مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

مدرسه تعلیم و تربیت‏

۱۴ مطلب با موضوع «پیش نیازهای تعلیم و تربیت» ثبت شده است

هشداری به فعالان حوزه فرهنگ دینی

بهترین را برای نیفتادن در دامان توطعه گران بصیرت و آگاهی و آشنایی با حکایت های تاریخی بویژه تاریخ اسلام است.

تا اکنون نیز با چشم باز به قضایی که اطرافمان می گذرد نگاه کرده تا خدای ناکرده ما گرفتار آن بلایا نشویم و آن حکایات تکرار نشود.

ترفندهای مخالفان

حق و حقیقت و زیبایی، همیشه مخالفان خود را داشته و همواره عده‌ای هستند که وقتی منافع خود را در خطر می‌بینند، به هر قیمت ممکن در مقابل آن می ایستند برای نابودی آن تلاش می‌کنند.

وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با دین جهانی اسلام وارد شدند و آن را عرضه کردند، در مقابل پیشنهاد حضرت، افراد به دسته های مختلفی تقسیم شدند. برخی موافق و برخی مخالف.

بد نیست نگاهی به کارهای مخالفان بیندازیم تا بدانیم که امروز اگر امروز این دین به دست ما رسیده است، رهبر آن چه زحمت های را کشیده و نیز بدانیم که اگر ما هم بخواهیم امروز دین خود را نگاه داریم و مراقبت نماییم تا دچار آفت نشود، با چه مخالفت‌هایی و مشکلاتی که ممکن است مواجه شویم که چه بسا ممکن است تحمل دینداری را برای ما سخت نماید.

1 - دست به دامن بزرگان

گروه اول کسانی بودند که وقتی پیامبر اسلام (ص) آنان را به دین اسلام دعوت کرد به شدت مخالفت کردند و به طور دسته جمعی نزد ابوطالب (ع) رفتند و گفتند: « برادرزاده ات خدایان ما را ناسزا می‌گوید و آیین ما را به زشتی یاد می‌کند و به افکار ما می خندد و پدران ما را گمراه می داند. یا از او بخواهد دست از ما بردارد یاهو را در اختیار ما بگذارد و حمایت خود را از او سلب کن».

 سیره ابن هشام جلد ۱ صفحه ۲۶۵

ابوطالب (علیه السلام) عموی پیامبر (ص)، قول داد سخن آنان را  به حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بگوید.

هنگامی که پیامبر (ص) حاضر شد، در پاسخ فرمود: « عمو جان! به خدا سوگند، اگر خورشید را در دست راست  من و ماه را در دست چپ من قرار دهند، تا از تبلیغ آیین و تعقیب هدف خود بازگردم، هرگز چنین نخواهم کرد  تا آنچه بر مشکلات پیروز شوم به مقصد نهایی برسم، یا در این راه جان دهم».

ابوطالب (علیه السلام) گفت: « به خدا سوگند دست از حمایت تو برنمی دارم تا ماموریت خود را به پایان برسانی».

2 - دور کردن حامیان

مخالفان یعنی (قریش) ، از پیشرفت آیین جدید به شدت ناراحت بودند؛ لذا هر کاری که فکر می‌کردند برای توقف این پیشرفت لازم است، انجام می‌دادند. این بار در صدد برآمدند تا حمایت های سیاسی و اجتماعی ابوطالب (ع) از وی را قطع کنند.

زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از جهت اقتصادی از سوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) و از جهت سیاسی و قبیله‌ای، از طرف ابوطالب (ع) حمایت می‌شد ،لذا دور هم جمع شدند، گفتند: « حمایت ابوطالب از محمد شاید به این خاطر است که او را به فرزندی برگزیده است. پس زیباترین جوانان قریش را نزد او می بریم».

آنان « (عماره) بن ولید بن مغیره» را همراه خود  بردند و گفتند: « ابوطالب! فرزند (ولید) جوانی شاعر، سخنور، زیباچهره و خردمند است. حاضرین او را به تو واگذاریم تا به پسری برگزینی و در عوض از حمایت محمد دست برداری».

ابوطالب (علیه السلام) که از شدت خشم برافروخته شده بود بر سر آنان داد زد و گفت: « معامله خیلی بدی با من می کنید. من فرزند شما را در دامن خود تربیت کند و شما فرزند [خوانده] مرا بکشید. به خدا قسم این کار نشدنی است». تاریخ طبری جلد ۲ صفحه ۶۷

3 - پیشنهاد رشوه (تطمیع) مستقیم و غیرمستقیم

گام بعدی قریش برای متوقف متوقف کردن تبلیغ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تطمیع بود. اما باز ناموفق ماندند.

آنان تصمیم گرفتند پیامبر (ص) را با پیشنهاد منصب، ثروت و تقدیم هدایا و زنان زیبا تطمیع ‌کنند، شاید از دعوت خود دست بردارد. لذا با هم به خانه ابوطالب (علیه السلام) آمدند.

یکی از آنان گفت: ای ابوطالب! محمد صفوف فشرده ما را متفرق ساخت و سنگ تفرقه در میان ما افکند و به عقل ما خندید و ما را و بت های ما را مسخره کرد.

اگر او به خاطر پول و ثروت چنین ادعاهایی می‌کند ما ثروت هنگفتی در اختیار او می گذاریم.

اگر مقام می‌خواهد، او را فرمانروای خود می‌کنیم و سخن او را می شنویم.

اگر بیمار است بهترین پزشک ها را می آوریم و....

ابوطالب رو به پیامبر (ص) کرد و پرسید: « چه می گویی؟»

فرمود: « من از آنان چیزی نمی خواهم. تنها در مقابل چهار پیشنهاد آن ها، یک سخن از من بپذیرند تا در پرتو آن، بر عرب حکومت کنند و غیر عرب را پیرو خود کنید».

در این لحظه «ابوجل» برخاست و گفت: « حاضریم به ده سخن تو گوش کنیم».

پیامبر فرمود: « تنها سخن من این است که به یگانگی هدا اعتراف کنید». ( تشهدون ان لا اله الا الله)

این سخن، آنان را چنان در بهت و حیرت فرو برد مه از در ناامیدی گفتند سیصد و شست خدا را ترک کنیم و خدای یگانه را بپرستیم؟».

4 - پیشنهاد مصالحه

مشرکان همچنان اصرار داشتند که پیامبر (ص) کار خود را محدود کند و حداقل با خدایان کاری نداشته باشند. به نقل سیره نویسان و مفسران، سوره کافرون (1) در برابر درخواست چند نفر از اشراف قریش مانند (حارث بن قیس، عاص بن وائل، ولید بن مغیره، امیة بن خلف) نازل شد.(2) (1)  سوره کافرون

(2) مجمع البیان جلد ۱۰ صفحه ۵۲۲ الاثر جلد ۱ صفحه ۱۹۷

آنان گفتند: « ای محمد! بیا و از دین ما پیروی کن، ما هم از دین تو پیروی می‌کنیم.

