۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۰۹
نمونه مسابقات حدیث و دانستنی های معصومان (علیهم السلم)
هدف از مسابقات حدیثی و دانستنی های معصومان (علیهم السلم)
هدف از این مسابقه، علاوه بر آشنایی با معصومان (ع) یاد آوری مهارت ها و راهکارها و شیوه پیام گیری از تاریخ و چگونگی تشویق موفقان در پاسخ گویی از آن است.
انواع مسابقات احادیث و دانستنی های معصومان (علیهم السلام)
الف : سؤال از سرشناسه و زندگی نامه و سیره معصومان (علیهم السلام)
1 - سؤال از تاریخ شمسی و قمری از زمان و مکان ولادت شهادت معصومان (علیهم السلام)
2 - مسابقه نام ها و نشان های، معصومان علیهم السلام و یارانشان.
3 - مسابقه کلمات و اصطلاحات بکار گرفته شده در باره معصومان (علیهم السلام) و علت آن. و نیز سؤال از مترادفات کلمات و معانی و مفاهیم آن ها و تکمیل جا مانده سخن آنان با هدف «بخاطر ماندن اطلاعات در باره معصومان (علیهم السلام) ».
4 - سؤال از فضایل، صفات و ویژگی های معصومان (علیهم السلام).
عناوین مورد بحث بعد از مقدمه عبارتند از:
ضرورت آشنایی با معصومان (علیهم السلام)
برکات مسابقه احادیث و زندگی نامه معصومان (علیهم السلام) و یاران آنان.
شرط آموزش و برگزاری مسابقه حدیث و زندگی نامه معصومان (علیهم السلام)
مقدمه
ماه رمضان فرصت خوبی برای باز اندیشی در اعمال و رفتار و کردار خود، تا با الگوبرداری از شخصیت های همهجانبه معصومان (علیهم السلام) عیار و ارزش انسانی خود را بالا ببریم.
در ماه خدا؛ همه دعوت شده ایم تا بر روی این سفره عظیم الهی بنشینیم، چرا که همه افراد مورد توجه ذات اقدس اله می باشند و برای همین، نباید از کارهای خیر و خداپسندانه غفلت کرد.
باید از این فرصت پیش آمده، نهایت استفاده را کرد و خودمان را موظف به بهره برداری از این ماه پر نعمت و پر خیر و برکت بدانیم. ماهی است که در آن مغفرت، برکت و رحمت است.
در این ماه انفاق و صدقه دادن، مواسات و دست گیری از مردم و نیازمندان از جمله مسائلی است که بر آن تأکید شده است. این عمل حتی بالاتر از خواندن اعمال مستحبی دیگر است.
امروز هر کسی که قدرت مالی دارد وارد میدان شود، دست نیازمندان و فقرا را بگیرد. این همان سیره (علیهم السلام) است. ایشان خودشان پای بند به این اعمال بودند.
آنان هر چه را با زحمت بدست می آوردند، در راه خدا انفاق می کرند. بعضی از آنان چند بار نصف اعمال خودشان را در راه خدا بخشش کرند.
این بزرگواران می توانند الگوی خوبی برای ما در زندگی باشند. در بِن آنان کسانی بودند که در خانه اش همیشه باز بود. هر کسی وارد شهر می شد، خانه او را نشان می دادند.
خانه آنان، خانه امید و دوستی بود. حتی به ایشان توهین و ناسزا هم می کردند، نه تنها نسبت به دوستان بلکه حتی نسبت به دشمنان هم دستگیری می کرد، این بالاترین روحیه و ایثار است و همین سبب می شد تا بسیاری از رفتارشان برگردند و توبه کنند.
رمضان ماه خیر و برکت است. هر قدمی که برای رفع مشکلات مردم برداشته می شود، حسنات زیادی برای آن در نظر گرفته شده، گناهان زیادی بخشیده می شود. بهر حال این فرصت آمده و باید تلاش کرد از همه جوانب این ماه عظیم بهره برد.
برروز رسانی سخنان آیت الله فقیهی خبرگزاری حوزه
ضرورت آشنایی با زندگانی و سیره معصومان (علیهم السلام)
مشکل عمده ما مسلمانان همین عدم شناخت و الگوبرداری از شخصیتهای دینی و ارزشهای اسلامی ماست، که همواره با انواع چالشها مواجه بوده و هستیم. و تا زمانی که در الگوگیری ما از پیشوایان دین مشکل داشته باشد و ارزشهای اسلامی را پاس نداریم، نه تنها شاهد بهبود وضعیت کنونی نخواهیم بود که به مشکلات و چالشهای ما افزوده خواهد شد.
خصلت الگو پذیری
یکی از ویژگی هایی که به حکم آفرینش، در وجود هر انسانی به ودیعه گذارده شده، خصلت «الگو پذیری است؛ چرا که هر کس به نوعی می کوشد تا از شخصیت هایی که در نظر او بزرگ و کامل هستند پیروی کند و شیوه ی زندگی و تعالیم وی را سرمشق زندگی خود قراردهد.
حتی د ر برخی از موارد ـ خواسته یا ناخواسته ـ کنش ها، بینش ها و گرایش های شخص مورد نظر را که برای او نقش الگو و اسوه به خود گرفته است، در عرصه ی زندگی، رفتار و گفتار و کردارش بروز می دهد و حرکات و سکنات الگو ـ که به مثابه ی آبی در کوزه ی وجود وی ریخته شد ـ از سراسر وجودش تراوش کند؛ چرا که این، یک امر غریزی بلکه فطری است و سرکوب کردن آن نه تنها روا نیست که شاید ممکن هم نباشد، بلکه می بایست به هدایت و کنترل آن همت گماشت و فرد الگو پذیر را در شناخت شخصیت های کامل و جامعی که می تواند مراد و مرشد آن ها باشند، یاری نمود، تا در این مسیر پر پیچ و خم و از میان هزاران الگوی ساختگی، خیالی و یا درست و واقعی راه خطا نرود.
قرآن کریم نیز ـ که کتاب انسان سازی و تربیت است ـ به این نکته، عنایت دارد و برای تربیت و پرورش صحیح انسان ها، به معرفی چهره های نیک می پردازد، که هر کدام از آن ها می تواند نمونه ی کاملی از الگوهای تربیتی باشد.
از این رو است که به معرفی اسوه هایی چون حضرت ابراهیم (ع) و محمد (ص) (که د ر توحید، قهرمان؛ در دوستی با خدا، خلیل و حبیب او؛ در علم و معرفت، مخزن اسرار و در اخلاق، صاحب خلق عظیم اند) می پردازد می فرماید:
قد کانت لکم اسوةٌ حسنة فی ابراهیم
و لکم فی رسول الله اسوةُ حسنة
عالمان ربانی، مؤمنان راستین، قهرمانان میادین نبرد، ایثارگران جان و مال، مقاومان قلّه ی صبر و استقامت، سرافرازان صحنه ی ابتلا و آزمایش و جز آنان، در زمره ی برجستگانی هستند که می توانند الگو و اسوه ی تربیتی و اخلاقی دیگران قرار گیرند.
