و خودتان را پاره کردید .

عاقبت کوتاهی در ولایتمداری

این را بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد ."

(1) البته اشتباه نشود؛ منظور ما باج دادن و زیرپا گذاشتن ارزش های دینی نیست. یعنی ضمن رعایت خط قرمزها. همه باید دنبال گرفتن حق‌شان باشند. در عین حال که حقوق دیگران نیز رعایت شود.

(2) لردهم الیها و حملهم علیها و لساربهم سیرا سجحا، لا یکلم خشاشة و لا یکل سائره و لا یمل راکبه و لاوردهم منهلا نمیرا صافیا رویا، تطفح ضفتاه و لا یترنق جانباه، و لاصدرهم بطانا و نصح لهم سرا و اعلانا، و لمی کن یحلی من الغنی بطائل و لا یحظی من الدنیا بنائل غیر ری الناهل و شبعة الکافل، و لبان لهم الزاهد من الراغب و الصادق من الکاذب و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیئات ما کسبوا و ما هم » اعراف 96 ". " .« و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون «

زیرنویس=زمر 51 ** .« بمعجزین

4- توبیخ المهاجرین و الانصار علی انحرافهم

الا هلم فاستمع و ما عشت اراک الدهر عجبا !

و ان تعجب فعجب قولهم! " . - رعد 5

لیت شعری الی ای سناد استندوا؟ و علی ای عماد اعتمدوا؟ و بای عروة تمسکوا؟ و علی ایة ذریة اقدموا و احتنکوا؟ : لبئس المولی و لبئس العشیر (و بئس للظالمین بدلا) " ."کهف 50

استبدلوا و الله الذنابی بالقوادم و العجز بالکاهل، فرغما لمعاطس قوم.

(3) برای دفاع از ولایت امام علی علیه السلام و افشاگری لازم در مورد سیر ارتجاعی مردم آنگاه که کودتاگران سقیفه تصمیم گرفتند به خانه ولایت تهاجم کنند و فریب خوردگان نزدیک خانه حضرت علی علیه السلام گرد آمده و تسلیم توطئه ها بودند، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله از خانه بیرون آمد و در کنار در ورودی منزل ایستاد و خطاب به مردم کوچه و بازار فرمود :

قالت: لا عهد لی بقوم حضروا اسوء محضرا منکم، ترکتم رسول الله صلی الله علیه و آله جنازة بین ایدینا و قطعتم امرکم فیما بینکم، لم تستامرونا و لم تردوا لنا حقا کانکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم، و الله لقد عقد له علی علیه السلامی ومئذ الولاء لیقطع منکم بذالک منها الرجاء، و لکنکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیکم، و الله حسیب بیننا و بینکم فی الدنیا و الاخرة.

حق استاد و معلم

یکی از مصادیق مهم این حقوق حق والدین است اعم از پدر و مادر نسبی و معنوی و روحانی، که حق این، از جان عزیزتر ها نیز باید رعایت شود با احترام گذاشتن به آنان و .... در اینجا به گوشه ای از اشعار و روایات در این باب اشاره می شود.

اقسام حق (حق مادر، حق استاد، حق امام)

بعد از آن حق مادر است و پدر

وان استاد و امام و پیغمبر

سعدی

لزوم اطاعت از استاد و معلم

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی

مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر

حافظ

سرزنش رعایت نکردن حق و اعتبار پدر

پسر کو ندارد نشان از پدر

تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

فردوسی

احادیث درباره احترام به پدر و مادر

1- بزرگترین واجب

امیر مومنان امام علی (علیه السلام) فرمود: بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.

2 - برترین اعمال

بزرگترین کارها عبارت است ازنماز در وقت نیکی به پدر و مادر در جهاد در راه خدا بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۸۵

3 - انس با پدر و مادر

مردی خدمت پیامبر اکرم آمد و گفت پدر و مادر پیر دارم که به خاطر انس با من؛ مایل نیستند به جهاد بروم! رسول خدا (ص) فرمود: پیش پدر و مادر بمان قسم به آنکه جانم در دست اوست انس یک روزه آنان با تو از جهاد یک سال بهتر است.

البته در صورتی که جهاد واجب عینی نباشد

بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۵۲

4 - محبوب ترین ها

ابن مسعود می گوید از پیامبر گرامی اسلام سؤال کردم محبوب ترین کارها پیش خدا کدام است؟ فرمود: نماز در وقت گفتم: بعد از آن چه چیز؟ فرمود: نیکی به پدر و مادر گفتم: بعد از آن چه چیز؟ فرمود: جهاد در راه خدا بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۰

5 - نگاه به پدر و مادر

پیامبر (ص) خدا فرمود: هر فرزند نیکوکاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه ثواب یک حج کامل مقبول به او داده می شود.

سوال کردن حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند فرمود آری خداوند بزرگ تر و پاک تر است. بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۳

6 - احترام به پدر و مادر

امام صادق علی (علیه السلام) فرمود: نیکی به پدر و مادر نشانه شناخت شایسته بنده خداست زیرا هیچ عبادتی که زودتر از رعایت حرمت پدر و مادرتان به خاطر خدا انسان به رضایت خدا نمی رساند.

بحارالانوار جلد ۷۴ صفحه ۷۷

خدایا ما را قدردان زحمات پدر و مادر بگردان.

خدایا ما را به تربیت نسلی با ایمان و حق شناس و پاکدل و نیکوکار موفق بدار.

اهمیت رضایت مادر

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر بالین جوانی که در حال مرگ «احتضار» بود حاضر شد و فرمود: ای جوان کلمه توحید (لا اله الا الله) بر زبان بیاور جوان زبانش بند آمده بود و قادر بود ادای توحید نبود.

پیامبر اکرم خطاب به حاضرین فرمود: آیا مادر این جوان در اینجا حاضر است؟

زنی که در بالای سر جوان استاده بود گفت آری من مادر او هستم.

 رسول خدا (ص) فرمود آیا تو از فرزندت راضی و خوشنود هستی؟ گفت: « نه» من مدت ۶ ماه است که با او حرف نزده ام.

حضرت فرمود: ای زن او را حلال کن و از او راضی باش! گفت: برای رضایت خاطر شما او را حلال کردم خداوند از او راضی باشد.

پیامبر (ص) رو به آن جوان نمود و کلمه توحید را به او تلقین نمود جوان بعد از رضایت مادر زبانش باز شد و به یگانگی خدا اقرار کرد.

سپس پیامبر (ص) فرمود: ای جوان چه می بینی؟ گفت: مردی بسیار زشت و بد بو را مشاهده می کنم و اکنون گلویم را گرفته است.

پیامبر (ص) دعایی به این مضمون به جوان یاد داد و فرمود: بخوان ای خدایی که عمل اندک را می‌پذیریم و از گناه و خطای بزرگ در می گذری از من نیز عمل اندک را بپذیر و از گناه بسیار من درگذر چرا که تو بخشنده و مهربانی.

جوان دعا را آموخت و خواند؛ سپس پیامبر (ص) پرسید: اکنون چه می بینی؟ گفت: اکنون مردی (ملکی) را می‌بینم که صورتی سفید و زیبا و پیکری خوشبو و لباسی زیبا بر تن دارد و با من خوش رفتاری می‌کند (بعد از دنیا رحلت کرد). استنساخ از مجموعه مشاط معنوی

ضرورت آشنائی با ویژگی های معصومان (ع)

از جمله بایدهای تربیتی آشنایی با ویژگی ها و دیگر دانستنی های معصومان علیهم السلام است که مفصل آن در سایت فرهنگ سازان حجه بن الحسن (عج) آمده و خواهیم ذکر کرد. در اینجا فقط مطالب مربوط به مسائل تربیتی بطور خلاصه‌ تقدیم می کنیم.

چه لذت می برند آنان که داشته های گوناگون خود را که با ادبیات مختلف جهت خود آگاهی فرا گرفته اند و اکنون به سخنان و سیره معصومان (ع) تطبیق می کنند تا عرفان آنان کامل گردد.

به نمونه ای از این تطبیق ها داشته ها؛ به ویژگی های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توجه بفرمایید.

حتماً باره ها این شعر را شنیده و یا خوانده اید!

اگر یک بار گویی بنده ی من

بگذرد از عرش اعظم خنده ام

الهی! اگر یکبار گویی بنده من، از عرش بگذرد خنده من.

این فرازی از مناجات‌های خواجه‌عبدالله انصاری است که بعضی ذیل را به آن اضافه کرده اند:

خدایا گفتم: خسته ام. گفتی: لاتقنطوا من رحمةالله.

گفتم : هیچ کس را ندارم. گفتی:نحن اقرب من حبل الورید.

گفتم : فراموشم نکن .گفتی: فاذکرونی اذکرکم.

گفتم:راه چیست؟ گفتی : انا هدیناه السبیل اما شاکرا اما کفورا.

اگر خوب دقت شود: این شعر عرفانی؛ برگرفته از این تکه ی تاریخی است که در موضوع خداشناسی حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است.

خدا خواهی و خداگرایی فاطمه (س)

روزی پیامبر اسلام از دخترش پرسید:

فاطمه جان چه درخواست و حاجتی داری؟ هم اکنون فرشته وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده است تا هرچه بخواهید تحقق پذیرد.

فاطمه (س) پاسخ داد: قالت: شغلنی عن مسئلته لذة خدمته، لا حاجة لی غیر النظر الی وجهه الکریم .

لذتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.  ریاحین الشریعه جلد ۱ صفحه ۱۰۵

این خدا خواهی در تربیت فرزندان نیز اثر می گذارد. از این رو می بینیم فرزندان فاطمه زهرا (س) نیز در جایگاه خود خوش درخشیدند و فرزندی فاطمه (س) را به عالم و عالمیان نشان دادند. از جمله آنان حضرت زینب (س) بود که چه زیبا درخشید که در باره او سرودند:

«کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود»

برای فهمیدن معنی این سروده؛ ضمیمه کنید؛ سخن پیامبر (ص) را که نقل شده فرمود: حسین منی و انا من حسین. سپس نتیجه می گیریم همانگونه که ماندگاری نام حضرت محمد (ص) با نهضت ابا عبد الله حسین (ع) بوده، بقاء نام کربلا امام حسین (ع) نیز یپاس تلاش و مقاومت امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) بود. حال که سخن از حضرت زینب (س) به میان آمد به بعضی از ویژگی های او توجه بفرمائید.