تو یک سال خدایان ما را پرستش کن، یک سال هم ما خدای تو را عبادت کنیم. در این صورت هر کدام بر حق باشیم دیگری هم نصیبی از حق مرده است».

در اینجا می توان به این نکته اشاره کرد که امروزه نیز برخی می گویند در ماه رمضان روزه می گیریم، نماز می خوانیم و در محرم عزاداری می کنیم در عروسی ها و شادی ها هم ... تا آخر

5 - جنگ روانی (استهزاء)

مشرکان که از تأثیر روش‌های قبلی نا امید شده بودند، به ابزارهای روانی جدید روی آوردند. آنان با تمسخر و استهزاء این بار تلاش کردند شخصیت پیامبر (ص) را منزوی سازند و نزد مردم عادی او را تحقیر کنند، شاید از تعداد پیروانش کاسته شود.

استهزاء به عنوان یکی از فشارهای روحی در تاریخ زندگی پیامبر (ص) ثبت شده است و از بزرگان و مورخان اسامی استهزاء کنندگان را ضبط کردند. کتاب طبقات کبری جلد ۱ صفحه ۲۰۰

از میان ده ها اسمی که ابن سعد آورده، تنها دو نفر ایمان آوردند و بقیه در جنگ های مدینه کشته شدند، یا پیش از فتح مکه مردند.

طبقات جلد ۱ صفحه ۲۰۰ مجمع البیان جلد ۶ صفحه ۳۴۷

و سیره نویسان این امر را مربوط به نفرین پیامبر (ص) در حق آنها می‌دانند. دلایل بیهقی جلد ۲ صفحه ۳۳۹

«ابولهب» و «ابوجهل»، «اسود بن عبد یغثوب» «ولید بن مغیره» «عاص بن وائل»، جزو این گروه هستند.

 «ابولهب» و «ابوجهل» در تمام دوران بعثت از هیچ کوششی در راه مبارزه با پیامبر (ص) کوتاهی نکرد. او و همسرش «ام جمیل»، چنان در تمسخر و آزار پیامبر (ص) پیش قدم شدند که نامشان در قرآن آمده « ام جمیل» وقتی شنید آیاتی درباره قوب و همسرش نازل شده است، اشعاری در هجو پیامبر (ص) سرود.

انساب الاشراف جلد ۱ صفحه ۱۲۲

ابوسفیان نیز، با پیامبر (ص) را هجو می کرد. و من امیه بن خلف نیز چنان استهزا می‌کرد، که به گفته ی مفسران، سوره ی «همزه» در باره ی او نازل شد. سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۳۵۶

میزان تمسخر به اندازه‌ای بود که خداوند به پیامبر (ص) دلداری داد و فرمود: « ما شر استهزاء کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد».

سوره حجر آیه ۹۵

عاص بن وائل نیز با ابتر (دم بریده) خواندن پیامبر (ص) او را مسخره می کرد

آیات سوره «کوثر» درباره در این ‌باره نازل شد.

مجمع البیان جلد ۱۰ صفحه ۵۴۹

حکیم بن ابی العاص نیز به دنبال رسول خدا می رفت و شکلک در می آورد. انساب الاشراف جلد ۱ صفحه ۱۵

امروزه نیز این گونه استهزاء ها و آزار و اذیت های روانی وجود دارد که نشان دهنده این نکته است که کسانی دنبال این گونه رفتارهای ناشایست می روند که بویی از دین و ایمان نبرده اند و با این کار ها تلاش می کنند جلوی پیش رفت و موفقیت و سعادت دیگران را بگیرند.

6 - ناسزاگویی

در این میدان نیز، «ابوجهل» پیش قدم بود. روزی در صفا پیامبر (ص) را دید و به او ناسزا گفت! اما رسول اکرم جوابی نداد و به خانه برگشت.

ابوجهل هم به سوی محفل قریش در کنار کعبه رفت. حمزه عمو و برادر رضایی پیامبر (ص) بود. همان روز در حالی که کمان خود را حمایل کرده بود، از شکار برگشت او پس از انجام طواف به سوی خانه اش حرکت کرد.

کنیز « عبدالله بن جدعان» که شاهد ناسزاگویی ابوجهل بود، جلو آمد و آنچه را دیده بود، باز گفت.

«حمزه» با ناراحتی و خشم از همان راه که آمده بود بازگشت و بی آنکه به کسی چیزی بگوید، کمان خود را بر سر ابوجهل کوبید و سر او را شکست و گفت: « به او ناسزا می گویی، من به او ایمان آورده ام و راهی که او رفته است، من نیز می‌روم اگر قدرت داریم با من نبرد کن». سیره ابن هشام جلد ۱ صفحه ۳۱۳

7 - آزار جسمی

در اینجا مقدمة بد نیست سخن مولوی؛ یعنی: «روحانی اهل سنت لبنانی» را بخوانید:

او می گفت: «یهودیان مکه فبل بعثت پیامبر (ص) دو حرفه پر درآمد داشتند حضرت محمد که مبعوث شد آنان نگران کم شدن درآمد خود شدند چرا که حرفه اول آن ها فروش صلاحی که بسیار مورد نیاز مردم آن زمان بود چون برای جنگ های قییله ای سعی می کردند مجهز تر از سال قبل شرکت کنند. با برقراری صلح بین طایفه با راهنمایی  پیامبر دیگر کسی صلاح نیاز نداشت تا بخرد و آنان سود برند دوم در آمد آنان نیز بیشتر در همین راستا بود چرا که بعضی پول نقد برای خرید صلاح نداشته از آن ها قرض با سودهای زیاد (نزول) می گرفتند و با دستور دین اسلام به قرض الحسنه دیگر کسی نیاز به چنین پول های کثیف پیدا نمی کرد! از این رو طرح مقابله غیر مستقیم باپیامبر (ص) را اجرا کردند و جنگ های فراوان شروع شد. »

اکنون به ادامه تاریخ اسلام توجه فرمائید.

وقتی رسول خدا مردم را به توحید دعوت می‌کرد، ابولهب در پی حضرت می رفت و سنگ به سوی او می انداخت و می گفت: ای مردم، اطاعت نکنید». کنزالعمال جلد ۶ صفحه ۳۰۲

همچنین همسرش چنان پیامبر (ص) را آزار داد که خداوند در حق آنها سوره «تبت» را نازل کرد.

گفته شده: « خداوند از آن جهت، همسر ابولهب را حمالة الحطب نامید که خار بر سر راه پیامبر (ص) می ریخت».

سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۳۵۵.

روزی نیز ابوجهل در جمع قریش گفت: « شما ای گروه می بینید که محمد چگونه دین ما را بد می شمارد و آیین پدران ما و خدایان ما بد می‌گوید. به خدا سوگند فردا در کمین می نشینم و سنگی را در کنار خود می گذارم، هنگامی که محمد سر به سجده می گذارد، سر او را می شکنم».