قرآن کریم با تعبیر وَ الّذینَ آمَنوا مَعَهَ
پیروان ابراهیم (ع) و رهروان محمد (ص) را شایسته ی تأسی و اقتدا می داند.
ضرورت الگو گیری
انسان برای رسیدن به رشد، کمال و بالندگی انسانی و اخلاقی، نیاز به الگوهای انسانی و اخلاقی دارد.
الگوهای تربیتی :
در راستای رسالت اسوه یابی و الگو پذیری، لازم است مجموعه های فضیلتی را مورد مطالعه عمیق قرار داد تا از لا به لای صدها نکته ی گفته و ناگفته، شاخص ها و برجسته ها را گزینش و به عنوان مدل زیستن و مُردن معرفی کرد، که پیشوایان پاک دین (علیهم السلام) به دلیل بهرهمندی از ویژگی عصمت و دوری از عصیان و اشتباه، بهترین الگو و نمونه در بین بشریت است.
از این رو می بینیم معصومان (علیهم السلام) در همه عرصههای سیاسی، عبادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی، بهترین و نمونهترین الگو برای جهان بشریت بلاخص مسلمانان میباشد.
الگوی معنوی:
همه معصومان (علیهم السلام) در این بخش دارای ویژگی هایی بودند از جمله :
امام صادق (ع) در بیان حال معنوی امام حسن (ع) میفرمود: امام مجتبی عابدترین مردم زمان خود بوده و همواره در قنوت نمازش دعا میکرد و هرگاه وضو میگرفت، تمام بدنش از ترس خدا میلرزید و رنگ چهرهاش زرد میشد.
الگوی اخلاقی :
آن بزرگواران در، مهربانی، گذشت، ایثار، فروتنی و صبر و بردباری، سرآمد و نمونه بوده و بهترین الگو برای الگوبرداران و انسانهای پاکسرشت میباشند.
قابل تذکر اینکه:
با اینکه جا دارد در تک تک ویژگی های چهارده معصوم (علیهم السلام) مفصل بحث شود؛ لیکن با وجود دسترسی همگان به نوشته های بسیار و اینکه در این جا بنا بر اختصار است؛ آن هم مطالب مناسبت ماه رمضان، تنظیم می شود، فقط اشاره به پنج نور مقدس که خداوند نیز بیش از دیگران از این بزرگوانان تجلیل بعمل آورده خواهیم داشت، اکنون خلاصه ای از دانستنی های سه تن از این بزرگوران به عرض می رسد، انشاء الله مورد لطف همه آن بزرگواران قرار بگیریم.
الگو بودن امام علی (ع)
امام علی (ع) الگوی خوبی ها
شـنـاخت مردان بزرگ و شخصیت های الهی و آشنا شدن با ویژگی ها و خـصـوصـیات روحی و اخلاقی آنان، زمینه تربیت و خودسازی را در ما فـراهـم مـی کـند و می توانیم در رسیدن به صفات متعالی و کمالات انسانی، آنان را الگوی خویش قرار دهیم.
در مـیان شخصیت های بزرگ جهان، امام علی (ع) از موقعیت فوق العاده ای بـرخـوردار بـود که توانست با بهره مندی از الطاف خاص خداوند و قـرار گـرفـتن در شرایط مناسب تربیتی، استعدادهای خود را شکوفا کـرده و در همه ابعاد به اوج قله کمالات انسانی برسد و مظهر همه خوبی ها شود که در حق او می توان گفت:
کـتـاب فـضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم
نگاهی کوتاه به زندگی سراسر افتخار امیرمومنان علی (ع) ما را به ایـن حـقیقت آشنا می سازد که فضایل و کمالات علی (ع) چون اقیانوس وسـیـع و عـمـیقی است که شناگران ماهر هم نمی توانند به عمق آن رسـیـده و گـوهـرهـای درخـشـان آن را بیرون بیاورند.
شخصیت فوق الـعـاده حضرت علی (ع) باعث شده تا تمام دانشمندان و نوابغ بزرگ لب به ستایش او بگشایند.
علامه محمدتقی جعفری (ره) می نویسد:
(در نـتـیجه تحقیقات و بررسی های همه جانبه ای که از آغاز ظهور اسـلام تاکنون درباره شخصیت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) چه بـه وسـیـلـه مـشـاهـده کـنندگان معاصر او و چه بعدها به وسیله مـتـفـکـران صـاحب نظر اسلامی و دیگر ملل صورت گرفته، این حقیقت پـذیـرفـته شده است که شخصیت علی (ع) چنان که در قلمرو مکتب های الـهـی (مـنـهای نبوت) در ردیف پیامبرانی مانند ابراهیم، موسی، عـیـسـی، محمد (صلوات الله علیهم) قرار دارد، هم چنان در قلمرو پـیـش تـازان کـاروان انـسانی که تکامل در انسانیت را هدف گیری نموده اند، در صف اول جای گرفته است.)
بر گرفته از . تفاسیر قرآن. سایت خبری حوزه
رخ یوسف ید موسى دم عیسى دارى
آن چه خوبان همه دارند، تو تنها دارى
***
هم آدم و هم شیث، هم ایوب و هم ادریس
هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود
هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داوود علی بود
حرکت به سمت صفات امیرالمومنین (ع)؛ وظیفه شیعیان
ما که معلوم است مثل امیرالمؤمنین نمی توانیم زندگی کنیم، نمی توانیم عمل کنیم، نمی توانیم باشیم؛ خود آن بزرگوار هم فرمود: اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک.
حضرت به حکّام و وُلات و استاندارهای خودش فرمود اینجور که من دارم عمل میکنم، شماها قادر نیستید اینجوری عمل کنید.
اى تجسم صفات خدا
زادگاهت، بیت الله
زندگانى ات عبدالله
وجودت محو ذات الله
پیکارت، فى سبیل الله
سرانجامت،فناى فى الله
ما بایستی این قلّه را نگاه کنیم.
وظیفهی ما این است، به سمت قلّه حرکت کنیم.
همین صفات امیرالمؤمنین را [در نظر] بگیرید، به قدر وسعمان، به قدر توانمان در این جهت حرکت کنیم؛ در جهت عکس حرکت نکنیم.
جامعهی ما در جهت زهد امیرالمؤمنین حرکت کند؛ نه اینکه مثل امیرالمؤمنین زهد بوَرزد -که نه می توانیم و نه از ما آن را می خواهند- امّا در آن جهت حرکت کنیم؛ یعنی از اسراف، زیادهروی، چشموهمچشمی دور بشویم؛ اینجوری می شویم شیعهی امیرالمؤمنین.
عمل ما کسانی را مؤمن به ما می کند.
فرمود: کونوا لَنا زَیناً وَ لا تَکونوا عَلَینا شَیناً.
فرمود زینت ما باشید.