مقام معلّمی زینب (س)

در مقام معلّمی حضرت زینب (س) زبان قاصر است، چراکه تمام ابعاد شخصیّتی او، چه در عمل و چه در فکر و روح همگی الگویی تام، اوّلاً برای انسانیّت و ثانیاً برای مسلمان بودن است. او اجازه نداد کربلا فقط صحنه‌ای از یک حادثة غم‌انگیز باقی بماند.

او معلّم صبر و بردباری، شجاعت، تقوا و عبادت، ولایت‌مداری، زهد، عفّت و پاکدامنی، و صفات برجسته و متعالی دیگری است که نام بردن آنها در این مقال نمی‌ گنجد.

روایات زیادی ناظر به مقام علمی اهل بیت (ع) در باب قرآن است؛ از جمله روایاتی که خبر می‌دهند از اینکه اهل بیت (ع) عالم به تفسیر و تأویل قرآن هستند. علم آسمان‌ها و زمین را از آن استخراج می‌کنند. اصلاً اهل قرآن هستند و اگر بخواهند دربارة فاتحةالکتاب تفسیر بنویسند، باید آن را بار هفتاد شتر کنند.

همانگونه که در ینابیع‌المودّه آمده است که ابن‌عبّاس می‌فرماید: «من نزد امیر مؤمنان تفسیر می‌آموختم. حضرت به من فرمود: ای پسر عبّاس! اگر من آنچه را که در هفت آیة سورة حمد است، از «ب» بسم‌الله تا «وَ لاَ الضَّالِّین»، برای شما بگویم و شما هم گفته‌های من را بنویسید و بعد از اینکه من پایان آن را اعلام کنم، هفتاد شتر جوان را باید بیاورند تا این نوشته‌ها را بار کنید» (القندروزی، 1422ق.، ج 1: 205). اینکه اهل بیت عالم به قرآن، از آغاز تا به انجام هستند، نشان آن است که آنان راسخون در علم‌اَند (ر.ک؛ مجلسی، 1403ق.، ج23: 197).

لذا تربیت در محیط وحیانی و رشد یافتن در محضر پیامبر و معصومین، علیهم‌السّلام، که جامع‌ترین افراد در تفسیر و تأویل‌اَند، حضرت زینب (س) را مفسّری بی‌بدیل ساخت.

خداوند مقام علمی آنان را اینگونه بیان فرموده است: ﴿...وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ...: تفسیر و تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمى‏دانند...﴾ (آل‌عمران/7). راسخون، اهل بیت پیغمبرند (ر.ک؛ عروسی حویزی، 1415ق.، ج1: 316، بحرانی،1416 ق.، ج1: 597 و حسینی شاه عبد‌العظیمی،1363، ج2: 19).

زینب کبری فرزند و دانش‌ آموختة مکتب چنین مفسّری بود. لذا با این اوصاف می‌توان دریافت که از قرآن کریم و تفسیر آن، چه میزان علم نزد زینب کبری (س) بود: ﴿بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ...: بلکه این آیات روشنى است که در سینة دانشوران جاى دارد...﴾ (العنکبوت/49).

لذا تأمّل در سخنان حضرت زینب (س)، همان مفسّری که خاندانش به عِدل قرآن تعبیر شده‌اند، پیوند عمیق کلام ایشان با آیات قرآنی را به خوبی می‌نمایاند.

اقتباس مکرّر از آیات الهی و تطبیق آن بر اوضاع کوفیان در خطبه‌ها و سخنان، خود قرینه‌ای دیگر در علم ایشان به تفسیر، تأویل و تطبیق آیات قرآنی است و تقریباً در تمام تفاسیر، مصداق آیة فوق، حضرت محمّد و اهل بیت ایشان (علیهم‌السّلام) به طور خاص، و عالمانی که به ایشان اقتدا می‌کنند، به طور عام، معنا شده‌اند (ر.ک؛ طبرسی، 1372، ج 8: 451؛ مغنیه، بی‌تا، ج 1: 527؛ مدرّسی، 1419ق.، ج 9: 471 و عروسی حویزی، 1415ق.، ج 4: 166).

سیّد نورالدّین جزایری هم در خصائص الزّینبیّه، جایگاه علمی و فعّالیّت‌های آموزشی ایشان در جامعه را اینگونه توصیف می‌کند:

داستان درس تفسیر حضرت زینب (س) و پیشگوئی از قضیه کربلا

«روزگاری که امیرالمؤمنین (ع) در کوفه بود، زینب (س) در خانه‌اش مجلسی داشت که برای زنان قرآن را تفسیر و معنا می‌کرد. روزی «کهیعص» را تفسیر می‌نمود که امیرالمؤمنین (ع) به خانة او آمد و فرمود: ای نور و روشنی دو چشمان! شنیدم برای ز‌نان «کهیعص» را تفسیر می‌نمایی. زینب (س) گفت: آری.

امیرالمؤ منین (ع) فرمود: این رمز و نشانه‌ای است برای مصیبت و اندوهی که به شما عترت و فرزندان رسول خدا (ص) روی می‌آورد. پس از آن مصایب و اندوه‌ها را شرح داد» ظاهرا چنین بوده:«ک اشاره به کربلا، ه اشاره به شهادت، ی اشاره به اسم قاتل امام حسین (ع)، ع اشاره به عطش و ص اشاره به صبر».

(مکارم شیرازی، 1361، ج 13: 7؛ عروسی حویزی، 1415ق.، ج 3: 319 و جزایری،1379: 60).

پروردگار سرچشمه علم بی‌پایان

لذا هر کس بنا به ظرفیّت خود از اسرار و تأویل آیات قرآن آگاه می‌گردد و آنان که علم ایشان از علم بی‌پایان پروردگار سرچشمه می‌گیرد، طبعاً به همة اسرار و تأویل‌های قرآن آشنا هستند. امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «مَن فَهِمَ القرآنَ فَسَّرَ جُمَل العِلم: هر کس قرآن را بفهمد، همة علوم را جملگی تفسیر می‌کند» (فیض کاشانی، 1416ق.، ج1: 36). با توجّه به این سخن، تسلّط حضرت زینب (س) بر علوم دیگر، علاوه بر علم به فهم و تفسیر قرآن اثبات می‌شود.

کلاس درس حضرت زینب (س)

در روایتی دیگر آمده است: «حضرت زینب (س) در محضر دو برادر خود، حسنین (ع)، نشسته بود و آنها دربارة گفتار رسول خدا (ص) با هم گفت‌وگو می‌کردند. زینب (س) عرض کرد: شنیدم می‌گفتید رسول خدا (ص) فرمود: بعضی از امور حلال آشکار است و بعضی حرام آشکار، ولی بعضی شبهه‌ناک است که بسیاری از مردم حکم آن را تشخیص نمی‌دهند...

آنگاه زینب (س) چنین شرح داد: هر کس از امور مشتبه پرهیز کند، دین و آبرویش را از انحراف حفظ می‌کند و هر کس که مرتکب امور شبهه‌ناک شد، پایش به سوی حرام می‌لغزد؛ مانند چوپانی که گوسفندانش را در نزدیک پرتگاهی عبور می‌دهد، قطعاً احتمال سقوط آن گوسفندان از آن پرتگاه بسیار است. بدان که هر چیزی پرتگاهی دارد. اموری را که خداوند حرام کرده، همان پرتگاه هستند. ارتکاب امور شبهه‌ناک، نزدیک به آن پرتگاه خواهد بود که موجب سقوط خواهند شد. در هر انسانی عضوی وجود دارد که اگر صالح شود، موجب صالح شدن سایر اعضاست و اگر فاسد شود، باعث فاسد شدن سایر اعضا می‌گردد. آن عضو، قلب است. ای برادرانم! (حسن و حسین) آیا از پیامبر (ص) که به تأدیب الهی ادب شده، شنیده‌اید که فرمود: خداوند مرا تأدیب نمود و نیکو ادب کرد؟!»

(مجلسی،1403ق.، ج16: 210 و ج68: 382 و محمّدی ری‌ شهری ،1367، ج 1: 78).

حلال آن است که خداوند آن را حلال نموده، قرآن آن را بیان کرده است و پیامبر (ص) آن را توضیح داده است؛ مانند: حلال بودن خرید و فروش، اقامة نماز در وقت خود، ادای زکات، انجام روزة ماه رمضان و حج برای مستطیع، ترک دروغ، نفاق و خیانت و نیز مانند امر به معروف و نهی از منکر. به این ترتیب، عبارتی را که از جدّ بزرگوار خود شنیده بود، به خوبی برای برادران خود تفسیر و تحلیل کرد

(ر.ک؛ عزیزی، بی‌تا: 2؛ میرزایی، 1386: 223 و محمّدی اشتهاردی، 1379: 76ـ74).

برچسب ها:

  • «کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود»x
  • احادیث درباره احترام به پدر و مادرx
  • اهمیت رضایت مادرx
  • اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبودx
  • بایدها و نباید های تعلیم و تربیت دینیx
  • خدا خواهی و خداگرایی فاطمه (س)x
  • داستان درس تفسیر حضرت زینب (س) و پیشگوئی از قضیه کربلاx
  • ضرورت آشنائی با ویژگی های معصومان (ع)x
  • کلاس درس حضرت زینب (س)x
  • شرط نگاه به حوزه تربیت دینیx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۱۰:۵۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

هشداری به فعالان حوزه فرهنگ دینی

بهترین را برای نیفتادن در دامان توطعه گران بصیرت و آگاهی و آشنایی با حکایت های تاریخی بویژه تاریخ اسلام است.

تا اکنون نیز با چشم باز به قضایی که اطرافمان می گذرد نگاه کرده تا خدای ناکرده ما گرفتار آن بلایا نشویم و آن حکایات تکرار نشود.