فردای آن روز وقتی پیامبر (ص) مشغول نماز شد و به سجده رفت ابو جهل نیز برخاست و به پیامبر (ص) نزدیک شد، اما ترس عجیبی در دل او پیدا شد و لرزان و ترسان با چهره‌ای رنگ‌پریده به سوی قریش برگشت.

همه به سویش دویدند و گفتند چه شد! با صدایی لرزان و هراسان گفت: « منظره در برابرم  شد که در تمام دنیا ندیده بودم، لذا منصرف شدم.

سیره ابن هشام جلد ۱ صفحه ۲۹۸.

روزی نیز عقبه بن ابی معیط به پیامبر (ص) را در حال طواف دید و ناسزا گفت: او عمامه ی پیامبر (ص) را به دور گردنش پیچید و از مسجد بیرون کشید. البته عده ای از ترس بنی هاشم پیامبر (ص) را از دست او گرفتند. بحارالانوار جلد ۱۸ صفحه ۲۰۴

همین ملعون، عبایش را بر گردنش انداخت و تا حد کشتن آن را را فشار داد. المصنف ابن ابی شیبه جلد ۷ صفحه ۳۳۱

همچنین «عقبه» همراه «ابولهب» عذره و کثافات بر در خانه رسول خدا می ریخت. انساب الاشراف جلد ۱ صفحه ۱۴۷.

پیامبر (ص) می فرمود: « من در میان دو همسایه ی بد بودن ابولهب و عقبه. آن ها شکمبه ها را بر در خانه من می ریختند».

طبقات کبرا جلد ۱ صفحه ۲۰۱.

انداختن شکم و رحم گوسفند بر سر رسول خدا در حال سجده هم، از دیگر کارهای قریش بود. سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۴۱۶.

یک بار نیز خاک بر سر رسول خدا ریختند. آن هم به خانه رفت و در آن جا یکی از دخترانش [حضرت زهرا سلام الله علیها] گریه کنند سر پدر را شست.

سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۴۱۶.

خلاصه این که، به گزارش «ابن هشام» سخت ترین روز برای حضرت، روزی بود که از خانه بیرون آمد و همه (آزاد و برده) تکذیبش کردند آزارش دادند. آن روز نگران به خانه آمد و خود را در جامعه ای پوشاند. در این هنگام سوره ی « مدثر» نازل شد.

همان صفحه ۲۹۱.

8 - توهین و نسبت ناروا

مشرکان با واژه‌هایی چون « دروغگو» «جادوگر» «دیوانه» «جن زده» «شاعر» و... تلاش می کردند قداست پیامبر (ص) را بشکنند. لذا قریش در برابر سؤال مسافران که از پیامبر (ص) می پرسیدند، او را به عنوان ساحر و شاعر معرفی می کردند

سیره نبوی ابن هشام جلد ۱ صفحه ۲۷۱

البته خداوند باز با آیات الهی به کمک پیامبر (ص) آمد؛ « بدین سان بر آنهایی که پیش از این بودند، رسولی مبعوث نشد، جز آن که گفتند جادوگر یا دیوانه است. آیا بدین کار یکدیگر را توجیه کرده بودند؟ نه! خود مردمی طاقی بودند. پس از آنها روی گردان شو. کسی تو را ملامت نخواهد کرد». سوره ذاریات آیه ۵۳ تا ۵۵

9 - شکنجه یاران پیامبر

« بلال حبشی، عمار و پدر و مادر او، عبدالله بن مسعود، ابوذر و...  از جمله یاران پیامبرند که آزاد زیادی از قریش دیدند.

یکی از این افراد « ابوذر غفاری» است او چهارمین یا پنجمین نفر بود که مسلمان شد. در دوره‌ای که هنوز دعوت آشکار نشده بود،  او از پیامبر (ص) کسب تکلیف کرد. حضرت فرمود:  « به قبیله ی خود برگرد و اسلام را تبلیغ کن».

او سوگند یاد کرد که قبل از برگشتن، ندای اسلام را به گوش مردم مکه برساند و همین کار را کرد. البته چنان ضرباتی بر او وارد کردند که بیهوش شد. البته او به سوی قبیله اش رفت و آن ها را به اسلام دعوت کرد. طبقات ابن سعد جلد ۴ صفحه ۲۲۳

10 - اقدامات فکری

آنچه گفتیم، تنها تلاش هایی بود که در حد فشار جسمی و روانی بر پیامبر (ص) وارد می شد. اما از جهت علمی نیز، برش درصدد مبارزه با پیامبر (ص) برآمد، تا مانع تبلیغ دین جدید شوند.

حقیقت این است که اندیشه های عصر جاهلیت سست تر از آن بود که بتوانند در مقابل اندیشه‌های ناب پیامبر (ص) که برگرفته از وحی بود، مقاومت کند. اما آنان در هر صورت، اگر چه با استفاده از یهودیان، در صدد بر آمدند با انکار وحی بودن آن چه به پیامبر (ص) اکرم می رسید، اساس نبوت او را زیر سؤال ببرند.

آنان ادعا می کردند آنچه پیامبر (ص) می‌گوید وحی نیست، بلکه مطالبی است که اهل کتاب ( یهودیان یا مسیحیان) به او یاد داده‌اند.

قرآن در این باره می گوید: « می دانیم که می گویید [این قرآن را] بشری به او می آموزد. سوره نحل آیه ۱۰۳.

قرآن به این شبهه پراکنی، پاسخی علمی می دهد و می گوید: « زبان کسی که به او نسبت می‌دهند عجمی است، ولی این قرآن به زبان عربی روشن است. همان

هم چنین آنها شباهت قصص انبیاء قرآن را با تورات مطرح می کردند خداوند فرمود: و کافران گفتند که این [قرآن] جز دروغی که خود بافته است و گروهی دیگر او را بر آن یاری داده‌اند، نیست. حقاً آن چه می‌گویند ستم و باطل است و گفتند این اساطیر پیشینیان است که نگاشته و هر صبح و شام بر او املا می شود. سوره فرقان آیه ۳ و

اقتباس از دفتر اول درس نامه های تربیتی

برچسب ها:

  • هشداری به فعالان حوزه فرهنگ دینیx
  • ترفندهای مخالفانx
  • تلاش بر دور کردن حامیانx
  • پیشنهاد رشوه (تطمیع)x
  • دشمن و پیشنهاد مصالحهx
  • جنگ روانی (استهزاء)x
  • توهین و نسبت نارواx
  • دشمن و اقدامات فکریx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۴:۵۰
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدا

اجرای مسابقه های فرهنگی با اینکه از اهمیت زیادی برخوردار است، و برکات بسیاری را همراه دارد، مثل تشویق به مطالعه بیشتر، در آگاهی بخشی و بصیرت افزایی و بلأخره در بستر سازی برای فرهنگ سازی، نقش بسزایی داشته و مؤثر خواهد بود، امید است خداوند منان بر ما منت گذارده و هدایت لازم را از ما دریغ نفرماید تا در این خدمت از هدف اصلی دور نمانیم؛ آمین یا رب العالمین.