زینت ما بودن یعنی چه؟ یعنی جوری عمل کنید که وقتی کسی نگاه کرد بگوید: بهبه! شیعیان امیرالمؤمنین چقدر خوبند!
تلخیص بیانات رهبر انقلاب دام عزه در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر
مَعَاشِرَ الشِّیعَةِ کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِیحِ الْقَوْلِ.
سلیمان بن مهران گوید روزى شرفیاب حضور امام صادق (ع) شدم و چند تن از شیعیان آنجا بودند و شنیدم می فرمود اى گروه شیعه زینت ما باشید و زشتى ما نباشید با مردم خوش زبانى کنید و زبان خود نگهدارید و از زیاده گوئى و بدگوئى بازش دارید.
امالی، شیخ صدوق، ص ۴۰۰؛ امالی، شیخ طوسی، ص ۴۴۰؛ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار،طبرسى، على بن حسن، ص ۸۸؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۶۸ص ۳۱۰؛
فضایل و ویژگی های امام علی (ع)
لقب «امیرمؤ منان » براى على (ع)
جایگاه امام علی (ع)
سیماى على (ع ) در جریان مُباهِله
معیار شناخت مؤ من از منافق
ایمان امام علی (ع)
سبقت در ایمان و آگاهى
لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا
پرده را گر ز پیش بردارند - مرمرا در یقین نیفزاید
زانک امروز کار فردا را - آن چنان دیدهام که مىباید
حال خلد و جحیم دانستم - بیقین آن چنان که مىباید
گر حجاب از میانه بردارند - آن یقین ذرهاى نیفزاید
تقدّم على (ع) در علم و آگاهى
الف : ابن عبّاس مى گوید: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:
على بن ابیطالب اَعْلَمُ اُمَّتِى وَاَقْضاهُمْ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنْ بَعْدِى
على (علیه السلام ) در علم از همه افراد امّت من آگاه تر است و در قضاوت درباره موضوعاتى که بعد از من مورد اختلاف مى شود بهتر از همه ، قضاوت مى کند.
حدیث ردّالشَّمس
بازگشت خورشید در زمان خلافت على (ع)
اخبار على (ع ) از آینده
شجاعت و دلاوری هاى على (ع )
اعلان برائت از مشرکان توسّط على (ع )
جهاد و جانبازیهاى على (ع )
فداکارى بى نظیر على (ع ) در شب هجرت
قضاوت هاى امام على (ع)
برگرفته از کتاب نگاهى بر زندگى دوازده امام (ع) مرحوم علامه حلی (ره) ترجمه محمدی اشتهاردی
عبادت امام (ع)
امیر مؤ منان و رفتار با یتیمان
من از مفصل این نکته مجملى خواندم
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
نمونه دوستداران واقعی امام علی (ع)
استدلال عمر بن عبدالعزیز به حدیث غدیر
شـخـصـى بـه نـام یزید بن عمر مى گوید: ((من در شام بودم ، عمر بن عبدالعزیز اموالى را تقسیم مـى کـرد، من هم براى دریافت سهمم رفتم ، وقتى نوبت به من رسید، گفت : تو از کدام قبیله اى ؟
گفتم : از قریش گفت ازچه طایفه اى ؟
گفتم بنى هاشم گفت : از کدام تیره ؟
گفتم : از وابستگان على (ع ) ـ در عبارت عربى آمده مولاى على ـ گفت : کدام على ؟
من پاسخ ندادم عمر بن عبدالعزیز دسـت بـه سـینه اش نهاده گفت : به خدامن هم از وابستگان على هستم گروهى براى من روایت کرده اند که پیامبر(ص ) درباره او فرمود: ((هر کس من مولاى او هستم ، على مولاى اوست .
آنـگـاه رو به دستیار خود کرده گفت : به امثال این شخص چقدر مى دهى ؟
گفت : صد یا دویست درهم گفت : اینک به او پنجاه دینار ((1)) بده ، چون ولایت على بن ابى طالب را دارد آنگاه به شهر خود برگرد،سهمت را نیز در آنجا دریافت خواهى کرد (2)
1- دینار از طلا، و درهم از نقره است ، به اضافه اینکه وزن درهم معادل 710 وزن دینار است .
2- فرائدالسحطین ، ج 1، ص 66، باب ده ، حدیث 32 و حلیه الاولیا، ج 5، ص 364.
بر گرفته از سایت آوینی
الگو بودن امام حسن (ع)
امام حسن (ع) از نظر ظاهری بسیار زیبا و شباهت زیادی به رسول خدا (ص) داشتند. حلم بیپایان، علم فراوان، جود و عبادت، زهد و بلاغت، تواضع و شجاعت آن حضرت، نه دوست بلکه دشمن را به اعتراف و اعجاب واداشته است و فضیلت و افتخار، آن است که دشمن به آن گواهی دهد. هفت سال از عمر پر برکت امام حسن (ع) در زمان پیامبر (ص) و سى سال در زمان پدرش امیرمؤمنان (ع) سپری شد.
دوران امامت ایشان نیز بعد از پدر بزرگوارش ۱۰ سال طول کشیده و سرانجام در سال ۵۰ هجرى با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت بدست همسرش جعده در سن ۴۸ سالگى به شهادت رسیده و در قبرستان بقیع در شهر مدینه مدفون شدند.
امام حسن (ع) در نگاه پیامبر اسلام (ص)
امام حسن (ع) نور دیده پیامبر اسلام (ص) و تربیت یافته در دامان ایشان بود. محبتهای وافر آن حضرت در مورد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) خود بحث مستقل و نیازمند نگارش کتاب مستقلی در این زمینه میباشد. از مشهورترین جملات پیامبر اسلام (ص) در این زمینه این است که ایشان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را بعنوان آقای جوانان اهل بهشت و ریحانه خود معرفی نمودهاند (۱۱).
و در جای دیگری فرمودهاند: «هر کس حسن (ع) و حسین (ع) را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر که با آن دو دشمنى کند با من دشمنى کرده است (۱۲)».
در جای دیگری آمده است که پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
« پدرم و مادرم فدای تو باد امام حسن (ع) هرکه مرا دوست دارد این (حسنم) را نیز دوست بدارد (۱۴)».
الگوی بخشندگی
بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران از بارزترین ویژگی امام مجتبی (ع) میباشد که بهترین سرمشق برای دوستداران او است؛ آنقدر بخشش می کرد تا شخص نیازمند بینیاز میشد، زیرا طبق تعالیم اسلام، بخشش باید بگونهای باشد که فرهنگ گدایی را ریشهکن سازد و در صورت امکان، شخص را از ردیف نیازمندان بیرون کند.