ترفندهای مخالفان

حق و حقیقت و زیبایی، همیشه مخالفان خود را داشته و همواره عده‌ای هستند که وقتی منافع خود را در خطر می‌بینند، به هر قیمت ممکن در مقابل آن می ایستند برای نابودی آن تلاش می‌کنند.

وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با دین جهانی اسلام وارد شدند و آن را عرضه کردند، در مقابل پیشنهاد حضرت، افراد به دسته های مختلفی تقسیم شدند. برخی موافق و برخی مخالف.

بد نیست نگاهی به کارهای مخالفان بیندازیم تا بدانیم که امروز اگر امروز این دین به دست ما رسیده است، رهبر آن چه زحمت های را کشیده و نیز بدانیم که اگر ما هم بخواهیم امروز دین خود را نگاه داریم و مراقبت نماییم تا دچار آفت نشود، با چه مخالفت‌هایی و مشکلاتی که ممکن است مواجه شویم که چه بسا ممکن است تحمل دینداری را برای ما سخت نماید.

1 - دست به دامن بزرگان

گروه اول کسانی بودند که وقتی پیامبر اسلام (ص) آنان را به دین اسلام دعوت کرد به شدت مخالفت کردند و به طور دسته جمعی نزد ابوطالب (ع) رفتند و گفتند: « برادرزاده ات خدایان ما را ناسزا می‌گوید و آیین ما را به زشتی یاد می‌کند و به افکار ما می خندد و پدران ما را گمراه می داند. یا از او بخواهد دست از ما بردارد یاهو را در اختیار ما بگذارد و حمایت خود را از او سلب کن».

 سیره ابن هشام جلد ۱ صفحه ۲۶۵

ابوطالب (علیه السلام) عموی پیامبر (ص)، قول داد سخن آنان را  به حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بگوید.

هنگامی که پیامبر (ص) حاضر شد، در پاسخ فرمود: « عمو جان! به خدا سوگند، اگر خورشید را در دست راست  من و ماه را در دست چپ من قرار دهند، تا از تبلیغ آیین و تعقیب هدف خود بازگردم، هرگز چنین نخواهم کرد  تا آنچه بر مشکلات پیروز شوم به مقصد نهایی برسم، یا در این راه جان دهم».

ابوطالب (علیه السلام) گفت: « به خدا سوگند دست از حمایت تو برنمی دارم تا ماموریت خود را به پایان برسانی».

2 - دور کردن حامیان

مخالفان یعنی (قریش) ، از پیشرفت آیین جدید به شدت ناراحت بودند؛ لذا هر کاری که فکر می‌کردند برای توقف این پیشرفت لازم است، انجام می‌دادند. این بار در صدد برآمدند تا حمایت های سیاسی و اجتماعی ابوطالب (ع) از وی را قطع کنند.

زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از جهت اقتصادی از سوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) و از جهت سیاسی و قبیله‌ای، از طرف ابوطالب (ع) حمایت می‌شد ،لذا دور هم جمع شدند، گفتند: « حمایت ابوطالب از محمد شاید به این خاطر است که او را به فرزندی برگزیده است. پس زیباترین جوانان قریش را نزد او می بریم».

آنان « (عماره) بن ولید بن مغیره» را همراه خود  بردند و گفتند: « ابوطالب! فرزند (ولید) جوانی شاعر، سخنور، زیباچهره و خردمند است. حاضرین او را به تو واگذاریم تا به پسری برگزینی و در عوض از حمایت محمد دست برداری».

ابوطالب (علیه السلام) که از شدت خشم برافروخته شده بود بر سر آنان داد زد و گفت: « معامله خیلی بدی با من می کنید. من فرزند شما را در دامن خود تربیت کند و شما فرزند [خوانده] مرا بکشید. به خدا قسم این کار نشدنی است». تاریخ طبری جلد ۲ صفحه ۶۷

3 - پیشنهاد رشوه (تطمیع) مستقیم و غیرمستقیم

گام بعدی قریش برای متوقف متوقف کردن تبلیغ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تطمیع بود. اما باز ناموفق ماندند.

آنان تصمیم گرفتند پیامبر (ص) را با پیشنهاد منصب، ثروت و تقدیم هدایا و زنان زیبا تطمیع ‌کنند، شاید از دعوت خود دست بردارد. لذا با هم به خانه ابوطالب (علیه السلام) آمدند.

یکی از آنان گفت: ای ابوطالب! محمد صفوف فشرده ما را متفرق ساخت و سنگ تفرقه در میان ما افکند و به عقل ما خندید و ما را و بت های ما را مسخره کرد.

اگر او به خاطر پول و ثروت چنین ادعاهایی می‌کند ما ثروت هنگفتی در اختیار او می گذاریم.

اگر مقام می‌خواهد، او را فرمانروای خود می‌کنیم و سخن او را می شنویم.

اگر بیمار است بهترین پزشک ها را می آوریم و....

ابوطالب رو به پیامبر (ص) کرد و پرسید: « چه می گویی؟»

فرمود: « من از آنان چیزی نمی خواهم. تنها در مقابل چهار پیشنهاد آن ها، یک سخن از من بپذیرند تا در پرتو آن، بر عرب حکومت کنند و غیر عرب را پیرو خود کنید».

در این لحظه «ابوجل» برخاست و گفت: « حاضریم به ده سخن تو گوش کنیم».

پیامبر فرمود: « تنها سخن من این است که به یگانگی هدا اعتراف کنید». ( تشهدون ان لا اله الا الله)

این سخن، آنان را چنان در بهت و حیرت فرو برد مه از در ناامیدی گفتند سیصد و شست خدا را ترک کنیم و خدای یگانه را بپرستیم؟».

4 - پیشنهاد مصالحه

مشرکان همچنان اصرار داشتند که پیامبر (ص) کار خود را محدود کند و حداقل با خدایان کاری نداشته باشند. به نقل سیره نویسان و مفسران، سوره کافرون (1) در برابر درخواست چند نفر از اشراف قریش مانند (حارث بن قیس، عاص بن وائل، ولید بن مغیره، امیة بن خلف) نازل شد.(2) (1)  سوره کافرون

(2) مجمع البیان جلد ۱۰ صفحه ۵۲۲ الاثر جلد ۱ صفحه ۱۹۷

آنان گفتند: « ای محمد! بیا و از دین ما پیروی کن، ما هم از دین تو پیروی می‌کنیم.

تو یک سال خدایان ما را پرستش کن، یک سال هم ما خدای تو را عبادت کنیم. در این صورت هر کدام بر حق باشیم دیگری هم نصیبی از حق مرده است».

در اینجا می توان به این نکته اشاره کرد که امروزه نیز برخی می گویند در ماه رمضان روزه می گیریم، نماز می خوانیم و در محرم عزاداری می کنیم در عروسی ها و شادی ها هم ... تا آخر

5 - جنگ روانی (استهزاء)

مشرکان که از تأثیر روش‌های قبلی نا امید شده بودند، به ابزارهای روانی جدید روی آوردند. آنان با تمسخر و استهزاء این بار تلاش کردند شخصیت پیامبر (ص) را منزوی سازند و نزد مردم عادی او را تحقیر کنند، شاید از تعداد پیروانش کاسته شود.

استهزاء به عنوان یکی از فشارهای روحی در تاریخ زندگی پیامبر (ص) ثبت شده است و از بزرگان و مورخان اسامی استهزاء کنندگان را ضبط کردند. کتاب طبقات کبری جلد ۱ صفحه ۲۰۰

از میان ده ها اسمی که ابن سعد آورده، تنها دو نفر ایمان آوردند و بقیه در جنگ های مدینه کشته شدند، یا پیش از فتح مکه مردند.

طبقات جلد ۱ صفحه ۲۰۰ مجمع البیان جلد ۶ صفحه ۳۴۷

و سیره نویسان این امر را مربوط به نفرین پیامبر (ص) در حق آنها می‌دانند. دلایل بیهقی جلد ۲ صفحه ۳۳۹

«ابولهب» و «ابوجهل»، «اسود بن عبد یغثوب» «ولید بن مغیره» «عاص بن وائل»، جزو این گروه هستند.

 «ابولهب» و «ابوجهل» در تمام دوران بعثت از هیچ کوششی در راه مبارزه با پیامبر (ص) کوتاهی نکرد. او و همسرش «ام جمیل»، چنان در تمسخر و آزار پیامبر (ص) پیش قدم شدند که نامشان در قرآن آمده « ام جمیل» وقتی شنید آیاتی درباره قوب و همسرش نازل شده است، اشعاری در هجو پیامبر (ص) سرود.

انساب الاشراف جلد ۱ صفحه ۱۲۲

ابوسفیان نیز، با پیامبر (ص) را هجو می کرد. و من امیه بن خلف نیز چنان استهزا می‌کرد، که به گفته ی مفسران، سوره ی «همزه» در باره ی او نازل شد. سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۳۵۶

میزان تمسخر به اندازه‌ای بود که خداوند به پیامبر (ص) دلداری داد و فرمود: « ما شر استهزاء کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد».

سوره حجر آیه ۹۵

عاص بن وائل نیز با ابتر (دم بریده) خواندن پیامبر (ص) او را مسخره می کرد

آیات سوره «کوثر» درباره در این ‌باره نازل شد.

مجمع البیان جلد ۱۰ صفحه ۵۴۹

حکیم بن ابی العاص نیز به دنبال رسول خدا می رفت و شکلک در می آورد. انساب الاشراف جلد ۱ صفحه ۱۵

امروزه نیز این گونه استهزاء ها و آزار و اذیت های روانی وجود دارد که نشان دهنده این نکته است که کسانی دنبال این گونه رفتارهای ناشایست می روند که بویی از دین و ایمان نبرده اند و با این کار ها تلاش می کنند جلوی پیش رفت و موفقیت و سعادت دیگران را بگیرند.

6 - ناسزاگویی

در این میدان نیز، «ابوجهل» پیش قدم بود. روزی در صفا پیامبر (ص) را دید و به او ناسزا گفت! اما رسول اکرم جوابی نداد و به خانه برگشت.