هدف از معرفی مسابقات فرهنگی

در این گونه مسابقه ها : تصمیم بر این است که بهترین راهکارهای اخلاقی، تربیتی، مدیریتی، اقتصادی، که ادر بین منابع دینی بدست رسیده است؛ را به مردم عزیزمان ارئه کنیم.

احساس نیاز به انجام کارهای فرهنگی

خوراک روحی دادن، احساس نیاز فطری بزرگوران است

بسیاری از بزرگمنشان و بزرگسال ها، که دستشان به دهنشان می‌رسد، و بعضاَ دست به انفاق و احسان به دیگران می زنند؛ و اهل کارهای خیرند؛ همِشه دقدقه فکری آنان این بوده و هست که چگونه می شود، حرکت مثبتی؛ ماندگار، در بین اقوام و هم وطنان خود و بالأخره خدمت رسانی عام به موحدان عالم داشته باشند.

بی شک می توان گفت: این بهترین راه، رسیدن این گونه افراد است به آرزوهایشان است، چرا که شیوه ای اثر گذار ، در فرهنگ سازی دینی، و بهبودی اخلاق جامعه، در برخورد و ارتباط با یکدیگر ، همان که خداوند متعال: برای انجامش پیامبرانی فرستاده و نمایندگان او نیز ؛ در این راه؛ چه زحمت ها کشیدند و چه شکنجه ها را که تحمل کردند، از این رو اهمیت و برکات دنیوی و اخروی ادامه این راه، بر کسی پوشیده نیست.

چون فرهنگ سازی دینی، کاری است شبیه به کار؛ اباعبدالله الحسین علیه السلام که پرده از چهره قران برداشت و ایمان و دین را زنده کرد.

از این رو گفته شده: همه انبیاء الهی، پروانه وار دور قبر او می چرخند؛ چون اگر حسین (ع) نبود آثار شان پنهان می شد.

اهمیت شرکت در انجام مسابقات فرهنگی

لازم به تذکر است هر یک از: تبلیغات، ثبت نام برای انجام مسابقه، مربی شدن برای آموزش های لازم، مدیریت جلسه و مجری شدن برای اداره برنامه مسابقه ، و بالاخره هزینه کردن و پرداخت هزینه های آن؛ حتی اعطای مکان برای اجرای مسابقه؛ همه و همه؛ طبق فرموده خدا و معصومان علیهم السلام از پاداش و برکات دنیوی که برای فرهنگ سازی؛ گفته شده؛ و ثواب اخروی؛ یعنی علاوه بر پاداشی که برای پایه گذار «سنت حسنه» گفته شده ،از ثوابی که تمامی افراد؛ در قبال این آگاهی بخشی و عمل کردن به دستورات الهی می برند؛ در نامه عمل این راهنمایان و بانی ها؛ نیز نوشته و از آن برخوردار می گردند. همین گونه است، برکات خدمت رسانی در فضای مجازی که مخلصانه ترین خدمت فرهنگی محسوب می شود.

اقدامات ضد فرهنگ دینی

در زمانی که نادان هایی هستند که برای رسیدن به اغراض مادی خود ، همیشه در فکر طراحی برنامه هایی بوده و هستند که در مسیر نابودی جامعه است، کیفر اینان نیز علاوه بر دیدن عقوبت کارشان در دنیا با انواع گرفتاری به آنان می رسد. چون نفرین گرفتاران، همراه آنان است، وزر و وبال عملشان، نیز در قیامت آنان را در آتش جهنم می برد و همیشه همراهشان خواهند بود.

پاداش خدمات فرهنگی کرونائی

در هدف از ایجاد این مسابقه، که در قسمتی از مقدمه فرهنگ روایات که ذیل می آید نوشته شد «آشنایی مردم با منابع دینی» است و از جمله آموزه ها همین رعایت قانون و بکار گیری راهنمایی متخصصان؛ هر فن و دانش است. پر واضح است که پاداش خادمان در این مسیر نیز، همان پاداش آگاهی بخشی؛ ستایش شده در قرآن «من احیا نفساَ فکانما احیا الناس جمیعا» ثواب خدمت همه به مردم عالم را دارد؛ خواهد بود.

قسمتی از مقدمه فرهنگ موضوعی روایات معصومین علیهم السلام

از جمله برکات مطالعه روایات، آشنایی با سبک زندگی دینی است، چرا که از جمله دانش هایی که، روایات به ما می آموزند، مسئله روانشناسی است، ....و از برکات روانشناسی همین بس که باعث می شود، انسان به دنبال کمک گرفتن از دیگران و تملق گویی آنان نباشد، و رو به خدا آورده، تا خدا بر او کارسازی کند، لیکن شرط برخورداری از « این نور هدایت» بر این طبقه از جامعه، هم در نظر داشتن حکمت های الهی در کارها است، چرا که فرمود: «عسی ان تحبوا خیرا و هو شر لکم و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم»، در این صورت اگر ما عالم و عامل به علم خود باشیم، خداوند ما را نماد علم و دانش و درستکاری در جامعه جلوه می‌دهد، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

هشدار و امید بخشی فرهنگی دینی

چه بسیار حیله گری هایی که در بین اجتماع وجود دارند که با مکر خود، مردم بیچاره را فریب می دهند، با اینکه سوءظن بر مردم درست نیست، اما حقیقت این است که اگر احتیاط کاری و با قانونمندی در زندگی نباشد، دچار مشکلاتی خواهیم شد و حتی خدا هم دست ما نمی گیرد، برعس اگر قانونمد بودیم، یعنی با رعایت؛ دقت کاری، کاری را انجام دادیم و خدای ناکرده دچار مشکل شدیم، «امداد های الهی» به ما کمک خواهد کرد  که جلو بیشتر شدن مشکل را بگیریم و سعی نکنیم، گل آویزی به وجود بیاید و دچار عوارض آن مشکل جدید شویم.

از خداوند بزرگ می خواهیم، عاقبت همه ما را به خیر گرداند و از خان کرمش به ما هدایتی عنایت بفرماید تا دچار مشکل لا ینحل نشویم؛ چنانکه در دعا می خوانیم «واجعل النورفی بصری» یعنی هدایت آینده نگری به ما عنایت ‌کن «والبصیره فی دینی» یعنی دین شناسی و از همه مهمتر «و الیقین فی قلبی» یعنی، یقین در قلب ما ایجا کن، که امید است خداوند به همه ما ها عنایت بفرمایید.