سخاوت و گشادهدستی کریم اهلبیت (ع)
یکی از خصلتهای بارز امام حسن (ع) گشادهدستی و بخشندگی ایشان بود که باعث شد به نام کریم اهلبیت (ع) مشهور شوند. امام حسن (ع) هیچگاه سائلی را رد نکرده و در برابر درخواستش «نه» نگفت، و چون به آن حضرت عرض شد: چگونه است که هیچگاه سائلی را رد نمیکنید؟ پاسخ داد: «من سائل درگاه خدا و راغب در پیشگاه اویم، و من شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را رد کنم ....» (۱). مورخان و دانشمندان در شرح زندگانى پرافتخار آن حضرت، بخششهای بىسابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بىنظیری ثبت کردهاند که در تاریخچه زندگانى هیچ یک از بزرگان به چشم نمیخورد و این خود نشانه دیگرى از عظمت نفس و بیاعتنایى آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا است، بطوریکه آوردهاند: «امام حسن(ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایى خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرده و نصف آن را براى خود نگهداشته و نصف دیگر را در راه خدا بخشید» (۲).
از سنتهای این امام همام در بخشش آن بود که عطای ایشان به مستمندان به مقداری نبود که کفاف هزینه چند روز اندک از مخارج آن فرد را نموده باشد، بلکه امام حسن (ع) گاهى مبالغ قابل توجهى پول را، یکجا به مستمندان میبخشید و با این کار براى همیشه شخص فقیر را بىنیاز میساخت و او میتوانست با این مبلغ، تمام احتیاجات خود را برطرف نموده و زندگى آبرومندانهاى تا آخر عمر برای خود تشکیل دهد (۳).
حسن خلق
امام حسن (ع) بسیار گشادهرو و مهربان و در مقابل بیحرمتی دیگران بسیار صبور و باگذشت بودند. این خصوصیت و منش اخلاقی که در کنف تربیت رسول خدا (ص) و امیرمؤمنان علی (ع) و فاطمه (س) پدید آمده بود، موجب شد که ایشان تا آخر عمر به عنوان یکی از محسنان و نیکوکاران روزگار مطرح باشد.
ماجرای امام حسن (ع) با مرد شامی ماجرایی مشهور است که امام در مقابل دشنام و ناسزاهای آن مرد بجای دشنام متقابل ابتدا سلام نموده و با لبخند و مهربانی فرمود: «پیر مرد! فکر مىکنم غریب هستى و شاید در اشتباه افتادهاى. اگر به چیزى نیازى دارى، برآورده کنیم، اگر راهنمایى مىخواهى، راهنمائیت کنیم و اگر گرسنهاى سیرت کنیم، اگر برهنهاى لباست دهیم، و اگر نیازمندى، بىنیازت کنیم، اگر جا و مکان ندارى، مسکنت دهیم و مىتوانى تا برگشتنت میهمان ما باشى و ... ». در روایت آمده است که مرد شامى در برابر این خُلُق عظیم شرمنده شده و با گریه گفت: «اَشهَدُ اَنَّکَ خلیفه الله فِى ارضه» «شهادت میدهم که تو جانشین خداوند بر روی زمین هستی» و سپس این آیه (آیه ۱۲۴ سوره انعام) را خواند: «الله اَعلَم حَیثُ یَجعل رِسالَتَه ...» « خدا داناتر است که رسالت خود را در کجا قرار دهد» و سپس گفت: تو و پدرت نزد من مبغوضترین افراد بودید، ولى اکنون محبوبترین افراد در نزد من هستید (۴).
شجاعت و دلیری
امام حسن (ع) به شهادت تاریخ، فردى بسیار شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچگونه جانبازى دریغ نمىورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود. امام حسن (ع) در جنگ جمل، در رکاب پدر بزرگوار خود در خط مقدم جبهه جنگیده و از یاران دلاور و شجاع امام على (ع) سبقت مىگرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختى مىکرد (۵). در جنگ صفین نیز، در بسیج عمومى نیروها و گسیل داشتن ارتش امام علی(ع) براى جنگ با سپاه معاویه، نقش مهمى برعهده داشته و با سخنان پرشور و مهیج خویش، مردم کوفه را به جهاد در ارتش اسلام و سرکوبى خائنان و دشمنان اسلام دعوت نمود (۶). آمادگى ایشان براى جانبازى در راه حق در حدی بود که امیرمومنان (ع) در جنگ صفین از یاران خود خواست که او و برادرش حسین بن على (ع) را از ادامه جنگ با دشمن باز دارند تا نسل پیامبر (ص) با کشته شدن این دو بزرگوار از بین نرود(۷).
امام حسن (ع) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نداده و علناً از اعمال ضد اسلامى معاویه انتقاد مىکرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنى امیه را بىپروا فاش مىساخت که مناظرات مهیج و کوبنده ایشان با معاویه و مزدوران و طرفداران او نظیر: عمرو عاص، عتبه بن ابى سفیان، ولید بن عقبه، مغیره بن شعبه و مروان حکم گویای وجود ریشه عمیق شجاعت علوی در وجود ایشان بود (۸).
عبادت و تهجد
همه امامان از جمله این امام همام علاقه وافری به راز و نیاز، عبادات شبانه و مناجات با معبود یکتای خویش داشتند. در حالات عرفانی امام حسن (ع) آمده است که آن حضرت هنگام وضو گرفتن بدنش مىلرزید، و چهرهاش زرد مىشد، از ایشان درباره راز این امر سوال شد که فرمود: «بر هر کسى که در پیشگاه خداوند مىایستد لازم است که (از عظمت الهى) رنگش زرد و اندامش به لرزه افتد (۹)».
در مورد تهجد، عبادت و خوف از خداوند امام حسن(ع) حدیث امام صادق (ع) کافیست که فرمودهاند: « حسن بن علی (ع) عابدترین، زاهدترین و برترین مردم زمان خویش بود، هرگاه حج به جا مىآورد پیاده و گاهى پا برهنه بود، همیشه این گونه بود که اگر یادى از مرگ و قبر و قیامت مىکرد گریه مىکرد. وقتى یادى از گذشتن از صراط مىکرد، گریه مىکرد، وقتى یادى از عرضه شدن در پیشگاه الهى (براى حساب و کتاب) مىکرد، صداى حضرت بلند مىشد، تا آنجا که غش مىکرد (و بیهوش مىافتاد)، و هر گاه براى نماز مىایستاد، بند بند وجود او در مقابل خدایش مىلرزید و هر وقت از بهشت و جهنم یاد مىکرد، مانند مار گزیده مىپیچید، و از خداوند بهشت را درخواست مىکرد(۱۰)».
همانگونه که در حدیث فوق نیز آمده است، از دیگر فضایل اخلاقی این بزرگوار تشرف پا پیاده (و گاهی پا برهنه) ایشان به خانه خدا بود و در توضیح دلیل این کار میفرمود: «من شرم دارم خداوند را ملاقات کنم در حالی که پیاده به خانه او نرفته باشم (۱۵)». ایشان بنابر نقلی بیست بار و در نقل دیگری بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت.