ابوجهل هم به سوی محفل قریش در کنار کعبه رفت. حمزه عمو و برادر رضایی پیامبر (ص) بود. همان روز در حالی که کمان خود را حمایل کرده بود، از شکار برگشت او پس از انجام طواف به سوی خانه اش حرکت کرد.

کنیز « عبدالله بن جدعان» که شاهد ناسزاگویی ابوجهل بود، جلو آمد و آنچه را دیده بود، باز گفت.

«حمزه» با ناراحتی و خشم از همان راه که آمده بود بازگشت و بی آنکه به کسی چیزی بگوید، کمان خود را بر سر ابوجهل کوبید و سر او را شکست و گفت: « به او ناسزا می گویی، من به او ایمان آورده ام و راهی که او رفته است، من نیز می‌روم اگر قدرت داریم با من نبرد کن». سیره ابن هشام جلد ۱ صفحه ۳۱۳

7 - آزار جسمی

در اینجا مقدمة بد نیست سخن مولوی؛ یعنی: «روحانی اهل سنت لبنانی» را بخوانید:

او می گفت: «یهودیان مکه فبل بعثت پیامبر (ص) دو حرفه پر درآمد داشتند حضرت محمد که مبعوث شد آنان نگران کم شدن درآمد خود شدند چرا که حرفه اول آن ها فروش صلاحی که بسیار مورد نیاز مردم آن زمان بود چون برای جنگ های قییله ای سعی می کردند مجهز تر از سال قبل شرکت کنند. با برقراری صلح بین طایفه با راهنمایی  پیامبر دیگر کسی صلاح نیاز نداشت تا بخرد و آنان سود برند دوم در آمد آنان نیز بیشتر در همین راستا بود چرا که بعضی پول نقد برای خرید صلاح نداشته از آن ها قرض با سودهای زیاد (نزول) می گرفتند و با دستور دین اسلام به قرض الحسنه دیگر کسی نیاز به چنین پول های کثیف پیدا نمی کرد! از این رو طرح مقابله غیر مستقیم باپیامبر (ص) را اجرا کردند و جنگ های فراوان شروع شد. »

اکنون به ادامه تاریخ اسلام توجه فرمائید.

وقتی رسول خدا مردم را به توحید دعوت می‌کرد، ابولهب در پی حضرت می رفت و سنگ به سوی او می انداخت و می گفت: ای مردم، اطاعت نکنید». کنزالعمال جلد ۶ صفحه ۳۰۲

همچنین همسرش چنان پیامبر (ص) را آزار داد که خداوند در حق آنها سوره «تبت» را نازل کرد.

گفته شده: « خداوند از آن جهت، همسر ابولهب را حمالة الحطب نامید که خار بر سر راه پیامبر (ص) می ریخت».

سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۳۵۵.

روزی نیز ابوجهل در جمع قریش گفت: « شما ای گروه می بینید که محمد چگونه دین ما را بد می شمارد و آیین پدران ما و خدایان ما بد می‌گوید. به خدا سوگند فردا در کمین می نشینم و سنگی را در کنار خود می گذارم، هنگامی که محمد سر به سجده می گذارد، سر او را می شکنم».

فردای آن روز وقتی پیامبر (ص) مشغول نماز شد و به سجده رفت ابو جهل نیز برخاست و به پیامبر (ص) نزدیک شد، اما ترس عجیبی در دل او پیدا شد و لرزان و ترسان با چهره‌ای رنگ‌پریده به سوی قریش برگشت.

همه به سویش دویدند و گفتند چه شد! با صدایی لرزان و هراسان گفت: « منظره در برابرم  شد که در تمام دنیا ندیده بودم، لذا منصرف شدم.

سیره ابن هشام جلد ۱ صفحه ۲۹۸.

روزی نیز عقبه بن ابی معیط به پیامبر (ص) را در حال طواف دید و ناسزا گفت: او عمامه ی پیامبر (ص) را به دور گردنش پیچید و از مسجد بیرون کشید. البته عده ای از ترس بنی هاشم پیامبر (ص) را از دست او گرفتند. بحارالانوار جلد ۱۸ صفحه ۲۰۴

همین ملعون، عبایش را بر گردنش انداخت و تا حد کشتن آن را را فشار داد. المصنف ابن ابی شیبه جلد ۷ صفحه ۳۳۱

همچنین «عقبه» همراه «ابولهب» عذره و کثافات بر در خانه رسول خدا می ریخت. انساب الاشراف جلد ۱ صفحه ۱۴۷.

پیامبر (ص) می فرمود: « من در میان دو همسایه ی بد بودن ابولهب و عقبه. آن ها شکمبه ها را بر در خانه من می ریختند».

طبقات کبرا جلد ۱ صفحه ۲۰۱.

انداختن شکم و رحم گوسفند بر سر رسول خدا در حال سجده هم، از دیگر کارهای قریش بود. سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۴۱۶.

یک بار نیز خاک بر سر رسول خدا ریختند. آن هم به خانه رفت و در آن جا یکی از دخترانش [حضرت زهرا سلام الله علیها] گریه کنند سر پدر را شست.

سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۴۱۶.

خلاصه این که، به گزارش «ابن هشام» سخت ترین روز برای حضرت، روزی بود که از خانه بیرون آمد و همه (آزاد و برده) تکذیبش کردند آزارش دادند. آن روز نگران به خانه آمد و خود را در جامعه ای پوشاند. در این هنگام سوره ی « مدثر» نازل شد.

همان صفحه ۲۹۱.

8 - توهین و نسبت ناروا

مشرکان با واژه‌هایی چون « دروغگو» «جادوگر» «دیوانه» «جن زده» «شاعر» و... تلاش می کردند قداست پیامبر (ص) را بشکنند. لذا قریش در برابر سؤال مسافران که از پیامبر (ص) می پرسیدند، او را به عنوان ساحر و شاعر معرفی می کردند

سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۲۷۱

البته خداوند باز با آیات الهی به کمک پیامبر (ص) آمد؛ « بدین سان بر آنهایی که پیش از این بودند، رسولی مبعوث نشد، جز آن که گفتند جادوگر یا دیوانه است. آیا بدین کار یکدیگر را توجیه کرده بودند؟ نه! خود مردمی طاقی بودند. پس از آنها روی گردان شو. کسی تو را ملامت نخواهد کرد». سوره ذاریات آیه ۵۳ تا ۵۵

9 - شکنجه یاران پیامبر

« بلال حبشی، عمار و پدر و مادر او، عبدالله بن مسعود، ابوذر و...  از جمله یاران پیامبرند که آزاد زیادی از قریش دیدند.

یکی از این افراد « ابوذر غفاری» است او چهارمین یا پنجمین نفر بود که مسلمان شد. در دوره‌ای که هنوز دعوت آشکار نشده بود،  او از پیامبر (ص) کسب تکلیف کرد. حضرت فرمود:  « به قبیله ی خود برگرد و اسلام را تبلیغ کن».

او سوگند یاد کرد که قبل از برگشتن، ندای اسلام را به گوش مردم مکه برساند و همین کار را کرد. البته چنان ضرباتی بر او وارد کردند که بیهوش شد. البته او به سوی قبیله اش رفت و آن ها را به اسلام دعوت کرد. طبقات ابن سعد جلد ۴ صفحه ۲۲۳

10 - اقدامات فکری

آنچه گفتیم، تنها تلاش هایی بود که در حد فشار جسمی و روانی بر پیامبر (ص) وارد می شد. اما از جهت علمی نیز، برش درصدد مبارزه با پیامبر (ص) برآمد، تا مانع تبلیغ دین جدید شوند.

حقیقت این است که اندیشه های عصر جاهلیت سست تر از آن بود که بتوانند در مقابل اندیشه‌های ناب پیامبر (ص) که برگرفته از وحی بود، مقاومت کند. اما آنان در هر صورت، اگر چه با استفاده از یهودیان، در صدد بر آمدند با انکار وحی بودن آن چه به پیامبر (ص) اکرم می رسید، اساس نبوت او را زیر سؤال ببرند.

آنان ادعا می کردند آنچه پیامبر (ص) می‌گوید وحی نیست، بلکه مطالبی است که اهل کتاب ( یهودیان یا مسیحیان) به او یاد داده‌اند.

قرآن در این باره می گوید: « می دانیم که می گویید [این قرآن را] بشری به او می آموزد. سوره نحل آیه ۱۰۳.

قرآن به این شبهه پراکنی، پاسخی علمی می دهد و می گوید: « زبان کسی که به او نسبت می‌دهند عجمی است، ولی این قرآن به زبان عربی روشن است. همان

هم چنین آنها شباهت قصص انبیاء قرآن را با تورات مطرح می کردند خداوند فرمود: و کافران گفتند که این [قرآن] جز دروغی که خود بافته است و گروهی دیگر او را بر آن یاری داده‌اند، نیست. حقاً آن چه می‌گویند ستم و باطل است و گفتند این اساطیر پیشینیان است که نگاشته و هر صبح و شام بر او املا می شود. سوره فرقان آیه ۳ و

اقتباس از دفتر اول درس نامه های تربیتی

برچسب ها:

  • هشداری به فعالان حوزه فرهنگ دینیx
  • ترفندهای مخالفانx
  • تلاش بر دور کردن حامیانx
  • پیشنهاد رشوه (تطمیع)x
  • دشمن و پیشنهاد مصالحهx
  • جنگ روانی (استهزاء)x
  • توهین و نسبت نارواx
  • دشمن و اقدامات فکریx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۴:۵۰
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

مسابقه نوروزی، اوقات فراغت، خانوادگی، مدیریتی، کرونایی

با عرض سلام و آرزوی سلامتی بر همه شما عزیزان، ضمن عرض خسته نباشید به مسؤلان و خدمت گذاران عزیز در عرصه درمان بیماران بویژه بیماران کرونایی و آرزوی سلامت برای همه بیماران و توفیق صبر برای بستگان آنان و نیز طلب مغفرت برای همه درگذشتگان.