ضرورت اجرای مسابقات

این بحث را، اجازه دهید، در اهمیت تحصیل و فراگیری علم و دانش و نقش آموزش در اصلاح جامعه و ثواب و برکات آن در موضوع تعلِم و تربیت، دنبال کنیم، فعلا به تحقیقات قبلی ما،در همین سایت مراجعه فرمائید.

برکات اجرای این گونه مسابقات

از برکات این گونه مسابقات، در مرحله اول: می توان به اثر مطلوب آن ، که « خود آگاهی» است اشاره کرد، چنانچه بر اهلش معلوم است که «علم و دانش»، به خودی خود، راهکارهای مختلفی را به انسان می آموزد،

من به تو از علم بگویم سخن ** علم چو آید به تو گوید چه کن

از این رو، در صورتی که « فوت کاسه گری» آن نیز رعایت شود: یعنی با هدف و نیت خوب باشد و آداب خاص آن نیز رعایت شود، که از جمله آن ها احترام به یکدیگر است، ای بسا؛ از چه پیش آمدها و نزاع ها و درگیری هایی که برای انسان پیش می آید از بگو مگوهای با خود گرفته، تا آنچه در ارتباط با افراد دیگر رد و بدل می شود، جلوگیری می شود،

چرا که آگاهی و بصیرت، هم انسان را امیدوار می سازد، تا از ترس و دلهره ای که شیطان در دل انسان ایجاد می کند « ترس از فقر و ناتوانی» « الشیطان یعدکم الفقر» نجات پیدا کند و نیز فرصت فراغت را پر کرده، و اجازه ورود به بیهوده گویی نمی دهد، در این صورت وقتی تمامی افراد را با آموزه های دینی آشنا شدند، جلو بسیاری از بدی ها و بد بینی ها گرفته می شود.

بنابر این، باید با چشم باز، به دنیا و آنچه در اطرافمان می گذرد، بنگریم، و این مسائل را به دل نگیریم که:

اقسام و انواع مسابقات
مسابقات چه از نظر گروه سنی و نیز از نظر منابع به کار گرفته شده، دارای اقسامی و انواع گوناگونی است.از مسابقه پرسش و جوابی ، گرفته تا مکالمه ای، مثل مشاعره و ... که در تهیه منابع به آن اشاره خواهیم داشت.
لازم به تذکر اینکه : با هر یک از منابعی که ذکر می شود، مسابقات گوناگونی می توان برگزار کرد، از قبیل این مسابقات.
1- مسابقه برای این موضوع: نمونه آیه قرآنی،نمونه روایت، سخنن حکیمانه، شعر، ضرب المثل و ... بیاوید.
2 - اگر مسابقه شبیه «مشاعره موضوعی» باشد، که هر دو نفر پاسخگوی هم باشند.
طرف مقابل در یک موضوع یک نمونه از آیات قرآن، یا روایت، سخنان حکیمانه، شعر ضرب المثل می آورد، رقیب او نیز در همان موضوع از همان منبع نمونه دیگر ذکر می کند،
3 - مسابقه مفهوم گویی آیآت قرآن، روایت، سخنان حکیمانه، شعر، ضرب المثل ذکر شد. که مراد از .... چیست؟
4 – مجری یک آیه قرآن، یک روایت، سخنان حکیمانه، شعر ضرب المثل را می گوید: دیگران حکایت ریشه و شأن نزول آن را می گویند.
5 – مستند سازی منابع ؛ که یک سخن حکیمانه، شعر، ضرب المثل را می گوید: دیگران سند قرآنی روایی آن را یاد آور می شوند.
6 - و بلأخره مسابقات همسو، که در همین موضوع چند گروه، که هر یک، حافظ یکی از منابع دینی هستند، مثلا حافظ آیات قرآن با حافظ روایات و سخنان حکیمانه، شعر ضرب المثل به رقابت می پردازند.
گفتنی است نمونه محتوای هر یک از منابع را در صفحه های بعدی مشاهده خواهید کرد.
یاد آوری پایانی
لیکن بایدها و نبایدهای آن ها، خیلی مهم است، و از آنجا که نکته های دانستنی، برای تهیه مطالب و چگونگی اجرای مسابقات، تقریبا یکی است؛ ما خلاصه آن را در اینجا با اشاره به بعضی از آداب مسابقه و مطالبی که در اجرای آن لازم است رعایت شود، ذکر خواهیم کرد.
آداب و باید ها و نبایدهای اجرای مسابقات
1 - در مطالبی که برای اجرا آماده می کنیم، دقت کنیم بد آموزی نداشته باشد؛ که چه بسیار مصیبت ها به بار می آورد.

رعایت این نکته از این جهت لازم است که، موقع استفاده از مطلبی در واژه و موضوعی، خدای ناکرده، دچار «حق الناس» نشویم، چرا که وقتی نظر مردم جلب شد، ممکن است، در اثر سرویس دهی نا صحیح ما، برای مطالعه کننده، عوارض بدی رخ داده شود، مثل: زدگی اعتقادی و یا کاسته شدن از علاقه او نسبت به منبعی از «منابع دینی» از جهت اینکه موقع بیان،آن کم رنگ جلوه داده شده، مسلم این خیانت محسوب شده و «حق الناس» به حساب می آید. حق الناسی که سوره «زلزال» به پرهیزش از آن هشدار داده ؛آنجا که فرمود: «فمن یعمل مثال ذرة شرا یره». بدی هر مقدار که کم باشد نیز از عقاب و کیفر برخوردار است.

2 – نتیجه نباید، قبلی،این شد که، هر چه می دانیم را، نباید بگوییم، همان که در مثل ها گفته شده: یا ساکت باش یا چیزی بگو که مهم تر از سکوت باشد.

3 - کم گویی و درست گویی

 4 - در آموزه های دینی بویژه در امور زندگی، آنچه گفتن آن، لازم است، را تکمیل شده بگوییم؛ به اصطلاح «یک طرفی صحبت نکنیم» منظور این است که اگر داستان چوپان دروغگو را گفتیم حتما به نمونه ای از سرگذشت راستگویان نیز اشاره داشته باشیم تا خدای ناکرده نه ما و دیگران دچار مشکل نشویم.

چنانچه در منابع دینی هم سفارش شده، مردم را بین خوف و رجا نگهدارید؛ نه بطور کلی ناامیدشان کنید و نه افراط در امیدواری باشد.

و نیز سعی شود مطالبی که تهیه می شود، برای اهلش گفته شود چرا که نمونه های عواقب بد این اتفاق در تاریخ زیاد نقل شده است.

شاعر محترم هم زیبا سرود:

تیغ دادن در کف زنگی مست *** به که آید علم ناکس را به دست

شاهد زنده اش در امروزه قابل مشاهده است:

ای بسا یک سخن که بی ملاحظه گفته شده، بر قیمت ارزو امنیت و اخلاق و حتی تشدید بیماری افراد جامعه اثر می گذارد.