صلح امام حسن (ع)
بدون شک ارزش صلح امام حسن (ع) با توجه به شرایط زمانی و مکانی خاص خود، کمتر از جنگ و شهادت امام حسین (ع) نبود. خیانت طرفداران ایشان، تهدید و تطمیعهای معاویه، صلاح و مصلحت مسلمانان در آن دوره حساس، جلوگیری از کشتار و خونریزی و نهایتا تشکیل مثلث زر و زور و تزویر معاویه باعث بروز وقایعی شد که امام (ع) را مجبور به امضای صلحنامه با معاویه کرد. در این شرایط امام حسن (ع) منطقا و قاعدتا نمی توانست وارد مبارزه با معاویه گردد تا اینکه ایشان ناچار به پذیرش صلح تحمیلی شد.
براساس این صلحنامه، حکومت به این شرط که به کتاب خدا و سنت رسول او و سیره خلفای صالح، عمل کند به معاویه سپرده میشود. در ضمن، پس از معاویه خلافت به امام حسن (ع) واگذار میگردید. همچنین معاویه براساس این صلحنامه ملزم شد که دشنام دهی به امیرالمؤمنین علی (ع) و بد گفتن از ایشان در منابر عمومی را ممنوع سازد. در امان بودن یاران امام علی (ع)، عدم تعرض به آنان و محفوظ ماندن جان و مال و فرزند و ناموسشان از هر گزندی از دیگر مفاد این صلحنامه به شمار میرفت که متاسفانه معاویه به هیچ کدام از مفاد این صلحنامه پایبند نشده و دقیقا خلاف آنها عمل نمود. اما بیتردید میتوان گفت صلح امام حسن (ع)، چهره واقعی معاویه را آشکار ساخت و دستگاه جور او را به مردم شناساند. از این رو معاویه درصدد حذف فیزیکی امام برآمد و سرانجام، نقشه کشتن ایشان را طراحی کرد (۱۶).
متأسفانه بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص)، به دلایلی که ذکر آنها در این نوشتار نمیگنجد، انحرافاتی بر سر جانشینی پیامبر اسلام (ص) رخ داد که وجود همین مسایل نیز باعث شد افرادی مثل معاویه که به هیچ عنوان صلاحیت خلافت در جامعه مسلمانان را نداشتند با استفاده از خدعه و نیرنگ و... جانشینان الهی پیامبر (ص) را کنار گذاشته و خود ادعای خلافت نمایند و همین عامل صدمات جبران ناپذیری به پیکره اسلام وارد نمود که بدون شک تبعات آن تا امروز نیز در جامعه اسلامی باقی مانده است. بیشک قیام امام حسین (ع) و بروز فاجعه کربلا نیز خود اعتراض علنی به این خفقان و ظلم حاکم در جامعه بود که دشمنان اسلام با وقاحت تمام فرد سگباز، شرابخوار و... مثل یزید را بعد از معاویه بعنوان خلیفه مسلمانان معرفی نموده بودند و بعد از شهادت امام حسین (ع) نیز خفقان حاکم در زندگی امامان معصوم (ع) نیز خود ریشه در همین مسایل دارند.
در هرحال، در جامعه جهانی کنونی که خلأ مسائل معنوی و اخلاقی بیشتر احساس میگردد، معرفی الگوهای شخصیتی بخصوص به نسل جوان امری لازم و ضروری میباشد. با گذشت زمان و پیشرفتهای علمی بشری در جنبههای مختلف، شیوه زندگی بشر نیز بطور مستمر در حال تغییر و تحول بوده و خواهد بود اما اصول و ارزشهای اخلاقی همچون شجاعت، پاکدامنی، صداقت، یاری دیگران و ... اصول ثابتی میباشند که ریشه در عمق ذات انسانها داشته و بشر امروزی جهت متجلی نمودن این صفات اخلاقی نیاز به معرفی الگوهای انسانی دارد که در این میان بهترین این الگوها وجود نورانی ائمه معصومین(ع) میباشد. امید است با معرفی هرچه بهتر و بیشتر این الگوهای شخصیتی بزرگ بخصوص در فضای مجازی تاثیرگذار کنونی، در ارتقاء فرهنگ دینی و قرآنی جامعه موثر باشیم.
بر گرفته از سخن تقی قاسمی خادمی؛ فعال و پژوهشگر قرآنی
الگوهای تربیتی و اخلاقی در قیام امام حسین (ع)
مجموعه هایی از الگوهای ارزشمند در فضایل اخلاقی، عبادی، اجتماعی، سیاسی و... که می تواند طالب هر نوع فضیلتی را سیر آب و خواهان هر اسوه و الگویی را کام یاب نماید، چرا که برخوردار از تمامی اقشار مختلف جامعه و از همه ی مراحل سنی از کودک و خردسال و نوجوان گرفته تا جوان و میان سال و از عمر متوسط گرفته تا پیر کهن سال، از نو عروس و تازه داماد گرفته تا پدر و مادر داغ دیده، از سفید و سیاه گرفته تا آزاد و برده، از فرزند و بستگان گرفته تا نیروی از دشمن گریخته و به دوست پیوسته؛ همه و همه در این مجموعه ی با ارزش، تعبیه شده است؛
آنچه گفته شد را می توان در طول زندگی چهارده معصوم علیهم السلام و یاران آنان یافت و با شیوه ها و ابزارهای مختلف به خاطر سپرد و به دیگران آموزش داد.
نمونه کامل این قضیه در صحنه ی عاشورا و نهضت عاشورا و قیام امام حسین (ع) از آغاز تا انجام، دیده می شود.
مجموعه ای «بر عکس اصحاب امام حسن (ع)» که امام حسین (ع) درباره ی آن ها فرمود:
»فَاِنّی لا أعلم اصحاباً أوفی ولا خیرٌ من أصحابی ولا أهل بیت أبّر ولا أوصل من أهل بیتی فجزا کم الله خیر الجزاء».
بر این اساس ، هر کس در هر زمینه ای که بخواهد، می تواند الگویی مناسب فرا راه و مسیر آینده ی خود برگزیند که به برخی از آن ها اشاره می شود:
برای ذکر نمونه آنها می توان به افراد ذیل اشاره کرد
الگوی وفاداری و فداکاری
حضرت ابوالفضل العباس (ع) که واژه ها و تعبیرهایی بسیاری درباره ی این سردار کربلا وارد شده، که حاکی از فضایل و مناقب او است؛ مانند
نافذ البصیرة (دارای بینش عمیق)،
الگوی صبر و مبارزه
حضرت زینب (ع) «ام المصائب» و عالمه غیر معلّمه «دانشمند مدرسه نرفته» ، قهرمان کربلا .که برنامه ی تکمیل حرکت عاشورا اجرا کرد و مدرس ایثار، بلاغت، عبودیت و بندگی را انسان است
حضرت زینب (ع) با همه ی فضایل اخلاقی که در بُعد عفت و عصمت دارد، حضور سیاسی وی در میان جامعه و ابلاغ پیام شهادت می تواند الگوی زنان مبارز و مؤمن جامعه اسلامی ماست.
ولایت مداری و توجه به آن و نمودی از نقش الگویی زینب (ع) را برای ما نمایان می سازد.