برای همکاری با کسانی که در خانه مانده اند و یا کلاُ مسائل فرهنگی را دنبال می کنند، بخواست خدا با ارائه شیوه راه اندازی مسابقه خانوادگی، مسابقه دوستانه، و هر عنوان دیگر که ... در خدمت شما عزیزان هستیم، انشاء الله مفید واقع شود.و از این فرصت استفاده نموده از خدای بزرگ درخواست داشتن سال جدید همراه با موفقیت، برای همه موحدان عالم را داریم.

امید است در سال پیش رو بر دانش و علم و عمل ما و شما افزوده گردد.

هدف از اجرای مسابقه

در این روز ها که ناخواسته اوقات فراغت پیدا شده، بیاییم خود و خانواده و اطرافیان « ضمن رعایت مسائل بهداشتی» و توکل بر خدا و نترسیدن.

با مسابقات مختلف، مروری داشته باشیم، برداشته های علمی، اخلاقی، فرهنگی، اعتقادی، سیاسی، اقتصادی، روانشناسی، جامعه شناسی تا هم وقت ما و دیگران تلف نشود (1) و هم بر اطلاعات ما و دیگران بیفزاید. این گفتگوهای علمی دینی می تواند، به ما و فرزندانمان راهکاریی نشان دهد که در امور زندگی، کاری و شغلی، تحصیلی؛ مفید، واقع شود (2) البته هر کاری زحمت خودش را دارد و تلاش خودش را می طلبد (3) اما خواستن توانستن است بقول بزرگی «سلمان» هم اولش «سلمان منا اهل البیت» نبود تلاش کرد به آن مقام رسید.

پاورقی (۱) ابراهیم شیبانی گوید: با استادم عبدالله مغربی به صحرا رفتیم تا ساعتی نظاره آثار و صنایع کردگار کنیم، دست بردم گیاهی کندم و در دست بگردانید و افکندم، استاد فرمودند. سزاوار نبود چنین کنی پنج خطا از تو سرزد، گفتم کدام است، گفتن خود را در هوس و بازی گذاشتی و تسبیح گوی را از تسبیح بازداشتی (و ان من شیء الا یسبح بحمده) (نیست چیزی مگر تسبیح او کند) و دیگران را در این کار یاد دادی و بدون حاجت چیزی گرفتی و بدون دلیل افکندی، برخیز و از من جدا شو، کسی که در یک عمل پنج خطا کند، باب ما نباشد به این ترتیب یک سال از صحبت و مجلس خود، دورم کرد.

آری با کندن یک گیاه ، یک سال از صحبت بزرگان محروم شد. پس با یک عمر، بازی با دنیا بنده چه خواهد کرد، و کی به قرب معبودی، که آیه شریفه : «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ » (سوره انشقاق آیه 6) اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى ‏روى و او را ملاقات خواهى کرد!.خواهد رسید و از چه عمل مصاحبت با اولیا را در بهشت خواهد گرفت.

کتاب کفایت الناطقین  مرحوم سید محمد مقدم جلد ۲  صفحه ۳۲

(2) فرض کنید فرزندتان مدیر و مسئول جایی شد؛ اگر از دانش روان شناسی مردم شناسی، جامعه شناسی و راهکارهای لازم، اخلاقی، اقتصادی، بهداشتی و این گونه مسائل آگاه نباشد، سال ها شکست را باید تحمل کند، تا بتواند تجربه به دست آورد. اما اگر شما با راه اندازی چنین (کلاس) مسابقه ای، تجربه های خود و راه کارهایی که از داشته های علمی یا تجربه کاری، بدست آوردید را به او گفته باشید، این گونه دانش ها و داشته ها، فرزندانتان را پرواز می دهد و رشد می کنند. و شما نیز لذت خوب اداره کردن و موفقیت او را خواهید چشید، در آن موقع است که فریاد بر می آوری: «یاایهاالملوک و ابناءالموک» ای پادشاهان به چیزی دست یافتم که شما حسرت آن را می خورید.

(11) روزگار قبل اگر از این گونه مسائل صحبت به میان می آمد عذر و بهانه های بسیاری از قبیل نداشتن کتاب و... مانع .. می‌شد. اما اکنون با توجه به امکانات موجود که با استفاده از نرم افزار ها و با اتصال به فضای مجازی، برای تمامی گروه های سنی انواع اطلاعات در اختیار همه هست و هرکدام با سلیقه خود می تواند برای شرکت در مسابقه خوراک فرهنگی و دینی لازم را از آموزش های دینی ورزشی گرفته تا ادبی و ... ببیند، از این رو  به هر مناسبتی که پیش آمد، در هر حال داشته های خود و فرزندان را روی میز قرار دهید و برای تکمیل آن تلاش کنید، این مسئله شدنی است فقط یک مقداری اراده لازم دارد.

با این کار هم از برکات آگاهی و بصیرت برخوردار شده ایم و نیز علت شکست ها غم و غصه ها ناراحتی ها برای ما روشن شده. در این زمینه علاوه بر آموزه های قرآنی روایی ادبی، داستان ها و خاطره ها نیز می تواند شما را یاری کند.

خادم موحدان عالم مرتضوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۹ ، ۲۰:۰۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

 بسم الله الرحمن الرحیم

ضروت آشنائی با معصومان علیهم السلام

این بزرگواران به گفته امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره؛ «معصومان علیهم السلام» مرکز علم خدا و خزینه نعمت های او هستند».

شنیدن و گفتن مطالب علمی و تجربه ها؛ بویژه آنچه مربوط به دانستنی های معصومان علیهم السلام است؛ طبق فرمایش قرآن

« وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ‏ سوره ذاریات آیه 55 » 

نه تنها باعث تقویت باورهای دینی خودمان می شود؛ بلکه در شنونده ها نیز اثر مثبت می گذارد. تا جایی که وقنی فرد معتقد مواجه با مشکلات شد، در عوض توسل به غیر معصوم و انجام کارهای غیر مباح. 

به راه، و وسیله اصلی؛ که خدا برای نجات انسان ها قرار داده؛ روی آورده و در خود احساس آرامش می کند.

و در نتیجه به تلاش افتاده تا با امداد رسانی این بزرگواران تلاش او به ثمر بنشیند، انشاء الله.

نمونه دانستنی های معصومان علیهم السلام

علاوه بر حکایت معروف فریاد رسی امام حسین (ع) بانی روضه اش را که ورشکسته شده بود و حاضر شده بود برای برگزاری مراسم عزاداری اباعبد الله الحسین (ع) فرزندش را به عنوان برده بفروشد.

رسیدن به کرامت امام رضا علیه السلام با داستان لغب آل محمد (ص)

... حاجتی داشت و . ...تا متوجه کلام سخنگویی شد که می گوید: آیا می دانید چرا به امام رضا علیه السلام «عالم آل محمد» می گویند این نکته نظر او را جلب کرد؛ سعی کرد که خوب بشنود ... سخنگو گفت: برای روشن شدن مطلب داستانی به عرض شما برسانم؟ خلاصه آن چنین بود، که فرزندی به سربازی رفت و پس از آموزش های اولیه؛ به عنوان نیروی کمکی اعزام به کشور دیگری شد مدتی نگذشته بود که به وسیله هلال احمر متوجه شدند که فرزندشان اسیر شده و در زندان کشور سومی به سر می‌برد؟ با شنیدن این مطلب مادر نگران شده و اظهار ناراحتی نمود. اما پدر به او قول داد فرزندت را می آورم؟ چیزی نگذشت که جریان به مشهد مقدس کشیده شد؛ و پس از توسل به آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام فرزند خود را در مقابل چشمانش دید با تعجب گفت زندان...  اینجا...؟  پاسخ داد آری درست شنیدید؛ لیکن دست غیبی مرا در کمترین وقت به این جا آورد و گفت پدرت منتظر توست؟

چگونگی برقراری ارتباط با روح مقدس آقا امام رضا علیه السلام

شنیدن این داستان همین و برقراری ارتباط معنوی با امام رؤف شیعیان امام رضا (ع) همان « گفتنی است این شنونده از جمله کسانی بود که قبلاً نیز از لطف و کرم امام رضا (ع) بهره مند شده بود و پس از تقاضای برآمدن نیاز نه چندان بزرگ به او الهام شده بود که نیاز بزرگتری هم داری از امام بخواه؛ وقتی تقاضای لطف کرم مجدد از آن بزرگوار کرده بود، پس از نگذشتن مدت زیادی به لطف و راهنمایی آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام, هر دو نیازش برآورده شده بود»  

شنیدن این داستان؛ انگیزه شد تا با چشم دل به برقراری ارتباط معنوی با امام رضا (ع) بپردازد ؛ نتیجه این ارتباط دقایقی بعد ظاهر شده بود، بطوری که با دیدن فردی به مراد خود رسیده بود؟

نمونه دیگر برقراری ار تباط با روح معصومان علیهم السلام

به امید برآورده به خیر شدن حاجت نیازمندان و شفای مریض ها و رفع مشکلات گوناگون از کشور و ملت؛ به ویژه دقدقه های امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله؛ خصوصا شیعیان علی بن ابیطالب علیه السلام؛ با ظهور حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.

بایدها و نبایدهای مسابقه دانستنی های معصومان علیم السلام

آگاهی و بصیرت

بالا بردن آگاهی و مقدار بصیرت لازم برای دفاع از اعتقادیات و باورهای دینی امری است لازم.

اکنون برای روشن شدن مطلب به تمثیل داستانی «صدای مغز استاد » توجه فرمایید.

موضوع درس، درباره ی خدا ...

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود. استاد پرسید: «آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟» کسی پاسخ نداد. دوباره استاد پرسید: «آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟» دوباره کسی پاسخ نداد. برای سومین بار استاد پرسید: «آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟» این بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفت: «با این وصف، خدا وجود ندارد.

دانشجویی که به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود، اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت. دانشجو از جایش برخاست و از هم کلاسی هایش پرسید: «آیا در کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ همه سکوت کردند. دوباره پرسید آیا در کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ همچنان کسی چیزی نگفت. و باز پرسید آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟ وقتی برای سومین بار کسی پاسخ نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که «با این وصف،استاد مغز ندارد!»