از این رو در همه رشته ها وارد نشوید؛ چون شیطان در کمین است و در گرایش انسان به بدی تلاش می کند، «ان النفس لاماره بالسوء» مثل معروف: از حرف« خ» به جای برداشت؛ خدا،انسان را به سوی کاری که ضد «رضای الهی» است، سوق می ‌دهد.
چند سؤال و جواب
سؤال اول : چگونه مفاهیم قرآن را برای دیگران بیان کنیم؟
چگونه دستورات قرآن را در خانه، کوچه و بازار، پیاده کنیم؟
پاسخ این که، در حقیقت هدف این مسابقه ها بیان همین راهکار هاست، لیکن لازم به تذکر اینکه: در بکار گیری ادبیات خاص، برای بیان مفاهیم قرآن و احادیث، باید دقت شود و خوب فکر کنیم خدای ناکرده ثقلین در نظر مستمع ها کم رنگ جلوه داده نشوند.
تمثیل: کارد ابزار لازم زندگی است
همان گونه که کارد، مورد نیاز خانه است و در قرآن نیز به آن اشاره شده «وانزلنا الحدید فیه بآس شدید» اما آن را، در همه جا، نباید بکار برد. در بیان آموزه های دینی با ادبیات خاص، نیز باید دقت کامل شود که؛ آیا برای این فرد و یا افراد موجود در این مجلس، مفید خواهد بود یا نه، و اینکه برای بیان مفهوم این آیه قرآن، بکار گیری این ادبیات خاص؛ مثل،لسان، لطیفه ی قرآنی، شایسته است یا نه، و ببینیم آیا پیام آن لطیفه در این مورد، پیام خوبی است؟ یا، فقط در موارد خاص، باید بکار گرفته شود.
پس در (مقابله به مثل) مسخره کننده ها و نیز برای گرفت میدان از دست، شوخ طبعی که اداره مجلس را به عهده گرفته و ....
مثلا محفل قرآنی است و نوجوانانی که در معرض خطر هستند؛ در آن شرکت می کنند، و آنان را می شود با یک سخن شادی آفرین؛ جذب کرد، سپس آنان را نسبت به ... آگاه نمود، اینجا با رعایت آنچه بعدا تذکر داده خواهد شد، بکار گیری لطیفه قرآنی جایز است.
در این زمینه این خاطره را بخوانید: پسر شیرین زبانی، که پدرش تولیدی نان ساندویجی داشت و اتفاقا اهل خیر هم بود و محل مراجعه نیازمندان، «شاید خدا می خواست پاداش کار خیرش را به او بدهد». وارد محفل قرآنی شد مربی با چند لطیفه و ... او را خوب جذب کرد، وقتی با مربی، انس گرفت، رازی از دوستان نابابش در دل داشت و آن را که حتی به پدرش نگفته بود، برای معلمش فاش کرد و استاد، به پدرش گفت: که از او مواظبت بیشتری به عمل آورد.
البته پس از گذشت اضطرار؛ باید به هدف از بیان دانستنی های قرآنی اشاره شود، از این رو، ما در اینجا احادیتی در مورد لزوم احترام به مقدسات و احادیت و نیز سرزنش کم توجهی به دین را می آوریم تا فورا برای این افراد خوانده شود تا، حس و صحنه قبلی، از ذهنشان پاک شده و برای آنان صحنه عوض شود و مربی نیز دچار مشکل نشوید؛ چرا که طبیعت کودکانه، نونهالان عزیز ایجاب می کند که بگویند، فقط از آن لطیفه ها، برایمان بگوئید، لیکن، اینجا هم مسئله رعایت حق الناس پیش می آید که سرزنش قرآنی ... «فمن یعمل مثقال ذره شرا یره» و نیز از اعتبار و آبروی شخصی مربی هم می کاهد.
از این رو، می بینیم، پیامبر اکرم (ص) با اینکه برای تنوع بعضی از مجالس، مزاح نیز می فرمود؛ اما نه در همه جا. و همین پیامبر را می بینیم؛ در جای دیگر آیات عذاب را نیز قرآئت می فرمود: بطوری که بعض اصحاب از ترس عذاب قیامت، ترک زندگی می کردند و ... ولی پیمبر (ص) آنان را نسبت به رهبانیت، هشدار می داند و برمی گشتند.

سؤال دوم : خواهید گفت چگونه این کار ممکن است انجام شود. پاسخ اینکه: با کلی گویی؛از باب مثال در سفارش به پرهیز از ناشایست ها، می توان گفت: وقتی در زندگی دانشمندان و مخترعان خوب دقت می کنیم، آنان را هم برخوردار از اعتقادات خوب می بینیم و نسبت به مسائل اخلاقی نیز، یا اصلاً اشتباهی نداشتند یا خطای آنان به قدری بوده که با توجه به شخصیت مثبت آنان؛ مردم آن کم را؛ نادیده می گرفتند. شیوه چگونگی خروج از یک سوژه را به موضوع دیگر، در گفتار به اصطلاح حل مسئله، دنبال کنید. و نیز می توان به ویژگی های مثبت بزرگان، اشاره داشت، مثلا: داستان ملاصدرا که طبق فرموده خدا در آیه شریفه « واستعینوا بالصبر و الصلوه ؛ از صبر و نماز یاری جویید» هرگاه برای ایشان او مشکل علمی پیش می آمد و یا در حلّ یک قاعده فلسفی فرو می ماند از (تبعیدگاهش) کهک به قم می آمد و برای حل مشکلات علمی دو رکعت نماز می خواند و از خدا و روح مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها استمداد می جست.

شیوه کار ما در این ارائه راهکار مسابقه

چون مردم ما، دارای سلیقه های مختلف هستند، سعی ما بر این است که از منابع گوناگون،استفاده کنیم، و ارئه آن با بیان ساده بوده تا در خور عامه مردم باشد. تا مطالعه کتتده: از هر سن و سالی که برخوردار باشد، بتواند از آن استفاده کند، بنابر این:

صلوات بر محمد و آل محمد (ع)

مورد خطاب این راهکار ها

مطالبی برای سنین مختلف در نظر گرفته شده است؛ از کودکان گرفته،

تا، نوجوانان .