«حبیب بن مظاهر» : الگوهایی کهن سال و سالخوردگی قاری قرآن که به سان جوانان شاداب و پر شور در عرصه ی عاشورا حماسه آفرینی می کنند.
که زوایای سخن و علم وی می تواند الگوی مناسب انسان ها قرار گیرد.
الگو وفای به عهد:
حبیب بن مظاهر، خود از دعوت کنندگان امام بود و میسره (سمت چپ) سپاه را از طرف امام به عهده داشت. تا آخرین نفس در رکاب آن حضرت بود تا به فوز عظیم شهادت رسید.
این عمل حبیب به ما می آموزد که انسان می توند فضایل اخلاقی، وظایف اجتماعی و عبادت الهی را با هم جمع کند.
انس بن حارث کاهلی: پیر مرد سفید ابروکهن سال دیگری که با قلب جوانش به سان شیر، در رکاب امام حضور داشت
او که از یاران پیامبر (ص) بود که در جنگ بدر و حنین نیز شرکت کرده بود. او آن چنان پیر شده بود که ابروانش سفید گشته وروی چشمانش افتاده بود.
این پیر مرد کمرش را با عمامه و ابروانش را با دستمال می بندد تا مانع دید وی نشود و با شور وصف ناشدنی آماده جنگ می شود.
الگوی نادمان
«حرّ» آزاد مرد دو عالم قرار دارد او در آغاز، فرماندهی بخشی از نیروی دشمن را بر عهده داشت و در راستای مأموریت خود، راه را بر امام بست و مانع از ادامه ی حرکت آن حضرت شد، تا آن جا که مورد خطاب امام قرار گرفت که فرمود: «ثکلتک امک؛ مادرت به عزایت بنشیند».
اما بعد از اندک مدتی در روز عاشورا، زمانی که متوجه شد جنگ با امام حسین (ع) جدی است و ابن سعد و لشکرش تصمیم بر جنگ تمام عیار گرفته که آسان ترین آن، جدا شدن سرها و قطع شدن دست ها باشد و از سوی دیگر صدای استغاثه ی حسین (ع) را شنید که:
«أما مغیثٌ یغیثنا لوجه الله» خود را به آن حضرت رسانید و با اظهار پشیمانی از کرده ی خود، از آن جناب خواست که توبه ی او را بپذیرد
توبه ی آن نادم به خدا پیوسته را پذیرفت و بدین صورت با تحولی در درون حر، مسیر شقاوت همیشگی را به سعادت ابدی مبدل کرد.
می نویسند: امام (ع) چون دید که از سر مجروح «حر» خون جاری است، با دستمال خود سر او را بست و او را با همان دستمال، دفن کردند که خود، سند افتخار دیگری است.
الگوی خوشبختی
در بررسی تاریخ عاشورا «زهیر بن قین» است.
... او زمره ی سعادت مندان تاریخ قرار گرفت و این در حالی که امام، شخصاً از افراد دیگری مانند عبد الله بن حر جعفی نیز دعوت کرد ولی به اعتراف خودشان، توفیق چنین سعادتی را نیافتند و به جای جان نثاری در رکاب امام، فقط حاضر شدند اسب خود را به امام بدهند که امام فرمود: تو که از ایثار جانت در راه ما دریغ داری ما نیازی به اسب تو نداریم.
نکته تربیتی و آموزنده ای که در برنامه ی «ابن حر» وجود دارد این که جایی که می بایست با جان فشانی پاسخ گفت، اهدای مال و ثروت کفایت نمی کند و لذا اگر چه شاید امام به ابزار و وسایل جنگی نیز احتیاج داشت، اما از کسی که قادر به ایثار جان است ایثار مال پذیرفتنی نیست.
گفتنی است مشوق پیوستن زهیر به اردوگاه امام، همسرش ـ دُلهُم ـ بود که می توان از او به عنوان الگوی مشوّق تعبیر کرد.
وی در شب عاشورا به امام عرض کرد: «خداوند آن روز را نیاورد که پسر پیامبر را در میان دشمن، رها کنم وخود نجات یابم» و نیز گفت: « اگر هزار بار در راه تو کشته شوم وزنده گردم دست از تو بر نمی دارم»
راستی کناره گیری از اردوگاه امام و اکراه از پیوستن به او در آغاز کجا؟ و قبول فرماندهی بخشی از لشکر و آمادگی برای هزار قتل کجا؟ زهی سعادت و خوشبختی که نصیب مردان خدا می شود.
الگوی راز داری
«قیس » نامه رسان : ابن زیاد پرسید: چرا نامه را پاره کردی؟ گفت: برای این که تو از مطالب آن آگاه نشوی. پرسید: نامه از چه کسی برای چه کسی بود؟ گفت: از امام حسین برای مردم کوفه. ابن زیاد خشمناک شد و گفت: تو را رها نمی کنم تا اسامی آن ها را بگویی و بر منبر رفته وبر علی وفرزندانش دشنام دهی وگرنه تو را قطعه قطعه می کنم.
قیس گفت: اسامی را نمی دانم، اما دشنام می دهم. پس به منبر می رود و بعد از حمد و ثنای الهی شروع می کند به لعن و دشنام به ابن زیاد و بنی امیه و سلام و صلوات بر علی و آل او. بعد اضافه می کند که: ای مردم!من پیک حسینم، به دعوتش پاسخ دهید. در این زمان ابن زیاد دستورداد وی را از بالای دارالاماره به پایین پرتاب کنند و بدین سان وی را به شهادت رساندند.
وقتی خبر شهادت قیس را برای اما م آوردند، چشم امام پر از اشک شد و نتوانست از گریه خودداری کند و این آیه را خواند: وَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن ینتَظِر.
نظیر این داستان درباره ی عبدالله بن یقطر نیز وارد شده است.
دو نکته تربیتی و آموزنده یک نکته تربیتی این داستان که «قیس » الگوی آن است، این که انسان برای جلوگیری از خطری که جان عده ای مؤمن خدا جو و پیرو امام را تهدید می کند، خود را به خطر اندازد تا سلامت دیگران تأمین شود.
نکته دیگر این قضیه، ابراز محبت و ولایت نسبت به علی (ع) و فرزندانش، و اعلام انزجار و تنفر از دشمنان آنها است.
چرا که در آن زمان، قیس می توانست به بهانه ی «تقیه» به خواسته ابن زیاد پاسخ مثبت دهد و خود را از آن مهلکه برهاند، اما اثر چندانی جز نجات فردی وی در بر نداشت، لذا با گزینش روی دیگر مسئله و از خود گذشتگی، درس ولایت و محبت واقعی را به دوستان علی (ع) و آل او داد و امام حسین (ع) با سخن خود که فرمود «وَ مِنهُم مَن قضی نَحبَه» آن را تأیید کرد.
الگوی محبت و موّدت
از چهره هایی پر درخشش «عابس» بود که در زیارت ناحیه ی مقدسه نیز به او اشاره شده است.