نمونه دیگر بیدار باش

موضوع نیاز به ولایت فقیه را در تمثیل داستانی «معلّم برا چیه...؟!» مطالعه کنید.

معلم به بچه ها گفت: من نمی دونم وقتی ما قرآن رو داریم، دیگه ولایت فقیه برای چیه؟!

از تهِ کلاس یکی از بچه ها گفت: آقا وقتی ما کتاب داریم معلّم برا چیه...؟!

برگرفته از www.Morabbee.ir

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

نباید های این راه

تمثیل داستانی دیگر که دوستان فضای مجازی زحمت کشیدند؛ یعنی مثل « قطره عسل...» راجع به دوری از شیفته شدن دنیا؛ توجه بفرمائید.

قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود، اما مزه عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید... باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد... مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد... اما (افسوس) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت... در این حال ماند تا آنکه نهایتا مُرد... دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ! پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد، نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود... این است حکایت دنیا...

برگرفته از   www.Morabbee.ir 

هشدارها

موضوع آزمون عشق نیز؛ در تمثیل طنز گونه «هواست کجاست» خواندنی است.

امیری به شاهزاده خانمی گفت: من عاشق توام.

شاهزاده گفت: زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.

امیر برگشت و دید هیچ کس نیست .

شاهزاده گفت: تو عاشق نیستی ؛ عاشق به غیر نظر نمی کند.

راهکار های برقراری ارتباط با معصومان (ع)

در راهکار ها نیز ؛ تمثیل طنز مانند «خوردن غذای شور و نخوردن آب» خواندی است مطالعه بفرمائید.

تشنه امام زمان بشو ...

شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم؟

استاد : شب یک غذای شور بخور. آب نخور و بخواب.

شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.

شاگرد: استاد دائم خواب آب می دیدم!

خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می نوشم.

کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم!

در ساحل رودخانه ای مشغول….

گفت اینا رو خواب دیدم!

استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛

تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!

پیام این عیدی:آمادگی لازم و ظرفیت بالا؛ لازمه دریافت نعمت هاست .

راهنمای مسابقه دانستنی های معصومان علیه السلام

  یادآور می شود: برای انجام مسابقه دانستنی های معصومان (ع) شما می‌توانید به قالبی که توسط صدا و سیما با عنوان « کتاب سیمای معرفت (سؤالات مسابقه ای درباره امام علی (ع) ویژه کودکان و نوجوانان) » تهیه و تنظیم شده؛ که مطالعه آن برای تهیه مواد اولیه مسابقه؛ همه معصومان لازم است. حتما در فضای مجازی به این عنوان مراجعه نمائید؛ ِروشن است که این تنظیم برای مناسبت دیگر بوده لیکن با عوض شدن عنوان ها؛ طرح بسیار خوبی است برای تهیه محتوی دیگر معصومان (ع) تا هم موقع نیاز مورد مراجعه قرار بگیرد و در موقع مناسب نیز بتوانیم این آدانستنی ها را به دیگران بیاموزیم و حتی در صورت امکان بسیاری از ین محتواها را می توان در مسابقه درج نمود. انشاء الله موفق باشید.

خادم موحدان عالم مرتضوی

برچسب ها :

 

  • داستانی از کرامت امام رضا (ع)x
  • راهنمای مسابقه دانستنی های معصومان علیهم السلامx
  • راهکار های برقراری ارتباط با معصومان (ع)x
  • رسیدن به کرامت امام رضا (ع) با داستان لغب آل محمد (ص)x
  • قالبی برای تنظیم دانستنی های معصومان علیهم السلامx
  • نمونه تمثیل داستانیx
  • نمونه تمثیل طنز گونهx
  • چگونگی برقراری ارتباط با روح مقدس آقا امام رضا علیه السلامx
  • عیدی ولادت با سعادت امام رضا علیه السلامx
  • طنز ولایت فقیه برای چیه؟!x
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۴۹
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

ضمن عرض تبریک به مناسبت ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شما دوست داران پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) و اهل بیت آن حضرت، به امید روزی که با از بین رفتن بیماری کرنا و ... بتوانیم مجالس جشن و سرور داشته باشیم و به مسابقات مذهبی بپردازیم؛ جهت آگاهی بخشی و آمادگی بر آن روز مطالبی را که برگرفته از ... است تقدیم می شود باشد انشاء الله همهگی مورد لطف این بزرگواران قرار بگیریم.

والسلام مرتضوی

ویژگی های حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه (س) در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار می رفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.

سرچشمه دانش

حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت.

در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکی در این باره می گوید: هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد. بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم(ع) حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی، والا مقام ترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) عالمه غیر معلمه بوده است.

فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل

حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد.

امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است. و برای امیر مومنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.

مقام علمی حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند.

چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س)جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش .

فضیلت زیارت معصومه (س)x

دعا و زیارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهایی، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زیارت، جامی است زلال از معنویت ناب درکام عطشناک زندگی؛ و زیارت حرم معصومه (س)، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه، فریاد روح مهجور در هنگامه غفلت و بی خبری، و نسیمی فرحناک و برخاسته از باغستان های بهشت است.

زیارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس می دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نو میدی باز می دارد و به تلاش بیشتر دعوت می کند. زیارت مزار با صفای کریمه اهل بیت (س)، سبب می شود که زائر حرم، خود را نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند ، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامی بدبختی ها و سیه روزی هاست- فرو آید و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: هر کس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست.

معصومه (س)x و برگزیدن شهر قم

پس از آنکه حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسید، بیمار شد چون توان رفتن به خراسان را در خود ندید، تصمیم گرفت به قم برود.

یکی از نویسندگان در این باره که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزید، می نویسد: بی تردید می توان گفت که آن بانوی بزرگ، روی ملهم و آینده نگر داشت و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین پیش می آید - محوریتی که آرامگاه ایشان مرکز آن خواهد بود - بدین دیار روی آورد. این جریان به خوبی روشن می کند که آن بانوی الهی، به آینده اسلام و موقعیت این سرزمین توجه داشته و خود را با شتاب بدین سرزمین رسانده و محوریت و مرکزیت آن را با مدفن خود پایه ریزی کرده است.

غروب غمگین

حضرت فاطمه (س) پس از ورود به شهر قم، تنها هفده روز در قید حیات بود و سپس دعوت حق را لبیک گفت و به سوی بهشت برین پرواز کرد. این حادثه در سال 201 هجری رخ داد.

سلام بر این بانوی بزرگوار اسلام از روز طلوع تا لحظه غروب. درود بر روح تابناک معصومه (س) که اینک آفتاب حرم باصفایش، زمین قم را نورانی کرده است. سلام بر سالار زنان جهان و فرزند پیام آوران مهر و مهتران جوانان بهشتی. ای فاطمه! در روز قیامت، شفیع ما باش که تو در نزد خدا، جایگاهی ویژه برای شفاعت داری.

زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات

درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه (س) روایات فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است.

از جمله، هنگامی که یکی از محدثان برجسته قم، به نام سعد بن سعد به محضر مقدس امام رضا (س) شرفیاب می شود، امام هشتم خطاب به ایشان می فرماید: ای سعد! از ما در نزد شما قبری است. سعد می گوید: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (س) را می فرمایید؟ می فرماید: آری، هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.

پیشوای جهان تشیع امام جعفر صادق (س) نیز در این باره می فرماید: هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب گردد. و در حدیث دیگری آمده است: زیارت او، هم سنگ بهشت است.

زیارت مأثور درباره حضرت معصومه (س)

یکی از ویژگی های حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد.

بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست، هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این، نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است. باشد که شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت(س) به ویژه بانوان، این مقام بزرگ و عالی را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حیا باشند. تنها در این صورت است که روح باعظمت این بانوی بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد.

امام رضا (ع) و لقب معصومه (س)

حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی ها و شبنم معطر آفرینش است. شاید یکی از دلایل معصومه نامیدن این بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلی یافته است.

بر اساس پاره ای از روایات، این لقب از سوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی (ع) در این باره می گوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.

کریمه اهل بیت (س)

حضرت معصومه (س) در زبان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه، به لقب کریمه اهل بیت یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است.

بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، این لقب از طرف امام صادق (ع) بر حضرت معصومه (س) اطلاق شده است. در این رؤیا، امام صادق (ع) به آیت الله نجفی-که با دعا و راز و نیاز، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده خطاب فرمود: برتو باد به کریمه اهل بیت.

القاب حضرت معصومه (س)

به طور کلی، سه زیارت نامه برای حضرت معصومه (س) ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دو تای دیگر غیر مشهور است.

اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه(س) در دو زیارت نامه غیر مشهور ذکر شده؛ به قرار ذیل است: طاهره (پاکیزه)، حمیده (ستوده)؛ بِرّه (نیکوکار)؛ رشیده (حد یافته)؛ تقّیه (پرهیزگار)؛ رضّیه (خشنود از خدا)؛ مرضیّه (مورد رضایت خدا)؛ سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیّه مرضّیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)؛ سیدةُ نساء العالمین (سرور زنان عالم). هم چنین محدثّه و عابده از صفات و القابی است که برای حضرت معصومه (س) عنوان شده است.

شفاعت حضرت معصومه (س)

بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم، از آن به مقام محمود تعبیر شده است. همین طور دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام ، شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهالی محشر را فرا گیرد.

این دو بانوی عالی قدر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا (س) و شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا (س) همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پیک وحی طاقه ابریشمی از سوی پروردگار آورد که در آن، جمله خداوند مهریه فاطمه زهرا را، شفاعت گنهکاران از امت محمد (ص) قرار داد، با کلک تقدیر نقش بسته بود. این حدیث از طریق اهل سنت نیز نقل شده است. پس از فاطمه زهرا (س) از جهت گستردگی شفاعت، هیج بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه (س) نمی رسد. بر همین اساس است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.

سرّ قداست قم

در احادیث فراوانی به قداست قم اشاره شده است. از جمله امام صادق (ع) قم را حرم اهل بیت (ع) معرفی و خاک آن را، پاک و پاکیزه تعبیر کرده است.