و نیز جوانان و بزرگسالان، همه و همه، می توانند از آن بهرمند شوند، در هر موقعیتی که هستند؛ از زیر دست بودن، گرفته، تا مدیران و مسئولان؛ چرا که همه ما و شما عزیزان، در هیچ حال و مرحله ای از زندگی، بی نیاز از راهنمایی های خدا و پیامبران و معصومان (ع) و سخن دانشمندانی که علمشان بر گرفته از سخن آن بزرگواران باشد، نیستم، چون انسان هر روز در موقعیت های خاصی قرار می گیرد و باید مطابق آن شرائط و ...از آگاهی و بصیرت لازم مطابق آن برخوردار باشد، تا ابتدا، خود دچار مشکل نشده. و روشن است، نسبت به دیگران نیز، بی تفاوت بودن صحیح نیست، چرا که زندگی ما بصورت اجتماعی انجام می شود؛ از این رو، دچار مشکل شدن دیگران، در زندگی ما، نیز بی تأثیر نیست. پس یک قدم به پیش، تا برای فرهنگ سازی،از فرصت ها استفاده کنیم،

تلاش برای استفاده کردن از فرصت ها

و نسبت به برخورد با دیگران، خواه طرف مقابل ما، فرزندمان باشد، یا، برادر خواهر و... یا، خویشان و حتی همسایگان و ... حتی بزرگ ترها، که بعضاُ نمی دانیم با آنان چگونه رفتار نماییم و چگونه سر سازش داشته باشیم آگاهی لازم را داشته باشیم.

به هر حال تلاش علمی برای زندگانی راحت شخصی و نیز جهت معاشرت خوب با اقسام مردم، بصیرت نسبت به راهکارهای مناسب، در شرایط مختلف، لازم است.

انواع راهکارها

این راهکارها می تواند، راهکار اخلاقی باشد یا اعتقادی، اقتصادی باشد یا پزشکی، سیاسی باشد یا مدیریتی، روان‌شناسی باشد یا جامعه‌شناسی، چرا که اگر خوب دقت یشود، بسا فردی دانسته یا ندانسته؛ کاری را انجام می دهد  که به اصطلاح « یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که صد عاقل نمی توانند بیرون بیاورند» و اشتباه آن را جبران کنند.

از این رو ما، در انجام وظیفه، در این زمان که امکانات موجود است که با یک تلفن، و با یک سرچ در نرم افزار و فضای مجازی، سریع به سوال ما پاسخ می دهند. باید تلاش بیشتر داشته باشیم و از سستی نسبت به مسؤولیتی که داریم پرهیز کرده و الا نه تنها در دنیا دچار مشکل می شویم و کیفر الهی ما را گرفتار می کند.

بلکه در آخرت «قیامت» نیز از ما می‌ پرسند، چرا سؤال نکردید.

سیاست گذاری ما درانتخاب مطالب این مسابقه

ما در این ارائه راه حل، طبق الگوگیری از بزرگان، همیشه این سیاست را دنبال می‌ کنیم به این ثورت که هر سخن خوب را،از هر که باشد می پذیریم، شما نیز « شخص و شخصیت گرا نباشید» البته از ما و شما باید خدا بخواهیم که ما را شناختی عنایت بفرماید، که با این خوشبینی، دچار «کلمة حق یراد بها الباطل» که امیرالمؤمنین (ع) هشدار داده اند، نشویم. و این را توجه داشته باشید «که، نقل یک سخن از فردی، تأیید اعمال زشت اعتقادات باطل و گفتار باطل او نیست. همین طور دشمنی هایی که از بعض افراد دیده شده و می بینیم. برای رفع ا/طن مشکل ما سعی کردیم، مطالب و کلماتی را انتخاب کنیم که با محتوای قرآنی روایی ما، سازگار باشد و بعضاً هم مستند سازی کلمات آنان را نیز به عرض شریفتان خواهیم رساند.

منابع بکار رفته در این بخش

ما در این صفحه و صفحات بعدی به خواست خدا، با ذکر نمونه‌هایی از این راهکارها، «از منابع مختلف دینی. قرآنی روایی سخن بزرگان دانشمندان و ضرب المثل داستان داستان لطیفه طنز» اشاره خواهیم داشت، سپس این خود شما هستید که مطالبی مناسب با طبع خود، و مناسب موقعیتتان که احیاناُ مسئله خاص و موردی، باشد، را از اِن منابع جستجو کرده و آن را در آرشیوی،

که ابتداء با نظم خاص الفبایی تنظیم کرده اید به داشته ها و دانستنی های فرهنگی خود اضافه کنید.

 تا موقع نیاز از شیوه خود استفاده کرده و به دیگران راهکار های مورد نیازشان را بیاموزید، ضمناُ ناراحت گوش نکردن، بعضی از آنان که بعضُا طبیعی است، نیز نباشید، چرا که در مرحله اول قرآن امر بمعروف را یک وظیفه برای ما دانسته:

وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل  عمران 104)

و باید برخى از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکارى و نهى از بدکارى کنند، و این ها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود.

و اما کسانی که به پندها و نصیحت های دیگران گوش نمی دهند، پس از مدتی خواهند به اشتباه خود پی برد.

بگوی آن چه دانی سخن سودمند * و گر هیچ کس را نیاید پسند
که فردا پشیمان برآرد خروش  ** که آوخ چرا حق نکردم بگوش

سعدی

به خواست خدا و دعای خیر شما، ما نیز مورد لطف پروردگار قرار بگیریم.

تا مجموعه این راه کارها و منابع را، که به صورت موضوعی و الفبایی «جهت دستیابی راحت به موضوع دلخواه» تنظیم نموده ایم، را پس از انجام مقدمات چاپ، انتشار داده و در اختیار مردم فرهنگ دوست ایران و دیگر کشورهای مسلمان،بلکه همه موحدان عالم قرار دهیم. انشاء الله موفق باشید.                               

منابع مورد سفارش مراجعه برای فیش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۸
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

کمک گیری از علم روانشناسی

در موضوع « بندگی خدا» آمده : « مردم دنبال مقام و عزت هستند، در حالی که مقام و عزت، در اطاعت از مردم نیست؛ بلکه در بندگی خداست!»

چنانکه خواجه عبدالله انصاری می‌گوید:

«بنده آنی که در بند آنی» یعنی ارزش انسان به چیزی است که خودش را به آن مشغول می‌کند.

اصلی از اصول روانشناسی

یکی از اصول روانشناسی برای شناخت شخصیت افراد، شناسایی چیزهایی است که باعث عصبانیت (و شادابی) مردم می‌شود؛ از (داشتن و) تعویض رینگ اسپورت ماشین گرفته. تا (نقاشی جدید و) خط افتادن روی ماشین یا حتی برای یک رنگ یک لباس برند و مد!

مسنتد سازی اصول روانشناسی

البته این اصل برگرفته از سخن ارزشمند امیرالمؤمنین (علیه السلام) است آنجا که ‌فرمود: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُه»؛‌ 

این سخن حضرت معنای عمیقی در خود نهفته دارد. که واقعیت وجود و زندگی هر یک از ما را مشخص می‌کند.

چرا که بعضی با مدل گوشی موبایل، مدل  لباس و ... احساس شخصیت می‌کنند. و بعضی با سحرخیزی، تلاوت روزانه قرآن و حفظ کردن آن و با داشتن حیا، احساس شخصیت می‌کنند. (حیا، یعنی نگاه داشتن حد شرعی و عرفی).