وی از شخصیت های بارز شیعه است. او شخصیتی مدیر، ارجمند، شجاع، سخنور و زاهدی شب زنده دار بود و از نظر پاکی و خلوص و قهرمانی و شور انگیزی از بزرگترین انقلابیون به حساب می آمد.76
می گفت: ای حسین! به خدا سوگند، هیچ کسی در روی زمین نزد من عزیزتر و محبوب تر از تو نیست و اگر ممکن بود با چیزی بهتر از جانم و خونم از تو دفاع کنم چنین می کردم».
عابس در حمایت از امام خود با تمام هستی دفاع می کند
نکته ی جالب توجه این که وی به صورت برهنه به میدان رفت و با همان حال به جنگ ادامه داد تا به شهادت رسید.
این حرکت عابس شاید بدان جهت باشد که وقتی با خلوص تمام، جان به جانان داده می شود، بدن نیز عاری از تقید وبه صورت برهنه تقدیم راه دوست شود.
الگوی جان نثاری
«حنظلة بن سعد تهامی » که با رشادت تمام، بدن خود را سپر وجود مبارک امام می کند و تیرها، و نیزه ها و شمشیر هایی از هر سو به قصد جان امام پرتاب می شوند به جان می خرد .
همینطور «سعید بن عبدالله حنفی » که در پیش روی امام ایستاد و خود را حدف تیرهای دشمن قرار داد تا این که به زمین افتاد و به شهادت رسید».
و عمرو بن قرظة الانصار ی» که نیزه های پرتاب شده به سوی امام را با دست می گرفت، و شمشیرها را با جان می خرید و از هر گونه گزند سوئی که باعث زخمی شدن امام می شد جلوگیری می کرد و در نهایت، از امام سؤال کرد که آیا به عهدم وفا کردم؟ و امام فرمود: آری، تو در بهشت نیز در پیش روی من خواهی بود.
نکته ی قابل توجه این که «علی بن قرظه» ـ برادر عمروـ در لشکر عمر سعد قرار داشت و با امام، مبارزه کرد و چه بسا برخی از آن چه به بدن عمرو اصابت کرده است، به وسیله ی برادرش نشانه گیری شده باشد.
ببین تفاوت ره از کجا است تا به کجا!
اسوه ی مصلین، یاد آوران نماز
«ابو ثمامه ی صیداوی» که امام فرمود: خداوند تو را از نماز گزاران قرار دهد».
به این ترتیب د رحالی که «زهیر بن قین » و «سعید بن عبدالله» پیش روی امام ایستاده بودند، امام حسین (ع) و یاران «نماز خوف» به جای آوردند.
اقامه ی نماز در آن لحظه ی حساس و خطرناک می تواند الگویی باشد بر رزم آوران صحنه ی پیکار که حتی در اوج جنگ و شور و هیجان مبارزه، نباید از یاد خدا ونماز غافل بود.
چرا که هدف نهایی مردان خدا حتی از جنگ و در جنگ نیز عبودیت «الله» است و بُعد الگو دهی آنان نیز همین است.
الگوی «کثیر الصلوة» «سوید بن عمرو »
در زمان جنگ به سان شیری شجاع و در مشکلات و گرفتاری ها صبور و مقاوم است».
پیش گامان شهادت (اسوه های سبقت)
علی اکبر اولین شهید از بنی هاشم است.
«اگر مرگ ما در راه حق است، پس از مرگ، باکی نیست»
«مسلم بن عوسجه» در ردیف اولین شهدا قرار خواهد گرفت.
مسلم بن عوسجه، پیر مردی است
که گفت: تا نیزه ام در سینه این ها شکسته شود، وتا هنگامی که شمشیرم خم نشده با آن ها جنگ می کنم و هرگز از تو جدا نمی شوم و اگر سلاحی را که باید با آن جنگ کنم نداشته باشم با سنگ با آن ها مبارزه می کنم تا آن که در کنار تو جان دهم».
نکات برجسته در حرکت عاشورایی در بِعد الگو دهی مسلم بن عوسجه
1ـ پایداری تا پای جان، که عرضه داشت: «لم افارقک حتی اموت معک»
2ـ وظیفه شناسی، چرا که خود گفت: «بم نعتذر عند الله من اداء حقک»
3ـ سفارش به حمایت از امام حسین (ع) به عنوان آخرین وصیت.
شهید سیاه و الگویی سفید
وجود سربازان ترک، فارس، عرب، سفید و سیاه و...
اختلاف رنگ، زبان و قومیت، مانع دفاع از حریم حریت، آزادی، ایمان و عقیده نخواهد بود.
«جَون» فردی است سیاه پوست از تبار بردگان آزاد. وی آزاد شده ی ابوذر بود و....
جَون گفت: من به هنگام آسایش در کنار سفره ی شما باشم، ولی هنگام سختی شما را تنها بگذارم؟!
آری من می دانم بدنم بد بو است، حسبم شریف نیست و رنگم سیاه است اما اجازه فرما تا با رفتن به بهشت، بدنم خوش بو، حسبم شریف و رنگم سفید شود، به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا خونم با خون شما مخلوط شود.
نکات برجسته و آموزنده در ادب الگو دهی جَون
1ـ محتوای رجز جَون: جون بر خلاف برخی از مبارزان که در رجز خوانی به اصل نسب خود اشاره می کردند، فقط به دفاع از خاندان محمد و امید به بهشت توجه دارد:
نکته ی آموزنده ای که در ضمن این حرکت امام وجود دارد، این است که بین فرزند دل بندش و بین غلام سیاخش فرقی نمی گذارد و بر بالین هر دو حاضر می شود و سخن می گوید واین خصیصه، حاکی از زدودن نژاد پرستی است.
حق شناسی جَون: وی گرچه از نظر رنگ، سیاه گونه بود اما با قلبی پاک و سفید وبا صفا بر خود واجب می دانست
شهیدان ترک و فارس، الگوی قومیت زدایی
«اَسلم» مرد مبارزی است از دیار ترک
فردی به نام «نصر» فرزند «ابو نیزر» شاه زاده ای ایرانی بوده است که زیر سایه ی علی (ع) متولد شد و در آن خانوادی پاک و پاکیزه پرورش یافت.
در جریان حرکت امام حسین (ع) نصر از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا در کنار امام حسین (ع) بود وبه هنگام دفاع، در حمله ی نخستین به شهادت رسید. در توصیف وی نگاشته اند: وی مردی دلیر، سواری بی نظیر، دلاوری شیرگیر و دارای خروش سواران ایرانی بوده است.
ابعاد الگودهی در حرکت این دو شهید
پیامی در رجز اسلم: در رجز خوانی غلام ترک با سایرین تفاوت اساسی وجود دارد، چرا که در رجز های عرب، بیش تر خاندان و مفاخر عشیره ای و امثال آن مد نظر بوده، اما در رجز اسلم، به دریا، فضا و محیط اخلاقی اشاره می شود می گوید:«
دریا از ضربت شمشیر من به تلاطم در می آید. فضا از تیرها و نیزه های من آکنده می شود.