همچنین ایشان در ضمن حدیث مشهوری که درباره قداست قم به گروهی از اهالی ری بیان کردند، فرمودند: بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت، او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند. او می گوید: من این حدیث را هنگامی از امام صادق (ع) شنیدم که حضرت موسی بن جعفر(ع) هنوز دیده به جهان نگشوده بود. این حدیث والا، از رمز شرافت و قداست قم پرده برمی دارد و روشن می سازد که این همه فضیلت و شرافت این شهر که در روایات آمده، از ریحانه پیامبر، کریمه اهل بیت (س) ،مهین بانوی اسلام، حضرت معصومه (س) سرچشمه می گیرد که در این سرزمین دیده از جهان فرو می بندد و گرد و خاک این سرزمین را، توتیای دیدگان حور و ملایک می کند.

محبت و مباهات حضرت معصومه (س) به امام هشتم

مدت 25 سال تمام، حضرت رضا (ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود. پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان از دامان نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم (ع) بود و امام (ع) توانست والاترین عواطف انباشته شده و در سودای دلش را بر او نثار کند.

بین حضرت معصومه و برادرش امام رضا (ع) عواطف سرشار و محبت شگفت انگیزی بود که قلم از ترسیم آن عاجز است. در یکی از معجزات امام کاظم (ع) که حضرت معصومه (س) نیز نقشی دارد، هنگامی که نصرانی می پرسد: شما که هستید؟ می فرماید: من معصومه، خواهر امام رضا (ع) هستم. این تعبیر، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا (ع) و نیز از مباهات ایشان به این خواهر- برادری سرچشمه می گیرد.

سرآمد بانوان

فاطمه معصومه (س) از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی، در بین فرزندان موسی بن جعفر (ع) بعد از برادرش ، علی بن موسی الرضا (ع) در والاترین رتبه جای دارد.

این درحالی است که بنا بر مستندات رجالی، فرزندان دختر امام کاظم (ع) دست کم هجده تن بوده اند و فاطمه در بین این همه بانوی گران قدر، سرآمد بوده است. حاج شیخ عباس قمی آنگاه که از دختران موسی بن جعفر (ع) سخن می گوید، درباره فاطمه معصومه (س) می نویسد: بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آن ها،سیده جلیله معظمه ، فاطمه بنت امام موسی (ع) معروف به حضرت معصومه است.

فضیلت بی نظیر

شیخ محمد تقی تُستری، در قاموس الرجال، حضرت معصومه (س) را به عنوان بانوی اسوه معرفی کرد و فضیلت وی را در میان دختران و پسران حضرت موسی بن جعفر (ع)، غیر از امام رضا (ع) بی نظیر دانسته است.

ایشان در این زمینه چنین می نویسند: در میان فرزندان امام کاظم (ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا(ع) کسی هم شأن حضرت معصومه (س) نیست. بی گمان این گونه اظهارنظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) بر برداشت هایی استوار است که از متن و روایات وارده از ائمه اطهار (ع) به دست آمده است. این روایت ها، مقام هایی را برای فاطمه معصومه (س) برشمرده اند؛ مقامی که نظیر آن، برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده اند و به این ترتیب، نام فاطمه معصومه (س) درشمار زنان برتر جهان قرار گرفته است.

بوی وصال

بی شک اهل بیت پیامبر (ص) چهره های پرفروغی به جهانیان عرضه کرده اند و نامشان مانند ستارگان درخشان در آسمان فضایل می درخشد.

درخشان ترین ستاره در میان بانوان هفتمین منظومه ولایت، فاطمه فرزند پاکیزه موسی بن جعفر (ع) است؛ بانویی که سالهاست تشنگان معرفت از حریمش،زلال ایمان می نوشند و عارفان با گذر بر زندگی فرزانه اش و درک لحظه های آسمانی شدنش، درهای عروج را به روی خود می گشایند و بوی وصال را در گستره زمین منتشر می سازند. اینک ولادت با سعادت این سیده جلیله، بر همه دوستداران اهل بیت مبارک باد و دست های نیازمند ما، در روز محشر از دامان محبت و گذشت فاطمه معصومه (س) کوتاه مباد!

به جـــان پاک تو ای دختر امام، ســلام به هر زمان و مـکان و به هر مقام، سـلام

تویـی که شــاه خراسان بود بــرادر تــو بـــر آن مقام رفیــع و بـر این مقام، ســلام

به هر عدد که تکلم شـود به لیل و نهار هــــزار بـار فـــزون تـر ز هـر کـلام، ســلام

صبح تا شب و از شام، تا طلیعه صبــح بر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســلام

در آســـمان ولایــت، مــه تمــامی تـــو زپای تا به ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام

به پیشگــاه تو ای خواهـــر شه کـَـونین ز فـرد فـرد خلیـق، به صبح و شام ســلام

منم که هر سر مویم به هر زمان گویـد به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام

برچسب ها :
  • ویژگی های حضرت معصومه (س)x
  • فاطمه معصومه مظهر فضایلx
  • مقام علمی حضرت معصومه (س)x
  • فضیلت زیارت حضرت معصومه (س)x
  • معصومه (س) و برگزیدن شهر قمx
  • زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایاتx
  • امام رضا (ع) و لقب معصومه (س)x
  • کریمه اهل بیت (س)x
  • شفاعت حضرت معصومه (س)x

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۹ ، ۱۰:۴۱
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)
تلاش برای رضای الهی ‏
در این روز ها و ساعت ها، که مقرون به اجابت دعاست،از خداوند بزرگ، خواهان عاقبت بخیری هستیم و این را باید بدانیم که جز برای رضای او هیچ تلاشی ماندگار نیست.
‏ دارند هر کس از تو مرادى و مطلبى
مقصود ما ز دنیا و عقبى لقاى تست‏
‏ برگرفته از آیه شریفه: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُم ‏ وَ رَضُوا عَنْهُ ‏
سوره مائده آةه 119
هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند
ضمن آرزوی آموزش برای هم گذشتگان و شفای مریضان بویژه بیماران کرونای از خدا می خواهیم به بیمار داران و مصیبت دیدگان صبر عنایت فرماید. با وجود در اختیار بود نرم افزار های شعری و سروِش دهی اشعار در فضای مجازی ما انخاب شعر دلخواه و مناسب نیاز مطالعه کننده عزیز را به عهده خود آنان گذارده و در اینجا پس از توضیح نحوه انجام مسابقه فقط به چند شعر مناسب این ایام در ذیل خواهیم اشاره داشت.

نحوه انجام مسابقه شعر فارسی

نحوه انجام این مسابقه نیز به این صورت است که پس از انجام کار رقیبان، شما یکی از این سوژه ها را موضوع سخن قرار داده و با استفاده آنچه از داشته های خود که «شنیده اید یا مطالعه داشته اید و به خاطر سپرده اید » و در آرشیوه خود قرار داده اید،از قبیل: آیات، روایات، خاطرات داستان ها طنز ها اشعار و ... قبلا پر بار و بروز رسانی کرده، و با آنها آموزه های دینی را به دیگران یاد دهید، تا از برکات دنیوی و اخروی «مداد العلما افضل من دماء الشهدا» برخوردار شوید.

اگر آرشیوی هم تا کنون نداشته اید، هم اکنون دست به قلم یا کامپیوتر شده، سریع آرشیوی موضوعی برای یاد داشت برداری، تهیه کرده و موضوعات مختلف را جستجو کنید و هر کدام را در جایگاه خود قرار دهید.

یاد آوری پایانی

لازم به تذکر اینکه : با اشعار انتخابی، مسابقات گوناگونی می توان برگزار کرد ، از قبیل این مسابقات.

1- مسابقه پرسش و پاسخ اشعاری که در پاسخ این موضوع شعری را بخوانید.

2 - اگر مسابقه «مشاعره موضوعی» باشد، که دو نفر پاسخگوی شعری یکدیگر می باشند.

به این صورت که طرف شعر را در موضوع می آورد. رقیب او نیز در همین موضوع باید شعری بخواند.

3 - مسابقه مفهوم گویی شعر های فارسی. که شعری خوانده می شود دیگران مراد و مفهوم آن را توضیح می دهند.

4 – یک نفر شعری می خواند: دیگران آیه ای از قرآن یت روایتی و حکایت مناسب آن شعر را می گویند.

5 – مستند سازی شعر ها؛ بدین صورت که یک نفر شعری فارسی را می خواند: دیگران باید سند قرآنی روایی آن را یاد آور شوند.

6 - و بلأخره مسابقات همسو، که همین موضوع را با، حافظان موضوعی آیات قرآن ، روایات و ... به رقابت می پردازند.

‏الصبر مفتاح الفرج‏
‏ صبر تلخ آمد و لیکن عاقبت  *** میوه شیرین دهد پر منفعت‏
‏چون بمانى بسته در بند حرج *** صبر کن که الصبر مفتاح الفرج‏
‏صبورى مایه امیدت آرد *** صبورى دولت جاویدت آرد
حافظ
برگرفته از آیه شریفه : قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ: اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا
‏ [الأعراف 7/ 128]‏
«از خدا یارى جویید، و استقامت پیشه کنید.
صبر بر سختی ها
‏صبر کن حافظ بسختى روز و شب ** عاقبت روزى بیابى کام را
برگرفته از آیه شریفه : وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنى‏ عَلى‏ بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا‏‏                                    [الأعراف 7/ 137]
وعده نیک پروردگارت بر بنى اسرائیل، بخاطر صبر و استقامتى که به خرج دادند، تحقّق یافت و آنچه فرعون و فرعونیان‏ ... نابود شدند.
امید است «حکایت های تاریخی» که بعضی را خدا برای عبرت گرفتن ما گوشزد فرموده و بعضی را با چشم خود دیدیم، باعث بکار گیری و رعایت همه باید و نبایدها بشود:
عبرت گرفتن از مرگ دیگران
ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری
شادی مکن که بر تو همین ماجرا بود
نزهة النواظر
آری عجله در هیچ کاری خوب نیست الا در کار خیر چرا که از پاداش دنیوی و اخروی برخوردار است پس شتاب به انجام کار خیر داشته باشیم انشاء الله.
در انجام کار نیک عجله کن
ای که دستت می رسد کاری بکن *** پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار ‏
‏سعدی

همه آنچه در دنیا آفریده شده برای این است که  انسان به قرب الهی برسد و این می شود جز با عشق الهی.