حال آیا ارزش هر فرد به مقدار آن چیزهایی است که با آنها اظهار شخصیت می‌کند؟

یعنی «قیمت» هر فردی، به مقدار چیزهایی است که آنها را دوست دارد؛ از عینک گرفته تا موبایل.

یا اینکه بگوییم این ها همه، که در افراد وجود دارد یک امر خیالی و اگر آرامش بخشی هم داشته باشد ظاهری است و مقام و عزت، فقط در « بندگی خدا» است.!

دقت در این مطالب و آموزش این جملات با این شیوه به دیگران و فرزندان‌مان، بهترین هدیه‌ای است که می‌توانیم به آنها بدهیم.

اقباس از ره توشه تبلیغ

برچسب ها:
  • «بنده آنی که در بند آنی»x
  • اصلی از اصول روانشناسیx
  • نمونه مسند سازی اصول روانشناسیx
  • مقام و عزت در بندگی خداستx
  • عوامل ظاهری عصبانیت و شادابی مردمx
  • سحرخیزی و تلاوت روزانه قرآنx
  • حیا یعنی نگاه داشتن حد شرعی و عرفیx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۹ ، ۰۸:۲۲
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)

بنام خدای هستی بخش

وقتی به موضوع تعلیم و تربیت نگاه می کنیم حال چه تربیت نفس باشد و چه تربیت غیر چند سؤال برای ما پیش می آید.

اولا : خود تربیت چسیت؟ آیا مراد همان ادب است یا ...؟

ثانیا: بایدهای و نباید های تربیت چیست؟

از این رو باید ابتدا هدف از تربیت مشخص شود تا بسیاری از لوازم آن مشخص شود.

توضیح : از آنجا که خداوند متعال هدف از خلقت انسان را معرفت قرار داده « لعلهم یتفکرون» و لازمه معرفت مراجعه به اسباب خود آگاهی از قبیل مراجعه به استاد و مطالعه کتاب و ...است.

سخن در اینجاست که چه کتابی بخوانیم و چه استادی انتخاب شود؟ چرا که بقول مثل معروف: «خفته کی خفته کند بیدار» هر استادی مفید برای آگاهی بخشی نیست. بلکه علاوه بر علم و آگاهی؛ معرفت نیز لازم است.

شاید این سؤال پیش آید که مگر در شعر نیامده :

من بتو از علم بگویم سخن ** علم چو آید بتو گوید چه کن

ما هم خودمان به علوم مراجعه می کنیم و راه را پیدا می کنیم استاد برای چی؟

پاسخ این قضیه هم شعر دیگری است:

گذرت بر ظلمات است بجوی خضر رهی

که در این ره بسیار بود گمراهی

علم با این که راه گشاست! اما ؛ راه پر خطری نیز هست! چرا که بیشترین آسیب ها را عالمان بی ... به جامعه زده و می زنند.

چاره چیست؟ بزرگان گویند:

بی پیر مرو تو در خرابات
هرچند سکندر زمانی

دیگری گوید:

به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم
که گم شد آن که در این ره به رهبری نرسید

و بالاخره:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

چنانچه در مثل آمده:

در این ره انبیاء چون ساربانند!

از این رو گفته شده رجوع شود، هم به کتاب و هم به سنت «کتاب اعم از خود قرآن یا دیگر منابع دینی  که با محتوای قرآنی و روایی موجود است» و سنت هم اعم است از قول، «کلمات گفتار احادیث و روایات» و نیز فعل و سیره معصومان علیهم السلام».

آسان ترین راه دستیابی به اطلاعات در مورد زندگی نامه معصومان (ع) آنها که الگو های پسنیده خداوند هستند؛ برای زندگی بشر.

مطالعه کتاب های تاریخی از قبیل کتاب شریف منتهی الآمال مرحوم شیخ عباس قمی است که هم در کتابخانه ها موجود است هم در فضای مجازی فایلش قابل دسترسی است.

ویژگی این کتاب اینکه :

زندگانی این عزیزان «معصومان و فرزندان و یارانشان علیهم السلام» را به 8 بخش تقسیم کرده و نسبت به آن اطلاع رسانی دارد. امید است شما مطالعه کننده عزیز پس از مطالعه این کتاب هم بر داشته های دینی مذهبی تان اضافه گردد و نیز با امکاناتی که در اختیارتان هست؛ نسبت به مقام شامخ این عزیزان اطلاع رسانی کنید؛ تا پاسخ مثبت به تقاضای دوستی اهل بیت (مودة فی القربی) به پیامبر گرامی اسلام (ص) داده باشید و از اجر و پاداش دنیوی و اخروی برخوردار باشید و دعای خیر امامان (ع) (رحم الله امرء احیا امرنا) همراهتان باشد.

بسی جای تأسف است که در کشور شیعه نشین ایران؛ ما؛ و فرزندانمان کم توجه به داشته های علمی دینی و ... هستیم.

با این که شیعه هستیم و این همه کتاب و امکانات نرم افزاری و فضای مجازی که برایمان وجود دارد؛ چرا؟ ما از ویژه گی های معصومان (علیهم السلام) نا آگاهیم؟ و چرا به این ارزش های علمی، دینی؛ کم توجه هستیم؟

آیا اقدامی در این زمینه داشته ایم که شناسه ی مختصری از معصومان (ع) « لا اقل به اندازه ای که توان پاسخ گویی از سؤال های سرگذشت زندگی و حاکمان دوران آنان و نیز اقدامات خود و اصحابشان و ...» داشته باشیم. علت چیست نکند ! طبق تمثیلی که از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: که دنیا شبیه خوابی است که در آن برسواری سوار شدیم و بدلخواهمان می تازیم اما وقتی بیدار می شود می بینی همه اش ما در فکر و خیال بوده. دنبال بیهوده ها هستیم .

آن هم با اینکه می دانیم یکی از عوامل مهم بدبختی دشمنان امام حسین ( ع ) ، دنیاطلبی بود. عمر بن سعد، نمونه بارزی از این افراد است.

او سخت شیفته قدرت و مقام بود و برای از دست ندادن حکومت ری، به جنگ با امام حسین ( ع ) رضایت داد.

امید است این گونه اشاره ها؛ ما را تشویق به بیداری کند و تحرکی در ما ایجاد شود که به فکر خود و زیر مجموعه خود باشیم؛ چرا قرآن سفارش آنان را نیز فرمود: در آیه شریفه « قوا انفسکم و اهلیکم ناراَ» 

برچسب ها:

  • گلایه ولایت مداریx
  • ارائه راهکارx
  • راهکار آشنایی با معصومان علیهم السلامx
  • وظیفه مطالعه و تبلیغ ولایت مداریx
  • معرفی کتاب منتهی الآمالx
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۵
فرهنگسازان حجة ابن الحسن (عج)