هر گاه اسلحه خود را در دست راستم بگیرم قلب هر شخص حسود و شریف ( خوب وبد) را می درد.
صورت بر صورت: به هنگام جان دادن غلام ترک، در حالی که رمقی داشت، امام خود را به بالین وی رسانید و پیکر اسلم را در آغوش گرفت و صورت به صورتش نهاد. شهید در حالی که امام را می نگریست لبخندی زد وگ فت: کیست مانند من که پسر پیامبر (ص) گونه بر گونه اش می گذارد.
حرکت امام در برخورد با غلام ترک به هنگام شهادت، نمونه ای کامل از نفی قومیت و نیز زدودن برتری عرب برعجم وترک است که فرمود: لا فضل للعربی علی الاعجمی.
نمونه هایی از سبقت عقیده بر عاطفه
به عنوان نمونه:الف: محمد بن بشیر حضرمی
یکی از این الگوها «محم بن بشیر » است که در گرما گرم نبرد در صحنه ی کربلا برایش خبر آوردند که پسرش در مرز «ری» اسیر شده است
رو به امام کرد و گفت: «به خدا قسم! هرگز چنین نخواهم کرد، طعمه گرگان درنده شوم اگر چنین کنم»
و به این ترتیب، عامل عقیده بر عامل عاطفه پیروز می شود.ب: ام عمرو
و دیگر زنی به نام «ام عمرو» که بعد از آن که شوهرش «جنادة بن حارث» به شهادت رسید، به پسرش «عمرو» سفارش می کند که در رکاب امام به دفاع بپردازد. امام وی را در میدان جنگ می شناسد و می فرماید: این جوان، پدرش کشته شده است، شاید مادرش راضی نباشد. از این رو، بعد از تشکر و قدردانی به وی امر می کند که به سوی مادرش برگردد. جوان با چشمانی اشک بار به طرف مادرش می رود، که در این لحظه مادر به فرزندش می گوید، چرا برگشتی، آیا از مرگ فرار کردی؟ فرزند، جواب می دهد که امام به من اجازه ی جنگ نمی دهد. مادر که خیر خواهی امام را نسبت به این فرزند و مادر و شهادت شوهرش مشاهده می کند، به فرزند می گوید به سوی امام برگرد و بگو مادرم به من امر کرد که با شما باشم.
در حمایت بی دریغ این بانوی صبور و فداکار از امام، دو نکته ی برجسته و آموزنده خود نمایی می کند و نقش الگودهی را دو چندان می کند:
1ـ دشمن بعد از کشته شدن عمرو، سرش را از بدن جدا کرده وبه طرف سپاه امام پرتاب می کند. مادرش آن را بر می دارد و به سوی دشمن می افکند،
یعنی آن چه که ما در راه دوست داده ایم پس نمی گیریم.
2ـ این شیر زن کربلا، عمود خیمه را به دست می گیرد و به دشمن حمله ور می شود شروع به نبرد می کند و تعدادی را به هلاکت می رساند، که امام وی را به خیمه بر می گرداند و برایش دعا می کند.
ج: اُمّ وهب ـ نخستین زن شهید در شهادت کده ی کربلا یکی دیگر از زنانی که در عرصه ی مقابله عاطفه و عقیده قرار گرفت و توانست ایمان و عقیده را برعاطفه ترجیح دهد «ام وهب» است
در برخی از تواریخ به عنوان «مادر وهب» ذکر شده است و نوشته اند که وهب و مادرش مسیحی بودند و در محضر امام حسین به اسلام مشرف شدند. پس در رکاب امام جنگید تا به شهادت رسید و مادر نیز قصد پیکار داشت که امام به وی فرمود: جهاد از زنان برداشته شده است.
دو نکته ی بر جسته و آموزنده یکی آن که،این گونه زنان بعد از شهادت شوهر انشان نه تنها بی صبری نکردند بلکه تنها خواستشان مصاحبت و هم دمی با شوهر شهید خود در سرای دیگر است.
دوم آن که، همسر وهب الگوی زنان شهیده ای است که در طول تاریخ، بعد از عاشورا به هر شکلی به شهادت رسیده اند.
تلخیص مقاله استاد حجة الاسلام فاکر میبدی ره توشه تبلیغ
شرط آموزش،برگزاری مسابقه حدیث،دانستنی های معصومان (ع)
انتظارات و واقعیت ها
لازمه پویا جلوه دادن و کارآمد شدن هر برنامه و تدبیری سنجش نیازها و انتظارات و توقعات است تا بر اساس نیازهای، مخاطب سخن و نوشتار و کارهنری تهیه تنظیم و ارائه گردد، تا شاهد اُفت کیفی در ثمر بخشی آن نباشیم.
نگاه مخاطبین در هر گونه فرهنگ سازی و ارائه آموزه های دینی به مربی و استاد و تنظیم کننده مسابقه به دو صورت تقسیم می شوند:
صورت اول: کسانی که تنها مطالبی (روایت، آیه و ...) را بیان می کنند.
صورت دوم: کسانی که در صددند مطالبی را به مخاطب خود تحویل بدهند.
شرط بهینه سازی.
باید به مطابقت مطالب با نیاز و شرایط مخاطب، فکر کرده و بر اساس نیاز و انتظار و شرایط مخاطب باشد.
و به زبان مخاطبین سخن گفته شود.
از این رو می بینیم خداوند نیز برای هر قومی، پیامبری به لسان همان قوم، مأمور فرمود.
لازمه این سخن فراگیری زبان عمومی و زبان خصوصی مخاطب، برای درک زبان تفهیم و تفهمّ «یک دیگر» است.
نه انتظار تحلیل مسایل به جای بیان و تحمیل عقاید
باید سعی شود مردم را در تحلیل مسایل مختلف زندگی کمک کنند و با ارایه ی ابزار و شیوه ها، به مردم، قدرت انتخاب و تشخیص وظیفه بدهند.
چرا که مخاطبین در زمان حاضر ـ که برای مسایل مختلف زندگی خود از کانال های مختلف، پاسخ های گوناگون می شنوند ـ از شما انتظار تحلیل مسایل اجتماعی، اعتقادی، اخلاقی، حقوقی و سیاسی را دارند.
آن هم برخورد با سیستم باز، به جای برخورد با سیستم بسته، که ارتباط با مخاطب از لوازم تأثیر بدانیم.
این حکایت را در سیره ی پیامبر اکرم (ص) ظاهر است
که حضرت قبل از نمازگزاران به مسجد می آمد و رو به نمازگزاران می نشست و با ایشان به صحبت می پرداخت. بعد از نماز نیز رو به مردم می نشست و گفت و گو می کرد؛ ولی بعضی از مبلّغین، تنها ارتباطی که با مردم دارند از روی منبر و در کلاس و در موقع وعظ و خطابه است؛ در حالی که مخاطبین، انتظار دارند مبلّغ، قابل دسترسی و گفت و گو، منعطف و مرتبط با ایشان باشد.
لوازم فهم انتظارات