عشق الهی
گر بشکافند سراپای من  **** جز تو نیابند در اعضای من
راه نجات در معرفت خدا و انجام وظیفه است و ندانسته انسان هیچ کار مفیدی انجام نمی دهد، از این رو لازم است در طلب آگاهی و معرفت تلاش کنیم.
علم و دانش
گفتم ار علم اختیار کنی  ***  علم گوید تو را چه کار کنی
 
عباس شهری

بسیاری از دانایان و عالمان در اثر غفلت به گمراهی کشیده شدند.

دوری از غفلت
جهان، سر به سر، حکمت و عبرت است
چرا بهره ما همه غفلت است؟
تلاش برای غافل نماندن

روزگار چون تیر از کان بیرون رفته در گذر است فرصت باقی مانده را غنیمت شمرده و بهره بردای بهینه کنیم.

غنیمت شمردن فرصت
‏ تو امروز فرصت غنیمت شمار ***  که فردا ندامت نیاید بکار
‏ بکوش اى توانا که فرمان برى  *** که در ناتوانى بسى غم خورى‏
‏ برگرفته از آیه شریفه : عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَت  سوره تکویر آیه 14
(آرى در آن هنگام) هر کس مى‏داند چه چیزى را آماده کرده است!
بهترین نوع استفاده از عمر بهره گیری از مجالست با عالمان است بویژه اگر عامل هم باشد.
گذران عمر با عالمان
نگهدار فرصت که عالم دمی است *** دمی پیش دانا به از عالمی است ‏
‏سعدی
چه بسیار کسانی در جامعه هستند که فقر مانع رشد آنان شده پس برای خدا به ناتوانان کمک کنیم تا در فرهنگ سازی دچار مشکل نشویم.
عوارض فقر و تنگدستی
اگر ٍ ز نان شکم آدمى نباشد سیر
حدیث و موعظه در وى نمى کند تأثیر
ملک الشعراى بهار

از قدیم گفته شده رنج و گنج همراهند از این رو تلاش و کوشش را برای سعادت خود و خانواده کشور و ملت نصب العین خود قرار دهیم تا از برکات آن همگان بهرمند گردیم.

ترغیب به کار و تلاش
گنج خواهی در طلب، رنجی ببر *** خرمن ار می با یدت، تخمی بکار
سعدی
بیکاری نه تنها بهره نداشتن از مال را در پی دارد بلکه عواقب شومی از قبیل بیماری های روحی مثل افسردگی را به انسان تحمیل می کند بهر حال سعی کنیم بیکار نمانیم تا سالم بمانیم.
 عواقب بیکاری
به کار اندر آ این چه پژمردگی است *** که پایان بی کاری افسردگی است
چه بسیار کسانی که پند و موعضه و نصِحت شدند و اثری در وجودشان پیدا نشد این باعث ترک نصیحت ما نمی شود علاوه بر این جواب نقضی که خود ما نیز نصیحت بزرگان را، تماماُ عمل نکردیم، خود پند دادن به دیگران با شرائط خاصش، اگر انجام شود، ثوابش از آنچه خورشید بر آن می تابد بشتر است. این حدیث حضرت محمد (ص) به امام علی (ع) بوده آیا حیف نیست محروم کردن خود از این ثواب به بهانه های واهی از این رو ضمن دقت در کاستی های آموزشی خود که ممکن است شیوه آموزش ما،از نظر ادبیات آن فرد، درست نبوده،بطوری که نتوانستیم با آن ادبیاتی که نظر او را جلب می کرده پند خود را به او، گوش زد کنیم،اینجاست که باید به رفع عیوب آموزشی خود بپردازیم.
موعظه و نصیحت
نکته یادماندنى ‏
‏من آنچه شرط بلاغست با تو می کویم 
تو خواه از سخنم پند کیر و خواه ملال‏
برگرفته از آیه شریفه : و ما على الرسول الا البلاغ‏  
سوره مائده آیه 99
پیامبر وظیف ه‏اى جز رسانیدن پیام (الهى) ندارد (و مسئول اعمال شما نیست)
انشاء الله خداوند به همه ما گوش شنوا و توفیق عمل به وظائف مان را عنایت بفرماید. آمین یا رب العالمین.
خادم موحدان عالم مرتضوی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۴۷
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدای هستی بخش

وقتی به موضوع تعلیم و تربیت نگاه می کنیم حال چه تربیت نفس باشد و چه تربیت غیر چند سؤال برای ما پیش می آید.

اولا : خود تربیت چسیت؟ آیا مراد همان ادب است یا ...؟

ثانیا: بایدهای و نباید های تربیت چیست؟

از این رو باید ابتدا هدف از تربیت مشخص شود تا بسیاری از لوازم آن مشخص شود.

توضیح : از آنجا که خداوند متعال هدف از خلقت انسان را معرفت قرار داده « لعلهم یتفکرون» و لازمه معرفت مراجعه به اسباب خود آگاهی از قبیل مراجعه به استاد و مطالعه کتاب و ...است.

سخن در اینجاست که چه کتابی بخوانیم و چه استادی انتخاب شود؟ چرا که بقول مثل معروف: «خفته کی خفته کند بیدار» هر استادی مفید برای آگاهی بخشی نیست. بلکه علاوه بر علم و آگاهی؛ معرفت نیز لازم است.

شاید این سؤال پیش آید که مگر در شعر نیامده :

من بتو از علم بگویم سخن ** علم چو آید بتو گوید چه کن

ما هم خودمان به علوم مراجعه می کنیم و راه را پیدا می کنیم استاد برای چی؟

پاسخ این قضیه هم شعر دیگری است:

گذرت بر ظلمات است بجوی خضر رهی

که در این ره بسیار بود گمراهی

علم با این که راه گشاست! اما ؛ راه پر خطری نیز هست! چرا که بیشترین آسیب ها را عالمان بی ... به جامعه زده و می زنند.

چاره چیست؟ بزرگان گویند:

بی پیر مرو تو در خرابات
هرچند سکندر زمانی

دیگری گوید:

به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم
که گم شد آن که در این ره به رهبری نرسید

و بالاخره:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

چنانچه در مثل آمده:

در این ره انبیاء چون ساربانند!

از این رو گفته شده رجوع شود، هم به کتاب و هم به سنت «کتاب اعم از خود قرآن یا دیگر منابع دینی  که با محتوای قرآنی و روایی موجود است» و سنت هم اعم است از قول، «کلمات گفتار احادیث و روایات» و نیز فعل و سیره معصومان علیهم السلام».

آسان ترین راه دستیابی به اطلاعات در مورد زندگی نامه معصومان (ع) آنها که الگو های پسنیده خداوند هستند؛ برای زندگی بشر.

مطالعه کتاب های تاریخی از قبیل کتاب شریف منتهی الآمال مرحوم شیخ عباس قمی است که هم در کتابخانه ها موجود است هم در فضای مجازی فایلش قابل دسترسی است.

ویژگی این کتاب اینکه :

زندگانی این عزیزان «معصومان و فرزندان و یارانشان علیهم السلام» را به 8 بخش تقسیم کرده و نسبت به آن اطلاع رسانی دارد. امید است شما مطالعه کننده عزیز پس از مطالعه این کتاب هم بر داشته های دینی مذهبی تان اضافه گردد و نیز با امکاناتی که در اختیارتان هست؛ نسبت به مقام شامخ این عزیزان اطلاع رسانی کنید؛ تا پاسخ مثبت به تقاضای دوستی اهل بیت (مودة فی القربی) به پیامبر گرامی اسلام (ص) داده باشید و از اجر و پاداش دنیوی و اخروی برخوردار باشید و دعای خیر امامان (ع) (رحم الله امرء احیا امرنا) همراهتان باشد.

بسی جای تأسف است که در کشور شیعه نشین ایران؛ ما؛ و فرزندانمان کم توجه به داشته های علمی دینی و ... هستیم.

با این که شیعه هستیم و این همه کتاب و امکانات نرم افزاری و فضای مجازی که برایمان وجود دارد؛ چرا؟ ما از ویژه گی های معصومان (علیهم السلام) نا آگاهیم؟ و چرا به این ارزش های علمی، دینی؛ کم توجه هستیم؟

آیا اقدامی در این زمینه داشته ایم که شناسه ی مختصری از معصومان (ع) « لا اقل به اندازه ای که توان پاسخ گویی از سؤال های سرگذشت زندگی و حاکمان دوران آنان و نیز اقدامات خود و اصحابشان و ...» داشته باشیم. علت چیست نکند ! طبق تمثیلی که از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: که دنیا شبیه خوابی است که در آن برسواری سوار شدیم و بدلخواهمان می تازیم اما وقتی بیدار می شود می بینی همه اش ما در فکر و خیال بوده. دنبال بیهوده ها هستیم .

آن هم با اینکه می دانیم یکی از عوامل مهم بدبختی دشمنان امام حسین ( ع ) ، دنیاطلبی بود. عمر بن سعد، نمونه بارزی از این افراد است.

او سخت شیفته قدرت و مقام بود و برای از دست ندادن حکومت ری، به جنگ با امام حسین ( ع ) رضایت داد.

امید است این گونه اشاره ها؛ ما را تشویق به بیداری کند و تحرکی در ما ایجاد شود که به فکر خود و زیر مجموعه خود باشیم؛ چرا قرآن سفارش آنان را نیز فرمود: در آیه شریفه « قوا انفسکم و اهلیکم ناراَ» 

برچسب ها:

  • گلایه ولایت مداریx
  • ارائه راهکارx
  • راهکار آشنایی با معصومان علیهم السلامx
  • وظیفه مطالعه و تبلیغ ولایت مداریx
  • معرفی کتاب منتهی الآمالx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)